Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و هشتم ـ شماره ۳۲۳ (دوره جديد
P. 14
صفحه - Page 14 - ۱۴شماره ۱۷89
جمعه ۱۵تا 2۱مرداد ماه۱۴۰۰خورشیدی
بلندپایگان آمریکا داده است .دکتر جانبازان آسمان ایران،خاطرات سپهبد آذربرزین( :بخش پایانی) وقتی مکالمه تمام شد تلفنکننده
سنجابی بلافاصله دستور میدهد از اتاق خارج شد و در جلو اتاقی که
کلیه اسناد سفارت را به ایران پس از ۱۴8روز زندانی شدن، من در آن بودم به شخصی برخورد.
بفرستند .شهریار روحانی اطلاع بازرگان میخواست مرا وزیر دفاع کند! این شخص با صدای بلند به رئیس
میدهد که اسناد را اردشیر زاهدی کمیته گفت حاج آقا ،پس کار ما
از سفارت خارج کرده ولی آنچه باقی سپهبد شاپور آذربرزین خلبانی پیوست و سه سال برای گذراندن سپهبد شاپور آذربرزین ،خاطرات خود را چطور شد؟ آقای دکتر دستور این
مانده برای وزارت خارجه فرستاده دورۀ آموزش خلبانی ،همراه با اولین گروه از دوران خدمت در نیروی هوایی در کتابی با کار را دادهاند .رئیس کمیته که دو
است .مدتی میگذرد ،اسناد سفارت دانشجویان اعزامی به آمریکا رفت.در عنوان «جانبازان آسمان ایران» انتشار داده کلت به کمر خود آویزان کرده بود
به وزارت خارجه نمیرسد و این نخستین ماههای استقرار رژیم جدید و و تعدادی نارنجک نیز به کمر خود
مسأله سنجابی را متوجه مینمایدکه روی کار آمدن دولت بازرگان ،زمانی کوتاه به است. بسته بود به مخاطب خود گفت من
پشت پرده افرادی فعالیت دارند که پیشنهاد سپهبد قرنی ،او فرماندهی نیروی این کتاب که در 65۰صفحه در لس آنجلس همین الان با دکتر یزدی صحبت
از آشکار شدن مدارک جلوگیری هوایی را به عهده گرفت اما در همین مقام چاپ و منتشر شده است تصویری دقیق از کردم ،چنین مطلبی را به من نگفت
چگونگی شکل گرفتن و تحولات نیروی هوایی و رئیس کمیته و آن شخص مجدداً
میکنند. بود که سر از زندان انقلاب در آورد. ایران از سالهای بعد از جنگ دوم جهانی تا به اتاق مجاور رفتند .رئیس کمیته
در همین دوران شهریار روحانی بخش آخر کتاب ،که چگونگی از هم پاشیدن پایان دهۀ هفتاد و وقوع انقلاب اسلامی در شماره تلفنی را گرفت و گفت آقای
طی تلگرافی به سنجابی خبر میدهد نیروی هوایی در جریان انقلاب و سرنوشت دکتر ،اسمی را گفت که متوجه
با گروهی از مقامهای بلندپایه و آن را در دوران بعد از انقلاب شرح میدهد، برابر خواننده قرار میدهد. نشدم ،خواستهای دارد که میگوید
عالیرتبه آمریکائی درباره قراردادهای حاوی نکتههای با اهمیت و اکثراً ناگفته مانده سپهبد آذربرزین ،فرزند سرهنگ حسن شما موافقت کردهاید و جوابی به او
نظامی ایران و آمریکا مذاکره کرده است که با موافقت نویسنده برای انتشار در آذربرزین از افسران قزاقخانه و همراهان داده شد و مکالمه قطع شد .در اینجا
و این اقدامات بدون اجازه دکتر «کیهان» برگزیدهایم و طی چند شماره به رضاشاه در کودتای ۱۲99متولد سال ۱3۰8 برای من مسلم شد نفری که دربارۀ
سنجابی بوده است .شهریار روحانی شمسی است که در سال ۱3۲8وارد دانشکده دستگیری سپهبد حاتم ،سپهبد
با مکاتبه با دکتر یزدی یکی از نظرتان میرسد. افسری شد و در سال ۱3۲9به دانشکدۀ نجیمینائینی ،سپهبد بخشیآذر و
سناتورهای سابق آمریکا را به عنوان من دستور داده شخص دکتر یزدی
وکیل ایران با حقوق سالیانه چهارصد که یک تنه برای نگهداری ارتش بود مورد انتقاد قرار داد و از آیتالله همیشگی را نکرد. شما واگذار کند .گفتم من با ایشان است و کمیتة مسجد سپهسالار از او
هزار دلار استخدام مینماید و وکیل میجنگید از کار برکنار کردند، خمینی خواست با استفاده از نفوذ پس از مذاکرات مفصلی که با در این مورد صحبت کردهام و دلایل دستور میگیرد و این همان کمیتهای
یزدی به نام تیل من را به عنوان دستورهایی را که درباره کردستان خود تصرف کنندگان سفارت را وادار سرتیپ ریاحی در مورد انتخاب خود را به او گفتهام که چرا نباید در است که اکثر افسران و امرای ارتش
مشاور حقوقی سفارت استخدام کرده داده بود لغو کردند و سرلشکر ناصر نماید سفارت را تخلیه و گروگانها را فرمانده نیروی هوائی کردم نظر مرا این مقام باشم ،ضمناً مگر خود شما
است که باز کلیه این اقدامات بدون فربد به جای قرنی ریاست ستاد ارتش آزاد نمایند که چون مورد موافقت واقع تائید کرد و به رئیس دفتر خود گفت چه ایرادی دارید؟ گفت من بیمارم را دستگیر میکرد.
را به عهده گرفت و چون قرنی قسم نشد ناچار استعفا کرد و قبل از استعفا شماره سرلشکر باقری را بگیرد ،اگر و برای معالجه ناچارم به خارج بروم اینجا بود که بهیاد اظهارنظر
اجازه وزارت خارجه بوده است. خورده بود تا خون در بدن دارم به مرا یاری داد تا گذرنامه خود را تمدید در دسترس هست از او بخواهد به و نخست وزیر گفته است تا وقتی داریوش فروهر افتادم که میگفت
دولت ایران برای جلوگیری از دنبال هدفم که نجات ارتش است کرده خاک ایران را ترک نمایم .بدین دفتر وی بیاید .به سرتیپ ریاحی وزیر دفاع تعیین نشود نمیتواند مرا
فعالیت شهریار روحانی مهدی حائری خواهم جگید در هفته اول اردیبهشت ترتیب دکتر یزدی نیز از شغل وزارت گفتم دستهایی در کار بود تا معلوم نیست کی به کیاست.
یزدی را که در دانشگاههای آمریکا رها کند. نخستوزیر و رئیس ستاد ارتش
فلسفه اسلامی تدریس میکرد به از رهبر انقلاب اجازه میگیرند که
سرپرستی سفارت انتخاب مینماید دکتر ابراهیم یزدی با ریش کامل اسلامی در دو چهره :با کت و شلوار در کنار رمزی کلارک و با کاپشن چریکی در دادگاه سپهبد رحیمی چهار نفر از امرای ارتش شاه را برای
ولی شهریار روحانی زیر بار او نمیرود همکاری دعوت کنند و ایشان هم
و نظر وزارت خارجه را نمیپذیرد و در ۱3۵۸ترور شد و گروه فرقان در خارجه برکنار شد. سرلشکر باقری به فرماندهی نرسد به دیدن بازرگان رفتیم .صورت مرا تصویب میکند و این عده مشغول
طول این مدت در مصاحبه با روزنامه اعلامیهای مسئولیت این ترور را به زیرا در روزی که من خود را کنار بوسید و من از تلاشی که برای آزادی تهیه طرحهای لازم برای بازسازی
السیاسه کویت گفته بود دولت ایران عهده گرفت .البته هنوز که چند سالی در ایران چه گذشت کشیدم و یک لیست از افسران واجد من کرده بود تشکر کردم .گفت فروهر ارتش هستند و بعد دکتر یزدی اقدام
از حاکمیت خود بر جزایر سه گانه از انقلاب ایران میگذرد معلوم نشده شرایط را به نخست وزیر دادم باقری بیش از همه کس مستحق تشکر
چشم پوشی میکند که وزارت خارجه گروه فرقان چه اشخاصی بودند و قبل از اینکه به یادداشتهای خود است ،مثل اینکه دوستی شما دو نفر به دستگیری آنها مینماید.
ناچار آن را تکذیب نمود و در مصاحبه عاقبت آنها چه شد ،آیا آنها را دستگیر خیلی عمیق است .گفتم هشت سال سؤال اینجاست که چه سازمانی،
دیگری گفته بود بیست صندوق سند کردند؟ آیا آنها را شناسائی کردند؟ آیا مهندس بازرگان هنگام بازدید از قرارگاه نیروی هوایی در دبستان و دبیرستان روی یک چه مقامی به دکتر یزدی این توصیه
و مدرک به ایران فرستاده شده که اعلامیهای در این باره داده شد؟ گروه نیمکت مینشستیم .از من سئوال را کرده است .پاسخ این است :همان
هرگز چنین صندوقهایی به ایران فرقان در کلیه عملیات تروری که در درباره دکتر یزدی خاتمه دهم لازم را که نفر اول بود انتخاب نکردند در کرد آیا مشکلاتی که قبل ًا عنوان کردی سازمانهایی که میخواستند ارتش
نرسید و بنیصدر در یک سخنرانی دوران انقلاب اتفاق افتاد دستگیر است به رویدادهایی که در مدت نتیجه نفر آخر انتخاب شد. برطرف شده است و میتوانی وزارت ایران را برای مقاصد سوء خود نابود
دخالتهای نامشروع شهریار روحانی نشدند و پس از خاتمه ترورها اسم زندانی بودن من اتفاق افتاده و به دفاع را به عهده بگیری؟ گفتم اگر هم نمایند ،ولی چرا بازرگان او را درکنار
نحوی رد پای دکتر یزدی به چشم باقری سه ربع بعد به دفتر ریاحی مشکلات برطرف شده باشد در وضع خود نگاه داشته بود باعث تعجب من
در سفارت آمریکا را تائید کرد. آنها شنیده نشد. آمد در حضور من حکم او را که به کشور و کمیتهها تغییری داده نشده بود .من دیگر از آن کمیته بیرون
ـ یزدی میلیاردها دلار خسارت به دکتر سنجابی که در تاریخ 2۴ میخورد اشاره کنم. امضای بازرگان رسیده بود به دستش و بدتر هم شده است .گفت بدبختانه نیامدم و صبح روز بعد مرا به زندان
بهمن سال ۱3۵۷در کابینه بازرگان آنچه در این بخش از یادداشتها داد و برای او آرزوی موفقیت کرد. همینطور است ،ولی کسی نمیداند قصر منتقل کردند و یکصد و چهل و
دولت ایران وارد کرد. به سمت وزیر خارجه انتخاب شد در به آن اشاره میکنم از مصاحبههای پس از مدتی در حالی که هنوز کار برای اداره مملکت آدم لازم است و هشت روز بعد به دنبال فشارهای پی
ـ یزدی اقدام به نابودی ارتش نمود بیست و هشتم فروردین سال ۱3۵۸ مطبوعاتی مقامات مسئول ،نوشته دکترین ،ماموریت و سازمان ارتش زیاد هم درباره قبول وزارت دفاع اصرار در پی بازرگان و کشتارهای بیحساب
ولی آنطور که میخواست موفق نشد. استعفا داد و در مصاحبهای اعلام روزنامههای طرفدار و مخالف رژیم به مرحله نهائی نرسیده بود تعدادی نکرد .گفت پس برنامه تجدید سازمان خلخالی ،بالاخره خلخالی کنار رفت و
ـ یزدی به عنوان وزیر خارجه کرد استعفای من هشداری است به اسلامی است که مورد تائید دوستان از هواداران جمهوری که خط امام ارتش را تمام کن تا من هم بتوانم قولی آیتالله آذری قمی به جای او نشست
بدون اینکه نظر نخست وزیر را بگیرد دولت و ملت ایران .انقلاب را خطراتی مورد اعتماد و آگاه که دست اندر نامیده میشدند سفارت آمریکا را را که به تو دادهام انجام دهم و بتوانی و بیست و چهار ساعت بعد ،هم او
تهدید میکند ،اقدامات بعضی از کار بودند ،قرار گرفته است .در تاریخ اشغال کردند و در حدود 6۰آمریکائی به دیدار فرزندان خود بروی ولی از بود که به دیدار من در زندان آمد.
مصاحبه مطبوعاتی انجام میداد. عناصر امکان ایجاد محیط اختناق را هفتم فروردین ماه ۱3۵۸سرلشکر را به گروگان گرفتند .بازرگان این همه مهمتر ،انتخاب یک فرمانده برای صحبت کوتاهی با من کرد و گفت
ـ داماد یزدی در اولین روز انقلاب قرنی رئیس ستاد ارتش ایران را عمل را که تجاوز به قلمرو آمریکا نیروی هوائی است .فرمانده جدید هیچ صبح فردا شما از زندان آزاد خواهید
سفارت ایران در واشنگتن را تصرف فراهم میسازد. چیز نمیداند و افراد نیروی هوائی هم شد .مهندس بازرگان پیامی داده که
کرد ،روی نقدینهها و حسابهای بازرگان شخصاً وزارت خارجه را به او را قبول ندارند .با تیمسار ریاحی بلافاصله به دیدن ایشان بروید .هنوز
سفارت دست گذارد ،اعضاء سفارت عهده میگیرد و دکتر یزدی معاون بررسی کنید ،یک فرمانده واجد شرایط بیست و چهار ساعت از آزادی من
را از کار برکنار کرد و صندوق اسناد نخست وزیر در امور انقلاب را به در نظر بگیرید و پیشنهاد آن را برای نگذشته بود که سرتیپ ریاحی وزیر
سفارت را از سفارت خارج نمود که سمت جانشین خود در وزارت خارجه دفاع به من تلفن کرد و گفت شما
یکی از دلایل استعفای سنجابی از من بیاورد تا تصویب کنم. قرار بود به دیدن من و آقای بازرگان
تعیین مینماید. با ریاحی از اطاق بازرگان خارج بیائید .گفتم هنوز بیست و چهار
وزارت خارجه بوده است. اشاره دکتر سنجابی در مورد شدم .در کریدور به دکتر یزدی ساعت از آزادی من نگذشته ،اجازه
ـ یزدی با قرنی که تصمیم داشت دخالت بعضی از عناصر به یزدی برخورد کردم ،جلوی او را گرفتم و بدهید به مشکلات خانوادگی و زن
از نابودی ارتش جلوگیری کند درگیر است که داماد او شهریار روحانی ،در گفتم مرا میشناسی؟ مرا نگاه کرد. و بچهام برسم ،در اولین فرصت به
شد ،هر دستوری را که وی میداد آمریکا خود را نماینده ایران معرفی گفتم اگر یک روز به عمر من باقی
یزدی از طریق کمیتهها آن را رد میکند .وی بدون اطلاع وزارت مانده باشد انتقام بلایی را که به سر دیدارتان خواهم آمد.
میکرد و چهار نفر از امرای ارتش خارجه صندوق اسناد سفارت را از کشور آوردی از خودت و خانوادهات در طول مدتی که در زندان بودم،
ایران را که به پیشنهاد قرنی و تصویب سفارت خارج کرده و ظاهراً به ایران خواهم گرفت .گفتم اثرات خیانت در بند یکم زندان قصر بودم .در این
رهبر انقلاب برای همکاری دعوت میفرستد که هیچگاه اسناد به ایران کاریها هنوز روشن نشده و اگر بند ۱6سلول وجود داشت که اکثراً
شده بودند ،توسط کمیتهای که زیر شد ملت تو را قطعه قطعه خواهند انفرادی و در بعضی موارد دو زندانی
نرسید. کرد .یک کلام جواب نداد .با سرتیپ در یک سلول بودند .اکثر زندانیان
نظر او بود دستگیر و زندانی کرد. در اوایل اسفند ماه ۱3۵۷نامه ریاحی به اطاق او رفتیم ،قبل از هر این بند از مقامات رژیم گذشته نظیر
یزدی هنوز هم بین آمریکا و ایران محرمانهای توسط یکی از اعضای صحبتی به او گفتم نگران نباشد زیرا هویدا ،خلعتبری وزیر خارجه ،روحانی
مسافرت میکند ،البته برای دیدار سفارت به برای سنجابی فرستاده با شناختی که من از بازرگان دارم وزیر آب و برق ،احمد میرفندرسکی،
میشود و او را در جریان مصاحبهای به نظر میرسد فردی را برای قبول سپهبد سعادتمند و سپهبد مقدم
خانواده خود! قرار میدهد که شهریار روحانی مسئولیت وزارت دفاع پیدا کرده بودند .زندانیان به هیچ وجه اجازه
انجام داده است .در این مصاحبه و شما میتوانید روی این موضوع ملاقات با کسی حتی خانواده خود
خروج از ایران شهریار روحانی با بارنر یکی از اطمینان داشته باشید .گفت دلیلت نداشتند ،با یکدیگر نیز نمیتوانستند
نمایندگان کنگره آمریکا و گروهی چیست؟ گفتم از شناختی که از مراوده داشته باشند و هیچ روزنامه
روزی که سفارت آمریکا توسط از روزنامهنگاران آمریکائی اعلام بازرگان دارم و از اینکه سماجت و مجلهای را نمیتوانستند بخوانند،
عدهای از دانشجویان خط امام اشغال میکند که اردشیر زاهدی سفیر فقط خواندن قرآن آزاد بود .به همین
شده بود ،بازرگان به سراغ خمینی سابق ایران علاوه بر هدایای گران دلیل اولین شب آزادی را تا صبح
رفت و اظهار نمود سفارت آمریکا قیمت ،رشوههای نقدی بسیاری به نخوابیدم و به مطالعه روزنامهها و
قسمتی از خاک آمریکا میباشد و مجلات داخلی و خارجی که یکی از
باید هرچه زودتر تخلیه شود .خمینی دوستانم در طول مدت زندان برایم
پاسخ مثبتی به بازرگان نداد .بازرگان جمع آوری کرده بود مشغول شدم
تصمیم گرفت استعفا بدهد .روز زیرا برای تصمیم گیری وضع خودم و
بعد وقتی به نخست وزیری رفتم تصمیم گیری درباره پیشنهاد بازرگان
بازرگان از من خواسته بود به دفتر او و سرتیپ ریاحی آگاهی از رویدادهای
بروم .وقتی وارد دفتر او شدم گفت
آذربرزین از کشور خارج شو چون این مدت ضروری بود.
قصد دارم استعفا بدهم و بلافاصله چند روز بعد ،با قرار قبلی به دیدن
تو را خواهند گرفت .گفتم گذرنامه سرتیپ ریاحی رفتم .دفتر او در
معمولی من باید تمدید شود زیرا با ساختمان نخست وزیری در خیابان
گذرنامه سیاسی نمیتوانم مسافرت پاستور سابق بود .از آزادی من اظهار
کنم .گفت گذرنامه معمولی خود را خرسندی کرد و گفت باید به دیدن
به چمران بده تا تمدید کند .چمران نخست وزیر برویم ،بنابراین خود را
گذرنامه مرا در دو ساعت تمدید برای شنیدن یک خبر آماده کن.
کرد .از بازرگان و بقیه خداحافظی گفتم خبر چیست؟ گفت بازرگان در
کردم ،مستقیماً به شرکت هواپیمائی نظر دارد مسئولیت وزارت دفاع را به
انگلیس رفتم و برای پرواز اول روز بعد
بلیط خریدم و تصمیم گرفتم کسی
را از این تصمیم خود آگاه نکنم.
پایان