Page 24 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۷۳ (دوره جديد
P. 24
سختیهای آن را بتوان تحمل کرد و حتی به خاطر آن بتوان ترکحجاببایدتایماهرومگیر، صفحه 24شماره 1839
ُمرد ،بلکه به معنای خاستگاه و محل سکونت و زیستبوم درگوش،وعظواعظبیآبرومگیر! جمعه 14تا ۲۰مرداد ماه 14۰1خورشیدی
و محیط مألوف یک انسان است و از بار فرهنگی و معنوی
مدرن آن که با مفاهیمی مثل آزادی و حیثیت انسانی و درباره شعر مشروطیت ایران ()۵ = عارفکهشاعرپرشوروطناستوبحق«شاعرملی»نام
استقلال ملی و خیلی از مفاهیم مدرن دیگر پیوند دارد ،تهی
محمد جلالی چیمه (م .سحر) گرفته ،در غزلیات خود جایگاه «معشوق» غزل سنتی را به
است. ملت عاشق ز ملتها جداست وطن و آزادی داده ،استبداد را «رقیب» و «دشمن» خوانده و
عارف خود میگوید« :وقتی من آغاز به شعر وطنی کردم عشق اسطرلاب اسرار خداست بهار و چمن و بلبل و گل را نوید آیندهی بهتر و نما ِد وط ِن آزاد
هنوز ده یک مردم ایران نمیدانستند وطن چیست و فکر [مولوی]
و آرمانی خود دانسته است.
میکردند وطن یعنی آنجا که کسی به دنیا میآید…» عارف قزوینی امسال ۱۱۶سال از ۱۴امرداد ۱۲۸۵که پیروزی انقلاب
عارف نه فقط در غزلیات خود این مفاهیم جدید را آواز کرد، جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه مشروطه با امضای فرمان توسط مظفرالدین شاه قاجار به
بلکه با آفریدن تصنیفها و ترانههای ماندگار ،مضمونهای تشکیل مجلس شورای ملی و تدوین قانون اساسی مشروطه
انتقادی و سیاسی عدالتخواه و آزادیطلب و ستایش از قانون چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
وقانونخواهی را از طریقموسیقی و همراهبا هنر آوازخوش [حافظ] پیروزی حقوقی خود را به ثبت رساند ،میگذرد.
خویش به میان مردم ایران برده و به فرهنگ موسیقی ایرانی اعر گرامی محمد جلالی چیمه (م .سحر) کتاب خود با عنوان
ارزانیداشتهاست،چنانکهتاامروزهمواره تصنیفهایاو به پیداست که در این ابیات مراد از «ملت» فرقه و مشرب و «درباره شعر مشروطیت ایران» را برای انتشار در اختیار کیهان
صدای بزرگترین و بهترین هنرمندان آواز و تصنیفخوانان ایران مذهب و طریقه و امثال اینها بود .وطن نیز همان معنی لندن قرار داده است تا همزمان با سالگردی دیگر از انقلابی
خوانده میشود و عواط ِف انسانهای آرمانخواه و دوستداران مکمن و سرپناه و محل سکونت و وطنگزینی هم به معنای مترقی و آزادیخواهانه که راه زندگی ایرانیان را به سوی جهان
بیتوته کردن و گوشه گرفتن و سکنی گزیدن بود که اگرچه مدرن و «ایران نوین» در دوران پهلویها گشود ،منتشر شود.
وطن را برمیانگیزد و دل آنها را گرم میدارد: از مفهوم امروزی واژهی وطن چندان دور نبود ،با اینهمه از کیهان لندن این مجموعه را در بخشهای مختلف در اختیار
هنگام می و فصل گل و گشت و ،جانم گشت و خدا ،گش ِت مفهوم میهن ( )Patrieو بار سیاسی و فرهنگی که این واژه در
خوانندگان قرار میدهد.
چمن شد دوران ما دارد ،فاصله داشت. *****
دربار بهاری تهی از زاغ و ،جانم زاغ و خدا ،زاغ و زغن شد ز کجا آمدهام ،آمدنم بهر چه بود؟
به کجا میروم ،از چه ننمائی وطنم؟ بخشپنجم
از ابر کرم خ ّطهی ری رشک ختن شد گریان ز دست هجر از آن ملتم که هیج
دل تنگ و چو من مرغ ،جانم ،مر غ قفس بهر وطن شد [منسوب به مولوی]
تصنیفها و غزلهای عارف از مسائل حاد روز و گرفتاریهای یا: کارش به غیر گریه و آه و فغان نبود
روزمرهی سیاسی جنبش آزادیخواهی مشروطیت نیز غافل قحطالرجال گشت در ایران که از ازل
نبود .نمونهی آن تصنیفی است که در مخالفت با اولتیماتوم سعدیا ُح ّب وطن گرچه حدیثیست شریف گویی که هیچ مرد در این دودمان نبود
روسها که قصد اخراج کارشناس مالیهی ایران یعنی شوستر نتوان ُمرد به سختی که من آنجا زادم از هر دری به مجلس بینالملل سخن
آمریکایی را داشتند سرود و اجرا کرد و ملت ایران را بر ضد آمد میان و صحبت ما در میان نبود
به این ترتیب مفهومی که قدما از کلمهی وطن در نظر داشتند ایران به روزگار تجدد چه داشت گر
دخالت روسها و در دفاع از استقلال کشور برانگیخت: و منظور سعدی نیز در این بیت بوده نه آن میهنی است که مفتی و شیخِ مفتخور و روضهخوان نبود
ننگ آن خانه که مهمان ز سر خوان برود
جان نثارش کن و مگذار که مهمان برود [عارف قزوینی]
گر رود شوستر از ایران ،رود ایران بر باد با این چند بیت معروف عارف به مضمون در شعر شاعران
ای جوانان مگذارید که ایران برود
مشروطیتمیپردازیم.
علاوه بر اینها ،عارف در دفاع از حقوق زنان و آزادی آنان از پس از اشارات مختصری که دربارهی تحول فرم و زبان شعری
قیود اجتماعی و فرهنگی و مذهبی ،به ویژه حق تحصیل و شاعران مهم دوران مشروطه در بخش قبل طرح شد ،اکنون
آزادی پوشش و حق شرکت در امور اجتماعی با شاعران همراه میباید به کوتاهی در زمینهی مضمون و درونمایهی شعر این
و همرزم خود همچون بهار و عشقی و لاهوتی و ایرج همآواز
است و نیز دلیرانه با استبداد و تحجر دینی ملایان در ستیز و شاعران نیز سخنی بگوییم.
تقابل و اعتراض بوده است .این غزل را عارف در اعتراض به همچنانکه گفتیم ،شاعران دوران مشروطه از نظر مضمون
یکیازمعرکههاییکهمتحجراندینیآراستهوشعبدههاییکه متکی بر نظریات و اندیشههایی بودند که پیش از آنان از
ملایان بر پا کرده بودند سروده است و نشان میدهد که مبارزه سوی گروهی از روشنفکران و متفکران که حامل و گزارشگر
آزادیخواهان ایران و آرزومندان گذار از فلاکت و رنج مردم این و مف ّسر و یا اقتباسکنندهی اندیشههای نو بودند ،کمابیش
کشورکارامروزودیروزنیست .بخشیازاینغزلرابخوانیم: در جامعهی ایران عرضه شده بود و افکار درسخواندگان و
کار با شیخِ حریفان به مدارا نشود بسیاری از اهل ادب و دانش را تحت تأثیر قرار داده بود.
نشود یکسره تا یکسره رسوا نشود همه این شاعران البته با توجه به دیدگاه و موقع اجتماعی
شده آن کار که باید نشود ،میباید و نگاه فکری و سیاسی خودشان عمدتا بر این مضامین و
کرد کاری که دگر بدتر از اینها نشود موضوعات تأکید داشتند :قانون ،آزادی ،حاکمیت ملی ،وطن،
در ِ تزویر و ریا وا شد ایندفعه چنان فرهنگ و تعلیمات مدرن ،نقد فرهنگ و اصول اخلاقی کهن و
بایدش بست ،پس از بسته شدن وا نشود
بس نمایش که پ ِس پردهی سالوس و ریاست مبارزه با خرافات مذهبی و گاهی نیز مبارزه با مذهب.
حیف بالا نرود پرده ،تماشا نشود البته همچنانکه گفتیم ،دیدگاه آنها و برداشتی که هریک از
سلب ِ آسایش ِ ما مردم از اینهاست ،چرا
سل ِب آسایش و ارامش از اینها نشود؟ آنان از این مفاهیم جدید داشتند تا اندازهای متفاوت بود.
گو به آخون ِد مصرتر ز مگس زحمت ما عارف که شاعر پرشور وطن است و بحق «شاعر ملی» نام
کم کن ،این غوره شود باده و حلوا نشود گرفته ،در غزلیات خود جایگاه «معشوق» غزل سنتی را به
کار عمامه در این ُملک ،کُ َله برداریست وطن و آزادی داده ،استبداد را «رقیب» و «دشمن» خوانده و
نیست آسوده کس ،ار شیخ مکلاّ نشود بهار و چمن و بلبل و گل را نوید آیندهی بهتر و نما ِد وط ِن آزاد
باز دور ِ دگر آخوند وکیل ار شد ،کاش
و آرمانی خود دانسته است.
وی همراه با شاعرانی همچون بهار مضمون عشق به وطن و
ملت و نیز حاکمیت ملی را که پیش از وی در شعر فارسی
چندان شناخته شده نبود ،وارد فرهنگ ملی ایران و زبان
شعر معاصر ایران کرده است .مفاهیمی که پیش از دوران
مشروطیت از واژههایی مثل «وطن» و «ملت» در شعر فارسی
درک و دریافت میشد چیز دیگری بود که ازا جمله در این دو
بیت معروف مولوی و حافظ نشان داده میشود: