Page 57 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۹۳ (دوره جديد
P. 57
صفحه۵7شماره1۸۵۹ -کامل ًا! شبکههای اجتماعی و نیز رسانههای فارسی زبان جنبش اظهار نظر میکنند هنوز با نظامهای مفهومی
جمعه ۲۳دسامبر ۲0۲۲تا پنجشنبه ۵ژانویه ۲0۲۳ برونمرزی نقش مهمی در این میان داشتهاند .نمونهای در و مقولاتی گذشته به آن نگاه میکنند.
تأیید حرفهای شما بیاورم .من متوجه شدهام که نسل جوان
کسانی همین فردا در منطقهای از کشور با تکیه بر همزبانی آذربایجانیهای ما که به ترکی ،یعنی زبان مادری خود سخن این جنبش نشان داد که بسیاری از خطکشیهایی که
باشندگان آن اعلام استقلال و یا خودمختاری کنند .مطمئن میگویند ،فارسی را نیز به مراتب بهتر از نسلهای پیشین پیش از این در جامعه سیاسی ایران مطرح بود ،دیگر مطرح
باشید که کسی با آن همراهی نخواهد کرد! حتی جهانیان صحبت میکنند .این به نظر من در مورد کردهای ایران هم نیست .برای مثال ،بعضی از فعالان سیاسی بیش از پافشاری
هم آن را نخواهند پذیرفت .بنابراین ،آن منطقه باید در انزوا بر هویت ایرانی خود ،بر هویت قومی خود تأکید میکردند
بسر ببرد؟! جوانان ما با این همبستگی شگفتانگیزشان صادق است. و میگفتند که مثل ًا کرد یا ترک یا بلوج یا عرب یا ترکمن
نشان دادند که یک دستسازی از بالا و به صورت آمرانه دایی ژینا امینی در همان اوایل جنبش صحبتی کرد که هستند .میتوان گفت که با این جنبش همه اینها به نوعی
امکانپذیر نیست .در نتیجه ،باید راهکار جدیدی اندیشید و بسیار مهم است .او گفت :ما پیرو ادبیات فردوسی ،مولوی، دود شد و رفت هوا .اکنون در سراسر ایران مردم با زبانها،
با مقولات و مفاهیم متفاوت و تازهای این جنبش را تحلیل حافظ و سعدی هستیم و افزود جان باختن مهسا را نباید سنتها ،فرهنگها و حتی با تاریخهای گوناگون به میدان
کرد و آینده آن را به گونهای دیگر ترسیم کرد .کسانی هم که آمدهاند و همبستگی کمنظیری از خود نشان میدهند
امروز یا فردا در پی رهبری این جنبش هستند در درجه اول علیرضا منافزاده که ما در تاریخ مدرن ایران اساساً چنین تجربهای را هرگز
قومی کرد .برخی از دوستان ک ُرد در خارج کوشیدند این نداشتهایم .شما اگر به جنبش مشروطهخواهی نگاه کنید
باید بدانند که با چه واقعیتی روبرو هستند. رویداد را قومی کنند اما نگرفت! مهسا در خانهاش به کردی میبینید که بیشتر در تبریز ،تهران و گیلان و یک مقداری
یعنی کسی به صرف اینکه یکی ۴۰-۳۰سال تجربه کار صحبت میکرد و در عین حال با آهنگ گوگوش که اصلش هم در اصفهان بود .در تاریخ مدرن ایران ما چنین جنبش
سیاسی دارد نمیتواند مدعی شود که این جنبش را میتواند آذربایجانی است ،میرقصید و میخواند .یعنی وضعیتی سراسری نداشتیم که فراتر از مرزهای قومی ،فرهنگی ،سنتی
رهبری کند .میبینید که بسیاری از جریانهای سیاسی و جدید در جهان ،در منطقه و کشورهایی مانند ایران به وجود و دینی برود .بنابراین ،من فکر میکنم کسانی که اکنون بر
آمده .ما باید از قالبهای فکری کهنه فاصله بگیریم و این هویت ایرانی ُرمانتیک تاکید میکنند ،یعنی هویتی که در
احزاب سنتی ما در فهم این جنبش عاجز ماندهاند. وضعیت جدید را بفهمیم .به عبارت دیگر ،باید بپذیریم که زمان مشروطه ساخته شد و در سراسر دوران پهلویها تبلیغ
این فرهنگها و زبانها را نمیتوان با زور از بین برد ولی در و ترویج شد و در پی مطرح کردن دوباره آن هستند ،باید
–آیا میشود گفت که آمرانه و از بالا بودن مدرنسازی عین حال میبینیم که صاحبان این فرهنگها و سخنگویان
جامعه در ترکیه و در ایران خود مانعی در برابر شکلگیری این زبانها گرویدهاند به یک زبان مشترک که برای ما فارسی بدانند که آن هویت دیگر جوابگو نیست.
است .از این وحدت در کثرت باید استقبال کنیم .قومهای فکر میکنم مردم ایران و بهخصوص جوانان به دنبال یک
ارگانیک دولت-ملت شد؟ ایرانی در گوشه و کنار کشور به زبان فارسی با هم ارتباط نوع ملیگرایی مدرن و وحدتبخش هستند .من اسمش را
– در باره آمرانه و از بالا بودن دولت -ملتسازی در دوران برقرار میکنند و همه نوروز و یک سلسله مناسبتهای مهم گذاشتهام «وحدت در کثرت» یا «یگانگی در چندگانگی».
پهلویها و در ترکیه آتاترک باید بگویم که انتقاد از آن به را جشن میگیرند .یعنی یک رشته عناصر اصلی در جامعه ما باید این ملیگرایی را بفهمیم .پیش از این هرکسی ساز
هیچ وجه به معنای نفی دستاوردهای آن دوره و آن تجربه و فرهنگ ایران و در گوشه و کنار ایران هست که همه خود را میزد .یکی میگفت آبا و اجداد من به کوروش
نیست .تفکری در آن زمان بر ذهن رهبران حاکم بود که بر ایرانیان را به هم وصل میکند .ما این عناصر مشترک را بزرگ میرسد ،یکی دیگر میگفت به هوخشتره و یکی دیگر
پایه آن میخواستند به تدریج زبانها و گویشها کمرنگ باید شناسایی کنیم مانند جشنها ،خوراک ،لباس ،یادبودها، میگفت به سلجوقیان و حتی سومریان میرسد؛ یعنی تا
شود .این سیاست در ترکیه بسیار خشنتر از ایران به اجرا خاطرهها ،ادبیات ،اعتقادات و مانند اینها ،و هویت ملی کنون جریانهای قومگرا هریک برای خود هویتی ساخته و
گذاشته شد .ولی ما امروزه با همین شبکههای اجتماعی پرداخته بودند و بر طبل این هویتهای قومی و منطقهای
و رسانهها و مدیریت جنبش کنونی و رابطهای که جوانان نوین ایرانی را بر اساس آنها استوار کنیم. میکوبیدند .ولی الان مسئله فراتر از اینهاست .یعنی فارس،
زیر ۲۵سال با جهان دارند ،به این نتیجه رسیدهایم که این ایرانیان با این جنبش نشان دادند که به موضوع ساختن و کرد ،ترک ،عرب ،بلوچ ،ترکمن میخواهند با حفظ هویت
جوانان بسیار جلوتر از ما هستند و به مراتب بیشتر از ما پرداختن دولت -ملت به گونهای دیگر میشود نگاه کرد .تمام طبیعی خودشان و تصویری که از خودشان دارند وارد میدان
که در خارج هستیم با جهان در ارتباط هستند .و این بسیار گرفتاریهایی که کشورهایی مانند ترکیه و ایران در گذشته شوند .هویت آنان هریک عنصری از عناصر سازنده این
داشتند این بود که فقط یک مدل دولت -ملت میشناختند.
شگفتانگیز است. پیشینیان ما برای ساختن دولت -ملت در زمان مشروطه از هویت وحدتبخش سراسری و نوین است.
به هرحال ،دیگر آن مدل کهنه دولت-ملت کار نمیکند. مدل فرانسوی و تا حدودی آلمانی گرتهبرداری کردند که بنا گویا ما باید همه این تجربههای تاریخی را از سر
البته آن مدل در دوره پهلویها خیلی دستاورد داشت و بر آن همه باید به یک زبان صحبت میکردند و یک نوع میگذراندیم تا ایران به این مرحله از تاریخ خود برسد و
چه بسا بقای کشور و یکپارچگی و همبستگی که ما امروز لباس میپوشیدند .امروز وضعیتی در جهان به وجود آمده نویدبخش دولت -ملت به معنای امروزین آن باشد که شبیه
شاهد آن هستیم تا درجهای نتیجه کوششهایی است که که در یک واحد سیاسی دیگر نمیتوان همه را یک شکل، هیچ دولت -ملتی در منطقه و در بسیاری از کشورهای
پیشینیان ما در دوره پهلویها کردند .ولی همانطور که گفتم یک زبان و یکدست کرد .فرض بگیریم وضعی پیش بیاید که جهان نیست .دولت -ملتی که در ایران و ترکیه ساخته
آن مدل دیگر به پایان خود رسید و نمیتواند ادامه پیدا کند. و پرداخته شده بود از روی مدل فرانسوی بود که در آن
تناقضهایش بروز پیدا کرده .همچنان که در ترکیه بروز همه میبایست به یک زبان سخن بگویند و یک نوع لباس
کرده .به هر حال ،با وضع کنونی و با آنچه در جنبش جوانان بپوشند .یعنی همان چیزی که کسروی میگفت« :یک زبان،
میبینیم مدل جدیدی از دولت -ملت پیش روی ما در حال یک درفش و یک دین» .در حالی که امروز اینطور نیست و
شکلگیری است که ما باید به پیشواز آن برویم .تجربه مردم ایران میتوانند در کثرت خودشان وحدت داشته باشند.
ایران در این زمینه حتی میتواند برای کشورهای منطقه و به نظر من زبان فارسی به عنوان زبان مشترک و جشنهایی
مانند نوروز عناصر وحدتبخش در میان مردماند که باید
کشورهایی نظیر ایران سرمشق باشد. بر آنها تأکید شود .در عین حال ،باید چندگانگی زبانی و
فرهنگی ایرانیان پذیرفته شود .اینست آن چیزی که من
–به نظر میرسد «بگذار صد گل بشکفد» واقعیت پیدا
کرده .همین تنوع و کثرت در زبان و فرهنگ خودش نوعی «یگانگی در چندگانگی» یا «وحدت در کثرت» مینامم.
–از کلیپهای مهسا امینی که در شبکههای اجتماعی
همگرایی و انسجام به وجود میآورد؛ اینطورنیست؟ منتشر شده میبینیم که دنیای او نزدیک است به دنیای
-بله .بگذارید این را هم اضافه کنم که آنچه من اسمش همسن و سالانش در دیگر مناطق ایران .او هم لباس
را گذاشتهام «ملیگرایی وحدتبخش نوین» با ناسیونالیسم کردی میپوشید و هم لباس غیرمحلی و آهنگ گوگوش را
رمانتیک و ملیگرایی به اصطلاح شیعی که کسانی مانند میخواند .همان ادغام فرهنگی که از زمان پهلوی در ایران
علی شریعتی به دنبالش بودند کاملاً فرق میکند .آن روی داده .در این میان جهانی شدن و کوچک شدن دنیا
گرایشها اکنون اتفاقاً تفرقهافکن هستند .باید در فهم و و افزایش قدرت رسانههای جهانی و شبکههای اجتماعی و
درک آنچه در ایران امروز روی میدهد بکوشیم ،نه اینکه
واقعیتهای امروز را در قالبهای کهنه فکری خود بریزیم. مدرن شدن فضاهای شهری نیز نقش مهمی دارد…
–بدون تردید این ملیگرایی وحدتبخش با ناسیونالیسم
نژادپرست مرزبندی روشن دارد…
-صدالبته!