Page 16 - (کیهان لندن - سال سى و هفتم ـ شماره ۳۲۰ (دوره جديد
P. 16

‫صفحه ‪ - Page 16 - 16‬شماره ‪1۷86‬‬
                                                                                                                                                                                                                 ‫جمعه ‪ 2۵‬تا ‪ 3۱‬تیرماه‪۱۴00‬خورشیدی‬

‫گوش نمیرسد‪ .‬جیوان گاسپاریان به‬                                                          ‫نوازنده‬                               ‫وقتی در «سمت سیاه زمستان»‬
‫راستی تمام انرژی و احساس خود را با‬                                                                                                  ‫ایستاده باشی…‬
‫عشق در سازش دمید‪ .‬به پاس تلاش‬                                                         ‫دودوک که‬
‫پیگیر او بود که این ساز در دنیا شناخته‬   ‫مهم آن است که موسیقیدان و نوازنده‬                                                                                                                                   ‫= « من خو د م ر ا نه‬
‫شد و نوازندگان جوانی مانند من در‬         ‫به درستی و با زیبایی و با استفاده از تمام‬    ‫یک عمر با‬                                                                                                              ‫نویسنده‪ ،‬نه گریمور و نه‬
‫مسیر هموارتری پیش رفتند‪ .‬خودش‬            ‫امکانات ساز خود آن را بنوازد‪ .‬در مورد‬                                                                                                                               ‫فیلمساز میدانم‪ ،‬شاید یک‬
‫میگفت که جاده را من آسفالت کردم‬          ‫دودوک‪ ،‬بدون شک نوازندگی جیوان‬                  ‫عشق‬                                                                                                                  ‫هنرمندی هستم که سعی‬
‫و چراغهایی در مسیر جاده در دو طرف‬        ‫گاسپاریان بود که باعث میشد مردم‬                                                                                                                                     ‫میکنم تلفیقی از کارهای‬
‫گذاشتهام‪ ،‬حال این جوانان میتوانند‬                                                     ‫در سازش‬                                                                                                                ‫هنری انجام دهم‪ ،‬گاه نقاشی‪،‬‬
‫این جاده مسطح را با سرعت طی کنند‬          ‫با موسیقی او زود ارتباط برقرار کنند‪.‬‬                                                                                                                               ‫گاه خواندن‪ ،‬گاه کتاب نوشتن‬
                                         ‫=آیا جیوان گاسپاریان تغییرات‬                    ‫دمید‬                                                                                                                ‫و تلاش میکنم همه اینها را‬
    ‫و به مقصدهای دوردست برسند‪.‬‬           ‫و نوآوریهایی هم در ساختار دودوک‬                                                                                                                                     ‫به هم نزدیک کنم و از این‬
‫=هانس زیمر آهنگساز موسیقی‬                                                           ‫=«جیوان گاسپاریان به‬                                                                                                     ‫تلفیق یک اثر هنری ارائه‬
‫فیلم«گلادیاتور»باستایش ازجیوان‬                                     ‫داشت؟‬            ‫راستی تمام انرژی و احساس‬
‫گاسپاریانصحبتمیکندوهمچنین‬                ‫‪-‬فکر نمیکنم‪ .‬ساز دودوک به گفته‬             ‫خود را با عشق در سازش‬                                                                                                                         ‫کنم‪».‬‬
‫پیترگابریلوبریانمی‪.‬ولیمعروفیت‬            ‫کارشناسانی مانند او حدود ‪ 3000‬سال‬          ‫دمید‪ .‬به پاس تلاش پیگیر او‬
‫گاسپاریان در میان ایرانیان نتیجه‬         ‫سابقه تاریخی دارد ولی سیر تحول آن‬          ‫بودکهاینسازدردنیاشناخته‬                   ‫از ویدئوی «سمت سیاه زمستان»‬                                                    ‫فیروزه رمضانزاده ‪ -‬رامش‬
‫همکاری او و حسین علیزاده بوده که‬         ‫برای ما چندان شناختهشده نیست‪.‬‬              ‫شد و نوازندگان جوانی مانند‬                                                                                               ‫صفوی نویسنده‪ ،‬فیلمنامهنویس و‬
‫از حدود ‪ 15‬سال پیش آغاز شد‪ .‬در‬           ‫کارشناسان معتقدند که این ساز در‬            ‫مندرمسیرهموارتری پیش‬                      ‫با تحقیق زیاد و از طریق رفت و آمد‬       ‫دلیل دستگیر شدم و این دستگیری‬          ‫گریمور ایرانی ساکن استکهلم متولد‬
‫این مورد چون شما با نوازندگان ایرانی‬     ‫ابتدا از نی بوده ولی بعدها از چوب‬          ‫رفتند‪ .‬خودش میگفت که‬                      ‫با این افراد و به دست آوردن اطلاعات‬     ‫باعث شد پرونده خانوادگی ما دوباره‬      ‫‪ ۷‬اردیبهشت ‪ ۱3۵0‬در تهران است‪ .‬او‬
‫وترکیهمتجربههایمشترکیدارید‪،‬‬              ‫یکدست درخت زردآلو ساخته شده که‬             ‫جاده را من آسفالت کردم و‬                  ‫از زندگی آنها آماده کردم‪ .‬داستان در‬     ‫به جریان بیفتد‪ .‬هر از گاهی احضاریه‬     ‫از سالهای نوجوانی به نقاشی علاقمند‬
                                         ‫نماد ارمنستان است‪ .‬نوک دودوک مانند‬         ‫چراغهایی در مسیر جاده در‬                  ‫مورد یک پسر نوجوان همجنسگرا و‬           ‫به دستم میرسید و میبایست خودم‬          ‫بود و تصمیم داشت در این رشته ادامه‬
         ‫لطف ًابیشترتوضیحبدهید‪.‬‬          ‫گذشته از نی است‪ .‬به نظر میرسد‬              ‫دو طرف گذاشتهام‪ ،‬حال این‬                  ‫یک دختر ترنس ساکن ایران است‬             ‫را معرفی میکردم و این آزاردهنده‬        ‫تحصیل بدهد ولی ابتدا در رشته زبان‬
‫‪-‬ببینید‪ ،‬به هر حال موسیقی ملل‬            ‫در ابتدا دودوک را «شیپور زردآلو»‬           ‫جوانان میتوانند این جاده‬                  ‫که از خانه طرد شدهاند و برای امرار‬                                             ‫انگلیسی دانشگاه پذیرفته شد‪ .‬پس از‬
‫همجوار نزدیکی بیشتری به همدیگر‬                                                      ‫مسطح را با سرعت طی کنند‬                   ‫معاش مجبور به ارتکاب کارهای خلاف‬                               ‫شده بود‪».‬‬       ‫پایان تحصیلات و بعد از آنکه به عنوان‬
‫دارد‪ .‬مثل ٌا آهنگ معروف فولکوریک‬                                ‫مینامیدند‪.‬‬          ‫و به مقصدهای دوردست‬                       ‫هستند‪ .‬این فیلمنامه جزو کارهایی‬         ‫وی ادامه میدهد «بعد از مدتی‬            ‫آموزگار انگلیسی مشغول به کار شد‪،‬‬
‫«ساری َگلین» به ترکی آذری و «دختر‬        ‫=آیا بعد از اینکه چوب درخت‬                                                           ‫است که بسیاری از دفاتر سینمایی‬          ‫خانهنشینی و بیکاری شروع کردم‬           ‫در رشته کارگردانی سینما نیز شروع‬
‫کوهسار» به ارمنی‪ ،‬که محتوای ترانه‬        ‫زردآلو جانشین نی شد‪ ،‬صدای این‬                                ‫برسند‪».‬‬                 ‫در ایران با آن مخالفت کردند؛ برخی‬       ‫به انجام کارهایی که ربطی به رشته‬       ‫به تحصیل کرد‪ .‬حاصل آن دوران‪،‬‬
‫در هر دو زبان بهم نزدیک است ولی‬                                                                                               ‫از آنها یا اطلاعات زیادی در مورد‬        ‫تحصیلی یا علائق من نداشتند مثل‬         ‫ساختن چهار فیلم کوتاه بود که یکی‬
‫در نسخههای فارسی‪ ،‬کردی و ترکیهای‬                            ‫ساز تغییر کرد؟‬          ‫جیوان گاسپاریان نوازنده سرشناس‬            ‫موضوع نداشتند یا این موضوع را‬           ‫منشیگری در شرکتهای مختلف و‬             ‫از آنها به نام «پارازیت» حدود بیست‬
‫اینطور نیست؛ به دل مردم کشورهای‬          ‫‪-‬بله‪ ،‬بعد از آن صدای این ساز ثبات‪،‬‬         ‫ارمنی ساز دودوک ششم ژوئن در ‪۹2‬‬            ‫تابوی بزرگی میدانستند‪ ،‬در سوئد‬          ‫چون حاضرنبودم به قیمت کسب درآمد‬        ‫سال پیش به جشنوارههای هلسینکی‬
‫قفقاز جنوبی‪ ،‬ایران و شرق ترکیه‬           ‫غلظت و غنای بیشتری نسبت به صدای‬            ‫سالگی در گذشت‪ .‬از نوای موسیقی‬             ‫این فیلمنامه را بدون سانسور و بدون‬      ‫در محیطهای ناسالم به مناسبات‬           ‫فنلاند‪ ،‬درسدن و اوبرهاوزن آلمان و‬
‫(آناتولی) مینشیند‪ .‬بهخصوص این‬            ‫نی ارمنی پیدا کرده و جای نتها دقت‬          ‫او در آثار سینمایی معروفی از جمله‬         ‫رعایت خط قرمزهای وزارت ارشاد‬            ‫کثیف اجتماعی تن بدهم دوباره مجبور‬
‫آهنگ در میان آذربایجانیها و ارمنیها‬      ‫بیشتری یافتند‪ .‬من بر این عقیدههستم‬         ‫«گلادیاتور» و «آخرین وسوسهی‬                                                       ‫به خانهنشینی شدم‪ .‬در سه سال آخر‬                  ‫بورکینافاسو راه پیدا کرد‪.‬‬
                                         ‫که این تغییر از آن جهت پیش آمد که‬          ‫مسیح» استفاده شده است‪ .‬گاسپاریان‬                    ‫اسلامی بازنویسی کردم‪».‬‬        ‫زندگی در ایران خانهنشین شده بودم‬       ‫این نویسنده که از شاگردان‬
                ‫عمیقاً ریشه دوانده‪.‬‬      ‫دودوک از جنس چوب درخت زرد آلو‬              ‫با حسین علیزاده نیز همکاری نزدیکی‬         ‫«سمت سیاه زمستان» تازهترین‬              ‫چون نه فیلمنامههایم راه به جایی‬        ‫حمید سمندریان کارگردان بنام‬
‫به دلیل همین نزدیکیهاست که‬               ‫به روحیه و روانشناسی ارامنه که همواره‬      ‫داشت و همراه او در سال ‪ 200۷‬نامزد‬         ‫اثر رامش صفوی است که به تازگی‬           ‫میبردند‪ ،‬نه به عنوان منتقد فیلم‬        ‫تئاتر ایران بوده در کنار فیلمسازی‬
‫در کنسرت ‪ 20۱3‬حسین علیزاده این‬           ‫غم و حرمان در آن موج میزند‪ ،‬نزدیکتر‬        ‫دریافتجایزهمعتبر« ِگ ِرمی»برایآلبوم‬       ‫از سوی نشر «باران» در سوئد منتشر‬        ‫بعد از وقایع ‪ ۸۸‬در روزنامهها کاری‬      ‫و حضور در کلاسهای نویسندگی‬
‫آهنگ به ترکی آذری‪ ،‬ارمنی و فارسی‬         ‫است‪ .‬ولی با وجود غنای بالای صدا‪ ،‬به‬        ‫«به تماشای آبها» شد‪ .‬گاسپاریان‬            ‫شده است‪ .‬خواننده با خواندن این اثر‪،‬‬     ‫برایم وجود داشت‪ .‬تا اینکه به دلیل‬      ‫و فیلمنامهنویسی‪ ،‬نوشتن را کنار‬
‫اجرا شد و گاسپاریان در آن کنسرت‬          ‫نظر میرسد که صدای دودوک همواره‬             ‫نقش مهمیدر شناساندن این ساز به‬            ‫خود را در دنیای رئالیسم جادویی‬          ‫احضاریههای متعدد وزارت اطلاعات‬         ‫نگذاشت تا اینکه در همان سالها‬
                                                                                                                              ‫احساس میکند‪ ،‬داستانی پر کشش با‬          ‫به پیشنهاد خواهرم تصمیم به خروج از‬     ‫موفق به نوشتن فیلمنامهای به نام‬
                      ‫آن را خواند‪.‬‬                            ‫از دور میآید‪.‬‬                           ‫دنیا داشته است‪.‬‬         ‫بار فلسفی عمیق که رویدادها و حوادث‬      ‫کشور گرفتم‪ .‬با وجود ترس از بازداشت‬     ‫«دگردیسی» شد که در ایران اجازه‬
‫موسیقی این آهنگ بسیار قوی و‬              ‫من در مصاحبههایی که در لندن‬                ‫جیوان گاسپاریان که تلفظ ارمنی‬             ‫زندگی یک خانواده و اطرافیانش از‬         ‫یا ممنوعیت خروج‪ ،‬از طریق مرز هوایی‬     ‫انتشار پیدا نکرد‪ .‬او بعدها این فیلمنامه‬
‫دلنشین است زیرا در «دستگاه شور»‬          ‫داشتم همواره گفتهام که دودوک مظهر‬          ‫همان کلمه «جوان» فارسی است‪،‬‬               ‫دوران انقلاب و تحولات سالهای پس‬         ‫به ترکیه و از آنجا به بعد در یک مسیر‬   ‫و رمانی با عنوان «انبه» را برای انتشار‬
‫ساخته شده که در میان هفت دستگاه‬          ‫هویت و تاریخ خونبار ارامنه است‪ .‬برای‬       ‫به گفتهی تیگران آلکسانیان یکی از‬          ‫از دوران انقلاب را زیر ذرهبین میبرد‪.‬‬    ‫زمینی در طول مدت سه ماه به یونان‬       ‫به نشر «اچاند اس مدیا» در انگلستان‬
‫موسیقیایرانیبسیاردلنشیناست‪.‬حال‬           ‫من که در ارمنستان به دنیا آمدهام و‬         ‫شاگردان او که در لندن اقامت دارد‪ ،‬مانند‬   ‫هر شخصیت در این داستان‪ ،‬نما ِد‬                                                 ‫سپرد‪ .‬به گفته رامش صفوی هیچیک از‬
‫معلوم نیست که آیا ابتدا این آهنگ در‬      ‫در محیطی که صدای موسیقی ارمنی‬              ‫اسمش در دوران سالمندی نیز به راستی‬        ‫یک واقعیت یا تجربه است که نویسنده‬                  ‫و از آنجا به سوئد رفتم‪».‬‬    ‫فیلمنامههای او به خاطر رعایت نکردن‬
‫میان ارامنه ساخته شده و یا در میان‬       ‫و نوای دودوک در آن غالباً شنیده‬                                                      ‫سعی دارد آن را به خواننده منتقل‬         ‫رامش صفوی در توضیح این‬                 ‫خطوط قرمز جمهوری اسلامی موفق به‬
‫آذربایجانیها‪ .‬به هر حال به روحیه این‬     ‫میشد پرورش یافتهام صدای آن به‬                               ‫دلی جوان داشت‪.‬‬           ‫کند؛ «پری» و «نظام» جوانان پیش‬          ‫مهاجرت میگوید‪« :‬مسیر سخت‬
                                         ‫دنیای درونیام نزدیک است‪ .‬من ابتدا‬          ‫تیگران آلکسانیان حدود بیست سال‬            ‫از انقلاب هستند؛ «رزمین» جوان‬           ‫و پیچیدهای بود‪ ،‬چنان تحت تاثیر‬                ‫دریافت مجوز ساخت نشدند‪.‬‬
     ‫ملل همجوار بسیار نزدیک است‪.‬‬         ‫از اینکه شنوندگان غیرارمنی از صدای‬         ‫است که در لندن اقامت دارد‪ .‬وی طی‬          ‫سیاسی دوران انقلاب و سپس دهه‬            ‫اتفاقات سفر بودم که مدت طولانی‬         ‫این نویسنده که در ایران دورههای‬
‫=اساس ًا هنرمندان و آثارشان‬              ‫دودوک تعجب میکنند‪ ،‬از تعجب آنان‬            ‫این سالها در کنسرتهای متعددی‬              ‫‪ ۶0‬با گرایشهای ایدئولوژیک چپ‬            ‫بیمار شدم‪ .‬بعد از ورود به سوئد ‪ ۴‬سال‬   ‫تدوین و همچنین گریموری سینما را‬
‫با وجود رقابتها و دشمنیهای‬               ‫متعجبمیشدم‪.‬طیبیستسالیکهدر‬                  ‫همراه با نوازندگان کشورهای مختلف‬          ‫است‪ .‬همچنین «روشنا» و «رامین»‬           ‫در کمپ زندگی کردم‪ .‬نه راه بازگشت‬       ‫گذرانده است در سوئد نیز این دوره را‬
‫ریشهدار بین برخی مردم ارامنه و‬           ‫بریتانیا زندگی کردهام‪ ،‬با ساز دودوک در‬     ‫همکاری داشته است‪ .‬او نواختن دودک‬          ‫که در دوران انقلاب بزرگ میشوند‬          ‫داشتم و نه علاقه به ماندن؛ به افسردگی‬  ‫به شکل تخصصی و فشرده تکمیل کرد‪.‬‬
‫جمهوری آذربایجان میراث فرهنگی‬            ‫کنسرتهای متعددی شرکت داشتهام‪.‬‬              ‫را تدریس نیز میکند‪ .‬آلکسانیان‬             ‫و مهاجرت میکنند‪ .‬رامش صفوی در‬           ‫شدید رسیده بودم‪ ،‬در طول این مدت‬        ‫رامش صفوی پس از دریافت اقامت‬
‫مشترک آنها شمرده میشوند‪ .‬آثار‬            ‫شنوندگان بسیاری پس از اجرا به پشت‬          ‫علاوه بر جیوان گاسپاریان از محضر‬          ‫این رمان با کنار هم چیدن روایت و‬        ‫در کمپ با هیچکس رفت و آمدی‬             ‫در سوئد وارد تئاتر ملی این کشور شد‬
‫این هنرمندان و ترانهای مانند «ساری‬       ‫صحنه آمده و گفتهاند که با شنیدن‬            ‫استادانی مانند ولادیمیرهاروتونیان‪،‬‬        ‫خردهروایتها در متن داستان‪ ،‬تصویری‬                                              ‫و در آنجا به عنوان نویسنده به مدت‬
‫گلین»تجسمدوستیوآرزویحسن‬                  ‫صدای ساز شما نمیدانیم که چه چیزی‬           ‫یقیشه مانوکیان و آراهاختیکیان نیز‬         ‫از این خانواده را در دوران پس از‬                 ‫نداشتم و فقط مینوشتم‪».‬‬        ‫دو سال کار کرد‪ .‬این نویسنده همچنین‬
‫همجواری بین ملل قفقاز است که‬             ‫در ما اتفاق افتاده که دنیای درونیمان‬       ‫آموخته است‪ .‬به گفته او هر استاد سبک‬       ‫انقلاب و سپس دهه ‪ ۶0‬خورشیدی‬             ‫اولین اثری که در آن زمان از رامش‬       ‫چند داستان کوتاه به زبان انگلیسی‬
‫اندیشههای افراطی ناسیونالیستی و‬                                                     ‫و سلیقه خاص خود را دارد و نوازندهای‬                                               ‫صفوی منتشر شد رمان «انبه» بود‪.‬‬         ‫نوشته که از سوی انجمن بینالمللی‬
‫شوونیستینتوانستهآنهارانابودکند‪.‬‬                               ‫زیر و رو شد‪.‬‬          ‫که میخواهد راه خود را بیابد هرچند‬                              ‫ارائه میکند‪.‬‬       ‫رامش صفوی در این رمان به ماجرای‬
‫‪-‬جیوان گاسپاریان همواره به ما‬            ‫من بعدها پاسخ این پرسش را که‬               ‫که باید از هرکدام از اساتید بیاموزد‪ ،‬ولی‬  ‫رامش صفوی در مورد این اثر‬               ‫سفر غیرقانونی چهار دختر ایرانی به‬                      ‫پن منتشر شدهاند‪.‬‬
‫میگفت که دین و مذهب بد وجود‬              ‫چرا نوای دودوک به دل ما و غیرارمنیان‬       ‫نهایتاً تمام این آموختهها را با هم ترکیب‬  ‫توضیح میدهد‪« :‬در “سمت سیاه‬              ‫اروپا میپردازد‪ .‬او در تمامی آثارش‬      ‫وی در سال ‪ 20۱۷‬نمایشنامهای با‬
‫ندارد‪ .‬انسانهای بد و خوب وجود دارند‪.‬‬     ‫مینشیندیافتمزیراصدایدودوکشبیه‬              ‫میکند تا به سبک و شیوه نوازندگی‬           ‫زمستان” بسیاری از شخصیتها‬               ‫ایدههایش را از تجربههای خود گرفته‪.‬‬     ‫عنوان «خیابان تاریک شماره ‪ »۱3‬به‬
‫انسانهایی که از شرارت و حسد لبریز‬        ‫صدای درونی انسانهاست‪ .‬همین باعث‬                                                      ‫واقعی هستند از جمله «رامین» و‬           ‫بهره بردن از تجربیات و موقعیتهای‬       ‫زبان انگلیسی و سوئدی منتشر کرد که‬
‫هستند و در حق انسانهای دیگر بدی‬          ‫غلیان در دنیای درونی شنونده میشود‪.‬‬                      ‫خاص خود دست یابد‪.‬‬            ‫«روشنا»ی داستان دوقلو هستند‪،‬‬            ‫خود نویسنده در طول مسیر مهاجرت‬         ‫به عنوان بهترین نمایشنامه از سوی‬
‫میکنند‪ .‬درنقطه مقابل آنها‪ ،‬انسانهای‬      ‫= دودوک برخلاف سازهای‬                      ‫آلکسانیان میگوید شهرت جیوان‬               ‫من یک برادر دوقلو دارم که در ایران‬      ‫از ترکیه به سوئد و آمیختن آن با‬        ‫انجمن تئاتر ملی سوئد شناخته شد و‬
‫خوشطینت هم هستند که نسبت به‬              ‫پیشرفتهموسیقیکلاسیک‪،‬ساختار‬                 ‫گاسپاریان بیش از بیست سال پیش از‬          ‫زندگی میکند؛ «رزمین» داستان که‬          ‫ساختار تو در توی تخیل نکته قابل‬
‫دیگران نظرخوبدارندوبانگاهیمثبت‬                                                      ‫مرزهای ارمنستان و کشورهای شوروی‬           ‫دو سال بزرگتر است سیاسی است و‬                                                       ‫در جشنواره شیلی شرکت کرد‪.‬‬
‫به دیگران در فکر سازندگی و خلاقیت‬        ‫پیچیدهاینداردوباوجوداین‪،‬امکانات‬            ‫سابق پا فراتر گذاشت و با حضور‬             ‫دستگیر میشود؛ «پری» مادر داستان‬                    ‫توجه رمان «انبه» است‪.‬‬       ‫این اثر روایتگر پنج دختر مهاجر‬
‫هستند ‪.‬او به حزب و این قبیل چیزها‬                                                   ‫نوای موسیقی او در موسیقی متن‬              ‫الهام گرفته از شخصیت دخترعموی‬           ‫اثر بعدی او فیلمنامه «دگردیسی»‬         ‫غیرقانونی ساکن یک کمپ در سوئد‬
                                         ‫زیادی برای برانگیختن احساسات‬               ‫فیلمهایی نظیر «گلادیاتور» اثرهانس‬         ‫من است که در کودکی یک ازدواج‬            ‫در ژانر جنایی‪ -‬عاشقانه حاصل تلاش‬       ‫است که از پنج کشور متفاوت خود‬
                   ‫هم معتقد نبود‪.‬‬                                                   ‫زیمر و «آخرین وسوسهی مسیح»‬                ‫اجباری داشت‪ ،‬در طول ‪ 20‬سال که‬           ‫چندین ساله نویسنده در مورد وضعیت‬       ‫را به سوئد رساندهاند و منتظر دریافت‬
‫=علاوه بر یادگیری موسیقی از‬              ‫شنونده دارد‪ .‬شاید به همین دلیل‬             ‫اثر پیتر گابریل شهرت جهانی یافت‪.‬‬          ‫صاحب دو فرزند شده بود تلاش کرد‬          ‫اقلیتهای جنسی در ایران است که در‬
‫گاسپاریان چه خاطراتی از وی دارید؟‬                                                   ‫هرچند ایرانیان علاقمند به موسیقی‬          ‫برای طلاق اما خانوادهاش مانع شدند‬       ‫قالب داستانی جنایی و عاشقانه از سوی‬                 ‫اجازهی اقامت هستند‪.‬‬
‫‪-‬من هر سال که به ارمنستان سفر‬            ‫ارتباط بین نوازنده و این ساز بسیار‬         ‫فولکلوریک قفقازی و موسیقی فیلمها‪،‬‬         ‫و در نهایت در ‪ 3۵‬سالگی خودکشی‬           ‫نشر «اچاند اس مدیا» در انگلستان‬        ‫چندی پیش رمان دیگری از این‬
‫میکردم حتما به دیدار گاسپاریان‬                                                      ‫اسم گاسپاریان را شنیدهاند ولی با‬          ‫کرد‪ .‬همین اتفاق برای پری در داستان‬                                             ‫نویسنده ایرانی‪ -‬سوئدی با عنوان‬
‫میرفتم و او هم با گشادهرویی و مهربانی‬    ‫نزدیک است‪ .‬آیا اینطور است؟‬                 ‫آغازهمکاری این موسیقیدان با حسین‬          ‫رخ میدهد‪ ،‬بسیاری از شخصیتهای‬                             ‫منتشر شده است‪.‬‬        ‫«سمت سیاه زمستان» به کوشش نشر‬
‫پذیرای من بود‪ .‬گاسپاریان آدم بسیار‬       ‫‪-‬بله؛ این ساز تنها ده سوراخ‪ ،‬یعنی‬          ‫علیزاده از حدود پانزده سال پیش (چه در‬     ‫داستانهای من از واقعیتهای زندگی‬         ‫رامش صفوی در مورد این اثر توضیح‬        ‫«باران» منتشر شد که واکاوی زندگی و‬
‫خاکیای بود و زندگی سادهای داشت‪.‬‬          ‫هشت تا روی آن و دو سوراخ در زیر‬            ‫کنسرتهایی در ایران و چه در کشورهای‬        ‫خودم میآیند‪ ،‬همه به نوعی رگی از‬         ‫میدهد‪”« :‬دگردیسی” فیلمنامهای‬           ‫اعضای خانواده خود نویسنده را در طول‬
‫اصل ًا و ابداً با وجود شهرت جهانی‪ ،‬تکبر‬  ‫دارد‪ .‬در مورد سازهای بادی دیگر هم‬          ‫دیگر) جیوان گاسپاریان در میان ایرانیان‬    ‫رئالیسم جادویی دارند این اتفاقات الهام‬  ‫در مورد اقلیتهای جنسی در ایران‬         ‫چهار دهه حاکمیت جمهوری اسلامی‬
‫و خودشیفتگی نداشت‪ .‬همواره میگفت‬          ‫آنچه شما گفتید تا حد زیادی صادق‬                                                                                              ‫است که آن را حدود ‪ 2۵‬سال پیش‬
‫که ستارگا ِن خواننده و هنرپیشه وجود‬      ‫است ولی در مورد دودوک‪ ،‬جنبههای‬                     ‫نیز شهرت و محبوبیت یافت‪.‬‬                  ‫گرفته از ذهن خودم است‪».‬‬                                                               ‫به نمایش میگذارد‪.‬‬
‫ندارند‪ .‬او میگفت‪ :‬چه ستارهای؟!‬           ‫خاصی مانند دمیدن نفس در آن از‬              ‫=آقای آلکسانیان‪ ،‬شما نقش‬                  ‫او در پایان میگوید‪« :‬من خودم را‬                                                ‫رامش صفوی که در خانوادهای بزرگ‬
‫ستارهها فقط در آسمانها هستند‪ .‬ما‬         ‫درون بدن و در هماهنگی با آن حرکات‬          ‫جیوان گاسپاریان در شهرت ساز‬               ‫نه نویسنده‪ ،‬نه گریمور و نه فیلمساز‬                                             ‫شده که همگی از همان آغاز پیروزی‬
‫فرهنگ و هنر خود را ارائه دادهایم و‬       ‫لب‪ ،‬زبان و انگشتان برای نیمهباز‬            ‫کوچک دودوک را چگونه توضیح‬                 ‫میدانم‪ ،‬شاید یک هنرمندی هستم که‬                                                ‫انقلاب اسلامی فعالیت سیاسی داشتند‬
‫مردم پسندیدهاند و شهرت پیدا کردهایم‪.‬‬     ‫گذاشتن و یا بستن کامل سوراخها‪،‬‬             ‫میدهید؟ برخی میگویند این‬                  ‫سعی میکنم تلفیقی از کارهای هنری‬                                                ‫به کیهان لندن میگوید‪« :‬بعد از انقلاب‬
‫همین و بس! ما شهروندان معمولی مانند‬      ‫همگی باعث میشود که نوازنده برای‬            ‫دودوک بود که گاسپاریان را به‬              ‫انجام دهم‪ ،‬گاه نقاشی‪ ،‬گاه خواندن‪ ،‬گاه‬                                          ‫برادر بزرگم به دلیل مشکلات سیاسی‬
                                         ‫بیان احساس با سازش‪ ،‬از روح و جان‬                                                     ‫کتاب نوشتن و تلاش میکنم همه اینها‬                                              ‫دستگیر و به دو سال زندان محکوم‬
                  ‫دیگران هستیم‪».‬‬         ‫خود مایه گذارد‪ .‬در حالی که صداهای‬                     ‫شهرت جهانی رساند…‬              ‫را به هم نزدیک کنم و از این تلفیق‬                                              ‫شد‪ .‬این اتفاق تاثیر منفی بسیاری در‬
‫گاسپاریان با تمام وجود مردم را‬           ‫تولید شده در سازهای موسیقی‬                 ‫‪-‬به نظر من هردو بطور مساوی‬                ‫یک اثر هنری ارائه کنم‪ .‬در “سمت سیاه‬                                            ‫زندگی ما گذاشت بطوری که پدرم‬
‫دوست داشت و محبوبیت زیادی در بین‬         ‫کلاسیک غربی بسیار مشخص هستند‬               ‫صادق است و هر دو مکمل هم بودهاند‪.‬‬         ‫زمستان” با بودجه اندک و با استفاده از‬                                          ‫در ‪ ۵۴‬سالگی به دلیل افسردگی زیاد‬
‫آنان داشت‪ .‬او میگفت کار من نواختن‬        ‫هرچند مسلماًشدت و ضعف ضربه روی‬             ‫اگر جیوان گاسپاریان با عشق و علاقه‬        ‫تجربه گریم با همکاری یکی از دوستانم‬                                            ‫ناشی از بیقراری دیدن برادرم و تلاش‬
‫دودوک در حد عالی است تا در دل‬            ‫کلید پیانو و شاسیهای سازهای بادی‬           ‫خود را وقف این ساز نمیکرد و با حسی‬        ‫فیلم کوتاهی تهیه کردم و گریمهای‬                                                ‫برای آزادی او از دنیا رفت‪ .‬مرگ پدرم‬
‫مردم خودم و نیز جهانیان جا باز کند‪.‬‬      ‫روی کیفیت صدا تاثیر دارد ولی این به‬        ‫عمیق آن را نمینواخت و از سوی دیگر‪،‬‬        ‫مختلفی بر روی صورتم انجام دادم و‬                                               ‫شیرازه زندگی ما را از هم جدا کرد‪.‬‬
‫گاسپاریانچهدرجمهوریسوسیالیستی‬            ‫پیچیدگی و ظرافت حرکات نوازنده در‬           ‫اگر صدای خاص و دلنشین دودوک‬               ‫تصویر چند شخصیت از شخصیتهای‬                                                    ‫بازداشت برادرم باعث شد که همه‬
‫ارمنستان و چه در جمهوری ارمنستان‬         ‫حین نواختن دودوک نیست‪ .‬اگر این‬             ‫نبود‪ ،‬آهنگسازان برجسته بینالمللی در‬        ‫داستان را در این فیلم ارائه کردهام‪».‬‬                                          ‫ما به نوعی زیر ذرهبین بودیم‪ .‬بعدها‬
‫مفتخر به دریافت نشان مهم «هنرمند‬         ‫ظرایف نباشد‪ ،‬نوای دودوک زیبا به‬            ‫زمینههایمختلف فیلم‪،‬پاپوکلاسیک‬                                                                                            ‫به عنوان منتقد فیلم با چند مجله و‬
‫شایسته» شد‪ .‬وقتی در خیابان راه‬                                                      ‫از این نوازنده چیرهدست و نوای دلنشین‬                                                                                     ‫روزنامه همکاری کردم و در جریانات‬
‫میرفت بسیاری با او سلام و خوش‬                                                                                                                                                                                ‫اعتراضات خیابانی سال ‪ ۸۸‬با وجود‬
‫و بش میکردند و او با گشادهرویی‬                                                                ‫سازش استفاده نمیکردند‪.‬‬                                                                                         ‫آنکه جرو تظاهرکنندگان نبودم چون‬
‫جواب میداد‪ .‬او با مردم و در دل مردم‬                                                                                                                                                                          ‫اعتقادی به اصل نظام نداشتم بدون‬

                       ‫میزیست‪.‬‬
‫ناگفته نگذارم با فیلمی که در یک‬
‫شبکه تلویزیونی کردی در مورد موسیقی‬
‫ارمنستان ساخته شده که در آن با‬
‫گاسپاریان هم مصاحبه شده است‪ ،‬او در‬

     ‫میان کردان نیز ناشناخته نیست‪.‬‬
   11   12   13   14   15   16   17   18