Page 28 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۷۶ (دوره جديد
P. 28

‫نگاهی ساده به جریاناتی که نظام ستمگر مذهبی را زیر‬         ‫تو ّهمروشنفکریو‬                                                                                ‫صفحه‌‪‌‌28‬شماره‌‪‌1842‬‬
‫عنوان خدا و معنویت پابرجا نگه داشته‪ ،‬نشان میدهد که‬         ‫«هرزگیسیاسی»‬                                                                     ‫جمعه ‪ ۴‬تا ‪ 1۰‬شهریورماه ‪1۴۰1‬خورشیدی‬
‫نمیتوان نقش آنهایی را که ناآگاهانه به عنوان روشنفکر‬
‫و مفسر اخبار روز مردم عادی را از اندیشیدن صحیح باز‬       ‫که برای مقاصد خاص و توسط گروههایی که در قدرت‬             ‫=مفاهیم سیاسی گاهی نقش برچسبهایی را ایفا‬
‫میدارند نادیده گرفت‪ .‬بدترین و شریرانهترین اینها کسانی‬    ‫هستند‪ ،‬و یا آنهایی که میخواهند سهمی در قدرت داشته‬        ‫میکنند که برای مقاصد خاص و توسط گروههایی که در‬
‫هستند که زیر سایه دمکراسیهای غربی و ضمن برخورداری‬        ‫باشند‪ ،‬ساخته میشوند‪ .‬این ساختارهای اجتماعی این توان‬      ‫قدرت هستند‪ ،‬و یا آنهایی که میخواهند سهمی در قدرت‬
‫از رفاهی که برای آنها فراهم شده‪ ،‬به فریب افکار عمومی‬     ‫مهیب را دارند که بخش عمدهای از مردم را به سوی اهدافی‬     ‫داشته باشند‪ ،‬ساخته میشوند‪ .‬این ساختارهای اجتماعی‬
‫میپردازند و در نتیجه موجبات ماندگاری نظام استبدادی‬       ‫بسیج و گسیل دارند که ممکن است ضرورتا با نیازهای‬          ‫این توان مهیب را دارند که بخش عمدهای از مردم را به‬
                                                         ‫واقعی مردم ارتباطی نداشته و نمیتوانند بر الگوهای سرکوب‬   ‫سوی اهدافی بسیج و گسیل دارند که ممکن است ضرورتا‬
                        ‫مذهبی را تامین مینمایند‪.‬‬         ‫غلبه کنند‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬برای محکوم ساختن حاکمیت در‬     ‫با نیازهای واقعی مردم ارتباطی نداشته و نمیتوانند بر‬
‫این نوشتار کوتاه توضیح میدهد افرادی از این‬               ‫نقض فاحش حقوق بشر‪ ،‬کسانی دست به تهیه و توزیع‬
‫سردرگمیهای مردم در فهم صحیح شرایط استفاده کرده و‬         ‫دادخواهیهایی زده و از مردم میخواهند آنها را امضا‬                                ‫الگوهای سرکوب غلبه کنند‪.‬‬
‫با طرح مباحث فریبنده‪ ،‬ذهنیت مردم را از هدایت در مسیر‬     ‫کنند‪ .‬اغلب گفته میشود که این دادخواهیها در صورت‬          ‫=هرگاه فردی با داعیه روشنفکری سبکسرانه این‬
‫کارساز رهاییبخش باز میدارند‪ .‬در ادبیات فلسفه سیاسی‬       ‫دریافت ده هزار امضا به دادگاه لاهه رفته و از این طریق‬    ‫ویژگیهای زندگی صحیح و با معنا را قربانی بزرگنمایی‬
‫اینگونه افراد با یک عنوان مشخصی تعریف میشوند که‪،‬‬         ‫حقوق بشر قربانیان ظلم و سرکوب حکومت احیا میشود‪.‬‬          ‫خود سازد او هرگز نمیتواند قدم به عرصه فرهنگ گذاشته‬
‫دردمندانه مانند بسیاری از مفاهیم دیگر بنیادین اندیشه‬     ‫در حالی که این موضوع امید زیادی را در میان مردم بر‬       ‫و راهی را برای اصلاح خود و بازگشت به جامعه انسانی باز‬
‫سیاسی و اخلاقی‪ ،‬جامعه فارسیزبان با آن آشنا نیست‪ .‬به‬                                                               ‫کند‪ .‬او نگرش اخلاقی خاص خود را که توضیح دهنده منافع‬
‫اینان میگویند “بیفرهنگ»‪« ،‬عاری از معرفت انسانی»‪ ،‬و‬       ‫میانگیزد‪ ،‬به درستی نشان نمیدهد که اولا کدامین از میان‬    ‫فردیست دنبال کرده و همواره از زیبایی و زیباییشناسی‪،‬‬
                                                         ‫دو نهاد قضایی بینالمللی مستقر در لاهه صلاحیت لازم‬
                  ‫به عبارت بهتر «هرزه سیاسی»[‪.]۲‬‬         ‫برای دادخواهی مردم را دارد‪ ،‬و آیا این دادگاهها میتوانند‬              ‫از شیرینی و روشنایی زندگی‪ ،‬باز میماند‪.‬‬
‫بی فرهنگ و یا کسی که خلاقیت و هویت انسانی را‬             ‫به موضوع نقض حقوق بشر بپردازند یا نه؟ و معلوم هم‬
‫به هرزگی میکشاند تا بتواند منافع خود را تامین نماید‪،‬‬     ‫نیست که ساز و کارهای متناسب میبایست در مجموعه‬            ‫[به افتخار کوروش بزرگ پدر خردمندی و نیکخواهی ایران‬
                                                         ‫دادگاههای یادشده قرار دارد‪ ،‬و یا میبایست موارد نقض‬                                       ‫و مردمانش][‪]۱‬‬
                                      ‫کیست؟‬              ‫هدفمند حقوق بشر را به ارگانهای صالح در زیرمجموعه‬
‫در سال ‪ ،١۶۸٩‬تعدادی از دانشجویان دانشگاه قدیمی‬           ‫سازمان ملل متحد ارجاع داد‪ ،‬و یا حتی میتواند از نهادهای‬   ‫محمود مسائلی – پرسشهایی برای بحث‪ :‬آیا سیاست‬
‫ِینا در آلمان‪ ،‬در واکنش به کشته شدن یک دانشجو‪ ،‬ساکنین‬                                                             ‫علم و یا هنر اداره جوامع برای تامین امنیت مردم و رفاه‬
‫شهر ینا را بیمعرفت‪ ،‬بیفرهنگ‪ ،‬و یا کسانی نامیدند که‬                       ‫جامعه مدنی بینالمللی مدد جست؟‬            ‫آنهاست یا اینکه ابزاری است برای حفظ منافع فردی و‬
‫نمیتوانند فهم صحیحی از معرفت و فرهنگ داشته باشند؛‬        ‫در میانه این سردرگمیها‪ ،‬موضوعات اخلاقی و مرتبط با‬        ‫گروهی؟ اگر اولی درست است‪ ،‬چرا صدای مردم‪ ،‬به ویژه‬
‫یعنی کسانی که نادان هستند‪ .‬اینها تصور میکنند که‬          ‫شرافت انسانی‪ ،‬اغلب مخدوش شده‪ ،‬و به ویژه به دلیل‬          ‫آنانی که در کشورهای غیردمکراتیک زندگی میکنند‪ ،‬هرگز‬
‫میدانند‪ ،‬در حالی که در حقیقت از معرفت انسانی تهی‬         ‫بیاعتنایی به هنجارهایی که باید حتما مراعات شوند‪،‬‬         ‫شنیده نشده و فریاد دادخواهی آنان به جایی نمیرسد؟ اگر‬
‫هستند‪ .‬فرضاً با خواندن چند بیت از یک مثنوی خود را‬        ‫آسیبهای زیادی به اندیشه سیاسی رهاییبخش وارد‬              ‫دومی درست است‪ ،‬پس چرا دستگاههای عریض و طویل‬
‫صاحبنظر معرفی میکنند‪ .‬به سرعت این واژه تحقیرکننده‬        ‫میسازند‪ .‬طبیعی است که حاصل این غفلتها چیزی جز‬            ‫دولتی با صرف هزینههای بالا ایجاد شده و یا علم سیاست‬
‫برای سرمایهداران و صاحبان املاک به کار رفت و راه برای‬    ‫فریب مردم‪ ،‬گمراه ساختن آنها از اندیشه کردن صحیح‬          ‫در دانشگاهها تدریس میشود؟ از همه مهمتر‪ ،‬چرا سیاست‬
                                                         ‫انتقادی‪ ،‬و ایجاد انحراف در مسیر مبارزات موثر نخواهد‬      ‫به هرزگی کشیده میشود؟ چه کسانی از آن سود میبرند؟‬
                     ‫کاربرد بیشتر آن هموار شد‪]۳[.‬‬        ‫بود‪ .‬یکی از این موضوعات هنجاری مباحثی است که زیر‬         ‫آنانی که با عنوان روشنفکری همه توان عقلایی خود را در‬
‫ماتیو آرنولد جان تازهای به این مفهوم و کاربرد آن بخشید‪.‬‬  ‫عنوان غیرسیاسیسازی‪ ،‬فعالیت حقوق بشری‪ ،‬و یا انجام‬         ‫خدمت قدرت قرار داده اند‪ ،‬اساسا اخلاق سیاسی و مقام‬
‫در ابتدابه عنوان شاعر و سپس نقاد فرهنگی و اجتماعی‪،‬‬       ‫اقداماتی برای دستیابی به اهداف سیاسی انجام میشود‪.‬‬        ‫انسانیت به به هرزگی نمیکشانند؟ این هرزگان سیاسی چه‬
‫آرنولد به دلیل به چالش کشیدن سلایق و آداب طبقه اشراف‬
‫و طبقه سرمایهدار نوین‪ ،‬آنها را بیفرهنگ‪ ،‬عاری از معرفت‪،‬‬                                                                                            ‫کسانی هستند؟‬
‫و هرزه اخلاقی مینامید‪ .‬این مضامین در نگرش او جایگاهی‬                                                              ‫در جهان سیاست‪ ،‬هم از زاویه نظری و هم از نقطه‬
‫نوین در نقدهای اجتماعی باز کرد‪ .‬این اندیشهها در کتاب‬                                                              ‫نظر کاربردی‪ ،‬گمراهیهایی در خصوص مفاهیم بنیادین و‬
‫«فرهنگ و بینظمی» که در سال ‪ ١۸۶٩‬انتشار یافت‬                                                                       ‫نظریههایی که برای طرح موضوعات و مباحث به کار گرفته‬
                                                                                                                  ‫میشوند‪ ،‬وجود دارد که فقدان توضیح و واشکافی دقیق‬
          ‫وتوانست واژه هرزگی سیاسی را برای توضیح‬                                                                  ‫آنها مردم را از درک صحیح کارکرد سیاست و نظارت بر‬
                                                                                                                  ‫آن باز میدارد‪ .‬در نظامهای غیردموکراتیک به دلیل همین‬
                                                                                                                  ‫گمراهیهایی که از سوی نظامهای حاکم و توجیهگران به‬
                                                                                                                  ‫اصطلاح روشنفکر آنان ایجاد میشود‪ ،‬مبارزات مردمی برای‬
                                                                                                                  ‫رهایی از دستگاه ستمگری و سرکوب و رسیدن به حقوق‬
                                                                                                                  ‫ذاتی و اجتنابناپذیر خود کمتر قرین توفیق بودهاند‪ .‬به‬
                                                                                                                  ‫عنوان مثال هرگاه سخن از حقوق بشر به میان میآید‪ ،‬به‬
                                                                                                                  ‫درستی روشن نیست که منظور از حق چیست و بشر کدام‬
                                                                                                                  ‫است‪ ،‬و هرگاه این حقوق توسط حکومت نادیده گرفته‬
                                                                                                                  ‫شود‪ ،‬راههای احقاق حق چگونه باید دنبال شود‪ .‬علاوه بر‬
                                                                                                                  ‫این‪ ،‬همین بحث موضوع حقوق بشر عمدتا در چارچوب‬
                                                                                                                  ‫جریان اصلی حقوق مورد استناد قرار میگیرد‪ .‬در نتیجه‬
                                                                                                                  ‫مردم را از درک صحیح ساز و کارهای پیچیده حقوقی که‬
                                                                                                                  ‫متخصصان از آن آگاه هستند‪ ،‬و یا درک انتقادی از فلسفه‬
                                                                                                                  ‫حقوق بشر و یا سیاستهای حقوق بشر که به شکل ابزاری‬
                                                                                                                  ‫برای پیگیری اهدافی مورد استفاده قرار میگیرد‪ ،‬دور نگه‬
                                                                                                                  ‫میدارد‪ .‬مفاهیم سیاسی مانند قدرت‪ ،‬حاکمیت‪ ،‬دولت‪،‬‬
                                                                                                                  ‫مشروعیت و امثالهم همه از این نارساییها در توضیح‬
                                                                                                                  ‫صحیح و کاربرد آنها رنج میبرند‪ ،‬و از همه مهمتر به دلیل‬
                                                                                                                  ‫ابهام در معانی که با خود حمل میکنند‪ ،‬چه بسا تبدیل به‬
                                                                                                                  ‫ابزاری برای گمراه ساختن بخش عمدهای از مردم میشوند‪.‬‬
                                                                                                                  ‫مفاهیم سیاسی گاهی نقش برچسبهایی را ایفا میکنند‬
   23   24   25   26   27   28   29   30   31   32   33