Page 20 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۸۷ (دوره جديد
P. 20
صفحه20شماره1853
جمعه ۲0تا ۲۶آبانماه 1401خورشیدی
چرا مردم تا این اندازه خشمگین هستند؟
تئوری ناهنجاریهای اجتماعی
=هرگاه تناسب میان صاحیتها و کارکردها در شرایط
نامتوازن و نامتقارن قرار گیرند ،تفاهم متعارف اجتماعی
رو به زوال گذاشته ،و شیرازههای اجتماعی از همه گسیخته
میشوند .بنابراین بسامان بودن روابط اجتماعی شرط
انسجام یک جامعهی متعارف و عادی و طبیعی است.
=واقعا چرا مردم تا این اندازه عصبانی و خشمگین
هستند؟ بیاییم عمیقتر اندیشه کنیم .فضای رسانهای تمایلی
به توضیح و تحلیل علل واقعی رخدادها و چرایی قیام مردم
ندارد .امروزه مردم فراتر از تحلیلهای خبری به درک علمی
علل نابسامان شدن جامعه و راههای خروج از آن نیاز
دارند .این وظیفه را میبایست با دقت مورد توجه قرار داد.
بیهنجاری برخاسته از هنجارهای دروغین تحمیلی از سوی
حکومت دینی میتواند به عنوان یکی از دهها پاسخ به
بیقراری و قیام مردم علیه حکومت فریب و سرکوب باشد.
خویش در آینده ایران فراهم آورد ،خطر تحمیل نوع دیگری تئوری کلاسیک «بهمریختگیهای هنجاری»[ ]۱مبنای محمود مسائلی – به افتخار سلحشوری توماج صالحی
از «عدم بلوغ محتمل است]۳[. اصلی این نوشتار است .اما هدف اصلی این است که با علیه هنجارهای دروغین تحمیلی از سوی حکومت اسلامی
ارجاع به ویژگیهای آن تئوری ،از آن به عنوان چارچوب
برای ادامه بحث و اینکه چرا مردم تا این اندازه خشمگین مفهومی استفاده کرده و توضیح دهد که چرا مردم تا این و با احترام به خانواده گرانقدر این جوان مبارز.
هستند ،به نظر میرسد اشاره کوتاهی به بخشی از نقطه اندازه خشمگین هستند .گویا خشم مردم نه فقط نسبت طرح موضوع
به استبداد و تمامیتخواهی اتحادیه آخوندی و کینههای
نظرات توماس جفرسون ( )۱٧۴۳ -۱٨۲۶مفید باشد. کهن آنها نسبت به زندگی دمکراتیک ،بلکه خشمینسبت قیام برحق مردم ستمدیده ایران علیه بیش از چهار دهه
«ما این حقیقت را بدیهی میدانیم ،که همه انسانها به باورهای کاذبی است که در شرایط تاریخی مشخصی که حکومت استبداد مذهبی وارد مرحله فراگیر تازهای شده
برابر آفریده شدهاند ،توسط خالق خود به آنها حقوق ریشههایی دیرین در تاریخ پانصد ساله ایران داشته است، است .این مرحله را میتوان فراتر از فریادهای اعتراضی
مسلم خاصی اعطا شده که از جمله آنها میتوان به مفاهیم به مردم تحمیل شده است .به همین دلیل در نوشتار پیشین مردم در کوچه و خیابان و به منزله انقلابی آزادیبخش
زندگی ،آزادی ،و یافتن خوشبختی اشاره کرد .حکومتها در آنرا به منزله «آغازی بر خروج از صغارت خودتحمیلی»[]۲ در نظر گرفت که در اعماق نگرش مردم به مفهوم زندگی
میان انسانها تأسیس میشوند و قدرت خود را از رضایت نامیدم .البته این هشدار را نیز باید در نظر گرفت که اگر این همراه با حرمت انسانی ،و در باورهای آنان در خصوص
مردم میگیرند .هرگاه حکومت این اهداف را نادیده انگارد، آغاز نتواند به شکوفایی رسیده و بستر مناسبی برای استقرار مفهوم حیات همراه با احترام به حرمت انسانی ریشه
مردم حق دارند علیه آن حکومت قیام کرده ،را تغییر داده، دوانده است .همانگونه که در نوشتار پیشین توضیح
داده شد ،تجربه چهل و سه ساله عدم بلوغ خودتحمیلی
حکومت جدیدی را ایجاد کنند ،و پایههای جامعه و پیامدهای مصیبتبار آن برای جامعه ایرانی ،و حتی
فراتر از آن برای همه جوامع سراسر منطقه خاورمیانه و
شمال آفریقا نشان داد که راهی بجز پایان بخشیدن به این
صغارت خودتحمیلی وجود ندارد .مردم میبایستی ضرورتا
خویشتن انسانی خود را بازیابند و با جسارت کامل آن پوسته
سخت و منجمد صغارت خودتحمیلی را که مذهب سیاسی
فریبنده به آنها القاء کرده در هم بشکنند .به همین دلیل،
قیام مردم برای آزادی را باید نه فقط علیه حکومت استبداد
مذهبی ،بلکه میبایستی به منزله دگرگونی ژرفی در عمق
باورها ،اندیشهها ،و نگرش مردم نسبت به مفهوم حیات در
نظر گرفت .شعار اصلی این قیام سراسری مردم ،یعنی «زن،
زندگی ،آزادی» به زیباترین ابعاد و جلوههای شکوهمند و
انسانساز آن انقلاب درونباوری را بازتاب میدهد .بنابراین،
حتی صرف نظر از ابعاد هستیشناسانه و معرفتشناسانه
یک چنین دگرگونی عمیقی در باورهای مردم ،ویژگیهای
زیباییشناسانه این انقلاب امیدآفرین نیز باید مورد بررسی و
واکاوی قرار گیرد .این ابعاد زیبایی شناسانه در بخش بعدی
این نوشتار مورد بررسی قرار میگیرد.
نوشتار حاضر به توضیح کوتاهی درباره یکی از تئوریهای
جامعهشناسی میپردازد که هرچند برای جامعهشناسان
ایرانی آشنا است ،اما بازهم میبایستی از منظر توضیحی
که میتواند در باره چرایی قیام مردم علیه حکومت به
اصطلاح الهی فراهم آورد ،باز هم مورد توجه قرار گیرد.