Page 48 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۹۷ (دوره جديد
P. 48
میانه ارتقا یافت .در آن زمان اصحاب تاویل ،تفسیر و تقلید سمت و سوی این جلسات طرح اندیشههای قرون وسطا و صفحه48شماره1861
شبکهای از ارتباطات را به وجود آورده بودند و نقاط حساسی غرق شدن در آن بود و نه نقد آن .ایدههای قرون وسطایی جمعه ۷تا 1۳اسفندماه 1401خورشیدی
را در نظام مشروطه ،در اختیار داشتند .حسین نصر در دربار، به منزله پدیدههایی مستقل از زمان و مکان ،مورد بررسی
رییس دفتر شهبانوی ایران بود ،مرتضی مطهری در کرسی قرار میگرفت و به شیدایی در مقابل آنها میانجامید .این داریوش شایگان ( ۱۳۹۷-۱۳۱۳با ادیان هندی آشنایی
استادی دانشگاه نقطه اتصال تاویلیان ،تفسیریان و تقلیدیان شیفتگی و تاثیرپذیری از پدیدههای قرون وسطا به ویژه در داشت و مدتی نیز به یادگیری زبان سانسکریت پرداخته بود
بود ،مهدی بازرگان نقطه وصل اصحاب رنگارنگ مصدقی و شرکتکنندگانی مانند نصر و شایگان که فاقد آموزش و دانش و از طریق حسین نصر با حلقههانری کربن مرتبط گردید و
بخش خصوصی با تاویلیان و تفسیریان و تقلیدیان شده بود. مدرسهای از تاریخ ،الهیات و تصوف و عرفان سدههای میانه از این طریق با اندیشههای اسلامی آشنا شد .از ۱۳۴۶برای
زوج نورالدین کیانوری (نوه پسری فضل الله نوری) و مریم تحصیل دکتری به فرانسه رفت و از آن پس به ایران رفت و
فیروز (از ستایشگران صریح «امام خمینی») نیز با کودتایی نرم بودند ،بیشتر بود. آمدمیکرد)بدیعالزمانفروزانفر( ۱۳۴۹-۱۲۷۶استادبرجسته
رهبری حزب توده را به دست گرفتند و خود را به بافتههای تاویلی که اصحاب حلقه تاویل در سده بیستم به آن زبان و ادبیات فارسی) محمد معین ( ۱۳۵۰-۱۲۹۷استاد و
آن شبکه آویزان کردند ،و مدعی شدند که بین اسلام راستین میپرداختند با تاویلی که در سدههای میانه در میان اهل کلام پژوهشگر برجسته زبان و ادبیات) ،عیسی سپهبدی (-۱۲۹۶
امام خمینی و سوسیالیسم تفاوتی نیست ،تا قداست امام را در و صوفیان معمول بود تفاوت داشت .تاویل در نزد بسیاری ۱۳۶۰دارای دکترای روانشناسی از فرانسه و استاد دانشگاه
اذهانچپگرایانسادهاندیشیرسوخدهندکهنهازسوسیالیسم از اهل کلام ابزاری برای عقلانی جلوه دادن دین و شرع تهران) و برخی از روحانیون و مذهبیها ،از جمله محمد
چیز زیادی میدانستند و نه از اسلام .به این ترتیب نیروهای بود .صوفیان نیز با تاویلات خود در پی شخصی کردن دین اسماعیل صاینی زنجانی ،هادی خسرو شاهی ،مکارم شیرازی،
اسلامگرای دست راستی ضد مشروطیت ،چپهای متوهم و تلطیف شریعت بودند که همان عرفان و شهود فردی بود. شیخ جواد مناقبی ،دکتر جزایری ،و گهگاه مهندس بازرگان.
را نیز به دنبال خود کشاندند ،و در یک شبکه تو در تو در تاویل در نزد «اصحاب تاویل» سده بیستمی نه صوفیانه بود بعض از این افراد مانند فروزانفر ،عصار ،معین ،همایی و
جهت براندازی حکومت قانون و نظام دمکراتیک مشروطیت و نه کلامی .اصحاب تاویل در سده بیستم با چنگ زدن به سپهبدی شخصیتهای برجسته دانشگاهی بودند و احتمالا
به حرکت درآمدند .انقلاب اسلامی محصول مدیریت و مفاهیم سدههای میانهای در فکر ساختن ایده و جهانبینیای
هدایت محافظهکاران کهنهکاری بود که از چند دهه پیش از بودند تا بتواند با ایدههای برآمده از دنیای صنعتی و جهان گهگاه در آن نشستها شرکت میکردند.
انقلاب اسلامی در پوشش اسلامگرایی ،شاه را مورد حمله قرار مدرن مانند دمکراسی ،حکومت قانون ،لیبرالیسم ،سکولاریسم دو عضو ثابت این جمع ،حسین نصر و داریوش شایگان در
میدادند تا نظام مشروطیت و حکومت قانون را واژگون کنند. و سوسیالیسم هماوردی کند .آنها از پیامدهای اجتماعی سال ۱۳۴۰به ترتیب ۲۸و ۲۷ساله بودند و پیشینه آکادمیک
ایران ِ در حال دگرگونی و مدرن شدن و صنعتی شدن هراس در معارف اسلامی به ویژه الهیات و تصوف نداشتند .شایگان
تاثیر حلقه ارانوس بر اسامگرایی در ایران داشتند .دنیای تاویلی آنها گزیدههایی از تشیع و تصوف را میگوید واژه تاویل برای نخستین بار در این جمع به گوشش
خورده است .جلسات این حلقه در روزهای آخر هفته اغلب
سران نهضت آزادی در حاشیه جلسه شورای مرکزی نهضت آزادی ایران۱۳۵۶ - در منزل یک وکیل دادگستری به نام ذوالمجد طباطبایی در
این حلقه در ۱۹۳۳میلادی توسط اولگا فروب کاپتین Olga با برداشتهایی وهم زده و نامربوط از دوران باستان بهم تهران،خیابانبهار برگزارمیشد.
Frobe- Kapteynدر جنوب سوییس در کنار دریاچه ماجیور گره میزد تا جهانبینیای بسازد که بتواند در چالشهای من یکبار پس از انقلاب به همراه دوستی که با ذوالمجد
( )lake Maggioreواقع در آسکو ماشیا Ascona- Moscia طباطبایی آشنایی داشت ،در همان خانهای که جلسات حلقه
تاسیس شد و فعالیتهای آن همچنان ادامه دارد .فعالیتهای اجتنابناپذیر ناشی از پیشرفت ،سردرگمی ایجاد کند. تاویل در آن برگزار میشد ،دیدار کردم .سالنی بود که از دو
این نهاد در وبسایت رسمی آن انتشار مییابد .واژه ارانوس بحران سیاسی ۱۳۵۶-۵۷فرصتی برای اصحاب تاویل فراهم اتاق پیوسته تشکیل شده بود .ذوالمجد طباطبایی ضمن سخن
( )eranosدر اصل یونانی است و به انجمنی در یونان باستان آورد تا بافتههای تاویلیشان را برای حل مشکل سیاسی چنین در باره برقراری جلسات در آن محل به زاویهای از اتاق اشاره
گفته میشد که شرکتکنندگان در برگزاری آن سهمی به عهده فرمولبندی کنند« :آشتی شاه با ملت» .ملت در زبان تاویلی کرد و گفت ،هنگام نماز جلسه متوقف میشد و علامه در آن
میگرفتند .حلقه ارانوس در راستای هدفهایش کنفرانسهای اصحاب تاویل به معنی روحانیت بود و نه ملتی که در قانون زاویه میایستاد و نماز را اقامه میکرد و جمع هم در پشت
سالانه برگزار میکند .یکی از تالارها در خانهای مشرف به اساسی مشروطیت آمده بود .آنها راه حل برونرفت از بحران
دریاچه که این کنفرانسها در آن برپا میشود ارانوس نامیده را همکاری شاه و روحانیت که خمینی نماینده آن شده بود ایشان میایستادند و به او اقتدا میکردند.
میشود و به این جهت این حلقه ،ارانوس نامیده شده است. میدانستند .حاصل چنان تفکرات تاویلی در بیانیه «صدای من تا آن لحظه از وجود چنان محفلی آگاهی نداشتم و
هدف این کنفرانسها اینگونه در وبسایت رسمی آن درج انقلاب شما را شنیدم» که به وسیله حسین نصر و رضا قطبی اغلب نامهایی که او یاد میکرد برای من بیگانه بود .به گفته
شده است « ایجاد محلی برای رویارویی و تجربه و جایی که نوشته شد و شاه با صدایی لرزان در رسانه عمومی خواند ، ذوالمجد طباطبایی از گفتگوهای انجام شده در آن جلسهها
بازتاب یافت .از همان زمان که خمینی به تنه درخت سیب یادداشت برداشته میشد و در اختیار یکی دو نفر از اعضا قرار
افکار شرقی و غربی با هم برخورد میکنند». معروف در نوفل لوشاتو تکیه زد ،به وسیله اصحاب تاویل، میگرفت تا آنها را با خود ببرند و دستنوشتها را پاک نویس
ماسینیون و هانری کربن از اعضای حلقه ارانوس اصحاب تفسیر و اصحاب تقلید به مقام قدیسان سدههای کنند تابعدامتناصلاحشدهدراختیارجمعقرارگیرد.امایکی
از آن افراد که یادداشتهای فراوانی برای اصلاح با خود برده
بود ،یادداشتها را بازنگرداند و مدعی شد که در واقعهای
مفقود شده است .ذوالمجد طباطبایی به ادعای مفقود شدن
نوشتهها سخت ابراز تردید میکرد و گفت میترسم سالها
بعد آن فرد آن نوشتهها را به نام خودش منتشر کند .ایشان در
بیان خاطرهای دیگر گفت که روزی با علامه نشسته بودم و او
در حال زیر و رو کردن اوراق نوشتههایش بود که صفحهای
با خط بسیار خوش و ُمهر دربار توجهم را جلب کرد .صقحه
تقدیرنامهای بود از سوی شهبانو به علامه طباطبایی .به علامه
گفتم آقا این تقدیرنامه در بین کاغذها ممکن است گم شود،
اما او اهمیتی به اینجور چیزها نمیداد ،در حالی که دیگران
اینگونه تقدیرنامهها را قاب میکردند و برای تفاخر در معرض
دیدمیگذاشتند.
علامه طباطبایی فرانسه نمیدانست و کربن با آنکه متون
فارسی را خوب میخواند اما در گفتگو نیازمند مترجم بود.
ترجمه گفتگوها با حسین نصر و شایگان بود .داریوش شایگان
در کتاب «هانری کربن ،آفاق تفکر معنوی در اسلام ایرانی»
شرح مبسوطی از افکار کربن ارائه کرده است .ماحصل این
افکار با آنچه حسین نصر در باره وسعت مسایل طرح شده
در آن جلسات گفته است مطابقت دارد .نصر میگوید«:
گفتگوهایی که در این جلسات صورت گرفت ،در ک ّل قرون
وسطا تحقق نیافته بود».