Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و هشتم ـ شماره ۳۳۶ (دوره جديد
P. 12
صفحه - Page 12 - 12شماره 1802
جمعه ۱۴تا ۲۰آبانماه۱۴۰۰خورشیدی
تجمع اعتراضی «عدالت برای قربانیان محلاتی» در گزارش ـ مصاحبۀ صدرالدین الهی
مقابلکالجاوبرلین؛کشتاررانمیتوانلاپوشانیکرد!
سید ضیا؛ مرد اول یا مرد دوم کودتا ()23
( کیهان لندن شماره ) 1424
متحد بود .او پس از پایان مأموریت نیز شصت محبوس بوده ،در سخنانی از = شماری از خانواده بودند که نگران سپیدهدم هستند و او را در دم کشت .این زندانی که و به این ترتیب در نهایت سادگی و
در ایالات متحده مشغول به تدریس اعدامهای دهشتناک جمهوری اسلامی اعدامشدگان و همچنین تا ببینند چه خواهد شد؟ با صدای یک قاتل محکوم به اعدام بود ،با تیر بدون این که حتی یک گلوله شلیک
شد و از سال ۲۰۰۷در کرسی «نانسی در آن سالها گفت .رضوان مقدم از زن تعدادی از زندانیان سابق قدمهای وستداهل ،رضاخان سر بلند مجهولی که در تاریکی به سویش شود ،ستون بریگاد مرکزی هم به
شروم دای» مطالعات خاورمیانه و شمال بسیار جوانی گفت که زندانی سیاسی در این تجمع سخنرانی خالی شده بود جان سپرد .این ،تنها ستون تازه وارد تهران پیوست و افراد
آفریقای کالج اوبرلین به عنوان «استاد محکوم به اعدام بوده و پس از تولد کردند و تدریس «الهیات کرد و به من گفت: و اولین و آخرین کشته کودتای سوم
فرزندش از شیر دادن به او خودداری صلح» از سوی یکی از ـ کار نظمیه تمام شد؟ آن جزء ستون ما شدند.
صلح» حضور دارد. کرده چرا که میدانسته اعدام میشود و ناقضان حقوق بشر را مورد دستم را بالا بردم و گفتم: حوت در تهران بود. قبل ًا خبر رسیده بود که سرهنگ
پیش از برگزاری تجمع اعتراضی نمیخواسته فرزندش به او وابسته شود. انتقاد شدید قرار دادند. سرانجام به زحمت توانستم افرادم را شیبانی رئیس رژیمان دو ژاندارمری
دیروز نیز از سوی کمپین «عدالت دکتر نامدار بقایی یزدی که پدرش از =در تابستان 67همزمان ـ بله. آرام کنم و جلوی تیراندازی را بگیرم. هم خندقهای اطراف را سنگر کرده
برای قربانیان محلاتی» نشستن یک جمله نمایندگان آخرین دوره مجلس با کشتار گسترده زندانیان سید نگاهی به وستداهل انداخت در همین اثنا توپخانه هم شلیک و قصد مقاومت دارد .اما پس از ورود
ناقض آشکار حقوق بشر که در کشتار شورای ملی در ایران بوده و پس از سیاسی در زندانهای ایران، و بی آن که از جایش تکان بخورد هوایی خود را که موجودیت کودتا ستون به تهران ،معلوم شد او نیز
زندانیان سیاسی و دگراندیشان و انقلاب اعدام شد سخنران دیگر این محمدجعفرمحلاتیبهعنوان به او لبخند زد .وستداهل با دیدن او را اعلام میکرد ،آغاز نمود .بلافاصله حوصلهاش از سنگربندی بیهوده در
منتقدان جمهوری اسلامی در دهه نشست بود .او نیز به روایت سرنوشت سفیر جمهوری اسلامی پس از تصرف شهربانی درصدد اجرای یک نیمه شب سرد زمستان ،سر رفته
6۰خورشیدی نقش داشته بر کرسی پدرش و سه پزشک دیگر که همگی در سازمان ملل متحد در متعجبانه به فرانسه گفت: دومین قسمت دستور که احضار و راحت و آسوده به خانهاش برگشته
دانشگاهی کالج اوبرلین به شدت مورد نماینده پارلمان ایران بودند و در نیویورک حضور داشت. ـ شما هم که اینجا هستید؟ وستداهل بود برآمدم و اتومبیلی را تا زیر کرسی گرم بخوابد .اینها که
نخستین ماههای پس از انقلاب بازداشت =محلاتی پس از پایان سید با خونسردی جواب داد: که جلوی شهربانی بود برداشتم و به من میگویم .شاید امروز به نظر شما
انتقاد قرار گرفته بود. و در فاصله چند روز اعدام شدند مأموریت نیز در ایالات چیز مهمی نیاید .اما بنشینید و خوب
سازمان عفو بینالملل در سیامین متحده مشغول به تدریس ـ بله ،بنشینید. منزل وستداهل رفتم. فکر کنید .ببینید پایتخت یک مملکت
سالگرد کشتار زندانیان سیاسی در پرداخت. شد و از سال 2007در کرسی وستداهل پرسید: منتظر بودم که رئیس شهربانی چقدر آسان و بیدفاع تسلیم شد.
ایران ،محمد جعفر محلاتی نماینده آرش راد که پدرش به اتهام باورمندی «نانسی شروم دای» مطالعات ـ چه خبر است؟ دولت علیه ایران که حقوق گزاف آنوقت بعد از این فکر کردن به جایی
سابق جمهوری اسلامی در سازمان به دین بهائیت بازداشت و هنگامی که خاورمیانه و شمال آفریقای ـ بهطوری که ملاحظه میکنید میگرفت و درجه ژنرالی داشت، خواهید رسید که در آن شب رضاخان
ملل متحد را به واسطه لاپوشانی و انکار آرش ۱۲ساله بود اعدام شد ،از کشتار کالج اوبرلین به عنوان انقلابی پیش آمده و قدرت فعلا در لااقل ابراز شخصیت کند؛ اما منظره میرپنج ،سیدضیاء مدیر روزنامه رعد و
کشتار زندانیان سیاسی در سال 6۷به بهاییان فقط به دلیل اعتقادی متفاوت «استاد صلح» حضور دارد! دست نیروی واردشده به تهران است. تعجبآوری در برابر چشمم قرار
جنایت علیه بشریت متهم کرده است. با اعتقادات دینی مقامات جمهوری ـ نظر شما نسبت به شاه چیست؟ گرفت .وستداهل ،لباس پوشیده و من رئیس ستاد قشون رسیدیم.
همچنین بیش از 6۰۰نفر از اعضای کمپین «عدالت برای قربانیان ـ جز استقرار نظم در مملکت و در سراسری خانهاش قدم میزد ،مرا ستون آزادانه وارد میدان مشق شد.
خانوادههای قربانیان این کشتار به اسلامی سخن گفت. محلاتی» روز سهشنبه ۲نوامبر ۲۰۲۱ حفظ شئون اعلیحضرت و استخلاص که دید یک قدم به عقب گذاشته و درست ساعت دوازه شب بود .میدان
همراه فعالان حقوق بشر ،وکلا و دیگر نازنین انصاری مدیرمسئول کیهان با برگزاری تجمع اعتراضی در مقابل مردم از بیتکلیفی نظر دیگری نداریم. مشق ،محوطه وسیعی بود که از شمال
شهروندان ایرانی در مهرماه ۱3۹۹ لندن و کیهان لایف و شماری از کالج اوبرلین در اوهایو آمریکا خواستار وستداهل پرسید: پرسید: به اواسط خیابان قوامالسلطنه فعلی ،از
نامهای اعتراضی نسبت به تدریس خانوادههای اعدامشدگان نیز در این اخراج محمدجعفر محلاتی از مقامات ـ میتوانم این مراتب را بهاطلاع ـ با من کار دارید؟ شرق به خیابان فردوسی ،از غرب به
محمدجعفر محلاتی در کالج اوبرلین نشست در سخنانی کوتاه از لزوم پیشین جمهوری اسلامی شدند که یوسفآباد ،و از جنوب به میدان سپه
به رئیس این کالج نوشتند .مدیران دادخواهی و ایستادگی برای عدالت به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در شاه برسانم؟ ـ بله.
این کالج نه تنها پاسخی به این نامه سازمان ملل به انکار و لاپوشانی اعدام ـ چرا؟ ـ من رئیس شهربانی هستم. محدود میشد.
ندادند بلکه کارمن توئیلی امبر رئیس سخن گفتند. زندانیان سیاسی در دهه 6۰خورشیدی ـ میدانم و من برای احضار رئیس در این میدان وسیع ،قزاقها که
این دانشگاه بسیاری از این افراد را در کمپین«عدالتبرایقربانیانمحلاتی» میپرداخت اما در مقام «استاد صلح» در برای این که اعلیحضرت بسیار از قزاقخانه (واقع در شمال خیابان
پیش از این در بیانیهای مطبوعاتی اعلام نگرانند. شهربانی آمدهام. قوامالسلطنه) برای تمرین بیرون
توئیتر بلاک کرد. کرده بود که محمدجعفر محلاتی «بر این کالج اشتغال دارد! آنوقت من منظره التماس و لابه میآمدند ،تمرینات خود را انجام
سازمان «عدالت برای ایران» نیز قتل عام بیش از ۵هزار زندانی سیاسی محمدجعفر محلاتی از سال ۲۰۰۷ ـ البته میتوانید و به شما اجازه میدادند .آن شب میدان قزاقخانه یا
اردیبهشتماه با ارسال نامهای به ریاست بیگناه سرپوش گذاشته» و با اقدامات در کرسی «نانسی شروم دای» مطالعات داده میشود که همین لحظه در ژنرال وستداهل میدان مشق ،استراحتگاه ستون تازه
دانشگاه اوبرلین در ایالت اوهایو آمریکا و اظهارات تحریکآمیز ،آتش آزار و خاورمیانه و شمال آفریقای کالج اوبرلین معیت کاظمخان حاکم نظامی و یک یک انسان را دیدم؛ منظره ذلت و وارد به تهران بود و عمارت قزاقخانه
خواستار اقدام مناسب این دانشگاه درباره آسیب علیه بهائیان را در ایران شعلهور مشغول به تدریس «الهیات صلح» است. نفر افسر قزاق به خدمت اعلیحضرت ناتوانی یک مرد را ...پیش آمد ،تقریباً هم (محل سابق ستاد بزرگ) به آسانی
محمدجعفر محلاتی دیپلمات پیشین کرده و با «یهودستیزی» در سازمان دهها نفر از خانواده زندانیان سیاسی شرفیاب شوید و مراتب را بهعرض
جمهوری اسلامی که در اختفای کشتار ملل متحد ،به سخنرانی علیه اسرائیل و اعدام شده ،زندانیان سیاسی دهه در مقابلم زانو زد و گفت: به دست مهاجمین افتاد.
هزاران زندانی سیاسی در سال ۱36۷ شصت ،فعالان سیاسی و حقوق بشر و ایشان برسانید. ـ آقا ،من خارجی هستم .شما بین نظمیه در میدان توپخانه واقع بود
یهودیان پرداخته است. دانشجویان روز سهشنبه ۲نوامبر۲۰۲۱ ـ اعلیحضرت مرتب به من تلفن خودتان هر اختلافی دارید ،داشته و یک در آن به میدان مشق باز
مشارکت داشته ،شده است. سازماندهندگان تجمع در برابر کالج برابر با ۱۱آبان ۱۴۰۰از ساعت ۱۲بعد باشید .مرا نکشید .یقهاش را گرفتم میشد .کمی استراحت کردیم .بعد
شادی صدر در این نامه به نمایندگی از اوبرلین همچنین با اشاره به رسالت از ظهر به وقت شرق آمریکا در مقابل زدهاند و منتظرند. اعلیحضرت فقید و سیدضیاءالدین
«عدالت برای ایران» از عدم اقدام رئیس «کالج اوبرلین» یعنی «تعهد پایدار به ـ کجا تشریف دارند؟ بلندش کردم و گفتم: مرا احضار کردند و دستور خلع سلاح
دانشگاه اوبرلین در قبال همدستی جامعه عادلانه» در این بیانیه عنوان «کالج اوبرلین» تجمع کردند. ـ در قصر فرحآباد هستند. ـ ما مردتر از آن هستیم که کسی نظمیه و احضار وستداهل رئیس
محمدجعفر محلاتی در قتل عام کردهاند که تدوام اشتغال محمدجعفر این تجمع به صورت آنلاین در اتاقی آنوقترضاخانمیرپنجمرامخاطب را بکشیم .راه بیافت برویم به بینیم نظمیه را به من دادند .این مشکلترین
زندانیان سیاسی انتقاد کرده و گفته محلاتی در این مؤسسه آموزشی با این در زوم و در وبسایت مادران خاوران قرار داد و با لحن آمرانهای گفت: کاری بود که به عهده من واگذار شده
است« :درست پس از وقوع کشتار 6۷ نیز پخش شد .شماری از خانواده ـ کاظم! همین الان ژنرال را بردار چه میشود. بود ،زیرا افراد پلیس نسبتاً منظمتر از
کارزاری حکومتی برای لاپوشانی این هدف در تضاد است. اعدامشدگان و همچنین تعدادی از و به حضور اعلیحضرت ببر .خودت
جنایت در سطح داخلی و بینالمللی در تابستان 6۷و همزمان با کشتار زندانیان سابق در این تجمع سخنرانی هم برو ببین چه ترتیبی باید اتخاذ و این تلخترین اشک من بود دیگران بودند.
تشکیل شد .محمدجعفر محلاتی گسترده زندانیان سیاسی در زندانهای کردند و تدریس «الهیات صلح» از سوی شود .ضمناً هدفهای حرکت قوا را ساعت حدود دوازده و نیم بود که
نماینده دائم جمهوری اسلامی در ایران ،محمدجعفر محلاتی به عنوان یکی از ناقضان حقوق بشر را مورد انتقاد به تهران دقیقاً شرح بده و نکتهای کلنل کاظمخان ادامه میدهد: من عازم تصرف نظمیه شدم .توپخانه
سازمان ملل در نیویورک یکی از سفیر جمهوری اسلامی در سازمان ملل تاریک نگذار تا اسباب سوءتفاهم در ژنرال رئیس شهربانی را یک ستون در میدان مشق مستقر شده بود
مهمترین چهرهها برای اختفای این متحد در نیویورک حضور داشت .او پس شدید قرار دادند. افسر جزء توقیف کرده و بهحضور و من پیش از حرکت به طرف نظمیه،
از درز خبر اعدام هزاران زندانی سیاسی بسیاری از معترضان و روزنامهنگاران ذهن ایشان بشود. فرماندهانش میبرد .اتاقی که به توپخانه دستور دادم که اگر صدای
قتلعام از چشم جهانیان بود». در ایران توسط جمهوری اسلامی ،در و تعدادی از سخنرانان به صورت آنلاین * فرماندهان کودتا در آن نشسته بودند، شلیک شدید شنیدید ،نظمیه را به
در این نامه با تکیه بر اسناد منتشر سازمان ملل متحد ادعا کرد که بسیاری در این تجمع اعتراضی حضور داشتند. اتاق در خاموشی مطلق فرو رفته دیدنی و جالب بود .این اتاق در شمال توپ ببندید .بعد خودم با یک دسته
شده توسط سازمان عفو بینالملل به از این افراد طی درگیری ناشی از حمله لادن بازرگان یکی از برگزارکنندگان بود .وستداهل مثل آدم بلاتکلیفی که قزاقخانه قرار داشت ،طولش ده متر صد نفری سرباز داوطلب ،وارد میدان
برخی از اظهارات محمدجعفر محلاتی اعضای سازمان مجاهدین خلق به تجمع کمپین «عدالت برای قربانیان میخواهد هرچه زودتر از ش ّر معرکهای و عرضش حدود هفت متر بود .قالی توپخانه شدیم .در مدخل میدان به
در پیشبرد کارزار جمهوری اسلامی در محلاتی» که بیژن برادرش از جمله خلاصی پیدا کند ،مرتب این پا و آن پا رنگ و رو رفتهای کف آن را مفروش
انکار کشتار ۱36۷و اختفا و تحریف مرزهای ایران کشته شدهاند! اعدامشدگان در دهه شصت است در میشد .من دستم را بهعلامت اطاعت میکرد و دیوارهای بلند سنگینی سربازانم گفتم:
آن در مجامع جهانی اشاره شده و آمده محلاتی همچنین در راستای اهداف سخنانی تأکید کرد که محلاتی در و احترام بالا بردم و گفتم: داشت که گچ دوغآب نزدۀ آن را ـ من هشت نفر داوطلب مرگ
است :محمدجعفر محلاتی «چندین بار و ایدئولوژی جمهوری اسلامی و برای زمان اعدام زندانیان سیاسی در دهه ـ اطاعت میشود فرماندۀ من! امر دود چراغها تیرهتر از رنگ سفید گچ میخواهم؛ هشت نفر که از کشته شدن
اعدامهای فراقضایی و ناپدیدسازی قهری تطهیر نظام مورد حمایتاش خبرهای 6۰سفیر جمهوری اسلامی در سازمان کرده بود .وسط اتاق یک میز کوتاه نهراسند و با من وارد نظمیه بشوند.
هزاران تن را انکار کرده ،گزارشهای منتشر شده درباره سرکوب مخالفان را ملل بوده و در سخنرانیها و مواضعی که دیگری نیست؟ با دو صندلی شکسته قرار داشت و در هشت نفر پیش آمدند .اینها به
سازمان ملل در اینباره را «چیزی بجز «پروپاگاندای سیاسی علیه جمهوری داشته روی حقایق سرکوب منتقدان در در این هنگام ناگهان سید از جا کنار اتاق نیمکتی بود که پایههایش راستی از جان گذشتگان بودند و من
تبلیغات» ندانسته و جامعه جهانی را اسلامی» خوانده بود .او حتا به عنوان ایران سرپوش گذاشته و حتا فهرست برخاست روی نیمکت نشست و به بهزحمت بدنۀ شکستۀ آن را تحمل به بقیه سربازانم دستور دادم که به
با اظهارات دروغ و جعلی گمراه کرده سفیر جمهوری اسلامی در سازمان ملل اعدامشدگان را که به سختی شناسایی میکرد .روی میز یک لامپای نفتی مجرد شنیدن شلیک گلوله ،به اجتماع
به قطعنامهی وقت این سازمان که در و به خارج از کشور فرستاده میشد دروغ من گفت: نمره هفت میسوخت و نور خفهای به وارد عمارت نظمیه شوند .آنگاه در
است». آن درباره اعدام گسترده زندانیان ابراز میخوانده و در راستای اهداف جمهوری ـ کاظم ،نظمیه خیلی سخت اطراف میپراکند .من وستداهل را به تاریکی شب ،خودم و هشت سرباز از
گروه دادخواه «مادران خاوران» «نگرانی عمیق» شده بود واکنش منفی داخل روانه کردم و خود پشت سرش جان گذشته ،به سوی عمارت نظمیه
نیز درباره محلاتی نوشتهاند که او نه نشان داده و آن را «ناعادلانه» خوانده اسلامی تلاش میکرده است. تسلیم شد؟ حرکت کردیم .جلوی در نظمیه ،به
از موقعیت منحصر به فرد خود در بود.اینمقامجمهوریاسلامیهمچنین رضوان مقدم فعال حقوق بشر که سرم را بهعلامت نفی بالا انداختم بر آستانۀ در ایستادم. کلنل بورلینگ که تازه میخواست به
سازمان ملل برای جلب توجه عمومی گفته بود که «سازمان تروریستی در همسرش از جمله زندانیان اعدامی است منظرۀ جالبی جلوی چشمم قرار افراد پلیس آمادهباش بدهد و سرهنگ
به این جنایات استفاده کرد و نه حتا عراق» منبع اصلی «اطلاعات غلطی» و خودش به همراه نوزاد چهارماههاش و گفتم: داشت .رضاخان با قدمهای بلند در عبداللهخان معاون او برخورد کردیم.
از جمهوری اسلامی خواست تا به این است که این قطعنامه بر اساس آن نیز به عنوان زندانی سیاسی در دهه ـ اصلا مقاومتی وجود نداشت؛ حالی که دستش را به پشت زده و سر فهمیدیم که ژنرال وستداهل در نظمیه
فعالیت جنایتکارانه پایان دهد .در عوض، رئیسش در خانه بود و معاونش بدون بهزیر افکنده بود طول اتاق را بهسرعت نیست و کلنل بورلینگ در مقابل
وی با صدور بیانیهها و سخنرانیهایی تدوین شده است. پیمود ،غرق در اندیشه بود .سید روی اسلحه برهنه من و فرمان تسلیم ،با
این جنایات را تکذیب و میزان اعدامها محلاتی پیش از حضور در سازمان سر و صدا تسلیم شد. نیمکت شکسته یکپهلو دراز کشیده،
را رد میکرد و صحت نامهای ارائه شده ملل نیز چند سال در وزارت خارجه در این لحظه بود که من سایۀ اندام دست را ستون چانه کرده و عبایش درشتی پرسید:
جمهوری اسلامی مشغول فعالیت و درشت رضاخان را روی پیکرم احساس را بهدور خود پیچیده بود .او هم فکر ـ من به کی باید تسلیم بشوم؟
در گزارشها را به چالش میکشید. مسئول مکاتبات نظام با سازمان ملل کردم .احساس کردم که او سر بهزیر میکرد .هیچ یک از این دو ،قیافۀ
انداخته است؛ من هم سر بهزیر داشتم. آدمهای فاتح را نداشتند .مثل کسانی ـ به من.
در یک لحظه ما هرسه ،سر برداشتیم ـ شما کی هستید؟
و بههم نگاه کردیم .اشک ،صورت ما ـ این را فردا صبح خواهید فهمید.
را شسته بود .این گریهای تلخ بود به بعد همراهانم با اشاره من ،چند تیر
حال شهری که هیچ مدافعی نداشت. هوایی خالی کردند .بقیه افراد هم
بهتلخی گریستیم؛ زیرا در یک لحظه وارد نظمیه شدند و بیجهت شروع
ما هر سه در این اندیشه بودیم که به تیراندازی کردند.
اگر بهجای ما بیگانگان به تهران آمده چراغها خاموش شد و زندانیان
بودند ،چقدر آسان پایتخت مملکتی به تصور این که انقلاب شده ،در
را که تمدنی کهنهتر از تاریخ همۀ زندان را شکستند و بیرون ریختند.
ملتهای اروپا دارد ،فتح میکردند و در تاریکی گلولهها پی در پی خالی
میشد و هیچکس نمیدانست که
بر آن به حکومت مینشستند. حریف و دشمن کیست .یکی از
هرگز فراموش نمیکنم که رضاخان همین گلولهها به سینه یک زندانی
این مرد سخ ِت محکم ،و سید ،این که میخواست فرار کند ،اصابت کرد
سیاستمدار زیرک گرم و سردچشیده،
چطور مثل دو کودک بیگناه به حال
مردمی که بیخبر و بهامید رئیس
نظمیۀ فرنگی در خانههایشان با
آرامش خفته بودند میگریستند .بعد
رضاخان به من گفت:
ـ برو زودتر شاه را ببین و برگرد.
«دنباله دارد»