Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و هشتم ـ شماره ۳۴۷ (دوره جديد
P. 12

‫صفحه ‪ - Page 12 - 1۲‬شماره ‪1813‬‬
                                                                                                                                                                                                          ‫جمعه ‪ 8‬تا ‪ ۱4‬بهمن ماه‪۱4۰۰‬خورشیدی‬

‫جنون و تماشا؛ اندر تفاوت داییجان ناپلئو ِن ما و‬                                                                                                                     ‫پشت پردۀ انقلاب اسلامی (‪)4‬‬
             ‫ُدن کیشو ِت دیگران‬
                                                                                                                                                                           ‫نوشته‪ :‬ایرج آرینپور‬

                                                                                                                                                                           ‫(نوامبر ‪-۲۰1۲‬مارس ‪-۲۰13‬کیهان لندن)‬

‫جامعهای در حال پوست انداختن‬                                                                                      ‫=ذکر احوال نویسندگان‬                               ‫این روزها مصادف است با دوران اوجگیری تظاهرات سیاسی و‬
‫هستند اما فارغ از برخی شباهتهای‬                                                                                  ‫جدی و استخواندار در‬                                ‫وقایعی که در داخل و خارج ایران به پیروزی «انقلاب اسلامی» و رفتن‬
‫سطحی‪ ،‬در ژرفای شخصیتشان‪،‬‬                                                                                         ‫سرزمین مصیبتزده ما‪،‬‬                                ‫شاه و آمدن خمینی منجر شد‪.‬در پانزدهم آبان ‪ 1357‬کابینۀ نظامی به‬
                                                                                                                 ‫معمولا میان فراموشی و‬                              ‫ریاست ارتشبد غلامرضا ازهاری روی کار آمد و همزمان‪ ،‬محمدرضا‬
   ‫فرسنگها از یکدیگر فاصله دارند‪.‬‬                                                                                ‫بدنامی در نوسان است‪.‬‬                               ‫شاه در پیامی اعلام داشت که صدای انقلاب مردم را شنیده است‪.‬‬
‫جنون ُدن کیشوت ناشی از مطالعه‬                                                                                    ‫اینکه نویسندهای‪ ،‬در‬                                ‫امروز‪ ،‬همچنان این سؤال مطرح است که چه عواملی در «پیروزی‬
‫بیش از ح ّد کتابهای حماسی‬                                                                                        ‫عمری به درازای نزدیک‬                               ‫انقلاب» و سقوط رژیم پادشاهی تأثیر اساسی داشت‪ .‬مقالۀ تحقیقی‬
‫و داستانهای پهلوانی است‪ .‬او با‬                                                                                   ‫به یک قرن‪ ،‬نه مشمول‬                                ‫ایرج آرینپور که در شمارۀ اخیر فصلنامۀ «رهآورد» انتشار یافته است‬
‫افراط در خواندن احوال و ماجراهای‬                                                                                                                                     ‫به طور فشرده به این سؤال پاسخ میدهد‪ .‬در چند شماره میخوانید‪.‬‬
‫سلحشوران رزمنامههای کهن‪ ،‬خود‬
‫را در قامت سلحشوری دلاور میبیند‪.‬‬                                                                                 ‫فراموشی و نه گرفتار‬                                ‫و کلانتریها را آتش زدند و قصد‬       ‫محمد ارسی‪ ،‬یکی از مخالفان رژیم‬
‫ُدن کیشوت در عین همذاتپنداری‬                                                                                     ‫بدنامی شود‪ ،‬هم حکایت‬                               ‫داشتند به سوی کاخ مرمر حرکت‬         ‫پهلوی‪ ،‬در سال ‪ ۲۰۰۱‬طی مقالۀ‬
‫با پهلوانان قصهها‪ ،‬برای خود هویتی‬                                                                                ‫از کیفیت بالای آثارش دارد‬                          ‫کنند که نیروهای امنیتی با آنها به‬   ‫مستندی از لزوم روشن کردن واقعی‬
‫مستقل از تمامی پهلوانان پیشین‬                                                                                    ‫و هم تصمیمات درست‬                                  ‫زد و خورد پرداختند‪ .‬در این ماجرا‬    ‫مردم و دوری از تحریف و تقلب و‬
‫قائل است و از همین رو برای کسب‬        ‫ایرج پزشکزاد در جوانی‬                                                      ‫او را در زیست سیاسی و‬                              ‫که دو روز طول کشید‪ ،‬دهها نفر‬        ‫بزرگنمایی معایب سخن گفت و دربارۀ‬
‫افتخار پا در رکاب یابوی مردنیاش‬                                                                                                                                     ‫کشته و مجروح شدند‪ .‬خبرگزاریهای‬      ‫خلافگوییها و شایعهپراکنیهای ضد‬
‫روسینانت (‪ )Rocinante‬میگذارد‬          ‫خوانندگان به آن اثر میبیند و از‬      ‫به طنز و ِج ّد‪ ،‬تولید کند و از خود‬    ‫اجتماعیاش نشان میدهد‪.‬‬                              ‫خارجی تعداد کشتهشدگان را ‪ ۹۵‬نفر‬     ‫رژیم توسط انقلابیون‪ ،‬آماری ارائه‬
                                      ‫سوی دیگر‪ ،‬باقی فعالیتها و آثارش‬      ‫به یادگار بگذارد‪ .‬آثار این دوره او‪،‬‬   ‫=هرچند ُدن کیشو ِت‬                                                                     ‫داد‪ .‬وی در مقالۀ خویش نوشت که‬
           ‫و به دنبال ماجرا میرود‪.‬‬    ‫را به قدری زیر سایه آن کتاب خاص‬      ‫هرچند مثل کارهای هر نویسندهای‬         ‫سروانتس و داییجا ِن‬                                                 ‫گزارش کردند‪».‬‬      ‫«زندانیان سیاسی رژیم سابق ‪4۰۰۰‬‬
‫داییجان اما جز علاقه به‬               ‫میبیند که ترجیح میدهد در مقابل‬       ‫غ ّث و سمین دارند اما منصفانه است‬     ‫پزشکزاد هر دو نمایندگانی‬                           ‫در «روزشمار تاریخ ایران»‪ ،‬تألیف‬     ‫نفر بودند که ‪۱۰۰‬هزار نفر گفته‬
‫سرگذشت ناپلئون و همذاتپنداری‬          ‫اقبال عمومی به شاهکارش بایستد و‬      ‫اگر بپذیریم که بیشتر آنها‪ ،‬تا امروز‪،‬‬  ‫شیرینعقل از طبقهای رو‬                              ‫باقر عاقلی‪ ،‬دربارۀ بلوای ‪ ۱۵‬خرداد‬   ‫میشد و ‪ ۵۰۰‬نفر اعدامی بود که آن‬
‫با امپراتور معزول فرانسه‪ ،‬با هیچ‬      ‫برخی دیگر از کتابها و نوشتهجاتش‬      ‫مورد توجه چند نسل از کتابخوانهای‬      ‫به زوال در جامعهای در حال‬                          ‫‪ 4۲‬آمده است که‪« :‬از طرف مردم‬        ‫را‪7۰‬هزار نفر میگفتیم‪ .‬رژیم فقاهتی‬
‫شخصیتی همدلی ندارد‪ .‬دشمنیاش‬           ‫را بهتر از اثر مشهورش ارزیابی کند‪.‬‬   ‫ایرانی بودهاند‪ .‬مشهورترین نوشته‬       ‫پوست انداختن هستند اما‬                             ‫ادارۀ رادیو‪ ،‬ساختمانهای دولتی و‬     ‫در طول دو دهۀ اخیر برای حفظ‬
‫با «اینگیلیسا» هم بیشتر بابت‬          ‫البته در اکثر قریب به اتفاق موارد‪،‬‬   ‫پزشکزاد‪« ،‬داییجان ناپلئون»‬                                                               ‫اتوبوسهای شرکت واحد‪ ،‬قرارگاههای‬     ‫دستگاه دیکتاتوری آخوندی تا جایی‬
‫استحالهاش در شخصیت ناپلئون‬            ‫چنین تلاشی به نتیجه نمیرسد و عام‬     ‫محصول همین دوران زندگی اوست‬                                                              ‫پلیس‪ ،‬سازمان فرهنگی ایران و‬
‫است تا داشتن یک خصومت معنیدار‬         ‫و خاص مخاطبان‪ ،‬همچنان شاهکا ِر‬       ‫که تا هنوز‪ ،‬شاید مشهورترین رمان‬
‫با استعمار پیر‪ .‬داییجان قهرمان و‬      ‫مشهورشده را بهترین نماینده دوران‬     ‫ایرانی و از پرخوانندهترین کتابهای‬     ‫فارغ از برخی شباهتهای‬
‫دشمنش را ساده و سرراست انتخاب‬                                                                                    ‫سطحی‪ ،‬در ژرفای‬
‫کرده و از این رو‪ ،‬عملا چیزی از‬                ‫کاری آن نویسنده میدانند‪.‬‬                     ‫زبان فارسی است‪.‬‬       ‫شخصیتشان‪ ،‬فرسنگها‬
‫فردیت برای خودش باقی نگذاشته‬          ‫حکایت ایرج پزشکزاد و رمان‬            ‫نیمه دوم دوران نویسندگی پزشکزاد‬               ‫از یکدیگر فاصله دارند‪.‬‬
‫است‪ .‬او موجودی جبون و بازماندهی‬       ‫مشهورش «داییجان ناپلئون»‪ ،‬از‬         ‫مصادف بود با ایام زندگی او در تبعید‪.‬‬  ‫=دور و بر خودمان را‬
‫اشرافیتی قلابی از اولاد ببرالدولهها‬   ‫همین جنس است‪ .‬پزشکزاد با خلق‬         ‫این دوره با همکاری او با تشکیلات‬      ‫که نگاه کنیم‪ ،‬اطراف ما‬
‫و پلنگالسلطنههاست که نه عرضه‬          ‫کاراکترهایی زنده و جذاب‪ -‬که ریشه‬     ‫«نهضت مقاومت ملی ایران» به‬            ‫پر است از داییجانهایی‬
‫ماجراجویی دارد و نه آرزوی فتح و‬       ‫در وضعیت نژند و مالیخولیایی جامعه‬    ‫رهبری شاپور بختیار آغاز میشود‬         ‫که در هر نسلی بازتولید‬
‫ظفر‪ .‬از همین روست که در روند‬          ‫ما دارند‪ -‬اثری خلق کرده که فراتر‬     ‫و پس از قتل بختیار رنگی دیگر‬          ‫شدهاند‪ .‬بدبختی البته از‬
‫پیشرفت جنونش‪ ،‬هر چند نخست‬             ‫از انتظار نویسندهاش در فرهنگ و‬       ‫میگیرد‪ .‬هر چند پزشکزاد از اواسط‬       ‫زمانی بیشتر شد که برخی‬
‫به گریختن میاندیشد و چند گامی‬         ‫ادبیات ایران ماندگار شده است‪ .‬اذهان‬  ‫این دوره و پس از ترور بختیار‪ ،‬با‬      ‫از این داییجانها قصد‬
‫هم به گریز بر میدارد اما در نهایت‬     ‫چندین نسل خوانندگان این رمان و‬       ‫طبعآزمایی در داستاننویسی تاریخی‬       ‫کردند سوار یابوی ُدن‬
‫تسلیم قضا و قدر شده و منتهای‬          ‫بینندگان برداشت تلویزیونی آن‪،‬‬        ‫و پژوهش ادبی سعی کرد که قدری‬          ‫کیشوت بشوند بیآنکه‬
‫آرزویش میشود طلب مرگی چون‬             ‫چنان با شخصیتها و ماجراهای این‬       ‫از فضای مبارزه سیاسی فاصله بگیرد‬              ‫سواری بلد باشند!‬                           ‫آمریکا‪ ،‬کارخانه پپسیکولا‪ ،‬باشگاه‬    ‫که توانسته و مقدور بوده‪ ،‬دروغ گفته‪،‬‬
                                      ‫داستان همذاتپندار و عجین شدهاند‬      ‫اما تأثیر سیاست روز در بیشتر آثار‬     ‫ایرج‬    ‫پمصسداقز عیم‪-‬ریدرطگولذانشیتو‬               ‫شعبان جعفری و دهها ساختمان‬          ‫دروغ نوشته و دروغ ساخته است‪.‬‬
                    ‫مرگ ناپلئون‪.‬‬      ‫و خودآگاه یا ناخودآگاه نقش خود‬       ‫این دوره مشهود است‪ .‬هجویهها و‬         ‫پربار‪،‬‬                                ‫پیزوشسکزافد‬  ‫دیگر بهآتش کشیده شدند و مردم به‬     ‫اطلاعات ما اساساً ناقص و نادرست‬
‫ُدن کیشو ِت سروانتس با همه‬            ‫و آباء و اجدادشان را در آن دیدهاند‬   ‫طنزینههای سیاسی پزشکزاد در دهه‬        ‫هرچند که علاقمندان به فرهنگ و‬                      ‫سوی کاخ مرمر حرکت کردند‪ ،‬ولی‬        ‫است‪ .‬روشمان در تحلیل رویدادهای‬
‫دیوانگیاش محصول دوران پس‬              ‫که هیچ بنیبشری از جمله خالق‬          ‫نخست پس از انقلاب‪ ،‬هنوز خواندنی‬       ‫ادبیات معاصر ایران را غمگین کرد‬                    ‫ناگاه سلاحهای سنگین بهکارگرفته‬      ‫مهم سیاسی و اجتماعی با اخلاق و‬
‫از رنسانس اروپاست‪ .‬شخصیتی‬             ‫اثر را توان آن نیست که آنرا شاهکار‬   ‫و خوشمزه هستند هرچند گذر زمان‬         ‫اما گذر او از آستانهی ناگزیر‪ ،‬چنان‬                 ‫شد و عدهای کشته و مجروح شدند‪.‬‬       ‫علم و مسؤولیت ملی خوانایی ندارد‬
‫ماجراجوست که در پیری هوای‬             ‫نویسندهاش نداند و مخاطبان را به‬      ‫تا حدی از تازگی و طراوت آنها کاسته‬    ‫غیرمنتظره و ناگهانی رخ نداد که این‬                 ‫تعداد تلفات و زخمیهای مردم‬          ‫و غرضورزیهای عقیدتی و گروهی‬
‫افتخارآفرینی و عشقورزی در سر‬                                                                                                                                        ‫متجاوز از ‪۵‬هزار نفر بود‪ .‬مردم در‬    ‫در بررسیهای سیاسیمان نقشی‬
‫دارد‪ .‬در تمام داستان طولانی او‪،‬‬                                                                                          ‫افسوس را صدچندان کند‪.‬‬                      ‫شهرهای تبریز‪ ،‬قم‪ ،‬شیراز و قزوین به‬
‫هیچ اثری از ترس و تردید در اعمال‬                                                                                                                                    ‫زد و خورد با پلیس پرداختند و تلفات‬          ‫تعیینکننده ایفا میکند»‪.‬‬
‫و رفتارش پیدا نیست‪ .‬نیت پاک و‬         ‫توجهی یکسان به اثری دیگر از آن‬       ‫است‪ .‬بهترین نمونهها از این نوع آثار‬   ‫پزشکزاد در مقایسه با بسیاری‬                        ‫زیادی تحمل کردند‪ .‬تعداد کشته‬        ‫لطفالله میثمی‪ ،‬یکی از طرفداران‬
‫آرمانهای بلندی دارد و به نوکرش‬                   ‫نویسندهی فقید بخواند‪.‬‬     ‫را میتوانیم در کتاب «انترناسیونال‬     ‫از اصحاب فرهنگ در تاریخ ایران‬                      ‫شدگان و زخمیهای شهرستانها را‬        ‫بانفوذ خمینی در بخشی از خاطرات‬
‫سانچو وعده حکومت و ثروت میدهد‪.‬‬                                             ‫بچهپُرروها» (هفده مقاله و لطیفه‬       ‫معاصر‪ ،‬آدمی بختیار و خوشاقبال‬                                                          ‫خود دربارۀ کشتهشدگان ‪ ۱۵‬خرداد‬
‫داییجا ِن پزشکزاد اما از جنس‬          ‫به اصل سخن برگردیم و نکتهسنج ِی‬                                            ‫بود‪ .‬او اگرچه در سالهای تبعید‪ ،‬دچار‬                         ‫تا ‪۱۰‬هزار نفر نوشتهاند‪».‬‬   ‫و ‪۱7‬شهریور (میدان ژاله) چنین‬
‫دیگری است‪ .‬آدمیزاد مفلوکی است‬                      ‫وعدهشده را ادا کنیم‪.‬‬                      ‫سیاسی) بیابیم‪.‬‬      ‫تنگی معاش بود و مثل قریب به اتفاق‬                  ‫مسؤولان جمهوری اسلامی که‬            ‫گفته است‪« :‬در مورد تعداد شهدای‬
‫که از ترس دزد زیر میز پنهان میشود‬                                          ‫آثار پزشکزاد از نقد ادبی تا‬           ‫نویسندگان ایرانی امکان بهرهمندی‬                    ‫حتی در کتابهای تاریخی و فرهنگ‬       ‫‪۱۵‬خرداد شایعههای زیادی بود‪ .‬تعداد‬
‫و در ساعتهای آخر عمرش هم بجای‬         ‫از همان آغاز انتشار پاورقی‬           ‫لطیفههای سیاسی‪ ،‬از پاورقیهای‬          ‫از منافع مالی آثارش را نداشت اما‬                   ‫زبان فارسی ازجمله فرهنگ دهخدا‬       ‫‪ ۱۰‬تا پانزده هزار نفر گفته میشد‪.‬‬
‫پنج هزار تومان پسانداز مشقاسم که‬      ‫«داییجان ناپلئون» در مجله‬            ‫طنزآمیز تا ترجمهها و تالیفات‬          ‫خوشبختانه تا پایان حیات‪ ،‬مورد‬                      ‫نیز دست برده و مطابق میل و صلاح‬     ‫شایع بود که اینها را با هلیکوپتر‬
‫پیشش امانت بوده‪ ،‬زمینی بیارزش‬         ‫فردوسی‪ ،‬موضوع شباهت‬                  ‫تاریخی‪ ،‬هرچند جز یکی(داییجان‬          ‫احترام عموم ایرانیان داخل و خارج از‬                ‫خود هرچه را خواستهاند‪ ،‬حذف یا‬       ‫در دریاچه نمک قم میریختند و‬
                                      ‫شخصیتهای اصلی و همچنین‬               ‫ناپلئون)‪ ،‬شاهکار نیستند اما همگی‬      ‫کشور بود و در هر مجلس و محفلی که‬                   ‫اضافه کردهاند‪ ،‬در چاپ دوم فرهنگ‬     ‫قبر مشخصی هم ندارند که البته این‬
   ‫وسط بیابان خدا را به او میاندازد‪.‬‬  ‫وضعیت روانی و موقعیت اجتماعی‬         ‫دارای استانداردی بالاتر از میانگین‬    ‫حاضر میشد‪ ،‬قدر میدید و بر صدر‬                      ‫دهخدا که در تهران در سال ‪۱377‬‬       ‫حرفها به نظر من اغراق است‪ .‬سال‬
‫تفاوت سانچو پانزا و مشقاسم هم‬         ‫قهرمان داستان پزشکزاد با الگوی‬       ‫محصولات منتشره در آن سبک‬              ‫مینشست‪ .‬در مملکتی که سرنوشت‬                        ‫منتشر شده است‪ ،‬در صفحه ‪،۹۹۶۹‬‬        ‫‪ ۵۰‬که در زندان اوین بودم‪ ،‬برخی از‬
‫از همین دست است‪ .‬سانچو برخلاف‬         ‫داستانی و شخصیتپردازی رمان « ُدن‬     ‫هستند و میتوان بسیاری از آنها را‬      ‫اهل قلم معمولا چشیدن طعم داغ‬                       ‫جلد هفتم‪ ،‬کشتهشدگان ‪ ۱۵‬خرداد‬        ‫مجاهدین شاگرد بازاری بودند و در‬
‫مشقاسم که محو داییجان و مطیع‬          ‫کیشوت» شاهکار میگل دو سروانتس‬        ‫از بهترینهای نمونههای نشر در صد‬       ‫و درفش است و دستمزد نویسنده‬                        ‫‪ 4۲‬را بر اساس گفتۀ تبلیغی خمینی‬     ‫متن جریان ‪ ۱۵‬خرداد هم شرکت‬
‫تام و تمام اوامر اوست‪ ،‬در بیشتر‬       ‫(‪ )Miguel de Cervantes‬مطرح‬                                                 ‫و روزنامهنگار با پسگردنی پرداخت‬                    ‫‪۱۵‬هزار نفر قید کردهاند‪ .‬همچنین‬      ‫داشتند‪ .‬از آنها تحقیق کردم؛ گفتند‬
‫مواقع منتقد کارهای ُدن کیشوت‬          ‫شد‪ .‬تا همین امروز هم هر از گاهی‬           ‫سال اخیر زبان فارسی دانست‪.‬‬       ‫میشود‪ ،‬داشتن عمر طولانی و با عزت‬                   ‫شخص خمینی در یک سخنرانی که‬          ‫ما که در بازار بودیم و همدیگر را‬
‫است‪ .‬او معمولا به وقت اوهام و‬         ‫یکی از دارودسته ادبیاتچیهای‬          ‫از کلیات که بگذریم‪ ،‬بهانه اصلی‬        ‫برای اصحاب این صنف‪ ،‬حتی بدون‬                       ‫در ‪ ۲۱‬مهرماه ‪ ۱3۵7‬در پاریس برای‬     ‫میشناختیم‪ ،‬شهیدی نداشتیم‪.‬‬
‫هذیانگوییهای اربابش‪ ،‬بصیرتش‬           ‫وطنی وسط یکی از پریشانگوییهای‬        ‫نگارنده برای نوشتن این چند سطر‪،‬‬       ‫مکنت و ثروت‪ ،‬اقبالی شایان میطلبد‪.‬‬                  ‫عدهای از دانشجویان مسلمان ایراد‬     ‫گفتند عدهای پا برهنه بودند و تیر‬
‫را از کف نمیدهد و کمتر پیش‬            ‫معمولشان درباره ادبیات داستانی‬       ‫اشاره به نکتهای مهم درباره شاهکار‬     ‫به همین سیاق‪ ،‬ذکر احوال‬                            ‫کرد‪ ،‬کشتهشدگان میدان ژاله را که‬     ‫خوردند ولی این که ‪۱۵‬خرداد شهید‬
‫میآید که در پرت و پلاگوییهای ُدن‬      ‫معاصر فارسی‪ ،‬دو سه جملهای‬            ‫ایرج پزشکزاد‪ ،‬رمان «داییجان‬           ‫نویسندگان جدی و استخواندار در‬                      ‫گنجایش بسیار محدودی داشت‪ ،‬رقم‬       ‫شدند‪ ،‬اغراق است‪ .‬آنها قضیه دریاچه‬
 ‫کیشوت همدلانه با او همراهی کند‪.‬‬      ‫هم در باب همانندی داییجان و‬          ‫ناپلئون» است‪ .‬پیش از پرداختن به‬       ‫سرزمین مصیبتزده ما‪ ،‬معمولا‬                                                             ‫نمک را هم اغراقآمیز میدانستند‪.‬‬
‫تفاوت میان ُدن کیشوت و داییجان‪،‬‬       ‫ُدن کیشوت و شباهت مشقاسم و‬           ‫آن نکته‪ ،‬بیفایده نیست اگر به اهمیت‬    ‫میان فراموشی و بدنامی در نوسان‬                       ‫عجیب ‪۲۰‬هزار نفر عنوان ساخت‪.‬‬
‫تفاوت میان کنشگر و کنشپذیر‪،‬‬           ‫سانچو پانزا (‪،)Sancho Panza‬‬          ‫تاریخی این کتاب در فرهنگ معاصر‬        ‫است‪ .‬اینکه نویسندهای‪ ،‬در عمری به‬                   ‫عمادالدین باقی در سپتامبر‬               ‫البته تعداد مجروحان زیاد بود‪.‬‬
‫میان گذشته و آینده‪ ،‬میان فعال بودن‬    ‫اظهار لحیه میکنند‪ .‬واقعیت اما این‬    ‫ایران‪ -‬با وجود نظر نویسندهاش‪-‬‬         ‫درازای نزدیک به یک قرن‪ ،‬نه مشمول‬                   ‫‪ ۲۰۰4‬در پایگاه اینترنتی بیبیسی‬      ‫در ورامین هم خیلیها را کشتند‬
‫و منفعل ماندن است‪ .‬ایرج پزشکزاد با‬    ‫است که‪ ،‬وضعیت نمایش ِی وابسته‬        ‫بپردازیم و در آخ ِر مقال‪ ،‬نکتهسنجی‬    ‫فراموشی و نه گرفتار بدنامی شود‪ ،‬هم‬                 ‫(‪ )BBCPersian.com‬در مورد تلفات‬      ‫ولی در جایی حتی از مسؤولان‬
‫خلق داییجان به سیاق ُدن کیشوت‪،‬‬        ‫به ماجراهای یک ارباب و نوکرش یا‬                                            ‫حکایت از کیفیت بالای آثارش دارد و‬                  ‫واقعی‪۱7‬شهریور که اسلامیون نام آن‬    ‫هم نشنیدم که اجساد را در‬
‫آگاهانه یا ناخودآگاه‪ ،‬در شاهکاری‬      ‫یک پهلوان و مهترش یا یک فرمانده‬                                 ‫کنیم‪.‬‬      ‫هم تصمیمات درست او را در زیست‬                      ‫را «جمعۀ سیاه» و میدان ژاله‪ ،‬محل‬    ‫دریاچه قم ریخته باشند‪ .‬در مورد‬
‫ادبی‪ ،‬تفاوت میان «ما» و «دیگران»‬      ‫و مصدرش‪ ،‬از الگوهای بسیار قدیمی‬      ‫معمولاً هر نویسنده نامداری را با‬      ‫سیاسی و اجتماعیاش نشان میدهد‪.‬‬                      ‫اصلی زد و خورد را «میدان شهدا»‬      ‫‪۱7‬شهریور ‪ ۱3۵7‬نیز اغراقهایی‬
                                      ‫ادبیات داستانی دنیاست و ابداع هیچ‬    ‫یکی از آثار مشهورش میشناسند‪.‬‬          ‫در کنار اینها‪ ،‬البته نباید از‬                      ‫نامگذاری کردند‪ ،‬نوشت‪« :‬پس از‬        ‫شد؛ مثلا شایع شد ‪8‬هزار نفر‬
                  ‫را نمایانده است‪.‬‬                                         ‫گاهی البته شهرت اثر چنان از‬           ‫این نکته هم غافل شد که ایرج‬                        ‫این رویداد خونین‪ ،‬فرماندهی نظامی‬    ‫شهید شدهاند‪ .‬آنهایی که در متن‬
‫هرچند ناصر تقوایی به ضرورت‬                        ‫نویسنده خاصی نیست‪.‬‬       ‫نویسندهاش پیشی میگیرد که‬              ‫پزشکزاد‪ ،‬در زمان و مکانی درست‬                      ‫تهران اعلام کرد که در آن روز حدود‬   ‫حادثه بودند‪ ،‬میگفتند ‪8۰۰‬ـ‪7۰۰‬‬
‫یکدستی روایت تصویری داستان‪،‬‬           ‫هرچند ُدن کیشو ِت سروانتس و‬          ‫صاحب اثر احساسی دوگانه درباره‬         ‫به عرصه رسید تا علاوه بر استفاده‬                   ‫‪ ۹۵‬نفر کشته و ‪ ۲۵۰‬نفر زخمی‬          ‫نفر بیشتر شهید نبوده است‪».‬‬
‫فصل پایانی رمان «داییجان ناپلئون»‬     ‫داییجا ِن پزشکزاد هر دو نمایندگانی‬   ‫آن پیدا میکند‪ .‬از یکطرف شهرت‬          ‫از استعداد سرشارش در نویسندگی‪،‬‬                     ‫شدهاند‪ ».‬امروز میدانیم که این آمار‬  ‫مجله ماهانه «روزگار نو» چاپ‬
‫را در برداشت تلویزیونی عالیاش‬         ‫شیرینعقل از طبقهای رو به زوال در‬     ‫و موفقیت خودش را مدیون اقبال‬          ‫به مدد همراهان و همکارانی دانا‬                     ‫به رقم واقعی بسیار نزدیک است‪ .‬طبق‬   ‫پاریس در شماره ‪ ۱87‬مورخ‬
‫از این قصه نیاورده‪ ،‬اما آنهایی که‬                                                                                ‫و توانا‪ ،‬با انتشار‪ ،‬به تصویر درآمدن‬                ‫تحقیقاتی که پس از انقلاب انجام شد‪،‬‬  ‫شهریور ‪۱۹۹7 ( ۱37۶‬میلادی)‬
‫مؤخره داستان را خواندهاند‪ ،‬خوب‬                                                                                   ‫و اجرای ُزبدهی آثارش توسط آن‬                       ‫در روزی که «جمعه سیاه» نام گرفت‪،‬‬    ‫صفحه ‪ ۱۱۰‬طی گزارشی دربارۀ‬
‫میدانند که زمینهای بیارزشی که‬                                                                                    ‫کاربلدان‪ ،‬ماندگاری و نیکنامیاش‬                     ‫در سراسر تهران حدود ‪ 88‬نفر کشته‬     ‫بلوای ‪۱۵‬خرداد ‪ 4۲‬نوشت‪« :‬پس‬
‫داییجان در آخر عمرش زورکی به‬                                                                                     ‫در خاطره جمعی ایرانیان‪ ،‬افزون‬                      ‫شدهاند که ‪ ۶4‬نفر از آنها در میدان‬   ‫از دستگیری خمینی‪ ،‬تظاهرات‬
‫مشقاسم فروخته بود‪ ،‬موجب ثروتی‬                                                                                    ‫شود‪ .‬خوشبختانه پزشکزاد از اینهمه‬                   ‫شهدا جان خود را از دست دادند‪.‬‬       ‫وسیعی بهسرکردگی بازاریها و‬
‫بادآورده برای نوکر داییجان شده و‬                                                                                 ‫برخوردار بود و هم از این روست که‬                   ‫یکی از مهمترین منابع ما بنیاد‬       ‫بارفروشان تهران صورت گرفت و‬
‫مکنت بادآورده‪ ،‬موجب بازتولید یک‬                                                                                  ‫میتوان او را از جمله بختیاران اهل‬                  ‫شهید است که همان روزهای اول‬         ‫عدهای از روستاییان ورامین و برخی‬
‫داییجان جدید در هیبت آقای سالار‬                                                                                                                                     ‫انقلاب تشکیل شد و برای تمام‬         ‫شهرهای اطراف تهران به آنها پیوسته‬
                                                                                                                           ‫ادب معاصر ایران دانست‪.‬‬                   ‫شهدای انقلاب و جنگ در مناطق‬         ‫و به سوی ادارۀ رادیو در میدان‬
          ‫(مشقاسم سابق) میشود‪.‬‬                                                                                   ‫ایرج پزشکزاد در نیمه نخست‬                          ‫سراسر کشور پرونده تشکیل داد‪ .‬از‬     ‫ارک حرکت کردند و بر سر راه‪،‬‬
‫دور و بر خودمان را که نگاه کنیم‪،‬‬                                                                                 ‫زندگیاش‪ ،‬با وجود اشتغال در‬                         ‫روی پروندههای بنیاد شهید هم به‬      ‫اتوبوسها و تعدادی از ساختمانها‪،‬‬
‫اطراف ما پر است از داییجانهایی که‬                                                                                ‫مناصب قضائی و دیپلماتیک‪ ،‬فراغت‬                                                         ‫ازجمله ساختمان انجمن فرهنگی‬
‫در هر نسلی بازتولید شدهاند‪ .‬بدبختی‬                                                                               ‫این را داشت که مجموعهای قابل‬                                  ‫همین نتیجه میرسیم‪.‬‬       ‫ایران و آمریکا‪ ،‬کارخانه پپسیکولا‬
‫البته از زمانی بیشتر شد که برخی‬                                                                                  ‫توجه و خواندنی از تألیف و ترجمه‪،‬‬                   ‫«دنباله دارد»‬
‫از این داییجانها قصد کردند سوار‬
‫یابوی ُدن کیشوت بشوند بیآنکه‬

                 ‫سواری بلد باشند!‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17