Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و هفتم ـ شماره ۳۰۲ (دوره جديد
P. 13

‫صفحه ‪۱۳‬ـ ‪ Page 13‬ـ شماره ‪۱۷68‬‬
‫جمعه ‪ ۵‬تا پنجشنبه ‪ ۱۱‬مارس ‪202۱‬‬

     ‫«صائب تبریزی»‬                                                             ‫پل پوت‪ ،‬خالق «مزرعه کشتار»‬                                                                                          ‫پل پوت متولد ‪ ۱۹‬مه ‪۱۹2۵‬‬
‫آرمیده در کنار زاینده رود‬                                                                                                                                                                          ‫میلادی‪ ،‬سیاستمدار کامبوجی است‪،‬‬
                                                                            ‫موضعی که بودند بازپرسی به عمل‬                          ‫‪ ) Potentielle‬بود‪.‬‬        ‫سرخ با تغییرات سال ‪ ۱۹۷0‬هموار شد‪.‬‬     ‫که جنبش خمر سرخ به رهبری او از‬
                                                                            ‫میآورد و این بازپرسی در بیشتر مواقع‬      ‫دولت جدید شکل گرفت و خی‬                 ‫زمانی که پادشاه این کشور بیرون از‬     ‫‪ ۱۹۷۵‬تا ‪ ۱۹۷۹‬بر کامبوج حکم راند‪.‬‬
                                                                            ‫با شکنجههایی مانند کشیدن ناخن با‬         ‫سامفان به عنوان نخستوزیر برگزیده‬        ‫کشور بود‪ ،‬برای مقابله با ضد ویتنامها‬  ‫پول پوت که یک مائوئیست بود در سال‬
                                                                            ‫انبرک‪ ،‬خفه کردن تدریجی‪ ،‬کندن‬             ‫شد ولی چیزی نگذشته بود که پل‬            ‫که در پایتخت تظاهرات میکردند مقرر‬     ‫‪ ۱۹۷۵‬با یک کودتا بر علیه سیهانوک‬
                                                                                                                     ‫پوت در ژانویه سال بعد او را مجبور‬       ‫شده بود که توسط پلیس جلویشان‬          ‫پادشاه در این کشور قدرت را به دست‬
                                                                                  ‫پوست بدن و اعدام همراه بود‪.‬‬                                                                                      ‫گرفت ‪ .‬در مدت ‪ ۴‬سال حکومت‬
‫بازگشت و به منصب ملکالشعرایی‬          ‫میرزا محمد علی صائب تبریزی از‬         ‫او افراد را به سه گروه تقسیم کرده‬        ‫پل پوت‬                                                                        ‫خمرهای سرخ حدود دو میلیون نفر از‬
‫شاه عباس دوم درآمد‪ .‬در زمان پیری‬      ‫شاعران عهد صفویه است که در حدود‬       ‫بود‪ ،‬گروه اول‪ :‬افراد کامل ًا راست‪ ،‬گروه‬                                                                                ‫جمعیت هشت میلیون نفری کامبوج‬
‫در باغ تکیه در اصفهان اقامت کرد و‬     ‫سال ‪ ۱000‬هجری قمری در اصفهان‬          ‫دوم کاندیداها و گروه سوم ذخیرهها‬         ‫کرد تا این پست را به خود او واگذار‬      ‫گرفته شود‪ .‬ولی چیزی نگذشت که‬          ‫را در کشتزارهای مرگ در گودالهایی‬
‫همواره عدهای از ارباب هنر گرد او جمع‬  ‫(و به روایتی در تبریز) زاده شد‪ .‬در‬    ‫که گروه سوم را به منظور نابودی‬           ‫کند و قرار گرفتن در قدرت پایه ظهور‬      ‫اوضاع از کنترل پلیس و دولت بیرون‬      ‫که در زمین حفر کرده بودند‪ ،‬به رگبار‬
‫میشدند‪ .‬وی در سال ‪ ۱0۸0‬هجری‬           ‫جوانی مانند اکثر شعرای آن زمان‬        ‫و کشتار لیستبرداری میکردند و‬             ‫دیکتاتوری به نام پل پوت و کشتارهای‬      ‫آمد و شورشیها هر دو سفارتخانه‬         ‫بسته یا برای صرفهجویی در مصرف‬
‫قمری وفات یافت و در همین محل‬          ‫به هندوستان رفت و از مقربین دربار‬     ‫پیوسته از رادیوی سراسری کامبوج ادعا‬      ‫وسیع در کامبوج شد‪ .‬در همان سال‬          ‫ویتنام شرقی و غربی را اشغال کردند‬     ‫گلوله با ُکلنگ و سپس همانجا به‬
‫(باغ تکیه) در کنار زایندهرود به خاک‬   ‫شاه جهان شد‪ .‬در سال ‪ ۱0۴2‬هجری‬         ‫میکردند که برای دوباره سازی مزارع‬        ‫نیز قانون اساسی نیم بندی برای اداره‬     ‫و این جریان مقدمهای بر خروج‬           ‫خاک میسپردند‪ .‬سرنگونی خمرهای‬
                                      ‫قمری به کشمیر رفت و از آنجا به ایران‬  ‫اشتراکی فقط به تعداد یک میلیون و‬                                                                                       ‫سرخ در سال ‪ ۱۹۷۹‬با حمله ارتش‬
          ‫سپرده شد‪.‬از اشعار اوست‪:‬‬                                           ‫یا دو میلیون نیاز است و بقیه بیهوده‬                    ‫کشور تصویب گشت‪.‬‬                     ‫ویتنامیها از کامبوج شد‪.‬‬
                                                                            ‫زندگی میکنند و ضربالمثل معروف‬            ‫اسم کشور نیز بهطور رسمی به‬              ‫در همان ایام خمر سرخ و پل پوت‪ ،‬از‬                    ‫ویتنام انجام گرفت‪.‬‬
                             ‫یک بار بی خبر به شبستان من درآ‬                 ‫خود پل پوت (نگهداری تو هیچ نفعی‬          ‫جمهوری کامبوج تغییر یافت‪.‬گروه‬           ‫جانب ‪ ۶3‬دولت جهان به عنوان دولت‬       ‫سولات سار یا پل پوت‪ ،‬در استان توم‬
‫چون بوی گل‪ ،‬نهفته به این انجمن درآ‬                                          ‫ندارد‪ ،‬نابودی تو نیز هیچ ضرری ندارد)‬     ‫خمر با مفهوم ایدئولوژیک «سال‬            ‫اصلی کامبوج به رسمیت شناخته شده‬       ‫کامبوج در خانوادهای نسبتاً ثروتمند که‬
                                                                            ‫بوی غلیظی از کشتار را به مشام همه‬        ‫صفر» و هدفگیری گروههای بودایی‬           ‫بودند و صندلی سازمان ملل کامبوج را‬    ‫اصلیتی چینی ـ کامبوجی داشت‪ ،‬در‬
                             ‫از دوریت چو شام غریبان گرفتهایم‬                                                         ‫و مذاهب دیگر‪ ،‬متفکرین تحصیل‬                                                   ‫سال ‪ ۱۹2۵‬به دنیا آمد‪ .‬در ‪ ۱۹3۵‬او‬
‫از در گشادهروی چو صبح وطن درآ‬                                                                       ‫میرساند‪.‬‬         ‫کرده در غرب‪ ،‬تحصیلکردههای‬                              ‫به خمر سرخ دادند‪.‬‬      ‫خانه را به مقصد یک مدرسه کاتولیک‬
                                                                            ‫صدها هزار از مردم کامبوج که تحت‬          ‫داخلی‪ ،‬کسانی که با کشورهای غربی‬         ‫بالاخره نیروهای خمر سرخ توانستند‬      ‫در پنوم پن ترک کرد‪ .‬از آنجا که‬
                             ‫ما نند شمع ‪ ،‬جا مة فا نو س شر م ر ا‬            ‫نام ذخیرهها‪ ،‬طبقهبندی میشدند در‬          ‫و یا ویتنام رابطه داشتند‪ ،‬افراد ناتوان‬  ‫در ‪ ۱۷‬آوریل سال ‪ ۱۹۷۵‬پایتخت‬           ‫خواهرش رئونگ با پادشاه رابطه داشت‪،‬‬
‫بیرون در گذار و به این انجمن درآ‬                                            ‫مزارع مرگ با دست خودشان قبرهای‬           ‫و چاق‪ ،‬چینینژادها‪ ،‬لائوسیها و‬           ‫کامبوج را تسخیر کنند‪ .‬پل خودش‬         ‫او میتوانست گاهی اوقات از قصرها و‬
                                                                            ‫دستهجمعیشان را میکندند و سپس‬             ‫ویتنامیها اقدام به تحمیل نوعی‬           ‫را برادر شماره یک میخواند و در‬
                             ‫دست و دلم ز دیدنت از کار رفته است‬              ‫سربازان پل پوت آنها را با اشیاء فلزی‪،‬‬    ‫ایدئولوژی پان کامبوجی کرد‪ .‬آنها را‬      ‫این زمان بود که نام خود را «پل‬                 ‫اماکن سلطنتی دیدن کند‪.‬‬
‫بند قبا گشوده به آغوش من درآ‬                                                ‫پتک و چکش میزدند تا بمیرند و یا‬          ‫در کمپ ‪ S-2۱‬میبرد و از آنها بر سر‬       ‫پوت» گذارد که بر گرفته از نیروهای‬     ‫در ژوئن سال ‪ ۱۹۶2‬دولت کامبوج‬
                                                                            ‫گاهی نیز همان طور زنده زنده بر روی‬                                               ‫نهفته سیاستمداری ( ‪Politique‬‬          ‫بسیاری از رهبران چپ را پس از‬
                             ‫آیینه را ز صحبت طوطی گزیر نیست‬                                                                                                                                        ‫انتخابات مجلس مورد تعقیب قرار داد‪.‬‬
‫ای سنگدل به صائب شیرینسخن درآ‬                                                            ‫آنها خاک میریختند‪.‬‬                                                                                        ‫پیرو آن بسیاری از روزنامههای وابسته‬
                                                                            ‫در شب ‪ ۱۵‬آوریل ‪ ۱۹۹۸‬رسانه‬                                                                                              ‫به این جناح نیز بسته شدند که تمام‬
                                                                            ‫صدای آمریکا (که پل پوت بسیار به‬                                                                                        ‫این اعمال باعث تنگ شدن فضا برای‬
                                                                            ‫گوش دادن آن علاقه داشت ) خبرداد‬
                                                                            ‫که اعضای گروه خمر سرخ با فرستادن‬                                                                                                 ‫جنبش کمونیستها شد‪.‬‬
                                                                            ‫پل پوت به دادگاه جنایت علیه بشریت‬                                                                                      ‫در ژوئیه ‪ ۱۹۶2‬نیز گروههای‬
                                                                                                                                                                                                   ‫زیرزمینی کمونیستی دستگیر و در‬
                                                                                              ‫موافقت کردهاند‪.‬‬
                                                                            ‫براساس گفتههای همسر پل پوت‪،‬‬                                                                                             ‫جریان حبسشان اکثراً کشته شدند‪.‬‬
                                                                            ‫او را وقتی که به انتظار انتقال به جای‬                                                                                  ‫همه این کشتارها و زندانی شدنها‪،‬‬
                                                                            ‫دیگری‪ ،‬در رختخواب مرده بود پیدا‬                                                                                        ‫باعث شد پل پوت به رهبری حزب‬
                                                                            ‫کردند‪ ،‬وی ادعا کرد که مرگ او بر اثر‬                                                                                    ‫کمونیست برسد و بعد از کشته شدن‬
                                                                            ‫سکته قلبی بوده است‪ .‬دولت کامبوج‬                                                                                        ‫تون ساموت یگانه رهبر و عامل حزب‬
                                                                            ‫درخواست کرد که جسدش را وارسی‬                                                                                           ‫شد‪ .‬در دیدار حزبی سال ‪ ۱۹۶3‬که‬
                                                                            ‫کرده و از دلیل اصلی مرگ او سر در‬                                                                                       ‫هشت نفر از اعضاء اصلی گردهم آمده‬
                                                                            ‫بیاورد و چند روز بعد جسدش را در‬                                                                                        ‫بودند‪ ،‬او را به سمت دبیر کمیته اصلی‬
                                                                            ‫منطقه خمر سرخ سوزاندند و این در‬
                                                                            ‫حالی بود که بسیاری گمان کردند که‬                                                                                                         ‫حزب برگزیدند‪.‬‬
                                                                            ‫او را وادار به خودکشی و یا مسموم‬                                                                                       ‫وی در اوایل سال ‪ ۱۹۶۴‬ویتنام‬
                                                                                                                                                                                                   ‫را ترغیب کرد تا به کامبوجیهای‬
                                                                                                     ‫کردهاند‪.‬‬                                                                                      ‫کمونیست یاری برساند و آنها را در‬

                                                                                                                                                                                                          ‫کمپهای ویتنام اسکان دهد‪.‬‬
                                                                                                                                                                                                   ‫راه پیشرفت پل پوت و گروه خمر‬

‫‪۲69‬‬

     ‫‪4‬‬

                         ‫‪59 ۷‬‬                                                   ‫(سودوکو)‬                             ‫‪ ۱5 ۱4 ۱۳ ۱۲ ۱۱ ۱۰ 9 8 ۷ 6 5 4 ۳ ۲ ۱‬عمودی‪:‬‬

                         ‫‪۲6‬‬                                ‫‪5۱‬‬                    ‫‪5‬‬                                   ‫‪ ۱‬ـ از شعرا و غزلسرایان معروف ایران‬                                                              ‫‪۱‬‬
                                                           ‫‪6‬‬                             ‫‪6‬‬                                 ‫در دوران افشاریان و زندیان‬                                                                 ‫‪۲‬‬
‫‪۷ ۳4 8‬‬                                                                                   ‫‪۲‬‬                                                                                                                            ‫‪۳‬‬
                                                                          ‫‪۱‬‬                                          ‫‪ 2‬ـ از نویسندگان معروف روس و خالق‬                                                                ‫‪4‬‬
‫‪45۳ 6‬‬                                                                                  ‫‪5‬‬                                           ‫اثر «دکتر ژیواگو»‬                                                                  ‫‪5‬‬
                                                   ‫‪۲‬‬                            ‫‪۳‬‬                                                                                                                                     ‫‪6‬‬
‫‪۱‬‬         ‫‪۳‬‬                                     ‫‪۷‬‬                                                                    ‫‪ 3‬ـ س ّر ـ عقبماندگی ـ مؤلف «مدینۀ‬                                                               ‫‪۷‬‬
‫‪۳4‬‬   ‫‪5‬‬                                          ‫‪۱‬‬  ‫‪8 54‬‬                        ‫‪5 4۳۲۱‬‬                                                       ‫فاضله»‬                                                                    ‫‪8‬‬
                                                                                                                                                                                                                      ‫‪9‬‬
     ‫‪95‬‬                                             ‫‪۱۱ ۱۰ 9 8 ۷ 6‬‬                                      ‫‪۱‬‬             ‫‪ ۴‬ـ خوراکی است ـ ظرفی است ـ‬                                                                      ‫‪۱۰‬‬
                                                                                                       ‫‪۲‬‬                ‫حیرت ـ از فراوردههای پوستی‬                                                                    ‫‪۱۱‬‬
    ‫‪ ۸‬ـ برابر ـ کناری‬              ‫عمودی‪:‬‬            ‫شهری تاریخی در عراق‬                               ‫‪۳‬‬                                                                                                              ‫‪۱۲‬‬
‫‪۹‬ـ توان ـ جایز و سزاوار‬  ‫‪۱‬ـ از خوانندگان قدیمی‬             ‫‪ ۸‬ـ ضمیری است ـ‬                             ‫‪4‬‬             ‫‪۵‬ـوسیلهایگرمازاـپرندهایاستـکمک‬                                                                   ‫‪۱۳‬‬
‫‪ ۱0‬ـ از آثار ارنست‬                                                                                     ‫‪5‬‬                      ‫‪ ۶‬ـ گیاهی است ـ زمیندار‬                                                                 ‫‪۱4‬‬
                                 ‫اپرای ایران‬         ‫جزیرهای متعلق به ایران‬                            ‫‪6‬‬                                                                                                              ‫‪۱5‬‬
         ‫همینگوی‬         ‫‪ 2‬ـ پیامبری ـ از‬            ‫ـ نام بخشی از اسپانیا با‬                          ‫‪۷‬‬             ‫‪ ۷‬ـ از هنرپیشگان معروف‪ ،‬سرشناس‬
   ‫‪ ۱۱‬ـ زیبایی ـ متاع‬     ‫ییلاقات دامنۀ البرز‬                                                          ‫‪8‬‬                   ‫و فقید تأتر ایران ـ ایستایی‬                                                            ‫افقی‪:‬‬
                         ‫‪ 3‬ـ کشوری است ـ‬                     ‫زبان ویژۀ خود‬                             ‫‪9‬‬                      ‫‪ ۸‬ـ از هفت سین ـ برابری‬                                              ‫‪۱‬ـ تنها کشتیگیر ایرانی‬
                                                       ‫‪ ۹‬ـ حمایت ـ نه بهعربی‬                           ‫‪۱۰‬‬                                                        ‫تکرار یک حرف ـ دشمن‬               ‫که در سه وزن مختلف‬
                                ‫ظرفی است‬              ‫‪ ۱0‬ـ دریاچهای در آسیا ـ‬                          ‫‪۱۱‬‬            ‫‪۹‬ـ موسیقیدان و آهنگساز معروف‬                               ‫«جزء»‬              ‫موفق به دریافت مدالهای‬
                         ‫‪ ۴‬ـ تکرار یک حرف ـ‬             ‫ج ّد ـ ستارهای است‬                                           ‫اتریشی و خالق والس «دانوب آبی»‬
                                                    ‫‪ ۱۱‬ـ نقاشی ـ علامت جمع‬                    ‫افقی‪:‬‬                  ‫‪ ۱0‬ـ از نُتهای موسیقی ـ به مکه رفته‬         ‫‪ ۱۱‬ـ واژهای بیگانه که معنی‬                 ‫جهانی گردید‬
                             ‫مأمور توزیع می‬                                           ‫‪ ۱‬ـ استاد مجرب و‬               ‫ـ تکرار یک حرف ـ هم خودرو است‬               ‫«اُ ّمل و کهنهپرست»‬               ‫‪2‬ـ جوانب ـ مسطح ـ مرد‬
                         ‫‪ ۵‬ـ از حرفهها ـ اشک‬                                           ‫برجستۀ سنتور‬                                                               ‫میدهد ـ کشوری است‬
                                                                                ‫‪ 2‬ـ سردار معروف و مدبّر‬                          ‫و هم دستگاه محرک‬                ‫‪ ۱2‬ـ صفت برخی از سگها‬                             ‫بیزن‬
                                       ‫گل‬                                           ‫اواخر عهد ساسانی‬                 ‫‪ ۱۱‬ـ ادیب‪ ،‬پژوهشگر‪ ،‬استاد ممتاز‬             ‫ـ از سلسلههای پادشاهی‬              ‫‪ 3‬ـ سرحد ـ متن ـ اجبار‬
                         ‫‪ ۶‬ـ فلزی است ـ هدایت‬                                                                        ‫دانشگاه و وزیر اسبق و فقید آموزش‬                                              ‫‪ ۴‬ـ گذشته ـ زهر ـ چند‬
                         ‫‪ ۷‬ـ تجربه و درایت ـ‬                                             ‫‪ 3‬ـ گرم ـ یغما‬                                                                        ‫در ایران‬
                                                                               ‫‪ ۴‬ـ جانشین و داماد پیامبر‬                              ‫و پرورش ایران‬              ‫‪ ۱3‬ـ شهر و بندری معروف‬                      ‫ناحیه ـ بدون‬
                                  ‫گلی است‬                                       ‫اسلام ـ حیوانی است ـ‬                   ‫‪ ۱2‬ـ از عناصر اربعه ـ خالی کردن‬           ‫و توریستی در مکزیک ـ‬              ‫‪ ۵‬ـ زندگی و حیات ـ توان ـ‬
                                                                                                                     ‫‪ ۱3‬ـغرشآسمانـصدمهـعددیاست‬
                         ‫حل جدول شماره قبل‬                                                    ‫شاملتر‬                 ‫‪ ۱۴‬ـ از شهرهای ایران ـ از سازمانهای‬             ‫از خوراکهای سنتی‬                      ‫از وسایل خواب‬
                                                                                 ‫‪ ۵‬ـ وسیلهای گرمازا ـ در‬                                                         ‫‪ ۱۴‬ـ انسان ـ سرایت ـ دشت‬          ‫‪ ۶‬ـ زایده رودۀ کور ـ امتعه‬
                                                                                ‫جریان ـ حرف همراهی‬                           ‫پولی و اقتصادی ـ لطیف‬                                                 ‫‪ ۷‬ـ دیرکرد ـ جزیرهای‬
                                                                               ‫‪ ۶‬ـ رنگی است ـ دریاچهای‬               ‫‪ ۱۵‬ـ هم حریر است و هم جادهای‬                               ‫و صحرا‬             ‫متعلق به ایران ـ اهل ادب‬
                                                                                                                                                                 ‫‪ ۱۵‬ـ بیپدری ـ یادداشت ـ‬           ‫‪ ۸‬ـ سفر بههم ریخته ـ رشد‬
                                                                                            ‫در روسیه‬                  ‫معروف ـ کفپوشی است ـ پست‬                    ‫از جنگافزارهای سنتی‬              ‫ـ میوهایست ـ پرندهای‬
                                                                                   ‫‪ ۷‬ـ قوانین چنگیزی ـ‬
                                                                                                                                              ‫حل جدول شماره قبل‬                                                     ‫است‬
                                                                                                                                                                                                   ‫‪ ۹‬ـ علامت جمع ـ جزیرهای‬
                                                                                                                                                                                                   ‫تو ر یستی متعلق به‬
                                                                                                                                                                                                   ‫اندونزی ـ نوعی شیرینی‬

                                                                                                                                                                                                       ‫ـ از وسایل موسیقی‬
                                                                                                                                                                                                   ‫‪ ۱0‬ـ سود و فایده ـ اشاره ـ‬
   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18