Page 20 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۷۷ (دوره جديد
P. 20
صفحه20شماره184۳
جمعه 11تا 17شهریورماه 14۰1خورشیدی
به نام معرفت و به کام منفعت
=در شرایط بسر میبریم بانکداران موفق اما رباخوار
و حریص و بازرگانان به ظاهر وطنپرست اما بیمعرفت
و بیفرهنگ به الگوهایی برای رهبران کشورها تبدیل
شدهاند .اندیشمند جای خود را به َف َعله ،دانشمند به
مکانیک ،هنرمند به صنعتگر ،و نابغه به بیمعرفت هرزه
داده است .در این شرایط ،اطاعت کورکورانه به یک فضیلت
تبدیل شده است .مردم در تبعیت از دیگران خود را تعریف
میکنند!
[به افتخار و تقدیم به روح رضاشاه بزرگ ،روشنبین
نیکخواهی که ویرانه ایران عصر بلاهت و عقبماندگی را به
سوی افق روشنایی اندیشهورزی هدایت کرد].
بودند به کشورهای ضعیف حمله کردند ،و کسانی که این کرده و تصور میکرد که جهان در معرض تهدیدهایی است محمود مسائلی – پرسشهایی برای بحث :چگونه کسانی
اعمال غیرانسانی را مرتکب شدند به عنوان قهرمان مورد که از بیمعرفتیها سرچشمه میگیرد .در آن زمان عدهای با داعیه داشتن آگاهیهای اجتماعی و سیاسی ،با توهمات
قدردانی و تجلیل قرار گرفتند ]۳[.انسان هرگز نمیتوانست تصور میکردند پیشرفت علم و تکنولوژی با پاسخ به بسیاری خویش راه رشد اندیشههای نقاد و ادارک حقیقی شرایط
به این سطح نازل از فهم معنویت و مقام انسانیت سقوط از نیازهای جوامع انسانی ،برای مردم مدارا و دوستی به جامعه را مسدود میسازند؟ آیا اینان به درستی برای توسعه
کند .چه کسانی باعث از دست رفتن این سرمایههای ارمغان میآورد .بنابراین قرار بود آرامش و صلح و دوستی بر معرفت انسانی میکوشند ،یا اینکه در زیر نقاب معرفت
انسانی ،فرهنگی ،و معنوی شدهاند؟ چرا به نام آگاهی ،علم، جوامع انسانی حاکم شود .اما این خوشبینی هرگز نتوانست گرایی منافع خویش را جستجو میکنند؟ آیا آنانی که با
و دانش جوامع انسانی را از ارزشهای ماندگار انسانیت جامه عمل بپوشد .قرار بود «گرگ و گوسپند در کنار یکدیگر چهره فریبنده روشنفکری (خارجنشین) ،مدافع حقوق بشر
محروم ساختهاند؟ چرا با نقاب انسانیت ماهیت گرگصفت ساکن باشند ،پلنگ با بزغاله در یکجا آرامش پیدا کنند ،و (دهها نمونه ریز و درشت آنها در رسانهها) ،و یا در پناه
انسانفروشان از دید همگان پنهان مانده است؟ آیا اینان فرزندانشان با هم در بستر بیارامند .قرار بود شیر مثل گاو اندیشههای انسانگرایانه عدالتخواه (اغلب چپگرایی) ،همراه
بجز تخریب اصول انسانی و هرزگی سیاسی و اخلاقی کار علف بخورد!» آیا این رویاها به واقعیت تبدیل شدند؟ قرار با اصلاحطلبان حکومتی (که آنها هم در خارج کشور پرسه
دیگری انجام دادهاند؟ این تاریکترین عصر تاریخ بشریت بود «ملتها شمشیرهای خود به گاوآهن تبدیل سازند ..و میزنند) ،همواره به استمرار حکومت سرکوبگر مذهبی یاری
است .حاصل این شرایط از دست رفتن صراحت ،استقلال دیگر جنگی نخواهد بود» .اما این رؤیاها با بروز جنگهای
فکری ،گشادهرویی ،و استقامت است .غریزه حفظ خود و داخلی سادهانگارانه با جنگهای خونین همراه شد ،و این نمیرسانند؟
منافع خودپرستانه شخصیت انسان را به نفاق و فریبندگی جنگها برای ثروت و قدرت و سلطه بر دیگران ،تخصص و این نوشتار قصد دارد توضیح دهد که گوهر معرفت
علم را در خدمت خود گرفت .صاحبنظران ،اندیشمندان انسانی که میبایست روشنگر حقایق سیاسی و اجتماعی
کشانده است .چه باید کرد؟ همه فهم و دانش خود را از معرفت عاری ساخته و آنرا در باشد تا بتواند مردم را در مسیر رهایی از استبداد دینی
در این شرایط ایدهها و آرمانهای انسانی در هویت اختیار بربریت و خونریزی قرار دادند .آموزش لیبرال جای رهایی بخشد ،در حقیقت شیرینی کاذب منافع فردی را
حیوانی به فراموشی سپرده میشوند .اینجا سرزمین خود را به آموزش فنی داده ،علم به خدمت طمعورزان به کام اینان گوارا میسازد .در نوشتاری که پیشتر با عنوان
بیفرهنگها ،یعنی هرزگان سیاسی و اخلاقی است .اینجا درآمده و آموزش و پرورش ماهیتی مکانیکی و نظامی پیدا «توهم روشنفکری و هرزگی سیاسی» انتشار یافت ،توضیح
سرزمینی است که همه منافع انسانی ،اندیشه مستقل ،و کرده است .افزون بر خسارتهای عظیم مالی ،هجده و دادم که اینگونه داعیان معرفت و روشنفکری نه تنها افکار
عمل شجاعانه فراموش شده است .این هرزگان غافل از نیم میلیون زخمی و مجروح ،و تعداد زیاد کشتهشدگان عمومی را به انحراف از ادراک صحیحی رخدادهای جامعه
دردها و ضعفها در منجلاب خودپرستی و منفعتطلبی بر جنگجویان تمام کشورهای متخاصم تحمیل شده است. میکشانند ،از همه بدتر اندیشه و هویت انسانی را نیز به
ابلهانه خود فرو رفتهاند« .ظرفیتهای فکری و اخلاقی این جنگها ثروت امپراتوریها را به اتلاف کشانده ،و جان راه هرز هدایت میکنند .اینان هرزگان سیاسی و اخلاقی
آنها فلج ،همگی فلج شده ،و از بین رفته است .در اینجا ملتها را قربانی کرده است .آیا این شرایط بجز بیاخلاقی هستند که با نقاب فریبنده روشنفکری منافع زودگذر و
انسان مساوی با بیرحمی و ددمنشی همراه و برابر است. و بیمعرفتی معنای دیگری دارد؟ «برخی از مورخان آینده عاری از گوهر انسانی را برنامهریزی کرده و دنبال میکنند.
نویسنده بیشتر توضیح میدهد که انسانها با این دانش در توصیف دوران ما ،ما را پایینتر از سطح اخلاقی معاصران اینان با آگاهی به هویت و شخصیت انسانی خیانت
و تعلیمات نابخردانه به ماشینهای خودکار ،اما بدبخت میکنند .بنابراین به درستی آنگونه که در این نوشتار توضیح
و رقتانگیز تبدیل شده و کورکورانه از دستورات بالا خود قرار خواهند داد]۲[». داده میشود ،به قول کانت باید آنها را «هرزه سیاسی»
اطاعت میکنند .این هرزگان سیاسی بیوجدان ،خودخواه، در شرایط بسر میبریم بانکداران موفق اما رباخوار و نامید .اینان بی معرفتانی هستند که در همه تاریخ معاصر
آشغالبازان وحشی ،و سگهای امپراتوریهای خود شده اند حریص و بازرگانان به ظاهر وطنپرست اما بیمعرفت و ایرانزمین ارزشهای هویتی مردم خویش را به باد «غارت
که چاقو میزنند ،زهر میپاشند ،غارت میکنند ،همه چیز بیفرهنگ به الگوهایی برای رهبران کشورها تبدیل شدهاند.
اندیشمند جای خود را به فَ َعله ،دانشمند به مکانیک ،هنرمند اندیشه» سپردند .به راستی« ،غارت اندیشه» چیست؟
را میسوزانند ،و در نهایت خشم و قتل باقی میماند]۴[. به صنعتگر ،و نابغه به بیمعرفت هرزه داده است .در این در نکوهش بی معرفتی و نقش آن در تخریب ارزشهای
اگر مقداری عمیقتر به سخنان سدیس دقت کنیم ،به شرایط ،اطاعت کورکورانه به یک فضیلت تبدیل شده است. انسانی ،بوریس سیدیس در یک سخنرانی در دانشگاه
خوبی در مییابیم سخنان او در یکصد سال پیش بازتاب مردم در تبعیت از دیگران خود را تعریف میکنند! دولتها هاروارد آمریکا در سال ۱۹۰٧ابعادی از بیفرهنگی را
شرایطی است که امروز بر کشور ما حاکم شده است: مردمان را به بردگی کشانده ،و آنانی که مدعی «فرهنگ» به عنوان تهدیدی برای بشریت توضیح داد .سپس همان
موضوع را در قالب جزوهای کوچک منتشر کرد که توانست
«هرزگی فرهنگی ،حماقت ،و اطاعت از یک ماشین دریچه دید بینظیری برای درک آفات بیفرهنگی در برابر
چشمان بازگشاید.
«بی فرهنگی و نبوغ»[ ]۱به عنوان دو ویژگی اخلاقی
متضاد عنوان این جزوه را تشکیل میدهد .وی به
خوشبینیهای صلحجویان قرن نوزدهم با دیده تردید نگاه