Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و هشتم ـ شماره ۳۵۹ (دوره جديد
P. 14
صفحه - Page 14 - 14شماره 18۲5
جمعه 9تا ۱5اردیبهشتماه ۱۴۰۱خورشیدی
سبب همین که کارش در فروشگاههای تاریخچه «پیکان» از روز اول ساخت تا در ایران بودم ،محمود خیامی را
قطعات یدکی خیابان اکباتان و کارگاه ندیده بودم .زیرا او در کار صنعت بود
ساخت اتاق اتوبوس جاده کرج رونق اطلاعاتی در مورد پدر صنایع اتومبیلسازی ایران()1 و با سیاست کاری نداشت .وقتی به
پیدا کرد به فکر ساختن خانه برای انگلستان آمدم او را از نزدیک دیدم و
کارگران و کارمندانش افتاد .زمینی دکتر مصطفی الموتی دریافتم که دوستی با ارزش و انسانی
در اراضی نیروی هوایی در شرق بزرگوار و مردی سازنده است .وقتی
تهران خرید .از یک مهندس دوست و محمود خیامی شاهنشاه آریامهر شخص ًا اتومبیل پیکان را آزمایش میکنند احمد خیامی کارخانجات اتومبیلسازی و تمام
همکارش خواست در آنجا برای کارگران اموالش را در ایران مصادره کردند و
و کارمندانش خانهسازی کند .در آن نگاهی به سابقه تأسیس ایرانناسیونال و موجود دربارۀ سرنوشت شرکت تصمیم بگیرد. شرکت ایرانخودرو ـ نام تحریفشدۀ راهی خارج از کشور شد ،همانطوری
تاریخ یعنی اواخر دهه سی و اوایل دهه تحولات آن تا زمان روی کار آمدن رژیم جدید سهام ایرانخودرو که در ده سال گذشته ایرانناسیونال ـ در معرض ورشکستگی قرار که این (مرد خود ساخته) صنایع عظیم
چهل خورشیدی در ایران سابقه نداشت و مصادرۀ انقلابی آن ،بیگمان قطرۀ اشکی را یکی از ستارههای پرمشتری بورس بوده است گرفته است.هماکنون هزاران سهامدار این اتومبیلسازی را در ایران به راه انداخت
یک کارفرما در بخش خصوصی برای از مدتی پیش در وضع نامناسبی قرار دارد تأسیسات عظیم صنعتی ایران ،نومیدانه در به کار و تلاش و فعالیت پرداخت و
کارکنانش خانه بسازد .به این سبب در گوشۀ چشم شما نیز خواهد نشاند. و شرکت برای خروج از بحران ،درخواست انتظارتشکیلمجمععمومیسالانهایرانخودرو توانست بنیادی پایهگذاری کند که
این مجتمع مسکونی که به ۱۶دستگاه تسهیلات از شورای پول و اعتبار کرده است. بهسر میبرند که قرار است با توجه به شرایط علاوه بر کمک به سازمان فرهنگی
معروف شد ،در میان مردم و کارگران (ایرانیکا) تاکنون توانسته ۲۱دبیرستان
و حتی کارفرمایان چنان شهرتی برای تصمیم گرفت براي جلب خریدار دست دربارۀ آن تابلوي تضامني و عنوان کمي با مقامات بالا ارتباط داشت ،احمد آن زمان اتومبیل یک وسیلة اشرافي و هنرستان و 9مدرسه روستائی و
احمد خیامی به وجود آورد و اعتبار او به ابتکارهایي بزند .احمد خیامي طي عجیب آن گفت« :به غیر از برادران خیامي کارگر را به عنوان یک دوست محسوب ميشد و قیمت آن بسیار
را میان هم صنفانش چنان بالا برد که مدتي که اتومبیلهاي مختلف را از نمازي و برادران کاشانچي و فریدون و همکار پذیرفت و تا زماني که خود گران بود .احمد نميتوانست با پولي که تعدادی مؤسسه فرهنگی دایر کند.
یک تشکیلات عظیم روابط عمومی تهران به مشهد ميبرد و در بازگشت سودآور که قبل ًا با آنها کار کرده بودم و احمد خیامي بهصورت یک کارفرماي از حمل مسافر با موتورسیکلت یا کرایه استاد یارشاطر او را چنین معرفی
هم نمیتوانست از عهده این کار برآید. همین مسیر را به وسیلة اتوبوس طي به من اعتماد داشتند بقیة نمایندههاي موفق درآمد او را حمایت و به افرادی دادن آن به نوجوانان به دست ميآورد
در مورد ناهار نیز کارشناسان ميکرد اغلب مشاهده ميکرد کودکان اتومبیل حاضر نميشدند جنس نسیه چون اردشیر زاهدی معرفی کرد .مردان اتومبیلي خریداري کند .ا ّما به زودي میکند:
خارجی عقیده داشتند که غذای خردسال یا مردان و زنان سالخورده یا بدهند .تهران آن زمان نمایشگاه انواع خود ساخته در طول عمر خود دست به توانست با تعمیر اتومبیلهایي که در «محمود خیامی مردی خود ساخته
کارگران باید مختصر یعنی به صورت بیماران با خواهش و التماس از راننده اتومبیلهاي کشورهاي مختلف بود. کارهای متعدد میزنند و ناکام میمانند کنار خیابانها از حرکت باز ميماندند است و مدیری مدبر و توانا که از آغازی
ساندویج باشد تا کارگران زود بخورند و تقاضا ميکنند :آقا ...بيزحمت چند من براي آن که خریداران را به سوي اما ناگهان در میان آن همه ،کار یکي با موتور اتومبیل آشنا شود و بعدها تا مختصر شروع کرد و در اندک مدتی
مشغول کار شوند .احمد خیامی با این دقیقه نگهدارید ...و راننده با غر و لند مغازه جلب کنم ناچار بودم قطعات با موفقیت همراه ميشود و با آن به روزي که توانست نخستین اتومبیل بزرگترین دستگاه صنعتی ایران« ،ایران
نظر مخالف بود ،او میگفت« :کارگر نگه ميداشت و مسافر شرمزده زیر و لوازم همة اتومبیلها را بفروشم. هدف ميرسد .احمد بعد از م ّدتها عمرش را تهیه کند در گاراژهاي مشهد ناسیونال» را سامان داد .انقلاب بساط
ایرانی در خانه غذای کامل و پرکالری یک درخت یا پشت یک دیوار خودش انتخاب عنوان «شرکت تضامني برادران ماشینشویي ،کرایه دادن دوچرخه و به کار تعمیر اتومبیل پرداخت .عشق کارهای صنعتی او را در ایران در هم
نمیخورد .در کارخانه باید یک وعده را سبک ميکرد .ایران کشور وسیعي خیامي» به کارم اهم ّیت ميداد .هم موتورسیکلت ،آوردن اتومبیل از تهران احمد خیامي به اتومبیل آنقدر زیاد بود پیچید و او را روانه دیاری دیگر کرد .اما
غذای گرم و پرانرژی به او بدهیم .به است ،فاصلة بین شهرهاي بزرگ بسیار بهعنوان شرکت تضامني به فروشندهها بهمشهدوکاردرتعمیرگاهخیام مشهد که سالهاي بعد که در کارخانهاش پانزده طبع پوینده و نیروی زاینده او چنان
همین خاطر یک رستوران مجهز برای زیاد است ،در آن زمان آباديها بسیار نشان ميدادم که شرکت فقط در حد به این نتیجه رسید که در زادگاهش هزار کارگر و کارمند کار ميکردند و است که با شوق و خوشروئی تمام در
پختن غذای سنتی ایرانی ساخته شد» دور از هم بودند و این گرفتاري مسافران سهام مسؤول بدهيهایش نیست و آنها بیش از این امکان ترقي برایش وجود تولید سالانه پیکان به یکصد و پنجاه
یک روز محمود خیامی مشاهده کرد همة خطوط اتوبوس راني کشور بود. ميتوانند براي وصول مطالبات خود از ندارد .گاراژ و تعمیرگاهش را به برادر هزار رسید هر وقت اتومبیل خودش انگلستان و آمریکا به کار ادامه داد.
یکی از کارگران در گوشه ای از حیاط بعدها که احمد به هواپیما نگاه ميکرد سایر دارایيهاي برادران خیامي هم کوچکترش محمود سپرد و در آستانة یا نزدیکانش عیب و ایراد پیدا ميکرد، سالها پیش که من تازه نعمت
کارخانه مشغول خوردن نان و پنیر و با خود مياندیشید مسافران آنها در اقدام کنند ».خوشبختانه فروشندههاي سي سالگي عازم تهران شد .در آن او در مقابل چشم کارگران و رانندهها آشنائی با وی را یافته بودم ،یک شب
انگور است .از او پرسید چرا در رستوران موارد اضطراري چه ميکنند .حتماً قطعاتیدکيمارکهايمختلفاتومبیل زمان در تهران کساني بودند که اتاق کتش را ميکند ،آستینهایش را بالا که از لندن به نیویورک آمده بود ،مرا
کارخانه غذا نمیخورد کارگر جواب داد: به خلبان نميگویند« :آقا لطفاً یک هرگز براي وصول مطالبات خود ناچار به اتوبوس ميساختند .مانند :اتوبوس ميزد و مشغول تعمیر اتومبیل ميشد سرافراز کرد .پس از صرف نان و پنیری،
غذای کارخانه ۱۲ریال است اما نان، گوشه نگه دارید !» ....هواپیماها براي اقدام نشدند .کار شرکت تضامني برادران شمس العماره ،اتوبوس ایرانپیما .اینها و الحق این کارفرماي بزرگ صنایع نوبت بدرود رسید .من او را تا در بیرونی
پنیر و انگور ۶ریال تمام میشود ،من این کارها هم مجهز شدهاند .پس چرا خیامي خیلي زود و خیلي زیاد گرفت به شاسي اتوبوس را از خارج وارد ميکردند اتومبیلسازي کشور از هر مکانیسین مشایعت کردم .هنگامی که میخواست
۶ریال صرفهجویی میکنم و چیزی او در اتوبوس این کار را نکند؟ بعد از طوري که یکي یکي مغازههاي اطراف و با چوب و آهن و ا ّره و چکش براي متخصصي بهتر از عهدۀ کار بر ميآمد. خارج بشود پاکت سفیدی از جیب خود
برای خانواده میخرم .محمود پس از کمي فکر در قسمت انتهایي اتوبوسها و اتاقهاي طبقات بالاي ساختمان را آن اتاق ميساختند و از قضا خوب او عاشق این ماشین چهار چرخ موسوم بیرون آورد و با پوزش خواهی فراوان
مشورت با برادر دستور داد که بعد از یک دستشویي و توالت کوچک درست اول اجاره و بعد خریداري کرد .از یک هم ميساختند .نام بعضي از این به اتومبیل بود و برایش هیچ ل ّذتي بالاتر به دست من داد و در عذرخواهی آنچه
آن ناهار کارگران در کارخانه مجانی کرد .این کار مثل تخممرغ کریستف مهندسآرشیتکتخواستباآهنبندي اتوبوسها کادیلاکي بود .به سبب آن که از زماني نبود که با پیچ و مهرههاي آن در آن بود ،مبالغه کرد و با عباراتی
باشد .ما ایرانیها سنت خوبی داریم کلمب ساده بود ا ّما یکي باید فکرش و تغییر دکوراسیون طبقة اول را تبدیل قسمت عقب اتوبوس را به شکل عقب کار ميکرد .در گفتگویي که چندي گرم و صمیمانه عذر خواست .درست
که امیدواریم آن را در نسلهای آینده را ميکرد .احمد این فکر را کرد و به یک فروشگاه بزرگ و طبقات بالا را اتومبیل کادیلاک که در آن زمان خیلي قبل با یک مهندس ساختمان که مثل کسی که هزار تومان به دیگری
نیز همچنان حفظ کنیم و آن گرامی با همین فکر خریداران اتوبوس او تبدیل به آپارتمانهاي دفتري بکند. معروف بود در ميآوردند و همچنین دوست و همشهري و خویشاوند احمد بدهکار باشد ،ولی فقط بتواند یک
شمردن خانواده است .احمد که در این چند برابر شد .این کار به شرکتهاي رونق کار فروشگاه آنقدر زیاد بود که اتوبوسهایي بودند که به با دماغ و خیامي بود در بارۀ پشتکار او داشتم، تومان از طلب بپردازد .من پاکت را
زمان مراحل اولیه موفقیت را پیموده بود مسافربري دلیلي براي تبلیغ و جلب او تعدادي کارمند ،ویزیتور و فروشنده بيدماغ معروف بودند .احمد شیفتة ميگفت« :گاهي که در زمستان قرار گرفتم و سپاسگزاری کردم .وقتی به
به فکر خانوادهاش افتاد .از پدر و مادرش مشتري ميداد .وقتي اتاق سازهاي استخدام کرد .این فروشگاه بعدها به نام کار این صنعتگران با ذوق شده بود، ميگذاشتیم ساعت شش یا هفت خانه برگشتم و پاکت را باز کردم دیدم
خواست نزد او به تهران بروند ،ا ّما آنها دیگر از این کار او تقلید ميکردند احمد «پي.ال.پي» به صورت یکي از بزرگترین کساني که صنایع دستي را جایگزین صبح سر ساختمانهاي نیمه تمام مبلغ آن از همه کمکهای نقدی فردی
یک قدم دیگر برداشت و در گوشهاي عرضهکنندگان قطعات یدکي اتومبیل یک کار کامل ًا صنعتي کرده بودند. کارخانه ایران ناسیونال در جادۀ کرج که تا آن زمان به دانشنامه ایرانیکا شده
حاضر نشدند مشهد را ترک کنند. از اتوبوس یک یخچال نصب کرد تا در ایران در آمد .درآمدش آن قدر زیاد آرزو داشت خودش هم دست به چنین برویم ،او ساعت چهار یا پنج صبح به بود بیشتر است و این درست خصلت
احمد در حد امکان برای آنها زندگی مسافران در سفرهاي طولاني از نوشابة بود که احمد مي توانست تا آخر عمر کاري بزند ا ّما این کار پول لازم داشت و در خانة من ميآمد .با آنکه ميگفتم خیامی است .دهش میکند و پوزش
راحتی در مشهد فراهم ساخت .برادر خنک استفاده کنند و بعدها به همان در ناز و نعمت زندگي کند ا ّما هدف احمد پول نداشت .پس تصمیم گرفت در این ساعت روز هوا تاریک است و
کوچکترش مسعود کم سن و سال بود نسبت که کارش رونق پیدا ميکرد احمد خیامي این نبود ،او آرزوهاي دور کاري بکند که احتیاج به سرمایة بسیار نميشود کاري انجام داد ،باز روزهاي میطلبد».
و به تحصیل اشتغال داشت .از محمود قدمهاي دیگري برميداشت .به جاي به زیاد نداشته باشد .احمد خیامي طي بعد در همین ساعت ميآمد و در زندگینامه محمود خیامی از زبان
که پنج سال از او کوچکتر بود خواست کارگیري چکش و ا ّرۀ معمولي ،وسایل و دراز داشت. م ّدتي که براي رساندن اتومبیلهاي سرماي سرد زمستان یکي ،دو ساعت
گاراژ و تعمیرگاه مشهد را برچیند و برقي و ماشین به کار ميبرد .چند درآمد احمد خیامي از فروش قطعات مارکهاي مختلف از تهران به مشهد در داخل اتومبیل منتظر ميماند تا خودش:
خودش به اتفاق بعضی از کارگران که متخصص اتاقسازي از آلمان آورد .به یدکي اتومبیل در فروشگاه خیابان و همچنین زماني که در تعمیرگاهش وقت حرکت فرا رسد ».او در تابستان من فرزند حاج سیدعلیاکبر خیامی
به نظرش متعهد و متخصص و قابل جاي رنگ کردن اتوبوس با قلم مو اتاق اکباتان زیاد بود و با گرفتن نمایندگي در مشهد روي اتومبیلهاي مختلف نوعي دیگر عمل ميکرد .در گرماي و در دی ماه ۱3۰۸به دنیا آمدهام .مرا
اعتماد هستند به تهران برود .احمد رنگ درست کرد .در این اتاق ،اتوبوس لاستیک کنتینانتال ،باتري دنا و بعضي کار کرده بود ،متوجه شد که وقتي سوزان تیر و مرداد همین که ميدید محمود نام نهادند .از دوران کودکی
برای آینده نقشههای بسیاری در سر وارد ميشد و رنگپاشهاي برقي همه قطعات دیگر از خارج زیادتر شد به موتور اتومبیلي خراب ميشود ،اولین کارگرهاي ساختماني دچار عطش خاطرهای ندارم .در سال ۱3۱۴شوروی،
داشت که برادرش محمود میتوانست جایش را به طور مساوي رنگ ميکردند. طوري که تصمیم گرفت به آرزوي کار یک تعمیرکار آن است که قطعة هستند سوار اتومبیل ميشد ،به سرعت آمریکا ،انگلستان بدون مجوز قانونی
در پیادهکردن آن برنامهها مددکارش در کنار سالن شاپرکي یک سالن براي دیرینهاش در مورد ساختن اتاق اتوبوس معیوب را با یک قطعة سالم عوض به کرج ميرفت و قالبهاي یخ و نوشابه ایران را اشغال کردند و سربازان روسی
باشد .محمود خیامی پس از م ّدتی ساخت صندليهاي راحت مخصوص جامه عمل بپوشاند .قطعه زمیني کند .فروشندگان قطعات یدکي که ميخرید .البته این مربوط به اوایل کنترل شهر مشهد را به دست داشتند.
کوتاه با همه کارهای فروشگاه قطعات اتوبوس ساخت تا مسافراني که چندین در جادۀ کرج بین جادۀ مخصوص و از این موضوع ا ّطلاع دارند آن قطعات کارش بود که هنوز کارخانه وسایل و پدرم تجارت حمل و نقل داشت و
یدکی اتومبیل و کارگاه ساخت اتاقهای ساعترويصندليمينشیننداحساس اتوبان کرج به قیمت متري یک تومان را چند برابر ارزش واقعي ميفروشند، امکانات زیاد نداشت .اینها نمونههایي شورویها کلیه کامیونهای پدرم را
اتوبوس آشنایی پیدا کرد و فروشندهها و ناراحتينکنند.اینکارگاهصندليسازي خرید ،یک سالن بزرگ در آنجا ساخت صاحبان اتومبیلها و تعمیرکاران هم از عشق و پشتکار احمد خیامي بود ا ّما برای محصولات خود از دستش خارج
خریداران را شناخت .احمد وقتی دید او بعدهاالهامبخشاودرساختننخستین و وسایل کار ساخت اتاق اتوبوس را که ميدانند تا وقتي آن قطعه عوض آیا براي موفقیت همین دو عامل کافي و محل کامیونها را مصادره کردند .ایام به
به کارها تسلط پیدا کرده تصمیم گرفت کارخانه بزرگ مبل سازي ایران به در آنجا نصب کرد ...شکل این سالن نشود اتومبیل به صورت یک دستگاه است؟ بسیارند کساني که عشق و علاقه سختی میگذشت .با اتمام جنگ پس
تشکیلاتش را به برادر کوچکترش نام «مبلیران» شد .در میان مردان شبیه پروانه بود به این سبب اسم آن بيمصرف درميآید آن قطعه را به هر را با پشتکار به ح ّد کمال دارند ا ّما موفق از مدتها روسها مشهد را ترک کردند
بسپارد و به مسافرت دور دنیا برود. را سالن شاپرکي گذاشتند .کارگران قیمت که عرضه شود ،ميخرند .احمد نميشوند .پس عوامل دیگري هم لازم ولی از کامیونهای پدرم خبری نبود،
او این سفر را از دو نظر لازم داشت؛ خودساخته هستند. قدیمي ایران ناسیونال حتماً این بنا را که سرمایه اندکش اجازه نميداد اتاق است که از جمله آنها باید از شانس لیک محل کامیونها را آزاد گذاشتند و
یکی آنکه کارخانههای بزرگ اتومبیل کسانی که وقتی از زندگی سخت به که نخستین بنا در زمین کارخانه بود به اتوبوس بسازد و یا یک تعمیرگاه مج ّهز و ارتباطات یاد کرد .یکي از شانسهاي محل مذکور را پدرم تبدیل به تعمیرگاه
سازی جهان را از نزدیک ببیند و از مراحل بالا رسیدند اعتقاد پیدا میکنند خاطر ميآورند .آنگاه از فریدون سودآور در تهران تأسیس کند ،تصمیم گرفت، زندگي احمد خیامي آن بود که در نمود و من که در دبیرستان شاهرضا
طرز کارشان آگاه شود و دیگر آنکه از حال که خودشان سختی کشیدند تا به نمایندۀ مرسدس بنز در ایران شاسي یک مغازه کوچک فروش قطعات و حین کارش به عنوان راننده و تعمیر مشهد درس میخواندم برای راهاندازی
میان آن همه مدلهای گوناگون یک رفاه رسیدند دیگران نیز به نوبه خود اتوبوسهاي مرسدس بنز را ميگرفت لوازم یدکي اتومبیل افتتاح کند .از کار با فریدون سودآور نماینده فروش تعمیرگاه مشغول کار شدم و شبها برای
اتومبیل سواری مناسب را برای مونتاژ باید چنین مراحلی را بگذرانند .احمد و روي آنها اتاق ميساخت .این کار یکي از آشنایان به نام آقاي نیکبخت اتومبیلها و اتوبوسهاي مرسدس بنز و ادامه تحصیل در مدرسه رازی تحصیل
در ایران انتخاب کند .در این سفر دو خیامی از این گروه نبود .عقیده داشت تا اینجا تازگي نداشت .در آن زمان یک مغازه کوچک در خیابان اکباتان همچنینسازندۀکامیونهايخاورآشنا میکردم .در سال ۱3۲۸عازم تهران
نفر از دوستان و همکاران احمد خیامی تا حدی که برایش امکان دارد باید از در تهران عدۀ زیادي به ساختن اتاق اجاره کرد و یک تابلو بزرگ با عنوان شد .عشق و علاقه و پشتکار و ابتکار شدم و به اتفاق برادرم ایران ناسیونال
او را همراهی میکردند .اول به ایتالیا فشار و سختی زندگی دیگران کم کند. هاي اتوبوس اشتغال داشتند .و الحق فروشگاه تضامني برادران خیامي احمد خیامي سبب شد که سودآور که را تأسیس و اجازه ساخت اتوبوس و
رفت ،کارخانههای اتومبیل سازی او میدانست نخستین آرزوی هر کارگر اتاق هاي قشنگي هم ميساختند. بالاي آن زد و به فروش قطعات یدکي مردي موفق و ثروتمند و مشهور بود و بعداً اجازه ساخت اتومبیل سواری را از
فیات و لانچیا توجه او را جلب کرد و کارمند ایرانی داشتن یک سرپناه و اتاقهایي که در ظاهر با اتاقهاي اتومبیل پرداخت .احمد خیامي بعدها به عنوان داماد حاج حسین آقا ملک دولت دریافت کردیم .در سال ۱9۷9
به خصوص مجذوب عظمت کارخانه نجات از خانه به دوشی است .به این ساخت خارج فرق نداشت ،پس احمد میلادی عازم اروپا و مجدداً مشغول
فیات و تنوع تولیداتش شد .فیات در فعالیت تجاری و افتتاح نمایندگی
ایران نماینده داشت .برادران کاشانچی مرسدس بنز در لندن شدم که امروز
(علی و حسن کاشانچی) فیات ۱۱۰۰ تعداد نمایندگیها در انگلستان و
را در ایران مونتاژ میکردند اما کلیه امریکا به هفت دستگاه رسیده است .با
قطعات این اتومبیل در ایتالیا ساخته خدای مح ّمد عهد کردم که درآمد این
و در ایران به هم وصل میشد و چون دستگاهها را برای فرهنگ وطنم صرف
احمد خیامی مدتی نمایندگی فیات را نمایم .من افتخار خادمی علیبنموسی
در مشهد داشت و برادران کاشانچی به الرضا را دارم و اوست که همیشه
او خیلی کمک کرده بودند فکر میکرد پشتیبان من در سختترین شرایط
به راحتی بتواند با آنها سر مونتاژ فیات
در ایران کنار بیاید .بخصوص که است.
آنها تا این زمان هنوز به وارد کردن احمد کارش را در رشتة اتومبیل با
«پرس»های مورد نیاز کارخانه برای عشق و پشتکار شروع کرد .روزي که در
ساختن تنه اتومبیل و قطعات لازم خردسالي نخستین دوچرخهاش را تهیه
برای مونتاژ اقدام نکرده بودند و دولت کرد همة عشق و علاقهاش آن بود که
هم به آنها فشار وارد میکرد که وضع یک موتورسیکلت را جانشین آن کند.
وقتي توانست یک موتورسیکلت کهنه
کارخانه را مشخص کنند. را به صورت نقد و اقساط خریداري کند
ادامه در شماره آینده چشمش به اتومبیلهاي معدودي بود
که در سالهاي بعد از شهریور ۱3۲۰
و اشغال کشور به وسیلة متفقین از
خیابانهاي مشهد عبور ميکردند .در