Page 23 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۸۷ (دوره جديد
P. 23
صفحه23شماره1852
جمعه ۹تا پنجشنبه 1۵نوامبر ۲0۲۲
حرکت هزاران نفر با پای پیاده به سوی آرامستان آیچی سقز /چهلم مهسا امینی /چهارشنبه ۴آبان ۱۴۰۱ یک حکومت قرون وسطایی را با استفاده ناگزیر از
مظاهر مدرن ،از جمله قانون اساسی ،سه قوه مجریه ومقننه
مذهبی و خرافی ،تقویت شده باشد ،نبردی که نه تنها این حکومتها از لحظه تأسیس جزو اقمار «اتحاد شوروی» و قضاییه و شکل نظام جمهوری بنیاد نهاد .حکومتی که
ایران بلکه کشورهای مسلماننشین منطقه را از مصر تا به شمار میرفتند و مانند جمهوری اسلامی تا آخرین لحظه
ترکیه فرا گرفته است ،اینبار با برتری مدرنیته ادامه خواهد «ولایت مطلقه فقیه» اصل و اساس آن است.
یافت چرا که وجود این نبرد که دامنه آن به دلیل مهاجرت نیز زیر چتر حمایت «روسیه» قرار داشته و دارند. تمام مسئله بر سر این حکومت و این ساختار است و نه
مسلمانان و ساکنان آسیا و آفریقا به اروپا وآمریکا نیز پس نوزایی (رنسانس) در خاورمیانه و حل مسئله بر سر ظواهری که بطور متناقض هم از سرکوبگری آن و
کشیده شده است نشان میدهد که مدرنیته یک پدیده نبرد تاریخی سنت و مدرنیته به «وزن ِکشی» قدرتهای هم از سوء استفادهاش از ابزار دمکراتیک مانند «انتخابات»
تمام شده نیست .جهان همچنان در نبرد بین سنت و جهانی که اتفاقا هنوز و همچنان همان بازماندگان دو ناشی میشود .این ظواهر را همه حکومتهای سرکوبگر و
مدرنیته از جمله در قلب اروپا و آمریکا بسر میبرد .از قطب «شرق» و«غرب» هستند نیز وابسته است .جمهوری توتالیتر از جمله فاشیسم و کمونیسم در کشورهای اروپایی
همین رو ایستادگی مخالفان رژیمهای دینی و و مقاومت اسلامی بیهوده گمان میکند که با فروپاشی «بلوک شرق» و دیکتاتوریهای نظامی در آمریکای لاتین نیز داشتهاند.
در برابر تلاشهای خزنده اسلامگرایان در مصر و ترکیه باید جایی خالی شده و اوست که بدون هرگونه بنیه ذهنی آنچه آنها را به پرسش میکشید نه این ظواهر بلکه ساختار
با تمام توان مورد پشتیبانی ایرانیان دموکراسیخواه قرار و عینی که اندکی همخوانی با جهان امروز داشته باشد، ضدمردمی و سرکوبگرانه آنها بود که یک فرد یا یک حزب و
باید بشتابد تا آن را پر کند .نگاهی به تحولات کشورهای
گیرد زیرا به سود ایران است. مسلماننشین در منطقه از جمله مقاومت مصریها یا فرماندهان نظامی را در رأس آنها قرار میداد.
در این میان ،بنیه جامعه سیاسی ایران به شدت آسیب و ترکها در برابر اسلامگرایان حاکم نشان میدهد که ویژگی قرون وسطایی یک حکومت دینی بر خلاف دیگر
دیده است .تن دادن به بازیهای حکومت بدون آنکه کسی جمهوری اسلامی به کدام سوی تاریخ تعلق دارد .این حکومتهای ایدئولوژیک یا نظامی ،نقش عوامفریبانه دین
جز خود حاکمان به بازی گرفته شوند ،به آن میانجامد که مقاومت در طول سی و چهار سال گذشته بارها از سوی است که میتواند نه تنها تودههای مذهبی و خرافی را به
هر کسی مانند زمامداران رژیم و یا محمد ُمرسی در این زنان و جوانان (دانشجویان) علیه رژیم ایران به نمایش خود جلب کند بلکه همانگونه که انقلاب اسلامی در ایران
روزها ،مدعی شود که با «رأی مردم» روی کار آمده و کنار و همچنین رشد اسلامگرایی در ترکیه و کشورهای عربی
نمیرود! رفتار سیاسی شهروندان درست در اینجاست که گذاشته شد و در سال ۸۸به اوج خود رسید. و آفریقایی و حتا بطور بطئی در کشورهای غربی نشان
اهمیت مییابد .آفریدن و یا حفظ «مشروعیت» گروه در کشورهای عربی کوچک نیز اسلامگرایان و نیروهای میدهد ،میتواند گروههای مدعی روشنفکری و حتا در
«اخوانالمسلمین» در مصر یا حزب «عدالت و توسعه» در دمکراسی در یک تناقض تاریخی به نبرد مشغولند .تناقض به یک تناقض غریب ،مدعیان سکولاریسم و جدایی دین و
ترکیه و یا دار و دستههای جمهوری اسلامی در ایران ،از این معنی که حکومتهای اینان عمدتا اسلامگرایان دوست دولت را نیز به خود جذب کند! در هیچیک از حکومتهای
سوی هوادارانشان طبیعی است و جای هیچ ایرادی ندارد. غرب هستند که ممکن است تن به عقبنشینیهایی توتالیتر دیده نمیشود که کسی معترض و مخالف آنها باشد
مشکل زمانی است که معترضان و مخالفان اینان بجای بدهند .با اینهمه ،آنچه همواره تعیینکننده است ،بنیه خود و با اینهمه بدون آنکه حتا به بازی گرفته شود ،خود را در
متشکل کردن فعالیت و مبارزه خود ،با توجیه صرفا سیاسی، جامعه است .کشورهای ذینفع نیز سیاستها و اقدامات بازی حاکمان قاطی کند! بلکه برعکس ،معترضان و مخالفان
به سیاهی لشکر سرکوبگران خویش تبدیل میشوند! حال خود را بر اساس این بنیه تنظیم میکنند و تلاش میکنند در شرایطی به مراتب محدودتر از جهان امروز ،به تشکل
آنکه نتیجه مسئله نیز در نبرد بین سنت و مدرنیته که این از هر راهی که میتوانند بر نبردهای جاری به سود خود و سازماندهی خود پرداخته و در آخرین موج مبارزات
روزها با شدت کمنظیری در کشورهای منطقه جریان دارد، آزادیخواهانه قرن بیستم که به «انقلابهای مخملین»
یکی است :نتیجه «بُرد -بُرد» وجود ندارد! یکی میبَرد و تأثیر بگذارند.
دیگری میبازد ،و این بستگی به توازن متحد و متشکل رفتار انتخاباتی بخشی از مردم منطقه نیز درگیر همین نبرد معروف شد ،جغرافیای سیاسی جهان را تغییر دادند.
نیروهای اجتماعی دارد .اسلامیستها از اتحاد و تشکل است .برخی ،از جمله در مصر ،ترکیه و ایران ،میخواهند با اینک نوبت خاورمیانه است .با این تفاوت مهم و
برخوردارند .این نیروهای آزادیخواه و دمکراتیک هستند که پشتیبانی از -یا همکاری با نیروهای مذهبی و سنتی نتیجه سرنوشتساز که خاورمیانه نمیتوانست نقشی هر اندازه
بجای تبدیل شدن به زائده اسلامیستها باید برای وحدت و این نوزایی (رنسانس) و نبرد بین سنت و مدرنیته را تعیین کوچک در تحولات غرب بازی کند (دست کم بر من شناخته
تشکل خویش تلاش کنند وگرنه باز هم بازنده خواهند بود. کنند .شرط گذار به مدرنیته اما مها ِر قدرت آزمند سنت شده نیست) ولی کشورهای قدرتمند غربی بنا بر منافع ملّی،
و مذهب در چهارچوب نظام حقوقی مدرن است .برای منطقهای و جهانی خویش ،قطعا در تحولات خاورمیانه
*این مطلب نخستین بار ۱۱ژوئیه ۲۰۱۳در کیهان لندن این دو ،نتیجه «بُرد -بُرد» وجود ندارد .یکی از این دو باید نقش بازی میکنند .این موضوع در طرح صورت مسئله و
منتشر شد. ببازد .در سال ۵۷مشروطه به مشروعه ،مدرنیته به سنت ،و در معامله و معادله بین نیروها و حکومتهای اسلامگرای
منطقه (از آفریقا تا آسیای میانه) با غرب باید در نظر گرفته
حکومت عرفی به حکومت مذهبی باخت.
اگر ظرفیت مدرن جامعه ایران با وجود بمباران تبلیغات شود.
نتیجه مسئله
پس از تأسیس جمهوری اسلامی در ایران در آخرین سال
دهه هفتاد میلادی ،الجزایر وارد دهه خونین هشتاد شد
بدون آنکه تا به امروز توانسته باشد پاسخی قاطع به مسئله
اسلامگرایی و حرص و آز اسلامیستها برای کسب انحصاری
قدرت بدهد .به قدرت رسیدن طالبان در دهه نود ،کمان
«اسلامگرای ِی عربی» را از آفریقا تا آسیای میانه کشید و تیری
که در این کمان بود به برجهای دوقلو در نیویورک اصابت
کرد.
۱۱سپتامبر ۲۰۰۱بارزترین نماد نبرد بین تفکر قرون
وسطایی و جهان مدرن است .تفکری که ابزار مدرن را برای
نابود کردن تولیدکنندگان آن به کار میگیرد در حالی که
خود ،جز ویرانی ،بدیلی در چنته ندارد که بتواند به تغییر و
تکامل آن ابزار بپردازد.
تفکر در برابر تکنیک ،از جمله در جنگ ،خلع سلاح
میشود و نقش غرب در راندن اسلامگرایی به سوی
«اعتدال» برجسته میگردد حتا اگر قرار باشد حاکمانی چون
صدام حسین ،معمر قذافی و بشار اسد و حکومتهایشان
همانگونه از میان برداشته شوند که بن لادن و القاعدهاش!