Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و هشتم ـ شماره ۳۵۱ (دوره جديد

‫صفحه ‪13‬ـ ‪ Page 13‬ـ شماره ‪1817‬‬
‫جمعه ‪ ۲5‬فوریه تا پنجشنبه ‪ 3‬مارس ‪۲۰۲۲‬‬

‫معرفی کرد باعث شد حضار از خواب‬ ‫پرسیدند‪ ،‬جواب داد‪ :‬گرفتاریهای‬ ‫طنزهایی از مشاهیر جهان‬ ‫قهرمان زمان جنگ‬ ‫زوال زبان فرانسه‬
‫بپرند!‬ ‫ازدواج آنقدر سنگین است که باید دو نفر‬ ‫یک بار پسر بچهای از جان اف‪.‬کندی‪،‬‬ ‫در آکادمی ادبیات فرانسه سخنران‬
‫و گاهی هم سه نفر آن را تحمل کنند!‬ ‫شکست‪ .‬دکتر پس از معاینه با لبخند‬ ‫جواب فیلسوفانه‬ ‫رئیس جمهور فقید آمریکا پرسید‪ :‬شما‬ ‫مسنی با عصبانیت و صدای بلند و‬
‫مجسمه یادبود‬ ‫گفت‪ :‬آقای چرچیل من اصل ًا نگران‬ ‫وقتی از امانول کانت‪ ،‬فیلسوف آلمانی‬ ‫چگونه قهرمان جنگ دوم جهانی شدید؟‬ ‫تکان دادن دستهایش گفت‪ :‬زوال زبان‬
‫در سیامین سال تولد آهنگساز‬ ‫توصیه صمیمانه‬ ‫نیستم‪ .‬شما هم نگران نباشید‪ .‬چرچیل‬ ‫پرسیدند‪ :‬به نظر او چه جور زنهایی‬ ‫کندی گفت‪ :‬من واقعاً نمیدانم‪.‬‬ ‫فرانسه از تاریخ ‪ 1۷۶۹‬میلادی آغاز‬
‫شهیر‪ ،‬روسینی‪ ،‬شورای شهر میلان‬ ‫یک خواننده زن جوان نزد اسکاروایلد‬ ‫بلافاصله گفت‪ :‬شما کامل ًا درست‬ ‫بیشتر نسبت به شوهران خود وفادار‬ ‫یک نفر به طور تصادفی کشتی مرا‬ ‫شد‪ .‬در این هنگام ویکتور هوگو که‬
‫تصمیم گرفت به عنوان قدردانی از وی‬ ‫نویسنده مشهور انگلیسی گله میکرد‪:‬‬ ‫میگویید‪ .‬اگر پای شما هم بشکند‪،‬‬ ‫یکی از حضار بود‪ ،‬برخاست و با لحن‬
‫مجسمه او را در یکی از میدانهای شهر‬ ‫منتقدها هیچ اظهار نظری درباره‬ ‫هستند‪ ،‬مشکیها یا مو زردها؟‬ ‫غرق کرد!‬ ‫بسیار جدی گفت‪ :‬حضرت آقا‪ ،‬لطفاً‬
‫نصب کند و به همین منظور هیأتی‬ ‫خوانندگی من نمیکنند‪ .‬فکر میکنم‬ ‫من نباید نگران شوم!‬ ‫کانت بدون اینکه زیاد فکر کند‪،‬‬ ‫قحطی‬ ‫ساعت دقیق آن را هم اعلام فرمائید‪،‬‬
‫برای اطلاع و موافقت وی با این تصمیم‬ ‫در این سکوت یک توطئهای هست‪.‬‬ ‫ازدواج‪...‬آری یا نه؟‬ ‫در سالهای نظام اشتراکی در روسیه‪،‬‬
‫نزد او رفت‪ .‬روسینی ضمن تشکر بسیار‬ ‫روزنامهها هم اصل ًا چیزی نمینویسند‪،‬‬ ‫جوانی که میخواست ازدواج کند‪،‬‬ ‫گفت‪ :‬مو سفیدها‪.‬‬ ‫مائوتسه تونگ تلگرافی به خروشچف‬ ‫متشکرم!‬
‫پرسید‪ :‬این کار برای شما چقدر هزینه‬ ‫به نظر شما من چه باید بکنم؟ وایلد‬ ‫نظر سقراط را پرسید‪ .‬سقراط گفت‪:‬‬ ‫سگهای سیاستمدار‬ ‫مخابره کرد‪ :‬گرسنهایم‪ .‬گندم بفرستید‪.‬‬ ‫چرا زندهام؟‬
‫خواهد داشت؟ گفتند سیصد هزار لیر‪.‬‬ ‫گفت‪ :‬توصیه میکنم شما هم به آنها‬ ‫شما ازدواج کنید‪ .‬اگر زن شما خوب‬ ‫سه سگ‪ ،‬یک بولداگ انگلیسی‪ ،‬یک‬ ‫خروشچف بلافاصله جواب داد‪ :‬خودمان‬ ‫زمانی که مارک تواین‪ ،‬سردبیر‬
‫روسینی با تعجب زیاد فریاد زد‪ :‬سی‪...‬‬ ‫باشد‪ ،‬شاد و خوشبخت خواهید‬ ‫پودل فرانسوی و یک سگ نژاد گرگی‬ ‫گرسنهایم‪ .‬نمیتوانیم بفرستیم‪.‬‬ ‫یک روزنامه بود‪ ،‬پستچی نامه یکی از‬
‫صد‪ ...‬هـ‪ ....‬زار‪ ...‬لیر‪ !...‬در این صورت‬ ‫ملحق شوید!‬ ‫شد‪ ،‬اگر بد باشد مثل من فیلسوف‬ ‫روسی با هم صحبت میکردند‪ .‬بولداگ‬ ‫کمربندهایتان را محکم ببندید‪ .‬مائو‬ ‫خوانندگان روزنامهاش را به او داد‪ .‬به‬
‫من به شما پیشنهاد میکنم آن مبلغ‬ ‫جانشین متوفی‬ ‫و پودل گفتند‪ :‬ما از زندگیمان کامل ًا‬ ‫فوراً پاسخ داد‪ :‬کمربند بفرستید!‬ ‫این نامه شعری بسیار ضعیف و نارسا از‬
‫را به من بدهید و من موظف میشوم‬ ‫رئیس یکی از ادارات دولتی انگلیس‬ ‫میشوید‪.‬‬ ‫راضی هستیم و دوست داریم در کشور‬ ‫توصیه برنارد شاو‬ ‫یک شاعر پرمدعا و کم سواد‪ ،‬با عنوان‬
‫هر روز‪ ،‬روزی چند ساعت در یکی از‬ ‫فوت کرد‪ .‬یکی از کارمندان آن اداره‬ ‫یک زن سمج از شاو پرسید‪ :‬برای‬ ‫«چرا من زندهام؟» ضمیمه بود‪.‬‬
‫میادین بزرگ و معروف میلان خودم‬ ‫خیلی مایل بود جانشین او شود‪ .‬از‬ ‫تواین در جواب این سؤال‪ ،‬در‬

‫جواکینو روسینی‬ ‫وینستون چرچیل‬ ‫الکساندر دوما (پدر)‬ ‫امانول کانت‬ ‫برنارد شاو‬ ‫مارک تواین‬

‫مثل مجسمه قرار بگیرم!‬ ‫چرچیل‪ ،‬که در آن زمان نخست وزیر‬ ‫انتقام‬ ‫خودمان بمانیم‪.‬‬ ‫معروف شدن چگونه باید نوشت؟ شاو‬ ‫روزنامه چنین پاسخ داد‪ :‬چون شما‬
‫یک هفته سکوت‬ ‫بود‪ ،‬پرسید‪ :‬به نظر شما میتوانم جای‬ ‫در یکی از کنسرتهای یک رهبر‬ ‫گرگی گفت‪ :‬من بهترین خوراکیها و‬ ‫فوراً جواب داد‪ :‬از راست به چپ!‬ ‫این شعر را شخصاً به دبیرخانه روزنامه‬
‫متوفی را اشغال کنم؟ چرچیل جواب‬ ‫ارکستر مشهور‪ ،‬برنارد شاو با خانمی که‬ ‫نوشیدنیها را میخورم ولی خیلی دلم‬
‫در یک مسابقه موتورسیکلترانی‬ ‫داد‪ :‬من مخالف نیستم ولی شما برای‬ ‫در کنارش نشسته بود نجوا میکرد و‬ ‫سارق کیست؟‬ ‫نیاوردید!‬
‫آرنولد شوارتزنگر‪ ،‬فرماندار ایالت‬ ‫این کار باید به متصدی گورستان‬ ‫میخندید‪ .‬رهبر ارکستر ناگهان اجرای‬ ‫میخواهد به آمریکا بروم‪.‬‬ ‫دو آهنگساز وینی یکدیگر را متهم‬
‫کالیفرنیا‪ ،‬تعادلش را از دست داد و به‬ ‫برنامه رامتوقف کرد و خطاب به شاو‬ ‫بولداگ و پودل با تعجب پرسیدند‪:‬‬ ‫میکردند که دیگری آهنگش را دزدیده‬ ‫تغییرات بیشتر‬
‫زمین خورد و لبانش شکافته شد‪ .‬دکتر‬ ‫مراجعه کنید‪.‬‬ ‫گفت‪ :‬عالیجناب‪ ،‬شما بسیار بد تربیت‬ ‫نفهمیدیم چرا؟ تو که از هر حیث‬ ‫است؛ برای حل این مشکل آنها از‬ ‫یک بار از آندره موروا‪ ،‬نویسنده‬
‫پس از معاینه و پانسمان‪ ،‬او را برای سه‬ ‫مشکلترین کار‬ ‫شدهاید‪ .‬من در نمایشهای کمدی شما‬ ‫لهار (یا لگار) آهنگساز مشهور دعوت‬ ‫سرشناس فرانسوی پرسیدند‪ :‬چه کسی‬
‫بار از شرکت در مسابقه منع کرد و نیز‬ ‫بعد از پایان یک گزارش علمی در‬ ‫تأمین هستی‪.‬‬ ‫کردند تا نظرش را بیان کند‪ .‬لهار از‬ ‫سیر تاریخ دنیا را بیش از همه تغییر‬
‫تأکید کرد سه روز نباید حرف بزند‪.‬‬ ‫مورد ریاضیات توسط اینشتین در‬ ‫هرگز نمیخندم!‬ ‫سگ گرگی که در زمان خفقان‬ ‫آنها درخواست کرد تا به نوبت آهنگ‬
‫خانم آرنولد که در این ماجرا حضور‬ ‫یک کنفرانس‪ ،‬از وی سؤال شد که‬ ‫سنگینی مشکلات ازدواج‬ ‫روسیه زندگی میکرد‪ ،‬ادامه داد‪ :‬آخه‬ ‫را بنوازند‪ .‬پس از پایان‪ ،‬آهنگسازها‬ ‫داده است‪ ،‬قیصر روم یا ناپلئون؟‬
‫داشت‪ ،‬از دکتر درخواست کرد دستور‬ ‫مشکلترین قسمت گزارشش کدام‬ ‫وقتی نظر الکساندر دوما (پدر) را‬ ‫من دوست دارم گاهی هم پارس کنم‪.‬‬ ‫نگاهشان را به لهار دوختند و او فوراً‬ ‫موروا جواب داد‪ :‬از زمانی که تمدن‬
‫بود‪ .‬گفت‪ :‬شخصی که من را به حضار‬ ‫درباره سنگینی گرفتاریهای ازدواج‬ ‫بشر آغاز شده تاکنون‪ ،‬هیچکس سیر‬
‫آخرش را به یک هفته تبدیل کند!‬ ‫دلجویی‬ ‫قاطعانه اعلام کرد‪ :‬اوفن باخ!‬ ‫تاریخ دنیا را مثل مورخان تغیییر‬
‫یک وقت پای وینستون چرچیل‬
‫نداده است!‬

‫‪85‬‬ ‫‪6‬‬

‫‪7۹5‬‬

‫‪6 5۲‬‬ ‫(سودوکو) ‪7‬‬ ‫‪ 15 14 13 1۲ 11 1۰ ۹ 8 7 6 5 4 3 ۲ 1‬عمودی‪:‬‬

‫‪53 7‬‬ ‫‪۲‬‬ ‫‪13‬‬ ‫‪1‬ـ سردار معروف ایرانی که برای‬ ‫‪1‬‬
‫ریشهکن کردن خلافت بنیامیه‬ ‫‪۲‬‬
‫‪8‬‬ ‫‪5۲‬‬
‫قیام کرد‬
‫‪۲‬ـ از تنیسبازان قدیمی و برجسته‬ ‫‪3‬‬
‫‪1 374‬‬ ‫‪6‬‬ ‫جهان ـ میوهای است ـ مادر به عربی‬
‫‪5‬‬ ‫‪3‬ـ دستکاری عکس ـ معروف ـ قسمتی‬ ‫‪4‬‬
‫‪۹ 68‬‬ ‫‪16‬‬ ‫‪5‬‬
‫‪۲‬‬ ‫از اندام‬

‫‪8 45 7‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪ ۴‬ـ «یاد» بههم ریخته ـ قسمتی از‬ ‫‪6‬‬
‫‪3 61‬‬ ‫شکم ـ اشاره به دور ـ از فرآوردههای‬
‫‪41‬‬ ‫‪5‬‬ ‫شیری‬ ‫‪7‬‬
‫‪8‬‬
‫‪ 5‬ـ کوشش ـ خوانندۀ یونانی با شهرتی‬
‫‪ ۹‬جهانی‬
‫عمودی‪:‬‬ ‫‪11 1۰ ۹ 8 7 6 5 4 3 ۲ 1‬‬ ‫‪ ۶‬ـ قوانین چنگیزی ـ وسیله‬
‫‪ ۹‬ـ دعای زیر لب ـ‬ ‫‪1‬ـ از شعرا و غزلسرایان‬ ‫عکسبرداری‬ ‫‪1۰‬‬
‫جلگهای حاصلخیز در‬ ‫‪1‬‬
‫معاصر و فقید ایران‬ ‫‪ ۷‬ـ ارتباط و رفت و آمد ـ گذشته‬ ‫‪11‬‬
‫دامنه البرز‬ ‫‪۲‬ـ کوهی در ایران ـ‬ ‫‪۲‬‬ ‫‪ ۸‬ـ فرمانبرداری محض ـ اهل شریعت‬ ‫‪1۲‬‬
‫‪ 1۰‬ـ از آنطرف رنگی‬
‫سرکرده‬ ‫‪3‬‬ ‫‪ ۹‬ـ گلی است ـ بالا و والا ـ بیصدا‬ ‫‪13‬‬
‫است ـ گرو‬ ‫‪3‬ـ لحظه ـ درختی است‬
‫‪ 11‬ـ کشوری است ـ‬ ‫‪4‬‬ ‫و صامت‬ ‫‪14‬‬
‫ـ س ّدی در آفریقا‬ ‫‪ 1۰‬ـ از آفات نباتی ـ کشوری است ـ‬ ‫‪15‬‬
‫ناامیدی‬ ‫‪۴‬ـ فلزی است ـ توان‬ ‫‪5‬‬
‫‪ 5‬ـ تکرار یک حرف‬ ‫‪6‬‬ ‫از بین بردن و اتلاف‬
‫‪ ۶‬ـ از خلفای عباسی‬ ‫‪11‬ـ از آثار ویلیام شکسپیر ـ از آن‬
‫‪ ۷‬ـ شهری معروف در‬ ‫طرف کوی و محله است‬ ‫افقی‪:‬‬
‫‪ 1۲‬ـ غفلت ـ از شهرهای ترکیه‬
‫آمریکای لاتین‬ ‫‪7‬‬ ‫‪ 13‬ـ از ابزار موسیقی ـ منفذ ـ بزرگی‬ ‫است‬ ‫‪1‬ـ از نویسندگان برجسته‬
‫‪ ۸‬ـ متقاضی پناهندگی‬ ‫‪11‬ـ سیاحت ـ از پادشاهان‬ ‫و توانای معاصر کشور ما‬
‫ـ از شهرهای صنعتی‬ ‫‪8‬‬ ‫و تنومندی‬ ‫‪۲‬ـ مرغی است ـ ایزد آب‬
‫‪۹‬‬ ‫‪ 1۴‬ـ جهانپهلوان ـ غیر قابل رؤیت‬ ‫ایران‬ ‫‪3‬ـ داخل شدن ـ کناره ـ‬
‫ایران‬ ‫‪ 15‬ـ نوعی کشتی ـ نادانی ـ هیزم‬ ‫‪ 1۲‬ـ مایه حیات ـ نیکو ـ‬ ‫جامی است ـ چهارپایی‬
‫‪1۰‬‬ ‫حرف فاصله ـ ویژه بانوان‬
‫‪13‬ـ از فیلمسازان بزرگ و‬ ‫است‬
‫‪۴‬ـ از دامها ـ کشتی ـ امتداد برجسته کشور ما‬
‫حل جدول شماره قبل‬ ‫‪11‬‬ ‫حل جدول شماره قبل‬ ‫‪ 5‬ـ تکرار یک حرف ـ ‪ 1۴‬ـ گلی است ـ از شهرهای‬

‫‪۹‬ـ بلوا ـ حلاوت‬ ‫افقی‪:‬‬ ‫رطوبت ـ رودخانهای در ایران‬
‫‪1۰‬ـ جد ـ کشوری است‬ ‫‪1‬ـ آهنگساز‪ ،‬خواننده و‬ ‫‪ 15‬ـ از ابزار فنی ـ گروه و‬ ‫روسیه ـ تقدم‬
‫‪11‬ـ از خوراکهای سنتی ـ‬ ‫نوازنده معروف و فقید‬ ‫‪ ۶‬ـ کشوری است ـ خداوند جماعت ـ جنگافزاری‬
‫از ابزار سنتی ریسندگی ـ‬ ‫ـ رودخانهای در اروپا سنتی‬
‫ایران‬ ‫‪ ۷‬ـ جزا ـ سرکرده‬
‫فلزی است‬ ‫‪۲‬ـ نوعی اتومبیل تولید‬ ‫‪ ۸‬ـ شاد و با طراوت ـ‬

‫انگلیس‬ ‫جانبازی وظیفه اوست‬
‫‪3‬ـ اشاره به دور ـ ویزا‬ ‫ـ صلیب‬
‫‪۴‬ـ تله ـ انبوه ـ رایحه‬ ‫‪ ۹‬ـ از دولتمردان فرهیخته‬
‫‪ 5‬ـ دنج ـ تازه به جوانی‬ ‫و فقید‬
‫ایران و بانی برنامههای‬
‫رسیده‬ ‫«گلهای رنگارنگ» ـ‬
‫‪ ۶‬ـ پشت نیست ـ حباب‬ ‫روستا‬
‫‪ 1۰‬ـ بالابرنده ـ حشرهای‬
‫چراغ‬
‫‪ ۷‬ـ رسوم ـ نه به عربی ـ بلی‬

‫‪ ۸‬ـ نقشه برای آینده‬