Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و هشتم ـ شماره ۳۵۹ (دوره جديد
P. 13
صفحه 13ـ Page 13ـ شماره 18۲5
جمعه ۲9آوریل تا پنجشنبه 5مه ۲۰۲۲
پایان هزار و یک شب دارد که گاوی را بر روی سقف نشان گاو در گاراژ نوروز است و اندکی شادی و شادمانی
میدهد .پنیری در فرانسه هست که باید که زمانه ،زمانة ناشادیست و
پنیر معروفی است و آرم آن پنیر گاوی محمد عاصمی فروردین ما ،بهاری پر ملال است و
است که میخندد و بسیاری تصویرها، این قصة گاو که حکایت میکنم،
آهنگها ،شعرها که سوژۀ اصلی آن نوح را باور ندارند از پی پیغمبری گاو را دارند باور در خدائی عامیان واقعهایست که بر من گذشته است و
حیوانات هستند که با انسان میزیند «سنائی»
و با انسان محشورند و بشر توانسته شیرین واقعه ایست:
هلاکو و همسرش دوقوز خاتون است بسیاری از آنها را رام خویش سازد. گریختند و از بخت بد بر سقف کوتاه بازی بچهها و دوچرخههاست ...ولی دیر وقت شب ،آدم از یک روز
مگر دو حیوان که گرگ و گراز گاراژی پریدند و گوشهای از سقف را چارهای نبود ،مشغول شدیم و حضرت پرگرفتاری و پر تلاش و تکاپو ،به خانه
این بود تا زمان هولاکو ،نوۀ چنگیز. یکی از اولین کارهایی که هر سلسله هستند … شیر وقتی گوزنی را شکار فرو ریختند و به سلامتی و میمنت وارد گاو هم بزرگوارانه ،مراقب تلاشهای میآید ،جامی شراب میریزد ،تلویزیون
هولاکو چهل سال بعد از حمام خونی انجام میدهد ،جمع کردن بساط کرد و سیر شد ،دراز به دراز میخسبد ما بود و وقتی کارهای ما تمام شد و را باز میکند و امیدوار است ،فیلمی،
که پدربزرگش در ایران راه انداخته سلسلة قبلی است .چون دو حکومت و با هیچ جانوری کار ندارد ولی گرگ گاراژ شدند و همانجا متوقف ماندند. راه برای خروج حضرت مستطاب گاو تئاتری ببیند و موسیقی بشنود که
بود ،تصمیم گرفت اسمش را وارد وقتی به گلهای میزند ،همه را میدرد در روز روشن ،تماشای سقف گاراژ، باز شد ،دیدیم که یکی از شاخهای خستگی روز را شاید بر طرف کند ...
تاریخ کند .به همین دلیل با هفتاد در یک مملکت نگنجند. و حرص عجیبی دارد و گراز هم در یک به خرابی انفجار بمبی کوچک شبیه حضرت! در لای سقف یک کمد بزرگ نشسته و ننشسته ،زنگ در به صدا
هزار مغول ،از مغولستان راه افتاد و اما تمام آنهایی که همزمان با مزرعه هر چه میبیند زیر و رو میکند و گیر کرده است و میبایست این کمد را در میآید ...حیرت میکند ،این وقت
سمت ایران آمد تا پروندۀ اسماعیلیه بنیعباس ،موفق شدند با درست کردن میگذرد … گرگ ،آفت زندگی شبانی بود … از هم باز کنیم تا شاخ جناب مستطاب، شب؟ ...چه کسی میتواند باشد؟! . ...
و بنیعباس و بقیة مدعیان را ببندد. سلسله ،بچههای خودشان را تا چند است و گراز آفت زندگی کشاورزی و بهر حال ،این ماجرای نیمه شب، میرود در را باز میکند ،مرد
این سفر از مغولستان تا عراق ،هفت نسل به نان و نوایی برسانند ،همین البته ما انسانها که اشرف مخلوقات به دنبال ماجراهای روزانه در نوع آزاد شود … ناشناسی در آستانه در ایستاده
سال طول کشید .در این لشکرکشی نکتة اولیه و بدیهی را رعایت نکردند هستیم ،در درندگی و بنیانکنی نیز خود بینظیر بود و آدم را ،به این حضرت گاو تا از گاراژ بیرون آمد، است ،کلاهش را با ناراحتی در دست
چند دانشمند ایرانی مثل عطاملک و هیچ وقت سراغ بنیعباس نرفتند تا اشرف همة موجودات هستیم و نگاهی فکر میانداخت که بالاخره حیوانات، چنان به جست و خیز افتاد که کسی
جوینی و خواجه نصیرالدین طوسی به سرزمین خودمان ثابت کنندۀ این تنها حیوان نیستند ،بلکه به عنوان جلودارش نمیتوانست شد .گویا ل ّذت میگرداند و محجوبانه میگوید:
وزیر و مشاورین او مواظب این مغول قال قضیة آنها را بکنند. مدعاست و این نکتة دلپذیر تاریخی. موجودی بیزبان ،موجب ایجاد آثار آزادی او را به رقص و پایکوبی واداشته ـ میبخشید مزاحم میشوم ...در
بودند تا مثل جدش ،چنگیزبازی این در حالی بود که قوم بنیعباس هنری میشوند و از این راه شهرتی هم بود که سه چهار دهقان جوان تنومند
در نیاورد! هولاکو بعد از قلع و قمع آن قدر بیعرضهبازی درآورده بودند که حسن ختام میتواند باشد: بدست میآورند ،یا موضوع داستانی و توانستند با زحمت او را آرام نگهدارند گاراژتان یک گاو گیر افتاده است ...
قلعههای اسماعیلی که روی کوههای که حسابی استعداد نابودی داشتند در شرح حال خواجه نصیرالدین فکر میکند یارو مست کرده است و
بلند پراکنده بودند ،خود را به بغداد اما کسی نمیآمد جمعشان کند .البته طوسی آمده است که مدت بیست نمایشی و فیلمی قرار میگیرند. … پرت و پلا میگوید … اما میبیند که
رساند .در بغداد ،المستعصم بالله ،سی و سیاستبازی زیادی که دربارۀ خلفای سال کتابی تصنیف کرد و به بغداد «چخوف» داستان جالبی دارد حالا برای همه معمائی شده بود که نخیر ،یارو در کمال هوشیاری است و
هفتمین خلیفة بنی عباس روی کوهی بنیعباس میکردند هم در این که برد که به نظر خلیفة عباسی برساند. از مردی که در یک بخت آزمایی، حضرت گاو ،به چه صورت در گاراژ در خیلی هم با متانت و ادب حرف میزند
که از طلا و سکه ،نشسته بود و مثل حکومت آنها بیشتر از پانصد سال خلیفه با ابن حاجب در ش ّط بغداد تف ّرج گاوی را برنده شد .او در طبقة هشتم بسته وارد شده است .کاشف به عمل … اما اد ّعای مسخرهای دارد که
بیشتر حاکمان آخر اکثر سلسلهها در طول بکشد بیتأثیر نبود .این که اگر میکرد و کتاب را به ابن حاجب داد. ساختمانی زندگی میکرد و طفلک با آمد که جناب ایشان در میدان دهکده، خیلی مستانه است و همچنان مؤدب
وحشت بود تسلیم شد .هولاکو بغداد کسی خون خلیفه را بریزد ،زمین و او تو ّرقی کرد و کتاب را به آب انداخت چه مش ّقتی گاو را به آپارتمان خودش هوس جست و خیز داشتند ،چند طبق و محجوب ایستاده است و با کلاهش
زمان به هم میخورد ،جای زمستان و گفت وقتی کتاب را به آب انداختم برد و ماجراهای بسیار جالبی پیش آمد میوهفروشی را سرنگون کردند و به سر
را بیهیچ مقاومتی گرفت. و تابستان عوض میشود ،دنیا به هم خوش آمد مرا از بالا آمدن آب … بعد که قدرت تصویرسازی چخوف ،همة در چند مغازه آسیب رساندند و از مقابل ورمیرود.
به محقق طوسی گفت ،اهل کجائی؟ آنها را به صورت شیرینی درآورده است. مردمی که میخواستند بگیرندشان چارهای نیست .ناباورانه دسته
میریزد و حرفهایی از این دست. گفت :اهل طوسم ،ابن حاجب گفت از «شاکال» نقاش معروف ،اثر زیبائی کلیدش را بر میدارد و با یارو میرود،
گاوان طوسی یا از خران طوس؟ … در گاراژش را باز میکند که پر از آت و
آشغالهای بیمصرف و با مصرف است
خواجه فرمود ،از گاوان طوسم. و البته لبخند تمسخرآمیزی هم بر لب
ابن حاجب گفت :شاخ تو کجاست؟ دارد که شاید یارو خل شده باشد و
… خواجه گفت :شاخ من در طوس
است ،میروم و میآورم و هنگامی دلش میخواهد به او بگوید:
که با هلاکو به بغداد آمد و خلیفه را ـ بابا ،این وقت شب یکی دیگر را
هلاکو کشت .خواجه فرمود ابنحاجب پیدا کن که با هم دستش بیندازیم …
را آوردند و پیش روی آنان بایستاد. اما با تعجب میبیند که نخیر ،حق
خواجه نصیر گفت :من با تو گفته با یاروست و واقعاً در انتهای گاراژ،
بودم که از گاوان طوسم و شاخ خود را یک گاو بزرگ ایستاده است و صدائی
میآورم ...اکنون شاخ من این پادشاه هم در میآورد … نه تنها صدایش
شنیدنی است ،بلکه مانند یک رقاصة
است … ماهر ،در آن بالا روی پاهایش استوار
گاوعنبرفکنازطوسبهدستآرملیک ایستاده است و به نظر میرسد که هیچ
بحر اخضر نه به عمان به خراسان یابم صدمهای هم ندیده است .خوب! حالا
چه جور میبایست این گاو را از گاراژ
«قاآنی» بیرون آورد … گاراژ پر از مبل و میز
و صندلی و لاستیک اتومبیل و اسباب
83 7
1۹
1 ۶3 (سودوکو)
۲ 14 15 14 13 1۲ 11 1۰ ۹ 8 7 ۶ 5 4 3 ۲ 1عمودی:
۹ 5 ۲3 1۶ 3 ۱ـ از خوانندگان پیشکسوت و فقید 1
۲5 ایران ـ سطح ۲
14 3
3 87 5۶ ۲ـ سادهلوح ـ قسمتی از لباس خانمها
ـ دورهها
۲1 ۶ 3ـ کوهی در ایران ـ ابداع
41 ۹ 4 54 ۴ـ جنس مذکر ـ خودکامگی ـ خرس 4
5ـ بدون ـ از وسایل سنتی کشت و زرع 5
11 1۰ ۹ 8 7 ۶
4 ۶5 7 ۶5 ـ حرف فاصله ۶
۶ـ شرائین ـ از درجات ۶ـ خوراکی سنتی ـ وقت و فصل ـ 7
3 افسری در ارتش 8
سخی و بخشنده
۷ـ شهری در ایران ـ خداوند ۷ـ بالاپوشی است ـ از وسایل نجاری ـ
۸ـ از خوانندگان قدیمی و روزهای نیامده ۹
عمودی: معروف ایران ـ عددی است 5 43۲1 ۸ـ جلد ـ از هنرپیشگان معروف و 1 1۰
۱ـ از رؤسای پیشین 9ـ از نزولات آسمانی ـ نه
و معروف ایران ـ از بهعربی ـ دشمن «نوش» قدیمی تآتر ایران 11
نوشیدنیها دانشگاه تهران ۱۰ـ از شعرا و رجال ادبی 9ـ طلب آبادانی ـ لگام و افسار ۲ 1۲
۲ـ زنده ـ نشان و علامت ۱۰ـ مایة حیات ـ نوشتن
9ـ شبی طولانی ـ روی کالاهای تجاری معروف دوران قاجار 3 ۱۱ـ دریاچهای در آسیا ـ خوراکی است 13
سهچهارم کره زمین ۱۱ـ از هنرپیشگان صاحبنام
ـ زبانی است و فقید انگلیسی و برندۀ سنتی 4 14
ـ کشتی 3ـ نوعی حراج ـ ایلچی ۱۲ـ اندک ـ انکار ـ سوغات و هدیه ـ 15
۱۰ـ کشوری است ـ بر ۴ـ حیو ا ن ا هلی ـ جایزه اسکار 5 بدون
گوش زنند تندرست ـ قعر ۱3ـ نوار تزئینی ـ ریسمان ـ زناشویی ۶ افقی:
۱۱ـ از کشورهای اروپایی 5ـ از ابزار سنتی جنگ ۱۴ـ از شهرهای ایران ـ از تقسیمات
ـ گیاهی است با 7 کشوری 9ـ جنس مؤنث ـ دودکش ۱ـ ا ز آ هنگسا ز ا ن و
ـ گردهمآیی کارخانه ـ قیمت ـ کشنده ترانهسرایان صاحب نام
مصارف خوراکی ۶ـ توان ـ فراز ۱5ـ از هنرپیشگان معروف و فقید 8
۷ـ َکر ـ میزده ـ شراب است معاصر ایران
۸ـ از خوانندگان و فیلمهای فارسی ۹ ۱۰ـ جدید ـ ح ّصه ـ اولویت ۲ـ امپراتور روم که مغلوب
آهنگسازان برجسته ۱۱ـ قاضی ـ اندازه ـ از شاپور اول پادشاه ساسانی
1۰
شهرهای زیبای اروپا شد ـ بیماریها
۱۲ـ راهنمایی ـ جرم نسبت 3ـ از میوهها ـ از آثار سعدی
حل جدول شماره قبل 11 حل جدول شماره قبل داده شده ـ «سوا» را شیرازی ـ اجداد
افقی: بههم بریزید ۴ـ تلاش و کوشش در
۱ـ شا عر ،نو یسند ه و ۱3ـ تکرار یک حرف ـ رد و انجام امور ـ رنج ـ پوشش
اندیشمند صاحبنام و بدل کردن پول زیر میزی
صورت
برجستة معاصر ایران ـ پرندهای است 5ـ دینداری ـ زاده ـ گذشته
۲ـ محل روئیدن نی ـ از ۱۴ـ از وسایل آشپزخانه ـ ۶ـ و حشی ـ بلند ی
روی زمین ـ از رؤسای
شهرهای ایران مصون ـ تأسیس جمهوری پیشین فرانسه
3ـ پایتخت کشوری است ـ ۱5ـ گول زننده ـ دوری ـ ۷ـ بندر و شهری زیبا در
کنار دریای سیاه ـ قوای
ادارهکننده ناتنی نیست نظامی ـ گیاهی با مصارف
۴ـ از نوشیدنیها ـ از
فعالیتهایتولیدیمرتبط دارویی
۸ـ از بستگان نزدیک ـ
با کشاورزی درنگ و سهلانگاری ـ
5ـ از دروس ریاضی ـ
رودخانهای در اروپا ـ کندزبان
خوراکی است