Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و هفتم ـ شماره ۳۱۲ (دوره جديد
P. 14

‫صفحه ‪ - Page 14 - 14‬شماره ‪1۷۷8‬‬
                                                                                                                                                                          ‫جمعه ‪ 31‬اردیبهشت تا ‪ ۶‬خردادماه‪1۴۰۰‬خورشیدی‬

              ‫میگذاردم تا بخواند‪.‬‬          ‫جانبازان آسمان ایران‪،‬خاطرات سپهبد آذربرزین‪)1( :‬‬                                                                                                           ‫‪ ...‬از روز بعد‪ ،‬به هیچ عنوان در‬
‫سالیوان سفیر آمریکا در ایران در‬                                                                                                                                                                      ‫کارهای نیروی هوائی دخالت نمیکردم‬
‫دوران انقلاب‪ ،‬کتابی تحت عنوان‬          ‫بر نیروی هوایی ایران چه گذشت‬                                                                                                                                  ‫و خود را کنار کشیده بودم‪ .‬فقط دو‬
‫«ماموریت در ایران» منتشر نموده‪ ،‬در‬                                                                                                                                                                   ‫سه بار مرا در کمیسیونهائی در ستاد‬
‫صفحه ‪ 11۰‬ترجمه شده فارسی کتاب‬          ‫سپهبد شاپور آذربرزین‬                     ‫خلبانی پیوست و سه سال برای گذراندن‬           ‫سپهبد شاپور آذربرزین‪ ،‬خاطرات خود را‬                                     ‫بزرگ فرماندار نظامی دعوت کردند‬
‫مینویسد‪«:‬اطلاعات و تماسهای‬                                                      ‫دورۀ آموزش خلبانی‪ ،‬همراه با اولین گروه‬       ‫از دوران خدمت در نیروی هوایی در کتابی با‬                                ‫و وقتی پاسخ میدادم سپهبد ربیعی‬
‫کنسولهای ما با طبقات مختلف‬                                                      ‫دانشجویان اعزامی به آمریکا رفت‪.‬در‬            ‫عنوان «جانبازان آسمان ایران» انتشار داده‬                                ‫در تهران است چرا از خود وی دعوت‬
‫مردم حاکی از این بود که انتقاد از‬                                               ‫نخستین ماههای استقرار رژیم جدید و‬                                                                                    ‫نمیکنید؟ میگفتند به امر اعلیحضرت‬
‫فساد و بیلیاقتی دولت و فشار و‬                                                   ‫روی کار آمدن دولت بازرگان‪ ،‬زمانی کوتاه به‬                                          ‫است‪.‬‬                              ‫شما باید در کمیسیون شرکت کنید و‬
‫اختناق علنی دشه است حتی در میان‬                                                 ‫پیشنهاد سپهبد قرنی‪ ،‬او فرماندهی نیروی‬        ‫این کتاب که در ‪ ۶5۰‬صفحه در لس آنجلس‬                                     ‫استنباط من این بود که شاهنشاه پس‬
‫افراد نیروهای مسلح هم برای اولین‬                                                ‫هوایی را به عهده گرفت اما در همین مقام‬       ‫چاپ و منتشر شده است تصویری دقیق از‬                                      ‫از سفر خودسرانه و بیاجازه ربیعی به‬
‫بار صدای اعتراض به گوش میرسد‬                                                                                                 ‫چگونگی شکل گرفتن و تحولات نیروی هوایی‬
‫و نارضایتی در میان تکنیسینهای‬                                                           ‫بود که سر از زندان انقلاب در آورد‪.‬‬   ‫ایران از سالهای بعد از جنگ دوم جهانی تا‬                                             ‫او مشکوک شده است‪.‬‬
‫نیروی هوائی که همافر نامیده میشوند‬                                              ‫بخش آخر کتاب‪ ،‬که چگونگی از هم پاشیدن‬         ‫پایان دهۀ هفتاد و وقوع انقلاب اسلامی در‬                                 ‫با سپهبد ربیعی دیگر من تماس‬
‫علنی شده بود‪ .‬همافران نسبت به سایر‬                                              ‫نیروی هوایی در جریان انقلاب و سرنوشت‬                                                                                 ‫نداشتم‪ ،‬تا شب قبل از فروپاشی کامل‬
‫افراد نیروهای مسلح حقوق و مزایای‬                                                ‫آن را در دوران بعد از انقلاب شرح میدهد‪،‬‬                        ‫برابر خواننده قرار میدهد‪.‬‬                             ‫ارتش و کشور‪ ،‬هنگامی که اسلحه خانه‬
‫بیشتری داشتند ولی وقتی نیروی‬                                                    ‫حاوی نکتههای با اهمیت و اکثراً ناگفته مانده‬  ‫سپهبد آذربرزین‪ ،‬فرزند سرهنگ حسن‬                                         ‫فرماندهی آموزشهای نیرویی هوایی‬
‫هوائی درصدد افزایش مدت قرارداد‬                                                  ‫است که با موافقت نویسنده برای انتشار در‬      ‫آذربرزین از افسران قزاقخانه و همراهان‬                                   ‫شکسته شد و هنرآموزان در پایگاه‬
‫خدمت آنها برآمد زبان به اعتراض‬                                                  ‫«کیهان» برگزیدهایم و طی چند شماره به‬         ‫رضاشاه در کودتای ‪ 1۲99‬متولد سال ‪13۰8‬‬                                    ‫شروع به تظاهرات کردند‪ .‬سرتیپ‬
‫گشودند و ما نخستین بار از جریان‬                                                                                              ‫شمسی است که در سال ‪ 13۲8‬وارد دانشکده‬                                    ‫خطیب شهیدی معاون مرکز آموزشها‬
                                                                                                            ‫نظرتان میرسد‪.‬‬    ‫افسری شد و در سال ‪ 13۲9‬به دانشکدۀ‬                                       ‫نیمه شب به منزل من آمد و جریان‬
                    ‫اطلاع یافتیم‪.‬‬                                                                                                                                                                    ‫تظاهرات هنرآموزان را به من اطلاع داد‬
                                                                                ‫سپهبد امیرحسین ربیعی آخرین فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی ایران بود‪.‬‬                                                   ‫و به اتفاق او به مرکز آموزشهای نیروی‬
 ‫دیدار دوم در کمیسیون ستاد‪:‬‬                                                                                                                                                                          ‫هوایی رفتم و سپهبد ربیعی را در آنجا‬
‫در اوایل آبان ماه و چند روز قبل از‬     ‫بعداً بررسی شود‪ .‬ارتشبد ازهاری عدم‬        ‫و دلیلی ندارد آنها را مرخص کنید!‬     ‫شدند خود آنها شرکت میکردند‪ ،‬من‬          ‫نقش این نیرو در جنگ هشت ساله‬           ‫دیدم‪ .‬صبح روز بعد سپهبد برنجیان از‬
‫اینکه ازهاری در سمت نخست وزیر‬          ‫بازخرید کردن همافران را به نیروی‬         ‫سپهبد ربیعی در شرفیابی روز‬            ‫هم دخالتی نداشتم و چه بسا آنها عمل‬      ‫ایران و عراق بود که با قضاوت و داوری‬   ‫مرکز فرماندهی نیروی هوائی به من‬
‫کابینه نظامی شروع به کار کند‪ ،‬روزی‬     ‫هوائی ابلاغ میکند‪ .‬اول وقت اداری‬         ‫بعد بدون اینکه به شاهنشاه گزارش‬       ‫ارتشبد ازهاری را تائید میکردند‪ .‬در‬      ‫صاحب نظران خارجی در حقیقت‪،‬‬             ‫گزارش داد وضع غیرعادی است و از‬
‫از دفتر ارتشبد ازهاری به من اطلاع‬      ‫روز بعد به سراغ ارتشبد ازهاری رفتم‬       ‫دهد پیشنهاد میکند که فعل ًا آنها را‬   ‫سال ‪ 13۵۷‬ناچار سه دیدار با ارتشبد‬       ‫نیروی هوائی ایران بود که مسیر جنگ‬      ‫من خواست به آنجا بروم‪ .‬وقتی وارد‬
‫داده شد فردا ساعت ‪ ۹‬صبح برای‬           ‫تا او را متوجه حساس بودن موضوع‬           ‫نگاه داریم و شاهنشاه آن را تصویب‬      ‫ازهاری در یک اتاق دربسته داشتم که‬       ‫را عوض کرد و با پشتیبانی نیروهای‬       ‫مرکز فرماندهی شدم‪ ،‬دیدم سپهبد‬
‫شرکت در کمیسیونی در ستاد بزرگ‬          ‫بنمایم‪ .‬عین جمله را که به شاهنشاه‬                                              ‫این مذاکرات شاید گوشههائی از تاریخ‬      ‫سطحی وجب به وجب خاک ایران‬              ‫ربیعی مشغول مکالمه با سپهبد‬
‫باشم‪ .‬سئوال کردم کمیسیون در چه‬         ‫گفته بود به من بازگو کرد‪ .‬بهت زده‬                               ‫مینمایند‪.‬‬                                              ‫را پس گرفت و نیروهای صدام را از‬        ‫بدرهای است و از وی درخواست کمک‬
‫ردهای است؟ پاسخ داده شد در رده‬         ‫به او نگاه کردم‪ ،‬گفتم شما معتقدید‬        ‫وقتی معاون پرسنلی نیروی هوائی‬                         ‫ارتش ایران باشد‪.‬‬        ‫مرزهای کشور بیرون کرد و این نیرو‬       ‫میکند‪ .‬رویداد آن شب و جریان‬
‫فرماندهان نیروها و رؤسای ادارات‬        ‫چهار سپهبد متوجه این موضوع‬               ‫سپهبد ساسانی به من گزارش آن را‬             ‫دیدار اول در باره همافران‪:‬‬         ‫بیش از هر نیروئی توسط دشمنان‬           ‫بعد از آن در قسمتهای دیگری از‬
‫ستاد بزرگ‪ .‬به رئیس دفتر ارتشبد‬         ‫نشدیم و فقط شما متوجه شدید؟‬              ‫داد به شدت نگران شدم‪ ،‬تلفنی با‬        ‫در اوایل سال ‪ 13۵۷‬روزی سپهبد‬            ‫داخلی و خارجی و عوامل بیگانه ایرانی‬    ‫یادداشتهای من آمده است و به‬
‫ازهاری گفتم سپهبد ربیعی فرمانده‬        ‫شما اشتباه میکنید‪ .‬در آئیننامههای‬        ‫فردوست صحبت کردم که به نظر من‬         ‫ربیعی که فرمانده نیرو بود به اتاق‬       ‫که در گروه انقلابیون نفوذ کرده بودند‪،‬‬
‫نیرو در تهران است‪ ،‬دلیلی ندارد‬         ‫ارتش به صراحت نوشته شده افراد‬            ‫این تصمیم اشتباه است و پیشنهاد من‬     ‫من آمد و اظهار داشت امروز معاون‬                                                         ‫تفصیل درباره آن نوشتهام‪.‬‬
‫من شرکت کنم‪ .‬به فاصله کوتاهی‬           ‫غیرنظامی که به استخدام نیروهای‬           ‫این است که موضوع در کمیسیونی‬          ‫پرسنلی نیرو‪ ،‬سپهبد ساسانی به من‬                              ‫لطمه خورد‪.‬‬        ‫هنگامی که در مرکز فرماندهی‬
‫ارتشبد ازهاری تلفن کرد گفت‪ ،‬به امر‬     ‫مسلح ارتش در میآیند در صورت‬              ‫در ستاد بزرگ مورد بررسی قرار‬          ‫گزارش داد که اولین دسته همافران‬         ‫سهدیدارآخرمنباارتشبدازهاری‬             ‫هوائی بودم خبر آوردند شخصی‬
‫شاهنشاه شما باید در این کمیسیون‬        ‫تخلف در دادگاههای نظامی ارتش‬             ‫گیرد‪ .‬زیرا نیروهای دیگر نیز به زودی‬   ‫که مدت قرارداد آنها با نیروی هوائی به‬   ‫از تاریخی که ارتشبد ازهاری در‬          ‫تقاضای ملاقات با تیمسار ربیعی را‬
                                       ‫محاکمه میشوند‪ ،‬ضمناً شما نخست‬            ‫مشکل خواهند داشت‪ .‬علت تلفن به‬         ‫پایان رسیده باید بازخرید شوند و من‬      ‫صندلی ریاست ستاد بزرگ نشست‪،‬‬            ‫دارد‪ .‬سپهبد ربیعی گفت به وی اجازه‬
                   ‫شرکت نمائید‪.‬‬        ‫وزیر مملکت را در دادگاه نظامی‬            ‫فردوست این بود که نمیخواستم از‬        ‫دستور دادم فعل ًا این کار انجام نشود‬    ‫ارتشبد خاتمی فرمانده نیروی هوایی‬       ‫دهند وارد مرکز فرماندهی شود‪ .‬جوانی‬
‫روز بعد‪ ،‬در زمان تعیین شده‪ ،‬به‬         ‫محاکمه کردید چطور یک کارمندی‬             ‫طریق ارتشبد ازهاری آن را گزارش‬                                                ‫کمتر در کمیسیونهای ستاد بزرگ‬           ‫بود در سن سی سالگی‪ ،‬در آستانه‬
‫سالن کنفرانس ستاد بزرگ وارد شدم‪.‬‬       ‫را که در سازمانهای ارتش خدمت‬             ‫کنم‪ ،‬ضمناً این دستوری بود که قبلا‬              ‫چون همه کارها میخوابد‪.‬‬         ‫که در رده فرماندهان نیرو بود‪ ،‬شرکت‬     ‫درب ربیعی او را دید‪ ،‬با او احوال پرسی‬
‫در قسمت چپ سالن جمعاً ده سپهبد‬         ‫میکند نمیتوانید در صورت جرم در‬           ‫به من ابلاغ شده بود که اگر با ربیعی‬   ‫به او گفتم اولاً تعداد آنها محدود‬       ‫میکرد و معاونین او در کمیسیونها‬        ‫گرمی کرد و به نظر میرسید با هم‬
‫نشسته بودند و نفر آخر سپهبد ایادی‬      ‫دادگاه نظامی محاکمه کنید؟ بعد‪ ،‬با‬        ‫اختلاف سلیقه به وجود آمد از مسیر‬      ‫است و آنها که مایلند بیش از چند‬                                                ‫آشنایی دارند‪ .‬سپهبد ربیعی کلاه خود‬
‫بود‪ .‬در سمت راست فرماندهان نیروها‪،‬‬     ‫ذکر جمله این حرفها چیست میزنید‬           ‫فردوست گزارش کنم‪ .‬فردوست که‬           ‫نفر نیستند و ما هم نمیتوانیم برخلاف‬                     ‫شرکت میکردند‪.‬‬          ‫را بسر گذاشت و همراه آن شخص به‬
‫فرمانده ژاندارمری و فرمانده هوانیروز‬   ‫و با ایماء و اشاره گفت دیگر در باره این‬  ‫پس از انقلاب خاطراتش در دو جلد‬        ‫شرایط استخدام که در رسانهها منتشر‬       ‫تا زمانی که سپهبد سنجر معاون‬           ‫خارج رفت‪ .‬سرلشکر مینوسپهر نیز‬
‫قرار داشتند‪ .‬ارتشبد ازهاری وارد‬        ‫موضوع صحبت نباید بکنی‪ .‬از جای‬            ‫منتشر شد‪ ،‬در زیرنویس صفحه ‪3۶2‬‬         ‫شده آنها را نگاه داریم‪ .‬به نظر من‬       ‫عملیاتی نیروی هوائی بود در‬             ‫که در مرکز فرماندهی بود وی را‬
‫جلسه شد‪ ،‬در صندلی خود قرار گرفت‪،‬‬       ‫خود بلند شدم‪ ،‬گفتم آیا به عرض‬            ‫جلد اول مینویسد آذربرزین درباره‬       ‫بهتر است آنها را در سالنی جمع‬           ‫کمیسیونهای ستاد بزرگ بجای‬              ‫همراهی کرد تا تنها نباشد‪ .‬بعداً به من‬
‫کاغذی از پوشهای که در دست داشت‬         ‫شاهنشاه میرسانید که اظهارنظر‬             ‫همافران با من صحبت کرد ولی متوجه‬      ‫کنیم‪ ،‬پس از قدردانی از خدمات آنها‬       ‫ارتشبد خاتمی شرکت میکرد‪ .‬او‬            ‫گفته شد جوان مزبور در دفتر آیتالله‬
‫بیرون کشید و چنین آغاز سخن نمود‪:‬‬       ‫اشتباهی را عنوان نمودهاید یا من آن‬       ‫نشده بود که من چه ایرادی گرفتهام‪،‬‬     ‫یک تقدیرنامه رسمی همراه با چک‬           ‫کمتر نظریات خود را در کمیسیونها‬        ‫طالقانی کار میکند و آشنائی وی با‬
‫«سازمانهای اطلاعاتی کشور‬               ‫را به عرض برسانم؟ تیمسار‪ ،‬من در‬          ‫تصور میکرد من درباره استخدام زیاد‬     ‫بازخرید خدمت به آنها بدهیم و برای‬       ‫میداد زیرا عادت نداشت در جلساتی‬        ‫ربیعی مربوط به چهل و هشت ساعت‬
‫گزارشی را به عرض رسانده‪ ،‬اعلام‬         ‫وضع خدمتی ناراحتی قرار گرفتهام‪،‬‬          ‫همافران اعتراض دارم در صورتی که‬       ‫آنها آرزوی موفقیت بنمائیم و آن دسته‬     ‫که رئیس جلسه ارشدتر از او بود‬          ‫قبل بوده که ربیعی به اتفاق برادرش‬
‫نمودهاند وضع روحی پرسنل ارتش‬           ‫شاهنشاه به من دستور خاص دادهاند‬                                                ‫هم که مایل به خدمت در نیروی‬             ‫نظرات خود را بدهد ولی بعداً آن را‬      ‫مصطفی ربیعی و حاج مانیان یکی از‬
‫بخصوص درجه داران در وضع بسیار‬          ‫جلوی هر اشتباه گرفته شود و این‬                                ‫چنین نبود‪.‬‬       ‫هوائی هستند به صورت غیر نظامی‬           ‫روی نامه میگذارد و گزارش میکرد و‬       ‫سران انقلابی برای همبستگی به دفتر‬
‫بدی قرار گرفته و پیشنهاد میشود‬         ‫کار را کردم‪ ،‬چهار سپهبد‪ ،‬شما و من‬        ‫شاهنشاه با پیشنهاد من در باره‬         ‫استخدام کنیم‪ .‬وقتی ما به گروهبان‬        ‫ارتشبد خاتمی هم از این کار او ایرادی‬
‫هر چه زودتر اقدام عاجلی به عمل‬         ‫در جلسه به یک نتیجه رسیدیم بعد‬           ‫بررسی موضوع در ستاد موافقت‬            ‫آمریکایی پنج هزار دلار میدهیم ما‬                                                                 ‫طالقانی رفتهاند‪.‬‬
‫آید‪ .‬شاهنشاه امر فرمودند موضوع در‬      ‫شما یک تنه آن را عوض میکنید‪،‬‬             ‫فرمودند و روز بعد جلسه در ستاد‬        ‫هرچه به آنها بدهیم به نفع ماست و‬                              ‫نمیگرفت‪.‬‬         ‫از آن پس نه ربیعی را دیدم و نه از‬
‫کمیسیون فرماندهان بررسی شود تا‬         ‫من انتظار دارم آنچه را به شما گفتم‬       ‫بزرگ با حضور رؤسای اداره سوم‪،‬‬         ‫بعد هم به او گفتم این عمل تو همه را‬     ‫پس از اینکه من معاون عملیاتی‬           ‫او خبری داشتم‪ .‬بعدها فقط یکبار در‬
‫ببینیم چه باید کرد و من چون فکر‬        ‫به عرض برسانید‪ .‬بهرحال با عرض‬            ‫رئیس اداره طرح سپهبد حاتم و من‬        ‫خشمگین خواهد کرد‪ ،‬کم کاری شروع‬          ‫نیروی هوائی شدم با شرکت در یکی‬         ‫روزنامه خواندم هنگام محاکمه‪ ،‬وقتی‬
‫کردم هیچکس بهتر و بیشتر از تیمسار‬      ‫معذرت آخرین کمیسیونی بود که‬              ‫تشکیل شد و پس از سه ساعت که من‬        ‫خواهد شد و زمانی نیست که پرسنل‬          ‫دو جلسه از کمیسیونها متوجه شدم‬         ‫قاضی دادگاه از او سئوال میکرد سال‬
‫سپهبد ایادی نمیتواند ما را یاری دهد‬    ‫در ستاد بزرگ شرکت نمودم‪ ،‬دیگر‬            ‫اهمیت موضوع را تشریح کردم به اتفاق‬                                            ‫که هر چقدر متخصص در جلسه‬               ‫گذشته برای چه منظوری دو بار به‬
‫از ایشان استدعا کردم! در این جلسه‬      ‫تحت هیچ عنوان در کمیسیونهای‬              ‫آرا راه کار پیشنهادی مرا بهترین راه‬                     ‫را ناراضی کنیم‪.‬‬       ‫نشسته باشد و هر چقدر وقت صرف‬           ‫اسرائیل رفتهاید؟ پاسخ میدهد فقط‬
‫حضور بهمرسانند» و بعد خطاب به‬          ‫ستاد بزرگ حاضر نخواهم شد چون رد‬          ‫کار تشخیص دادند و به همین ترتیب‬       ‫برداشت من این بود که ربیعی با‬           ‫بررسی موضوعی شده باشد ارتشبد‬           ‫یک بار رفتم آن هم به دعوت آنها‬
‫ایادی گفت‪ :‬تیمسار بفرمائید‪ .‬ایادی‬      ‫کردن پیشنهاد یک گروه بررسی کننده‬         ‫صورت جلسه کمیسیون به ارتشبد‬           ‫اظهار نظر من موافق است‪ ،‬غافل از‬         ‫ازهاری بدون مشورت با مستشاری‬           ‫بود‪ ،‬چرا از سپهبد آذربرزین سئوال‬
‫در حالی که با انگشت خود مرا نشان‬       ‫بدون دلیل یک نوع توهین علنی است‪.‬‬          ‫ازهاری داده شد تا به عرض برساند‪.‬‬     ‫اینکه او موضوع را با سرتیپ سیکورد‬       ‫نظرات تهیه شده توسط بررسی‬              ‫نمیکنید که در سال‪ ،‬بیش از ده بار‬
‫میداد گفت تیمسار‪ ،‬اگر آذربرزین‬         ‫همافران را بازخرید نکردند‪،‬‬               ‫ارتشبد ازهاری هنگامی که نتیجه‬         ‫رئیس سابق مستشاری نیروی هوائی‬           ‫کنندگان را به شاهنشاه گزارش‬            ‫به اسرائیل میرفت! که به حرف او‬
‫(همیشه مرا آذربرزین خطاب میکرد)‬        ‫نارضایتی و کم کاری شروع شد‪ ،‬در‬           ‫کمیسیون را به عرض میرساند اضافه‬       ‫که تمام دوران افسری خود را در‬           ‫نمیکرد‪ .‬این عمل برای معاونین او‬        ‫هم ترتیب اثر میدادند‪ .‬ربیعی افسری‬
‫به من هواپیما بدهد من از خارج فلان‬     ‫آنها حس عدم اعتماد به وجود آمد‪،‬‬          ‫میکند کسانی که در کمیسیون‬             ‫سازمان اطلاعاتی آمریکا خدمت‬             ‫یک مساله عادی شده بود ولی من‬           ‫بود که اگر در مسیر صحیح خود را‬
‫جنس را وارد میکنم‪ ،‬فلان میوه‬           ‫آنها را از سیستم جدا کردند‪ ،‬انقلابیون‬    ‫بودهاند توجه نکردهاند که اگر ما آنها‬  ‫کرده و پس از پایان ماموریت رئیس‬         ‫این عمل ارتشبد ازهاری را یک نوع‬        ‫آموزش داده بود و اگر بدون زحمت‬
‫را میآورم برای فروشگاهها‪ ،‬وسایل‬        ‫آن را دست آویز جنگ روانی قرار دادند‬      ‫را به صورت غیرنظامی استخدام کنیم‬      ‫مستشاری نیروی هوائی او را به عنوان‬      ‫توهین نسبت به بررسی کنندگان تلقی‬       ‫امتیازاتی را دریافت نمیکرد و اگر در‬
‫زندگی ارزان قیمت وارد میکنم و‬          ‫و دیدیم چه بلائی بر سر مملکت آمد‪.‬‬        ‫اگر روزی جاسوسی و یا خیانت بکنند‬      ‫افسر هم آهنگ کننده خرید خارجی‬           ‫میکردم و به همین دلیل تصمیم‬            ‫مقابل اشتباهات خود تنبیه شده بود‪،‬‬
‫سهمیه برنج و روغن درجهداران را دو‬      ‫ای کاش امروز ارتشبد ازهاری زنده‬          ‫ما نمیتوانیم آنها را در دادگاههای‬     ‫در تشکیلات ارتشبد طوفانیان به او‬        ‫گرفتم در هیچ کمیسیونی اظهار نظر‬        ‫میتوانست فرد مؤثری برای کشور‬
‫برابر میکنم و‪ ...‬دیدم اگر او را متوقف‬  ‫بود و خاطرات سالیوان را جلویش‬            ‫نظامی محاکمه کنیم‪ .‬شاهنشاه به‬         ‫دفتری داده بودند‪ ،‬مشورت میکند و‬         ‫نکنم و ارتشبد خاتمی هم این موضوع‬       ‫شود‪ ،‬ولی متاسفانه هنوز در بیست‬
‫نکنم تا شب در این باره صحبت خواهد‬                                               ‫وی پاسخ میدهند با وضع آشفته‬           ‫نامبرده به ربیعی توصیه میکند اگر‬        ‫را میدانست‪ .‬پس از اینکه ارتشبد‬         ‫سی سال گذشته زندگی میکرد و‬
‫کرد‪ .‬خطاب به ایادی گفتم تیمسار‪،‬‬                                                 ‫فعلی وقت این کارها نیست‪ ،‬بگذارید‬      ‫شما میتوانید آنها را فعل ًا نگاه دارید‬  ‫تدین و سپهبد ربیعی فرمانده نیرو‬        ‫از کاروان پیش افتاده نیروی هوائی‬
‫شماره تلفن معاون عملیاتی نیرو را‬
‫بگیرید و هر تعداد پرواز برای هر‬                                                                                                                                                                                        ‫بسیار عقب بود‪.‬‬
‫نقطه دنیا میخواهید در اختیار شما‬                                                                                                                                                                     ‫ربیعی در تمام مدت خدمت‪ ،‬برای‬
‫بگذارد‪ ،‬من همین امروز این دستور را‬                                                                                                                                                                   ‫اینکه سرپوشی روی اشتباهات خود‬
                                                                                                                                                                                                     ‫بگذارد‪ ،‬میگفت چون آذربرزین با من‬
                 ‫به او خواهم داد‪.‬‬                                                                                                                                                                    ‫بد است این حرفها را در میآورد‪ .‬وی‬
‫سپهبد ایادی ساکت شد‪ .‬در این‬                                                                                                                                                                          ‫همیشه خود را پشت این سپر پنهان‬
‫وقت یکی از سپهبدهای ستاد بزرگ‬                                                                                                                                                                        ‫میکرد و متاسفانه بعضی از دوستان و‬
‫(از رؤسای ادارات نبود) دست خود‬                                                                                                                                                                       ‫آشنایان که به کجرویها و اشتباهات‬
‫را بلند کرد و اجازه خواست صحبت‬                                                                                                                                                                       ‫و بیمایگیهای او آگاهی نداشتند‪،‬‬
‫کند‪ .‬گفت تیمسار‪ ،‬اکنون که موضوع‬                                                                                                                                                                      ‫حرفهای او را قبول میکردند‪ .‬ربیعی‬
‫سهمیه برنج و روغن و قند و شکر‬                                                                                                                                                                        ‫نمیتوانست قبول کند من در قسمتی‬
‫درجه داران مطرح است باید فکری‬                                                                                                                                                                        ‫که او را به عنوان فرمانده انتخاب کرده‬
‫هم برای سپهبدها کرد‪ .‬ما رفت و آمد‬                                                                                                                                                                    ‫نمیخواهم فرمانده شوم‪ .‬اگر از کارهای‬
‫داریم‪ ،‬اگر چند نفر میهمان برای ما‬                                                                                                                                                                    ‫او ایراد میگرفتم و اگر جلوی اشتباهات‬
‫برسد سهمیه ما به آخر ماه نمیرسد‪.‬‬                                                                                                                                                                     ‫او را میگرفتم با او دشمنی نداشتم‪،‬‬
‫این سپهبد به مدت ‪ 3۰‬دقیقه راجع‬                                                                                                                                                                       ‫بلکه هدف من نجات نیروی هوائی بود‪.‬‬
‫به سهمیه سپهبدها داد سخن داد‪.‬‬                                                                                                                                                                        ‫اگر من میگویم انتصاب ربیعی‬
‫ازهاری به هیچ وجه درصدد ساکت‬                                                                                                                                                                         ‫اشتباه بزرگی بود بدان معنی نیست که‬
‫کردن او در نیامد‪ .‬این زمانی که کشور‬                                                                                                                                                                  ‫باید مرا جای او بر صندلی فرماندهی‬
‫در آتش میسوزد‪ ،‬راه پیمائیها روز‬                                                                                                                                                                      ‫بنشانید‪ ،‬من نگران ویرانی آن بنای‬
‫به روز زیادتر میشود‪ ،‬ماشینها را به‬                                                                                                                                                                   ‫محکم و قشنگی که ساخته بودیم‪،‬‬
‫آتش میکشند‪ ،‬به در و دیوار شعار‬                                                                                                                                                                       ‫بودم و میدیدم که فروپاشی نیروی‬
‫مینویسند‪ ،‬بیست سپهبد در این‬                                                                                                                                                                          ‫هوائی در دوران انقلاب سریعتر از‬
‫اطاق نشسته درباره سهمیه برنج و‬                                                                                                                                                                       ‫نیروهای دیگر بود‪ .‬نیروی هوائی‪،‬‬
                                                                                                                                                                                                     ‫نیرویی نبود که به این آسانی از‬
   ‫روغن سپهبدها صحبت میشود‪.‬‬                                                                                                                                                                          ‫هم پاشیده شود‪ .‬این نیرو زیربنای‬
                                                                                                                                                                                                     ‫محکمی داشت و بهترین دلیل آن‬
‫ادامه دارد‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18