Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و هشتم ـ شماره ۳۶۴ (دوره جديد

‫صفحه ‪13‬ـ ‪ Page 13‬ـ شماره ‪1830‬‬
‫جمعه ‪ 3‬تا پنجشنبه ‪ ۹‬ژوئن ‪۲۰۲۲‬‬

‫قشم‪ :‬بزرگترین جزیره ایران‬ ‫ما محکوم به آزاد‬ ‫دو پیام شگفتانگیز‬
‫در خلیج ﻓارس‬ ‫بودن هستیم‬
‫آنچه ‪ ۲500‬سال پیش‬
‫دستی بر دیوار مینوشت‬
‫و آنچه مولانا جلالالدین‬
‫مولوی ‪ 700‬سال پیش در‬
‫دیوان شمس خود سرود‬

‫لاکپشتهای بزرگ دریایی‪ ،‬درخت‬ ‫قشم‪ ،‬به عنوان بزرگترین جزیره‬ ‫«ژان پل سارتر» متولد ‪ ۲۱‬ژوئن‬ ‫حاضران ضیافت ناشناخته بود‪ ،‬کلماتی‬ ‫رژیمی که امروزه تحت رهبری جانشین‬ ‫مقدمهای کوتاه‬
‫کهنسالوعظیمانجیرمعابدباریشههای‬ ‫ایران در خلیج فارس به علت موقعیت‬ ‫‪ ۱۹۰۵‬میلادی را در ایران بیشتر با‬ ‫چند بر دیوار نوشت‪ .‬به دیدن این واقعۀ‬ ‫تامالاختیار امام عصر در دوران غیبت‬ ‫اخیراً در شرایطی عجیب‪ ،‬دو پیام‬
‫سوقالجیشی ویژهای که دارد‪ ،‬همواره در‬ ‫کتابهایشمخصوصاً«اگزیستیالیسم»‬ ‫عجیب رنگ از روی شاه پرید و کسانی‬ ‫کبرای او اداره میشود ارتباط داشته‬ ‫عجیبتر از جانب دو شخصیت بسیار‬
‫هوازی و در هم تنیده‪.‬‬ ‫طول تاریخ از زمان عیلامیها تاکنون از‬ ‫میشناسند اما کافی است بدانید او غیر‬ ‫را فرستاد تا کاهنان دربار را نزدش‬ ‫سرشناس دورانهای گذشته به من‬
‫جاذبههایتاریخی‪:‬‬ ‫جایگاه ویژهای برخوردار بوده است‪ .‬این‬ ‫از نویسندگی‪ ،‬کارهای دیگری هم‬ ‫آورند‪ ،‬ولی هیچیک از آنان قادر به درک‬ ‫باشد‪ .‬متن این قطعه بدینقرار است‪:‬‬ ‫رسیده است و از من خواستهاند آنها را‬
‫قلعه عظیم و تاریخی پرتغالیها در‬ ‫جزیره همچون دلفینی زیبا و بزرگ در‬ ‫کرده؛ آن قدر فعال بوده که جایزه‬ ‫معنی این کلمات نشدند‪ .‬در عوض از‬ ‫‪ ...‬خر را ستون دین گفتم‬ ‫به ﻓرمانروای ایران «اسلامی» برسانم‪.‬‬
‫جزیره لارک‪ ،‬قلعه تاریخی قشم‪ ،‬قلعه‬ ‫تنگه استراتژیک هرمز آرمیده است و‬ ‫صلح نوبل را برده؛ علاوه بر این‪ ،‬شوهر‬ ‫پادشاه خواستند تا یکی از زندانیان را‬ ‫پشک او را ُد ِر ثمین گفتم‬ ‫من خودم را به انجام این مأموریت‬
‫نادری در بندر لافت‪ ،‬غارهای تاریخی‬ ‫ساکنانآنازنژادآریاییهستند‪.‬دسترسی‬ ‫سیمون دوبووار ـ فمینیست مشهور‬ ‫که دانیال نام داشت و از انبیای یهود‬ ‫حلیۀ آدم و خلیفۀ حق‬ ‫متعهد میدانم‪ ،‬ولی میباید متذکر‬
‫خربس (بازمانده از دوران عیلامیها)‪،‬‬ ‫به آبراههای بینالمللی‪ ،‬بازارهای داخلی و‬ ‫فرانسوی ـ هم بوده و حتی در دورانی‬ ‫بود نزد خود احضار کند‪ ،‬زیرا که وی از‬ ‫شوم که این نامههای امانتی را به‬
‫گورستان و مقبره انگلیسیها در باسعید‪،‬‬ ‫کشورهایحاشیهخلیجفارسوهمچنین‬ ‫احساس کرده خودش باید روزنامهای‬ ‫دانشی فوقالعاده برخوردار بود‪ .‬و چون‬ ‫به هر ابلیس و هر لعین گفتم‬ ‫ولی ﻓقیهی که مدتهاست مشروعیت‬
‫ساختمانهای قدیمی دارای بادگیر‬ ‫برخورداری از منابع انرژی همچون‬ ‫را که سر دبیرش بوده با دستفروشی در‬ ‫دانیال را به نزد بالتازار آوردند وی از این‬ ‫زاغ را بلبل چمن خواندم‬ ‫مذهبی خودش را از دست داده است‬
‫در روستاهای لافت‪ ،‬بیپشت و زینبی‪،‬‬ ‫گاز از ویژگیهای جزیره قشم است‪.‬‬ ‫خیابانهای پاریس بفروشد‪ .‬سارتر مرد‬ ‫که او را زندانی کرده بود از وی پوزش‬ ‫خار را سرو و یاسمن گفتم‬ ‫تحویل نمیدهم بلکه به ‪Fuhrer‬‬
‫سدهایتاریخیبیپشتوگوران‪،‬برکهها‪،‬‬ ‫روستاهای تاریخی لافت‪ ،‬بیپشت‬ ‫خواست و درخواست کرد تا این معما‬ ‫دیو را جبرئیل کردم نام‬ ‫عمامهداری تحویل میدهم که در‬
‫آبانبارها و چاههای معروف‪ ،‬مسجدهای‬ ‫و زینبی و همچنین جنگلهای حرا‪،‬‬ ‫جملههای جادویی هم هست‪.‬‬ ‫را برایش حل کند‪ .‬و دانیال خواهش‬ ‫غول را حجت مبین گفتم‬ ‫ایران قرن بیست و یکم پا در جای‬
‫غار عظیم نمک‪ ،‬دره ستارهها‪ ،‬تنگه‬ ‫= ساعت ‪ 3‬یا خیلی دیر است یا‬ ‫او را پذیرفت و نوشتۀ مرموز را چنین‬ ‫ای دریغا‪ ،‬که اهل نفرین را‬ ‫پای ‪ Fuhrer‬چکمهپوش آلمان قرن‬
‫باشکوه و زیارتگاهها‪.‬‬ ‫چاهکوه‪،‬نخلستانهایپردامنهوپرندگان‬ ‫خیلی زود؛ بستگی دارد شما چه کاری‬ ‫مستحق صدآﻓرین گفتم‬ ‫بیستم گذاشته است‪ ،‬و ظاهراًﻓراموش‬
‫صنایع دستی و سوغات‪:‬‬ ‫گرمسیری از جاذبههای تماشایی جزیره‬ ‫ترجمه کرد‪:‬‬ ‫کرده است که ‪ Fuhrer‬تازه بودن‬
‫گلابتوندوزی‪،‬خوسدوزی(گلدوزیبا‬ ‫میخواهید انجام بدهید‪.‬‬ ‫دوران ﻓرمانروایی تو به پایان‬ ‫از خری بود آن‪ ،‬نَ ُبد ز ِخرد‬ ‫نه برای او اﻓتخاری بیشتر از آنچه‬
‫دست)‪،‬حصیربافی‪،‬توربافی‪،‬گرگورسازی‬ ‫قشم به شمار میرود‪.‬‬ ‫= من محکومم به آزاد بودن‪.‬‬ ‫رسیده است‪ ،‬و در ترازوی خداوند‬ ‫که خران را رجال دین گفتم‬ ‫‪ Fuhrer‬پیشین داشت بههمراه‬
‫(نوعی قفسه سیمی ویژه صید) و ‪...‬‬ ‫جاذبههایطبیعی‪:‬‬ ‫= انسان یک هیجان بیاستفاده است‪.‬‬ ‫سنجیده شدهای و سبک و‬ ‫توبه کردم از این خطا گفتن‬ ‫میآورد و نه بهاحتمال بسیار میتواند‬
‫کوههای سرخ رنگ‪ ،‬خاک جیوه‪،‬‬ ‫=اومردهونفرتمنهمبااومردهاست‪.‬‬ ‫بیارزش شناختهشدهای‪ .‬زود‬ ‫همه عمرم بس‪ ،‬ار همین گفتم‬ ‫عاقبتی بهتر از عاقبت آن نامرحوم‬
‫مراکز خرید‪:‬‬ ‫کوههای زردرنگ‪ ،‬خاک سولفور‪ ،‬کوههای‬ ‫= این ‪ ۲‬چیز یکسان نیست؛ تو‬ ‫باشد که حکومت بهدست پارسیان‬ ‫و آنچه در کتاب دانیال نبی‪ ،‬در این‬
‫بازار سنتی قشم‪ ،‬مجتمعها و بازارهای‬ ‫سفید نمکی‪ ،‬کوههای خاکستری رنگ‪،‬‬ ‫شاید دروغ نمیگویی اما راست هم‬ ‫سپرده شود و کورش پارسی در‬ ‫باره آمده و در اصل صفحات متعددی را‬ ‫جنایتکار داشته باشد‪.‬‬
‫نخل زرین‪ ،‬پاسارگاد‪ ،‬پردیس‪ ،‬خلیج‬ ‫درختان سرسبز نخل‪ ،‬کیلومترها ساحل‬ ‫شامل میشود‪ ،‬درصورت بسیار خلاصه‬
‫فارس‪ ،‬ستاره‪ ،‬خورشید‪ ،‬سیمرغ‪ ،‬مرجان‪،‬‬ ‫بکر و زیبا‪ ،‬جزایر مرجانی‪ ،‬آکواریوم‬ ‫نمیگویی‪.‬‬ ‫جای تو به ﻓرمانروایی نشیند‪».‬‬ ‫شجاعالدین شفا‬
‫فردوسی‪ ،‬جاده ابریشم‪ ،‬بندر درگهان‪،‬‬ ‫دریایی‪ ،‬جزایر هنگام و ناز‪ ،‬جنگل دریایی‬ ‫= ما در میان قاتلان هستیم؛ ما در‬ ‫در کتاب دانیال افزوده شده است که‬ ‫شدۀ آن چنین است‪:‬‬
‫بازار سنتی درگهان و مجتمع تجاری‬ ‫حرا (دارای پرندگان مهاجر و بومی‬ ‫بالتازار در همان شب بههلاکت رسید‪.‬‬ ‫«‪ ...‬و در آن شب بالتازار‪ ،‬پادشاه‬ ‫پس از این مقدمه کوتاه‪ ،‬متذکر‬
‫همچونفلامینگو‪،‬حواصیل‪،‬درنا‪،‬پلیکان‪،‬‬ ‫جهنم هستیم عزیزم!‬ ‫مقتدر بابل در کاخ خویش بزم بزرگی‬ ‫میشوم که اخیراً در دو رؤیایی که‬
‫مروارید درگهان‪.‬‬ ‫عقاب و بلبل)‪ ،‬کوهها و درههای اعجابآور‪،‬‬ ‫= آیا تو هم این احساس را داری؟‬ ‫***‬ ‫آراسته بود که در آن بیش از هزار نفر از‬ ‫امیدوارم از رؤیاهای صادقۀ مورد اشاره‬
‫راههای ارتباطی‪:‬‬ ‫غارهای عظیم نمک‪ ،‬چشمههای جاری‬ ‫وقتی که من نمیتوانم خودم را ببینم‪،‬‬ ‫با ابلاغ این دو پیام‪ ،‬رسالت من‬ ‫بزرگان قوم و زنان عقدی و همخوابگان‬ ‫در ادبیات ما بودهاند‪ ،‬دو شخصیت‬
‫شرکتهای کشتیرانی اخیراً امکانات‬ ‫نمک و سولفور با غلظت و خلوص بالا‪ ،‬آب‬ ‫اگر چه خودم را لمس میکنم تعجب‬ ‫بهانجام رسیده است‪ .‬بهگفتۀ سخنور‬ ‫دیگر پادشاه شرکت داشتند‪ .‬در‬ ‫بسیار سرشناس گذشته با من طرف‬
‫بیشتری را برای رفت و آمد مسافران از‬ ‫سنگها و انواع ماهیان و آبزیان زینتی‪،‬‬ ‫هنگامی که شور مستی حاضران و‬ ‫گفتگو شدند که یکی از آن دو سخنور‬
‫بندرعباس به جزیره قشم تدارک دیدهاند‬ ‫میکنم که اصل ًا وجود دارم یا نه‪.‬‬ ‫بزرگ شیراز‪:‬‬ ‫طربانگیزی ترانههای نوازندگان به‬ ‫و عارف بزرگ ما جلالالدین مولوی بود‪،‬‬
‫و گردشگران میتوانند با کشتی به این‬ ‫= من خلاصه یک قتل را میگویم؛‬ ‫گر نیاید بهگوش رغبت کس‬ ‫اوج خود رسیده بود ناگهان انگشتان‬ ‫و دیگری پیامبر معتبر‪ ،‬دانیال نبی که‬
‫جزیره مسافرت کنند‪.‬‬ ‫تو ماشه را فشار میدهی و بعد از آن‬ ‫بر رسولان پیام باشد و بس‬ ‫دستی ناپیدا به زبانی که برای کلیۀ‬ ‫قرآن با احترامی خاص از او یاد کرده‬
‫است و مقبرهاش در خوزستان زیارتگاه‬
‫هیچنمیفهمی!‬ ‫پیروان هر سه آیین توحیدی یهود و‬

‫مسیحیت و اسلام بوده است‪.‬‬
‫آنچه مولانا فرستاده‪ ،‬قطعهای کوتاه‬
‫از دیوان شمس تبریزی اوست که ظاهراً‬
‫میبایست از نظر وی با واقعیتهای‬

‫‪5۹‬‬ ‫‪314‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪6‬‬ ‫‪7‬‬
‫(سودوکو)‬
‫‪85 ۹‬‬

‫‪83‬‬ ‫‪۲‬‬ ‫‪ 15 14 13 1۲ 11 10 ۹ 8 7 6 5 4 3 ۲ 1‬عمودی‪:‬‬
‫‪4‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪۱‬ـشاعروترانهسرایبرجستهوفقیدایران‬ ‫‪1‬‬
‫‪۲‬ـ شهری در اسپانیا با دانشگاهی‬ ‫‪۲‬‬
‫‪7۹‬‬ ‫‪3۲‬‬ ‫معروف و قدیمی ـ حرف ندا ـ واحد‬

‫‪5۲‬‬ ‫‪4‬‬ ‫اندازهگیری وزن‬ ‫‪3‬‬
‫‪3‬ـ دارایی و زمین ـ از نویسندگان‬
‫‪4۹‬‬ ‫‪6‬‬ ‫معروف امریکا و خالق اثر «کلاغ»‬ ‫‪4‬‬
‫‪5‬‬
‫‪4‬ـ آتشفشان خاموش در اروپا ـ بُرنده‬
‫ـ زبانی است‬ ‫‪6‬‬
‫‪۲53‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪ ۵‬ـ کارگر و فعله ـ او ـ دام ـ حرف تعجب‬
‫‪13‬‬ ‫‪ 6‬ـ رنگی است ـ نفوذ ـ از شهرهای‬
‫‪7 1۲‬‬ ‫‪7‬‬
‫عربستان‬ ‫‪8‬‬

‫عمودی‪:‬‬ ‫‪11 10 ۹ 8 7 6 5 4 3 ۲ 1‬‬ ‫‪ ۷‬ـ واژه ـ توان‬ ‫‪۹‬‬
‫‪۱‬ـ اثری جذاب از‬ ‫‪ ۸‬ـ از بانوان پیشگام در امر آموزش‬
‫ازدواج کرده‬ ‫نویسنده فقید ایران‬ ‫‪1‬‬ ‫و پرورش نوین و مؤسس یکی از‬ ‫‪10‬‬
‫‪ ۸‬ـ غرب ـ شهری در‬
‫هوشنگ گلشیری‬ ‫‪۲‬‬ ‫مدارس معروف و قدیمی تهران‬ ‫‪11‬‬
‫ایران‬ ‫‪۲‬ـ عذاب ـ برابری‬ ‫‪۹‬ـپلیتاریخیدرایرانـازوسایلموسیقی‬ ‫‪1۲‬‬
‫‪۹‬ـ تنگهای است‬ ‫‪3‬‬
‫‪۱۰‬ـ جنس مذکر ـ از‬ ‫‪3‬ـ از خوانندگان فقید و‬ ‫‪۱۰‬ـ از ضمایر ـ از پادشاهان ایران قبل‬ ‫‪13‬‬
‫سبزیجات ـ رایحه‬ ‫فراموشناشدنی ایران‬ ‫از حمله اعراب‬
‫‪ ۱۱‬ـ هنرپیشۀ فقید‬ ‫‪4‬‬ ‫‪۱۱‬ـ قوی و نیرومند ـ برودت ـ قسمتی‬ ‫‪14‬‬
‫یونانی هالیوود که به‬ ‫ـ دستمزد و پاداش‬ ‫‪15‬‬
‫مقام وزارت رسید‬ ‫‪4‬ـ کشوری است‬ ‫‪5‬‬ ‫از صورت‬
‫‪6‬‬ ‫‪۱۲‬ـ نوعی خودرو ـ هادی ـ رونوشت‬
‫‪ ۵‬ـ از جنگافزارهای‬ ‫اﻓقی‪:‬‬
‫قدیمی ـ پرندهای‬ ‫و تصویر‬
‫‪7‬‬ ‫‪۱3‬ـ جواهر ـ از نباتات‬ ‫متنوع ـ از سلسلههای‬ ‫‪۱‬ـ از شعرای معروف و فقید‬
‫است‬ ‫‪۱4‬ـ کشوری است ـ از امراض‬ ‫حکومتی در ایران قبل از‬ ‫معاصر ایران متخلص به‬
‫‪ 6‬ـ علمی است ـ مادر‬ ‫‪8‬‬ ‫خطرناک ـ حرف خطاب‬
‫‪۹‬‬ ‫‪۱۵‬ـ پس از مرگ سهراب بهکار نمیآید‬ ‫یورش عربها‬ ‫«آینده»‬
‫به عربی‬ ‫ـ واردشده به میزبان‬ ‫‪۱۰‬ـ بی آغاز ـ شلوغی و‬ ‫‪۲‬ـ واحد اندازهگیری زمان‬
‫‪ ۷‬ـ داخل دایره است ـ‬ ‫‪10‬‬ ‫ـ سرگرم ـ واژگونه و‬
‫ازدحام‬
‫‪ ۱۱‬ـ از ابزار بنائی ـ مشابه‬ ‫سرنگون‬
‫‪3‬ـ از پیشگامان انقلاب ـ نوعی پاپوش‬
‫حل جدول شماره قبل‬ ‫‪11‬‬ ‫حل جدول شماره قبل‬ ‫مشروطیت ایران که در ‪ ۱۲‬ـ سازنده ـ رها ـ رمه‬

‫‪ ۷‬ـ از دروس ـ ترک‬ ‫اﻓقی‪:‬‬ ‫باغشاه بهقتل رسید ـ ‪ ۱ 3‬ـ آ هنگسا ز‬
‫وطنکرده‬ ‫‪۱‬ـ اثری خواندنی از علیمحمد‬ ‫فراموشناشدنی و فقید‬ ‫دایره‬
‫‪4‬ـ تکرار یک حرف ـ خالی ـ ایران‬
‫‪ ۸‬ـ کشوری است‬ ‫افغانی‬ ‫تبریک ـ پنبه پاکنکرده ‪۱4‬ـ نوعی جاده ـ از خوراکها‬
‫‪ ۹‬ـ از پوشاک ـ نخست‬ ‫‪ ۲‬ـ از گروههای معروف‬ ‫‪ ۵‬ـ کشوری است ـ از ـ با دوام و مستمر‬
‫‪۱۰‬ـ تکرار یک حرف ـ‬ ‫موسیقی پاپ در دهۀ‬ ‫بستگان نزدیک ـ بخل ‪۱۵‬ـ نیکنژاد و پسندیده‬
‫هفتاد و هشتاد ـ حرف‬ ‫‪ 6‬ـ متذکر ـ عنوانی اشرافی ـ جهان‬
‫روحانی ـ بیابان‬ ‫در انگلیس ـ نه بهعربی‬
‫‪۱۱‬ـ مخلوطی از سنگ‪ ،‬ماسه‬ ‫فاصله ـ نقش‬ ‫‪۷‬ـ َشل ـ گلی است ـ زحمت‬
‫و سیمان ـ جلگهای در‬ ‫‪3‬ـ از آبهای جاری ایران‬ ‫ـ سرکرده‬

‫شرق رومانی‬ ‫‪4‬ـ تسلیت ـ گرو گذار‬
‫‪ ۵‬ـ کوشش ـ زیادهطلبی‬
‫‪ ۸‬ـ چند نکته ـ نجات یابنده‬
‫ـ جایز‬ ‫ـ مسیر و طریق ـ تکرار‬
‫‪ 6‬ـ مادر به عربی ـ از آنطرف‬ ‫یک حرف‬
‫خالی است ـ همراه و‬ ‫‪۹‬ـ مجموعه برنامههای‬

‫مصاحب‬