Page 11 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۹۸ (دوره جديد
P. 11

‫صفحه‌‌‌‌‪‌‌1‌‌1‬شماره‌‪1864‬‬                                                    ‫بازنشر‬                                                   ‫فلک‌دون‌نواز‌یک‌چشم‌است‬
‫جمعه ‪ ۳‬تا پنجشنبه ‪ 9‬فوریه ‪202۳‬‬
                                                            ‫دست دادن یا ندادن‬                                        ‫وان‌ یکی‌ هم‌ میان‌ سر‌ دارد‬
‫عاجز ماند و به دست و پا افتاد و تعهد سپرد که زبانش را‬        ‫مسأله این است!‬
     ‫نگهدارد به شرطی که ما هم پرونده را بایگانی کنیم‪.‬‬                                                                                ‫خرکی‌ از‌ زمین‌ بلند‌ کند‬
                                                           ‫( کیهان لندن شماره ‪) ۱۱۶۳-۱۱۷۴‬‬
‫دست دادن با خانم (یا خانمهایی) در جلو چشم همگان‪،‬‬                   ‫تیر تا مهر ‪۱۳۸۶‬‬                                   ‫چون‌ عزیزانش‌ معتبر‌ دارد‬
‫آن هم در یک کشور خارجی و در یک اجلاس عمومی خیلی‬
‫فرق داردبادرآغوشکشیدنزنشوهردارکهآقایخاتمیرااین‬                           ‫احمد احـرار‬                                                 ‫بَ َردش‌ بر‌ فراز‌ دیدۀ‌ خود‬
‫طور به دست و پا انداخته و حتی امروز که دیگر دارای مقام‬
‫رسمی و مرئوس آیتالله خامنهای و مرعوب دستگاه امنیتی و‬                                                                 ‫چون‌ ببیند‌ که‌ ُس ّم‌ خر‌ دارد‬
 ‫آدمکشان حرفهای نیست‪ ،‬به واکنش منفعلانه واداشته است‪.‬‬
‫سید محمد خاتمی از در بزرگی که تاریخ به رویش گشوده‬                                                                                    ‫زندش‌ بر‌ زمین‌ که‌ ُخرد‌ شود‬
‫بود وارد شد و هشت سال عجز نشان داد و سرانجام از در‬
‫کوچک بیرون رفت‪ .‬دلایل زیادی برای ناکامی او در مقام‬                                                                   ‫خر‌ دیگر‌ به‌ جاش‌ بردارد‬
‫ریاست جمهوری میتوان برشمرد از ضعف شخصی تا موانع‬
‫عمومی‪ .‬این حرفی را که ایشان امروز میزند و میگوید‬                                                                     ‫آقای محمد خاتمی یکی از آن برگزیدگان بود که فلک دون‬
‫عطای قدرت را به لقای آن بخشیدم‪ ،‬اگر در پایان دورۀ اول‬                                                                ‫نواز او را برکشید‪ ،‬هشت سال معتبرش داشت و چنانش بر‬
‫ریاست جمهوری بر زبان میآورد و بدان عمل میکرد امروز‬                                                                   ‫زمین زد که احتمال برخاستنش منتفی است‪ ،‬هرچند عاشقان‬
‫در چنین وضع خفتانگیزی قرار نمیگرفت و شاید مملکت‬                                                                      ‫چشم و ابرو و ناز و ادای او در داخل و خارج هنوز به وقوع‬
                                                                                                                     ‫معجزۀ عیسوی و دمیدن روح در این مرده سیاسی امیدوارند‪.‬‬
‫سیدمحمدخاتمی در سازمان ملل متحد ‪۱۳۷۷‬‬                                                                                 ‫من تعجب میکنم از اشخاص صاحب نظر و بیغرض و‬
                                                                                                                     ‫اکثراًسپیدموی که خود باور کردهاند و میخواهند به دیگران‬
‫هم به چنین روزی نمیافتاد که از منجنیق فلک بر سرش‬           ‫چندی بعد‪ ،‬که یکی از رفقای عکاس به من گفت عکسها‬            ‫نیز بباورانند که خاتمی سعی کرد با آمریکا وارد مذاکره شود‬
‫سنگ فتنه ببارد و در این حال مسألۀ روز و مشغله دولت‬         ‫واقعی است و خود او در ماجرا حضور و مداخله داشته است‪.‬‬      ‫و مسائل فیمابین را حل کند ولی آمریکاییها مرتکب‬
‫و ملت‪ ،‬دست دادن یا دست ندادن فلان آدم با زن نامحرم‬         ‫دامگذاری برای اشخاص و فیلمبرداری یا عکس برداری و‬
                                                           ‫ضبط صدای آنها توسط دستگاه امنیتی‪ ،‬در تمام دنیا امری‬           ‫اشتباه شدند و این فرصت تاریخی را از دست دادند‪.‬‬
                                       ‫باشد‪.‬‬               ‫رایج است‪ .‬ساواک هم از این کارها میکرد‪ .‬از جمله‪ ،‬زنان‬      ‫ما ایرانیها‪ ،‬از بزرگ و کوچک‪ ،‬یک خصلت مشترک داریم‪.‬‬
‫این نتیجۀ هشت سال حکومت بزدلانه خاتمی است که‬               ‫عشوهگری در اختیار داشت که آنها را بر سر راه اشخاص‬         ‫بدیهیات را کمتر باور میکنیم تا وهمیّات‪ .‬چیزی را که جلوی‬
‫جنبش تحولطلبی در ایران‪ ،‬علیرغم برخورداری از حمایت‬          ‫مورد نظر میگمارد و «شکار» را به خلوتگاه میکشاند و در‬      ‫چشممان واقع میشود نادیده میگیریم و به افسانهای که‬
‫قدرتمندانه اکثریت قاطع مردم و پشتیبانی افکار جهانی‪،‬‬         ‫معرض دید دوربینها و شنود ضبط صوتها قرار میداد‪.‬‬           ‫معلوم نیست چه کسی و با چه نیّتی به هم بافته است به‬
‫شکستخوردوبرگشتهایمبهعصراستبدادوحاکمیتارتجاع‪.‬‬               ‫داستان‪ ،‬از این هم جالبتر شد وقتی دنبالۀ آن را سالها بعد‪،‬‬
                                                                                                                                                 ‫دیدۀ قبول مینگریم‪.‬‬
               ‫بگذریم و بپردازیم به ماجرای اخیر‪.‬‬                    ‫از زبان یکی از مقامات برجستۀ امنیتی شنیدم‪.‬‬       ‫ما به چشم دیدیم که بیل کلینتون به هر کاری که عقلش‬
‫یک فیلم پنج ـ شش دقیقهای از سفر آقای خاتمی به ایتالیا‬      ‫او برایم گفت‪ :‬رئیس (ارتشبد نصیری) واعظ را احضار کرد‪،‬‬      ‫میرسید و طرفداران مصالحه با ایران‪ ،‬از ایرانی و آمریکایی‪،‬‬
‫انتشار یافته که او را در حال عبور از برابر چند خانم خارجی‬  ‫عکسها را جلو او گذاشت و خروشید که مرد ناحسابی‪ ،‬این‬        ‫پیشنهاد کردند تن سپرد‪ .‬به او گفتند برای شکستن یخها‬
‫و خوش و بش کردن با آنها نشان میدهد‪ .‬این خانمها برای‬        ‫چه رسوایی است؟ راست گفتهاند که‪ :‬واعظان کاین جلوه‬          ‫در رابطه بین ایران و آمریکا باید واشنگتن به گناه خود در‬
‫استماع سخنرانی آقای خاتمی در مجمعی گرد آمده و بر سر‬        ‫در محراب و منبر میکنند ـ چون به خلوت میروند آن کار‬        ‫قضایای منتهی به ‪ ۲۸‬مرداد اعتراف کند‪ .‬پذیرفت و وزیر‬
‫راه ایشان قرار گرفته بودند‪ .‬لابد آقای خاتمی هم پیشبینی‬     ‫دیگر میکنند‪ .‬آن منبر رفتنت‪ ،‬این خلوت کردنت! واعظ‬          ‫خارجهاش‪ ،‬خانم اولبرایت را مأمور کرد رسماً اعتراف و‬
‫چنین برخوردی را نکرده بود تامثل سفرش به نیویورک همان‬       ‫شهیر البته نمیتوانست ادعا کند که عکسها ساختگی است‪.‬‬        ‫عذرخواهی کند‪ .‬اقدامی یک طرفه و بینتیجه‪ .‬بعد‪ ،‬فرصت‬
                                                           ‫گفت کار خلاف شرعی صورت نگرفته‪ ،‬خانم فلان صیغۀ‬             ‫دیدار در مجمع عمومی سازمان ملل متحد پیش آمد‪.‬‬
    ‫گونه بگریزد که برای روبرو نشدن با کلینتون گریخت‪.‬‬       ‫من است‪ .‬ما که در اتاق مجاور نشسته بودیم و از طریق‬         ‫آمریکاییها تمام مقدمات را تدارک دیدند تا رئیس جمهوری‬
‫این فیلم چند دقیقهای را قرشمالهایی که حکومت‬                ‫میکروفونی که زیر میز رئیس نصب شده بود این مذاکرات‬         ‫آمریکا و رئیس جمهوری ایران‪ ،‬محترمانه با هم بنشینند و‬
‫استبدادی ـ ارتجاعی موجود در استخدام دارد برای رئیس‬         ‫را گوش میکردیم‪ ،‬یادداشتی نوشتیم و برای رئیس فرستادیم‬      ‫صادقانه گفتگو کنند‪ .‬کلینتون در تالار جلسه علنی نشست‬
‫جمهوری پیشین‪ ،‬پیراهن عثمان کرده و خواستار خلع لباس‬         ‫که زن‪ ،‬شوهر دارد‪ .‬شوهرش فلانی است‪ .‬این آقا هم میداند‬      ‫و به موعظه آقای خاتمی که گریزی هم به صحرای کربلا و‬
‫و محاکمه او شدهاند‪ .‬آقای خاتمی به هراس افتاده است و‬        ‫و او را میشناسد‪ .‬بپرسید آیا میتوان زن شوهردار را صیغه‬     ‫مظالم آمریکا داشت گوش سپرد اما آقای خاتمی از ترس آن که‬
‫میگوید فیلم‪ ،‬حقیقی نیست و مونتاژ است‪ .‬دقیقاً همین‬          ‫کرد و به رختخواب برد؟ حریف‪ ،‬با همۀ سخنوری‪ ،‬در جواب‬        ‫مبادا سینه به سینه کلینتون قرار گیرد و مجبور شود دست‬
                                                                                                                     ‫او را بفشارد‪ ،‬به سرعت از سالن گریخت‪ .‬حتی از حضور در‬
                        ‫جاست که من حرف دارم‪.‬‬                                                                         ‫برابر دوربین عکاسان و فیلمبرداران‪ ،‬به هنگام عکسبرداری‬
                    ‫«بقیه حرفها در شماره آینده»‬                                                                      ‫و فیلمبرداری از رؤسای هیأتهای نمایندگی امتناع ورزید‪.‬‬
                                                                                                                     ‫آن وقت چه طور میتوان به اعتبار حرف فلان مأمور درجه‬
                                                                                                                     ‫سوم آمریکائی داستان ارسال نامهای به امضای آقای خاتمی و‬
                                                                                                                     ‫وزیر امور خارجه وی برای مذاکره با آمریکا و بیاعتنایی کاخ‬

                                                                                                                             ‫سفید به این نامه را جدی گرفت و باور داشت؟‬
                                                                                                                     ‫داستان واقعی‪ ،‬و نه خیالی‪ ،‬این آخرین نمایشی است که‬
                                                                                                                     ‫آقای خاتمی در مرکز آن قرار دارد‪ :‬دست دادن یا ندادن با‬

                                                                                                                                                  ‫زنان در سفر ایتالی!‬
                                                                                                                     ‫در اوایل دهۀ پنجاه‪ ،‬یک روز صبح تعدادی عکس در تهران‬
                                                                                                                     ‫و قم و مشهد به دست این و آن رسید که یکی از واعظان‬
                                                                                                                     ‫سرشناس را در حال معاشقه و همبستری با خانمی جوان‬
                                                                                                                     ‫نشان میداد‪ .‬عکسها در طول روز دست به دست گشت‬
                                                                                                                     ‫و تکثیر شد و زمزمههایی نیز برانگیخت اما طولی نکشید‬
                                                                                                                     ‫که مدافعان «روحان ّیت مبارز» به مقابله برخاستند و مدعی‬
                                                                                                                     ‫شدند که عکسها «مونتاژ» و ساخته و پرداختۀ ساواک است‬
                                                                                                                     ‫به منظور لکهدار ساختن دامان قبای آن روحانی صاحب نام‪.‬‬
                                                                                                                     ‫آن عکسها را من دیدم ولی این ادعا را نیز باور کردم تا‬
   6   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16