Page 29 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۷۶ (دوره جديد
P. 29
صفحه29شماره1842 مقابل نور و زیبایی زندگی و در برابر شیرینی تکامل روح رفتارها و شخصیت گروه خاصی از مردم به کار
جمعه ۲۸اوت تا پنجشنبه ۴سپتامبر ۲۰۲۲ و شخصیت انسانی قرار میگیرند .اینان هیچ اعتقادی به برد ،همه هویت و ارزشهای انسانی را قربانی جهالت
فرهنگ ندارند ،بلکه به غلط باور دارند که عظمت کشور خود-منفعتی خویش میسازند .در فصل اول کتاب با عنوان
به عنوان صاحبنظر مداخله کرده و چهرهای مبارز از [انگلیس] فقط به ثروت و مادیت است .بنابراین برای عبور «شیرینی و روشنایی» که با بهترین ویژگیهای زندگی یعنی
خود برای آزادیخواهی معرفی میکنند .و این در حالیست از این شرایط تباهکننده باید به آموزشهای لیبرال بازگشت، زیبایی و هوش ملازمه دارند ،به نقد ساختارهای فکری و
که منافع خاص خود را دنبال میکنند .اینها ممکن است متون کلاسیک را مطالعه کرد ،تا اهمیت حیات و زیبایی فرهنگ رفتاری پرداخت که قادر نبودند جایگاه انسانی
تحصیلکرده باشند ولی از آن فقط به عنوان ابزاری برای زیبایی و ملاحت را درک کنند .در حالی که فرهنگ فراتر از
منافع خویش استفاده میبرند .مثل بانکداری که فقط زندگی انسانی را دریافت. امری مکانیکی است و به نبوغ و خلاقیت نظر داشته و با
پول را میبیند و هیچ نظریهای نسبت به فرهنگ ،ادب، پیشتر جوناتان سویفت[ ،]۸خالق سفرهای گالیور ،اینگونه آن زیباترین ابعاد زندگی را به پیش میبرد .پس باید فقط
و اخلاق ،و خلاقیت انسانی ندارد .اینان به دلیل نداشتن افراد بیمعرفت را کسانی میدانست که مغرور بوده اندیشه واقعی و زیبایی زندگی مورد نظر قرار گیرد .یعنی
اندیشه انسانی همه دستاوردهای گرانقدر تاریخ انسان را به و خود را بالاتر از دیگران میبینند و تصور میکنند .این فقط شیرینی زندگی واقعی و نور حقیقی .اما هستند کسانی
هرزگی و زوال میکشانند .حال اگر این ابعاد زیباییشناسانه احساس اغراقآمیز نسبت به خود فرد را نسبت به واقعیت که میکوشند به قول خودشان به تودههای مردم خوراک
از کانون اندیشه کنار گذاشته شود چه چیزی برای بشریت کور میکند و در نهایت او را به ورطه سقوط میکشاند. فکری خاصی بدهند که متناسب با شرایط آنهاست .آنها به
باقی میماند؟ برای عبور از این پریشانیها خطرناکی که این غرور حاصل از عقلانیت روشنگری تهی از معنی که تودههای مردم تلقین میکنند که چگونه باید بیندیشند و
احساس سروری و برتری به «مرد سفید» در برابر دیگران چه آمال و آرزوهایی را داشته باشند .تشکلهای مذهبی و
هویت انسانی را به زوال کشانده است چه باید کرد؟ میداد ،توسط سویفت مورد کنکاشی نقادانه قرار گرفت. سیاسی نمونههایی از این شیوه کار روی افکار ،اعتقادات ،و
میبایست توجه به اصل انسانیت در شرایط احساس بیتردید غرور نیازیست که همه افراد احساس میکنند و باورهای تودههای مردم است .ولی کارکرد فرهنگ این است
همبستگی اخلاقی را ارتقا بخشید تا راه برای توسعه میکوشند از طریق آن خود را نزد دیگران ستودنی تصور که مفهوم تکامل انسان را در شرایط درونی او رشد و توسعه
اصالتهای انسانی هموار شود .اگر این عطف توجه کنند .نتیجه این احساس غرور این است که در روان انسان بخشد تا وی را از خوی حیوانی جدا سازد .این مانند مذهب
خطیر تاریخی مورد غفلت قرار گیرد ،و ضرورت رها شدن نوعی آمادگی برای ساختن شخصیت خویش و نیز تصویری واقعی است که پادشاهی خداوند را در درون باورمندان
از بیمایگی روشنفکرنمایی از دیدگاه خود را پنهان نماید ،و دلپذیر از خود فراهم میآورد .اما سویفت نگران است ترسیم میکند تا نهادهای بیرونی .بنابراین فرهنگ به ذات
حوزه اندیشه اصیل انتقادی رو به زوال بگذارد ،هرزگی که این غرور با توهم بیامیزد و انسان را به سوی بدیها خود ،و ارزشی که به همراه دارد این است که خردمندی و
سیاسی جای آن را میگیرد ،و با خود اخلاقیات و انسانیت سوق دهد ،یعنی شرایطی ایجاد شود که در آن فرد به سوی
را نیز به سوی نابودی سوق میدهد .اما به این بدیل حماقت خودبزرگبینی کشیده شود .به همین دلیل ،غرور زیبایی بینهایت را در انسان پرورش میدهد]۴[.
امیدبخش میتوان ایمان داشت که فرهنگ سازنده و خلاق برای سویفت تبدیل به مایه اصلی فساد در جوامع انسان ولی به فرهنگ عامه مردم نگاه کنید .از هر ده نفر
انسانی که در ذات هویت ایرانی ریشههای عمیقی داشته، میشود .جای تعجب نیست که این مکانیسم دفاع شخصی انگلیسی نه نفر آنها باور دارند که بزرگی انسان به پول و
و اجزای آن مانند هنر ،موسیقی ،ادبیات ،و یا حتی آشپزی ،و است که سویفت میخواهد در گالیور در طول چهارمین و ثروت بستگی دارد .اینها همان مردمان بیفرهنگ و معرفت،
اجزای ناپیدای آن مانند جوانمردی ،شفقت ،مروت ،فداکاری، یا «هرزههای اخلاقی» هستند ]۵[.به آنها نگاه کنید؛ روش
عدالتجویی ،و آزادیخواهی ،تجربه زیباییشناسانه انسان آخرین سفرش به نمایش بگذارد. زندگی آنان را در نظر بگیرید؛ عادتها و رفتار و صدای آنان
را در متن حیات واقعی اجتماعی انسانها عمق بخشیده، در این چشمانداز انتقادی ،افراد سبکسری که خود را را با دقت زیر نظر بگیرید .ادبیاتی که میخوانند؛ چیزهایی
میتواند ظرفیتها را برای گسترش ارزشها و مبانی اخلاقی بالاتر از همه میبینند و با داعیه روشنفکری فاقد معنی و که به آنها لذت میبخشد؛ واژههایی که از دهان آنها خارج
و اجتماعی توسعه میبخشند .در اینجاست که هرزگان عمق ،خوی غیرانسانی به خود میگیرند ،تحقیر میشوند. میشود؛ و افکاری که ذهن آنها را فرم میبخشد ،آیا هرقدر
سیاسی نمیتوانند جایگاهی برای فریب مردم داشته باشند. اساسا واژه بیفرهنگ و یا بیمعرفت ،معنایی تحقیرآمیز ثروت داشته باشند ،میتواند آنها را از این خلقیات جدا کند؟
حال هرگاه فردی با داعیه روشنفکری سبکسرانه این با خود حمل میکند .بنابراین بی معرفت ،یا بیفرهنگ، اما فرهنگ به گونهای متفاوت عمل میکند .دیدگاه فرهنگی
ویژگیهای زندگی صحیح و با معنا را قربانی بزرگنمایی و در نهایت «هرزه اخلاقی» ،دلالت بر ویژگیهای فردی از زوال سطح آموزش طبقات پایینتر جامعه میکاهد .با
خود سازد او هرگز نمیتواند قدم به عرصه فرهنگ گذاشته دارد که با توسل به ثروت و مادیت و یا اطلاعات وسیع قضاوتها و شعارهای از پیش طراحی شده سعی نمیکند
و راهی را برای اصلاح خود و بازگشت به جامعه انسانی باز ولی کمعمق و فاقد عناصر انتقادی ،و با داعیه روشنفکری، آنها را به سوی این یا آن گروه خاص مورد نظر خود بکشاند.
کند .او نگرش اخلاقی خاص خود را که توضیح دهنده منافع میخواهد خود را متفکر و بزرگاندیش نشان دهد .در بلکه میکوشد تا بهترین چیزهایی را که در دنیا اندیشیده
فردیست دنبال کرده و همواره از زیبایی و زیباییشناسی، حوزه عمل سیاست سبکسری و بیمایگی اینان را به سوی شده و شناخته شده در همه جا جاری و ساری سازد تا همه
و به تعبیر آرنولد ،از شیرینی و روشنایی زندگی باز میماند. اهدافی میبرد که در نهایت به پاسداری از قدرت ختمی انسانها بتوانند در فضایی سرشار از شیرینی و نور زندگی
میشود .اینان افرادی هستند است که دیدگاهی تونلمانند کنند .و این عقاید اجتماعی هستند که میکوشند با برقراری
*دکتر محمود مسائلی بنیانگذار و دبیرکل افتخاری دارند و با داعیههای غرورآمیز خود اندیشههای انسانی، برابری زندگی را شیرین سازند .افراد بزرگ فرهنگ کسانی
اندیشکده بینالمللی نظریههای بدیل؛ با مقام مشورتی معنویت ،و غنای فرهنگ خلاق و رهاییبخش را به زوال و هستند که به اشاعه بهترین دانش و بهترین ایدههای زمان
نزد سازمان ملل متحد؛ بنیانگذار و مدیر مرکز مطالعات پوچی میکشانند .به همین دلیل هم واژه هرزگی میتواند خود دل بسته و در رشد و شکوفایی آن در میان مردمان
بهترین عنوان برای توضیح رفتار و ویژگی این افراد باشد. میکوشند .اینان افرادی هستند که به تکامل شخصیت،
عالی حقوق بشر و توسعه دمکراتیک؛ اتاوا؛ کانادا در حقیقت مفهوم هرزگی به خوبی میتواند خط حائلی ملایمت ،شیرینی و نور زندگی میاندیشند ،و در نقطه
[ ]۱نگاه کنید به سه نوشتار از این نویسنده با عناوین میان انسانیت و بربریت ،میان فرهنگ و پوچنگری ،بیان مقابل هرزههای فرهنگی قرار دارند که درک و فهم صحیحی
«کوروش و خردمندی در فلسفه حق»« ،کوروش نماد زیبایی و نور از یکسو و تاریکی و جهالت از دیگرسو ترسیم
فرزانگی در عصر جهالت»« ،کوروش و حکومت مطلوب: نماید .بیمعرفتی میتواند ویژگیهای افراد سبکسری را از معرفت و تعالی روح و شخصیت انسانی ندارند]۶[.
منش انسانی یا حقوق بشر؟» در تارنمای اندیشکده نشان دهد که در همان فضای قرن هجدهم عقلانیت تازه آرنولد در حالی که خود به ارزشهای فرهنگی لیبرال
بینالمللی نظریههای بدیل .این نوشتارها در وبسایت به دوران رسیدههای بیریشه ای بودند که فقط با توسل پایبند بود ،به نقد تفاسیری از لیبرالیسم میپرداخت که
به عقلانیت ابزاری میکوشیدند خود را بزرگ جلوه دهند، میتوانست نظام اخلاقی جامعه را رو به تحلیل ببرد .در
آگورا ایران آکادمیا هم انتشار یافتند. در حالی که از هویت انسانی و معانی زیبای زندگی یعنی اینگونه جوامع ،اهرمهای فرهنگی در اختیار کسانی است
که فقط به ثروت میاندیشند .اینگونه جوامع توسط کسانی
]۲[ Philistine: A person who is hostile or indifferent روشنایی و نور تهی بودند. اداره و کنترل میشود که بجز اعداد چیز دیگری نمیبینند.
to culture and the arts, or who has no understanding گوته اینگونه مردمان را آنانی میداند که انتظار دارند همه آنان بردگان پول و ثروتاندوزی هستند ،هرچند که به غلط
of them مانند آنها فکر کرده و رفتار کنند؛ یعنی موجوداتی فاقد خود را لیبرال آزادیخواه میپندارند .اینگونه جوامع لیبرال
]۳[ Estelle McIenna. )1939(. The Philistine in Sturm روح و عاری از هویت انسانی .اینها از ابعاد زیباییشناسانه نیستند ،بلکه با ویژگی «پلوتوکراسی»[ ]۷هویت مییابند.
und Drang. The Modern Language Review, Vol. 33, فرهنگ انسانی امتناع ورزیده و یا توانایی درک و فهم آن این هرزگان مردمانی بیمعرفت بوده و فقط و فقط برده
No. 1, pp. 31-39 را ندارند .آنان هیچ مرز و محدودهای از دانش و اندیشه خلق و خوی تباهکننده ثروت و مکنت هستند .بنابراین در
]۴[ Matthew Arnold. )1869/1993(. Culture and An- کردن را نمیشناسند .به همین دلیل در همه امور و زمینهها
archy. Cambridge University Press, pp. 61-62
]۵[ Ibid., p. 65
]۶[ Ibid., p.66
]۷[ Plutocracy
(]۸[ Jonathan Swift )1667-1745