Page 22 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۸۷ (دوره جديد
P. 22
بازنشر فهم روشنی از این مفاهیم نداشتد ،و همدستی برخی از صفحه22شماره1853
دولتهای خارجی ارزشهای متناسب با یک جامعه طبیعی جمعه ۲0تا ۲۶آبانماه 1401خورشیدی
رنسانس در و متعارف را به یکباره ویران ساخته ،ارزشهای دروغینی
را در همان فضای احساسی به کالبد جامعه تزریق نمود. حقیقی توضیح دهنده حرکت عادی و طبیعی جامعه
خاورمیانه: ظهور گروههای سیاسی رنگارنگی که به سبب ماهیت در مسیر تکاملی خود نیز دیگر نمیتوانند نظم امور را به
وجودی خود نمیتوانستند نیازهای واقعی مردم را به آنها عهده گیرند .این شرایط دگرگونیهای غیرمتعارف ممکن است
نبرد تاریخی یادآوری نمایند ،و سپس جنگ میان ایران و عراق که شخص هنجارهایی را برای پاسخگویی به نیازها تعریف کند .اما از
خمینی باعث و بانی شکل گرفتن آن بود ،فضای ایران را آنجا که آن هنجارها برخاسته از حرکت طبیعی جامعه نیستند،
سنت و برای بیش از یک دهه به شرایطی کشاند که طی آن اتحادیه هرگز نمیتوانند جامعه را در تعادل و پویایی تکاملی هدایت
تبهکار روحانیت شیعه توانست پایههای سلطه انحصاری نمایند .این جابجایی در هنجارهای اجتماعی حالت بیقانونی،
مدرنیته خود را بر همه ابعاد و اجرای جامعه بگستراند و ارزشهای بیقراری و اضطراب ،و گسیختگیها را بر جامعه حاکم
دروغین به نام انقلاب به جامعه تحمیل شد .اما در حقیقت میسازند .این شرایطی است که دورکهایم آنرا نظم مکانیکی
=در اروپا ،مدرنیته پاسخ به سرکوب و جنایات کلیسا همان شرایطی بر جامعه مستولی شد که دورکهایم آنرا مینامد؛ یعنی نظمی که در آن اجزای جامعه در جایگاههای
بود .اما در خاورمیانه ،مسجد پاسخ به موج شتابنده شرایط «بیهنجاری» مینامد .اما به تدریج که تب و تاب خود قرار ندارند ،ارتباطات از حالت طبیعی خارج شده ،و
مدرنیته بود که جوامعی را که اکثریت آنها را مسلمانان انقلابی فرو نشست ،به تدریج این حقیقت آشکار گشت هنجارهای غیرواقعی به جامعه تحمیل شده است .این شرایط
فرقههای مختلف تشکیل میدهند با تناقض تاریخی خود که طاعون مذهب سیاسی همه پایههای زندگی اجتماعی را بیهنجاری نامیده میشود ]۱۳[.درحقیقت ،اگر همبستگی
فرسوده ،در حالی که همزمان منابع طبیعی و انسانی کشور در جامعهای وجود نداشته باشد ،به این دلیل است که روابط
روبرو میکرد. نیز به غارت رفته است .بطور طبیعی جامعه ایران امروز میان اجزای جامعه بسامان نیست .یعنی اینکه اجزای جامعه
=شرط گذار به مدرنیته ،مها ِر قدرت آزمند مذهب در نمیتواند یک جامعه هماهنگ مبتنی بر ارزشهای اخلاقی
چهارچوب نظام حقوقی مدرن است .نتیجه «بُردُ -برد» و هنجارهای انسانی باشد .جامعه بیمار ،غیرسالم ،فاسد ،و «در حالت بیهنجاری قرار دارند»]۱۴[.
وجود ندارد .یکی از این دو باید ببازد .پیروزی اسامگرایی، ویران شده نتیجه طبیعی همان هنجارهای دروغینی است بیهنجاری به شرایطی اطلاق میشود که در آن هنجارهای
باخ ِت مدرنیته است .نوزایی در خاورمیانه به «وزن ِکشی» که به دلیل ماهیت غیرانسانی خود نه تنها نمیتوانست تمیز طبیعی و متعارف و عادی و منطبق با نیازهای جامعه وجود
قدرتهای جهانی که هنوز همان بازماندگان بلوک «شرق» خوب و بد را به مردم بیاموزد ،بلکه میکوشید فریب و ندارند .در اینجا است که کل ارزشهای اخلاقی جامعه نیز
و«غرب» هستند نیز وابسته است .مدرنیته یک پدیده تمام دروغگویی را به جامعه تحمیل کند .این نظام فاسد راهی رو به اضمحلال میگذارد .در نتیجه ،کنترل اجتماعی بسامان
شده نیست و جهان همچنان در نبرد بین سنت و مدرنیته بجز خودکشی ندارد .به باور این نویسنده مردم به پوچی آن جای خود را به کنترلهای تحمیلی و غیرمتناسب میدهد،
از جمله در اروپا و آمریکا بسر میبرد .مشکل ،زمانی است همبستگی بسامان اجتماعی متزلزل شده و جای خود را به
که مدافعان مدرنیته بجای متشکل کردن خود ،به سیاهی ارزشها واقف گشتهاند. پیوندهای کاذب میدهد ،ارزشهای اخلاقی رفتاری همه
واقعا چرا مردم تا این اندازه عصبانی و خشمگین هستند؟ فرو میریزند ،و جامعه در حالت بیقراری قرار میگیرد.
لشکر اسامگرایان و سرکوبگران خویش تبدیل میشوند! بیاییم عمیقتر اندیشه کنیم .فضای رسانهای تمایلی به این شرایط ناهنجاری ،یا شرایط استقرار هنجارهای دروغین
توضیح و تحلیل علل واقعی رخدادها و چرایی قیام مردم و کاذب تحمیلی به جامعه ،مناسبترین زمینهها را برای
ندارد .امروزه مردم فراتر از تحلیلهای خبری به درک علمی
علل نابسامان شدن جامعه و راههای خروج از آن نیاز قیامهای طبیعی فراهم میآورد.
دارند .این وظیفه را میبایست با دقت مورد توجه قرار داد. قیام برای ارزشهای حقیقی
بیهنجاری برخاسته از هنجارهای دروغین تحمیلی از سوی هدف اصلی نوشتار حاضر در اینجا بهتر آشکار میگردد.
حکومت دینی میتواند به عنوان یکی از دهها پاسخ به انقلاب سال ،١۳۵۷و یا به تعبیر کسانی فتنه ،۵۷و یا انقلاب
بیقراری و قیام مردم علیه حکومت فریب و سرکوب باشد. دزدیده شده ،آنگونه که گروههای دیگر آنرا تعبیر میکنند،
با هر عنوانی که از آن نام برده شود ،موجبات توقف نظم
طبیعی و بسامان جامعه را فراهم آورد .فضای احساسی و
هیجانی آن زمان ،به همراه ریشههای مذهبی عمیق جامعه،
خطای روشنفکران ،نفوذ گروههای چپگرایی که اساسا
الاهه بقراط (بازنشر از ژوئیه – )۲۰۱۳قرون وسطای *برای اطاعات بیشتر به تارنمای اندیشکده بینالمللی نظریههای بدیل و یا کانال تلگرامی این نویسنده با عنوان «اندیشههای
سیاسی خاورمیانه به مثابه حکومت «دکانداران دین» حقوق بشری :دکتر محمود مسائلی…» مراجعه کنید.
(اصطلاح احمد کسروی) و شبیه آنچه قرنها پیش اروپا [The anomie theory ]۱
شاهد آن بود ،با تأسیس نظام جمهوری اسلامی در ایران
آغاز شد .تا آن زمان ،گروههای پراکنده اسلامگرایان هرگز [ ]۲نگاه کنید به کیهان لندن مورخ شنبه ۳۰مهر ۱۴۰۱برابر با ۲۲اکتبر ۲۰۲۲
قدرت دولتی را به تمامی در اختیار نداشتند تا بتوانند [ ]۳نگاهی ساده به رسانههای جمعی و نیز فضای مجازی نشان میدهد که اکثریت عمده مردم بیشتر نسبت به تحلیل اخبار روز
احکام دینی و قوانین شریعت را به جامعه تحمیل کنند. اقبال نشان میدهند .البته این امری کاما طبیعی است .مشکل آنجاست که رسانههای بانفوذ و همچنین چهرههایی که در میانه
حکومتهای عربستان و پاکستان که با یکدیگر نیز متفاوت همان فضای رسانههای صدای بلندی برای خود یافتهاند ،مایل نیستند بخشی از توان و امکانات خود را به توسعه اندیشه اختصاص
هستند ،با وجود مضامین قرون وسطایی ،در مقوله دیگری دهند .شوربختانه اغلب تحلیلها عاری از محتوی عمیق و یا دانش کافی در باره ساز و کارهای بینالمللی و شناخت آن است.
اغلب چهرههای شناخته شده هم با طرح موضوعات خبری که برای مخاطبان آنها جذاب باشد ،مانع از اندیشیدن میشوند .گویی
میگنجند. رقابتی شتابان برای افزایش تعداد مخاطب عادی داشتن در جریان است .ارادهای هم برای برای باز کردن دریچههایی برای کارهای
صورت مسئله عمیق نیست .تاشی هم برای تشویق به خواندن و ممارست در حوزه تفکر صورت نمیگیرد .منبع همه تحلیلها نیز همان فضای
در اروپا ،مدرنیته پاسخ به سرکوب و جنایات کلیسا بود. رسانه است و اغلب ممکن است کسانی ساعتها در این رسانهها سرگردان باشند تا گمشده خود را بیابند .اما آن یافتن نمیتواند
اما در خاورمیانه ،مسجد پاسخ به موج شتابنده مدرنیته بود از سطحی نازل فراتر رود .این خطری حتمی است که ممکن است بار دیگر زمینههای نوع دیگری از عدم بلوغ خودتحمیلی را در
که جوامعی را که اکثریت آنها را مسلمانان فرقههای مختلف
تشکیل میدهند با تناقض تاریخی خود روبرو میکرد. آینده باعث شود .گاهی اوقات بغض آنقدر گلو را فشار میدهد که نمیتوان آنرا توصیف نمود.
درون سنتی ،مذهبی ،خرافی و ارتجاعی جوامع با ظواهر [The Declaration of Independence and Natural Rights ]۴
مدرن وارداتی که نه تنها ابزار و فرهنگ تولیدش به آن [Alienation ]۵
جوامع تعلق نداشت بلکه حتا فرهنگ استفاده از آنها نیز
به درستی آموخته و آموزانده نشده بود ،بهترین فرصت را [.۲۹۸ .The German Ideology. New York: Prometheus Books, p .)۱۹۹۹( .Marx, K. and Engels, F ]۶
در اختیار اسلامگرایان و دکانداران دین قرار داد و این نظام [۲۴ .The Division of Labour in Society. The Macmillan Press LTD, p )۱۹۸۴( .Durkheim, E ]۷
جمهوری اسلامی بود که به رهبری آیتالله روحالله خمینی [ ]۸همان صفحه
برای نخستین بار بر قدرت دولتی تسلط یافت و [ ]۹صفحه ۶١
[Structural functionalism ]۱۰
[ ]۱۱همان منبع ،صفحه ۸١
[ ]۱۲صفحه ۸۷
[Anomie ]۱۳
[ ]۱۴صفحه ۳۰۴