Page 24 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۷۶ (دوره جديد
P. 24
بشند ،برند بادکوبه همشهری بشند .شاعر میفرماید :فرزند، اینروبهکانتاطمعاز ُملکب ُب ّرند، صفحه24شماره1842
بنده است خدارا ،غمش مخور /تو کیستی که به ز خدا یکبار دگر پنجهی شیری بنمایید! جمعه ۴تا 1۰شهریورماه 1۴۰1خورشیدی
بندهپروری؟ [البته این شغلها که استاد صد سال پیش ردیف
کرده در این سالها خیلی شغلهای نان و آبداری شده. درباره شعر مشروطیت ایران ()۸ = نثر طنزآلود و تسخرزن و بیدارکنندهی دهخدا بیشک
چنانکهمیدانیدمتخصصان اینگونهمشاغلدردورانفلاکتی نگارش مقالات اجتماعی و سیاسی را در ایران دگرگون کرد .از
که ما در آن هستیم به کمتر از وکالت و وزارت و مدیریت محمد جلالی چیمه (م .سحر) این رو میتوان وی را پایهگذار نثر نو در روزنامهنگاری دوران
بشو ،استبداد شد ،استبداد .با هیچکدامشان که شیر نخوردی؟
اداراتوبنیادهاقانع نیستند]. جدید نیز دانست.
– گر به دولت برسی هف هشت تا زن نگیری مردی .حالا [یعنی برادر و خواهر نیستی] امسال ۱۱۶سال از ۱۴امرداد ۱۲۸۵که پیروزی انقلاب
– بدبخت اگر مسجد آدینه بسازد ،موقوفات را آقا میخورد مشروطه با امضای فرمان توسط مظفرالدین شاه قاجار به
که الحمدالله تومنت به تومنت نمیرسد. تشکیل مجلس شورای ملی و تدوین قانون اساسی مشروطه
البته این نکتهیابیها بر مبنای ضربالمثل بیشتر از اینها ،مسجد میماند بیحصیر ،بیچراغ ،بیخادم ،به امان خدا.
– عیسی به دین خود اما موسایی را هرجا دیدی آنقدر بزن پیروزی حقوقی خود را به ثبت رساند ،میگذرد.
هستند و فقط برای نمونه معدودی نقل شد. شاعر گرامی محمد جلالی چیمه (م .سحر) کتاب خود با
خواندن نمونههایی از مثنویهای طنزآلود و بسیار محکم تو سرش که چشماش بیاد کف دستش. عنوان «درباره شعر مشروطیت ایران» را برای انتشار در اختیار
دهخداکهیادآورسناییدرکتاب«حدیقهالحقیقه»یا«کارنامه – یک مرید خر عقیدهاش این است که مرحوم بابا و مرحوم کیهان لندن قرار داده است تا همزمان با سالگردی دیگر از
بلخ» است و البته پر طعن و طنزتر و نیشدارتر از مثنویهای استاد ،شپششان هرکدام یه لپه بود [البته این روزها رسم انقلابی مترقی و آزادیخواهانه که راه زندگی ایرانیان را به سوی
سنایی است ،بیمناسبت نیست زیرا هم شوخطبعی و جهان مدرن و «ایران نوین» در دوران پهلویها گشود ،منتشر
دردشناسی و خرافهستیزی دهخدا را بیان میکنند و هم زبان است که بگویند شپششان ژن خوب داشت!] شود .کیهان لندن این مجموعه را در بخشهای مختلف در
مستحکم و پرمایه او را که حاکی از تسلط بی چون و چرا و – آب که از سر گذشت ،میخواهد تغییر طعم ،لون و رایحه
بیمنازع و بیرقیب او بر زبان و ادبیات وفرهنگ و فولکلور داده باشد ،میخواهد نداده باشدُ .کر که هست غسل آدم اختیار خوانندگان قرار میدهد.
*****
فارسی است به نمایش میگذارد. درست است.
اول از همه این دو بیت که قساوت و بیرحمی حاکی از – دیگران کاشتند و ما خوردیم ،ما چکار داریم که بکاریم بخشهشتم
بلاهت ملایان و مفتیان و طلاب قشری و متعصب را در طول دیگران بخورند؟ چشمشان کور ،آنها هم که بعد از ما بیایند در بخشهای پیشین درباره شعر دهخدا سخن گفتیم و از
یک کاسبی برای خودشان پیش بگیرند .رمال بشند ،جنگیر
تاریخ ایران وصف میکند: بشند ،درویش بشند ،جامزن بشند ،افسونگر بشند ،لوطی اشعار وی نمونههایی آوردیم.
نیک دانی که این ز حق دوران غلامحسین بشند ،دعانویس بشند ،قاری بشند ،حجرهفروش علی اکبردهخدا در شعرهای طنز آمیز هجایی و نیز در دو
بشند ،شرخر بشند ،لولهنگدار مسجد بشندَ ،علَمباز بشند، سه اثر چاپ شده در روزنامهی «صوراسرافیل» منادی و مبتکر
وز می ُعجب و ِکبر مخموران تعزیهگردانبشند،کاسهکوزهداربشند،قوچبازبشندِ ،سهرهباز
کف چو از خون ِ بیگـُنه شویند بشند ،کَ ّرکباز بشند ،مشت و مالچی بشند ،بقچهکش حمام رئالیسم اجتماعی در ایران است.
سپس «این سگ چه کرده بُد؟» گویند! بشند ،راپرتچی قنسولخانهها بشند ،هیچکدام نمیخواهند بعضی از شعرهای نیما مثل «خانواده سرباز» و یکی دو
مثنوی معروف «انشالله گربه است» به موضوع وجدان نزد
آدمیان میپردازد و چگونگی تعبیر و تفسیر و درک هر فردی شعر دیگر وی بیتردید از دهخدا تأثیر گرفته است.
را از معنای وجدان بازگو میکند و نشان میدهد که چگونه دهخدا به ویژه در مقالات خود ،منتقد تیزبین و بیرحمی
منافع شخصی و آزمندی و خودخواهیهای هریک از افراد است که جانانه و بحق ،پیکرهی نحس و فرتوت استبداد
معناکننده وجدان در نزد او هستند: قاجاری و اشرافیت وابسته به خاندان و دربار قاجار را به شلاق
میکشد .و در عین حال فریب و ریاکاری وقساوت دکانداران
بارها گفتهام به شیخ ایو دین را برملا میکند ودر شعر و نثر خویش لحظهای آنها را
یک کرت کج نشین و راست بگو
آرام نمیگذارد.
کانچه را نام کردهای وجدان دهخدا را به درستی میبایست پایهگذار طنزهای اجتماعی
چیست جز با ِد کرده در انبان؟ و سیاسی و نقد تیز و برنده از وضعیت جامعه ایران در دوران
نیک بنگر بدو که بی کم و بیش
چون هریسه ست و آبدیده سریش [میگوید آنچه مشروطیتدانست.
اسمش را وجدان گذاشتهای سریش آبدیده یعنی وارفته است] نثر طنزآلود و تسخرزن و بیدارکنندهی دهخدا بیشک
چون کشی ،ریش احمق است دراز نگارش مقالات اجتماعی و سیاسی را در ایران دگرگون کرد .از
این رو میتوان وی را پایهگذار نثر نو در روزنامهنگاری دوران
جدید نیز دانست.
دهخدا با نقدهای طنزآمیز اجتماعی و سیاسی الهامبخش
روزنامهنگاران و به ویژه طنزپردازان اجتماعی و سیاسی
شد و البته آثار خود او که با «نام چرند و پرند» در روزنامه
«صوراسرافیل»منتشر میشدوبعدابهصورتکتابدراختیار
همگان قرار گرفت ،همچنان بینظیر و بیرقیب مانده است.
در اینجا بد نیست نمونههای کوتاهی از نثر طنزآلود و
تسخرزن او را به یاد آورد .بخشی از یادداشتهای پیوسته
او را که به نام «مجمع الامثال» نوشته است میآوریم تا هم
شوخطبعی و هم نگاه تیز و دلیرانه او را یادآوری کرده باشیم.
دهخدا در هرکدام از این یادداشتهای کوتاه ،ابتدا
ضربالمثلی میآورد و سپس با نگاهی نکتهبین و پر طنز و
طعن آن را به مسئلهای اجتماعی یا سیاسی عصر و زمانه خود
ربط میدهد و بدینگونه نیشتر قلم خود را به دملهای چرکین
کهن فرو میبرد و گفتنیها را به زبانی دلنشین با خواننده در
میان میگذارد:
– مارگزیده هم از مشروطه میترسد هم از استبداد!
– پس چی باشد؟
-هرچیزی که خدا خیر بندههاش را در آن میداند
– تا نباشد چوب تر ،حاکم از کجا تعارف (پیشکشی رشوه)
خودش را میگیرد؟
– نان را باید به نرخ روز خورد ،یعنی مشروطه شد مشروطه