Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۹۸ (دوره جديد
P. 12
صفحه12شماره1864
جمعه 14تا 20اسفندماه 1401خورشیدی
نکتههایی در باره»معمای هویدا» ()3 در طوفان انقلاب ،من دوبار با هویدا دیدار كردم
منوچهر فرمانفرمائيان
مردی كه سیزده سال ریاست دولت و پانزده
سالمركزیتمملكتراداشتبیكارونومیددر
كنار حوض منزل راه میرفت بدون عصا و پیپ!
بازنشر (تاریخ نشر در کیهان لندن:
مهر تا آبانماه ۱۳۸۰
شمارههای ) ۸۷۸-۸۸۰
امیرعباس هویدا و لیلا امامی در دوران زناشویی «معمای هویدا» ــ كه بخشی از آن را در خاطرات و تاریخ
شاهقلي در صفحة ۲۷۸ذكر شده كه به سفارت امريكا براي ۴ــ ميگويند تودهاي بوده .عده زيادي در جواني تودهاي كیهان خواندید ــ كتابی است بحث برانگیز .همان گونه كه
گزارش مي رود و ميگويد به چه نحوي حزب ايران نوين را بودند ،و هركسي كه امروز هم پولي ندارد تودهاي است .اين
شاه در هم شكسته و دليل مي آورد كه تمام پول بنياد پهلوي در بازار كتاب مورد توجه قرار گرفت و تیراژ قابل توجهی به
و قدرت حزب مردم و شاه قادر نشدند كه آراي اهالي رامسر كه دليل خوب يا بد طرف نميشود و چه گفتن دارد.
را به حزب مردم منتقل نمايند ،بنابراين شاه تصميم گرفت ۵ــ در صفحه ۲۰۶عكسي از ازدواج هويدا به چاپ رسيده، دست آورد ،در محافل و مجالس نیز موضوع بحث ایرانیان
حزبي كه اين قدرت را كسب كرده منحل كند .بعد خود مثل اين است كه عزاداري داشته .اين عكس رقت آور است .ما
نويسنده ميگويد كه دكتر شاهقلي مرتكب اشتباهي شد و عكسهاي خيلي بهتر با لبخندديده بوديم .ميفرماييد كه خانم آشنا به مسائل سیاسی و اجتماعی یا دست اندركاران امور
آنچه ميگويد مربوط به شهسوار است كه كانديداي حزب هويدا از اين عكس بهتر نداشت كه بدهد شما چاپ كنيد.
ايران نوين با اكثريت آراء برنده شد .نميدانم بايد بر طبابت در همان صفحه مينويسيد كه homosexual – pederast در رژیم پیشین بوده است.
دكتر شاهقلي ايمان آورد و يا شـ ّم سياسي ايشان .در اين مورد – impotentبود .اقلا آقاي ميلاني ميخواست به امثال ما كه
هم بايد به دكتر شاهقلي تبريك گفت و هم به سفارت امريكا در ايران با نخست وزير ي او ۱۳سال زندگي كرديم رحم كند. ما وعده كرده بودیم نظریات و انتقادات صاحبنظران و
و هم به نويسنده كتاب .كدام ايراني است كه بگويد در اول اين گفته شايسته مجله يا روزنامههاي پايين شهر است چنان
۱۹۷۷مردم شهسوار يا هر جاي ديگر در ايران طوري قد علم كه خانمش هم مطالبي كه به او بسته شده تكذيب ميكند. مطلعین را ،مشروط به آن كه مربوط به موضوع و عاری از
كردند كه هيچكس نتوانست جلوي اشتياق ملت را به رأي تصديق ميكنم كه او م َـر ِد زن باز قهاري نبود ولي كسي كه
دادن بگيرد و شهسواريها يا رامسريها آن كاري كه خواسته تمايلات انحرافات جنسي دارد آخرالامر خود را لو ميدهد، حب و بغض یا كلی بافی باشد ،راجع به این كتاب منعكس
بودند كردند و موفق شدند و حزب ايران نوين توانست با چنان كه در تمام محافل دنيا چنين اشخاصي هميشه انگشت
ايمان و علاقه و مردانگي انتخابات را به نحوي كه حزب دستور كنیم.مقالهمبسوطدكترمنوچهرفرمانفرمائیاننمونهیكنقد
ميداد عليرغم دولت و پول و شاه ،وكيل خودش را به مجلس نما هستند .هويدا در زمره آنها نبود.
بفرستد .آقاي دكتر شاهقلي و نويسندة كتاب بهتر است اعلان از هويدا بگذريم .دركتاب آقاي ميلاني صفحات متعددي در متینومنطقی درباره«معمایهویدا»ست.اینمقالهرابه
كنند كه خوانندگان همگي نادانند و بگويند كه تمام آنان از بين باره رفت و آمد وزراي كابينه منصور و هويدا به سفارت امريكا
نادانهايي كه ايران را نميشناسند انتخاب شدهاند و اين اراجيف اختصاص داده شده است .اسامي راكول و ياتسويچ به حد نقلاز«رهآورد»درسهشمارهبهنظرتانمیرسانیم.منوچهر
وفور ذكر گرديده و وزراي هويدا همگي به سفارت امريكا براي
را قبول خواهند كرد. عرض گزارش و يا صلاحديد معرفي شدهاند .ما اگر بخواهيم به فرمانفرمائیانباامیرعباسهویدادوستینزدیكداشتهاست
جزئيات اين كتاب وارد بشويم صدها صفحه نوشته لازم است
شكنجه در ايران و چون فقط ميخواهم در باره هويدا صحبت كنم كه چطور و زمانی هر دو از مدیران شركت ملی نفت ایران بودند.
بعيد نيست كه همين پراكندهگوييها ،سفارت امريكا را اين آدم و شاه كه همه جور ميتوانستند از وزراء موأخده و
بازخواست كنند گذاشته بودند تا اين حد امور از دستشان در هويدا هيچ وقت از شنيدن حرف حساب و ايراد بجا رو بر
گمراه كرد و ايران را به باد داد .در صفحه ۲۲۳از برودكه هر وزيري هركاري ميخواست انجام دهد .مثلا دكتر نميگردانيد و از شوخي و مزاح كه بر ضد او ميشد تا حدودي
لذت ميبرد و با وصف اين كه بي نهايت نكته سنج بود جواب
تندي به كسي نميداد و تحمل حرفهاي سخت را ميكرد .يكي
از دفعات كه او را در منزل تقي رضوي ديدم ،تصادفاً گفت
نخست وزيري مثل مرض سل است تا آدم را نكشد ول كن
نيست .نميدانم آيا در موقع مرگ به فكر اين جمله افتاد يا
خير .خدا بيامرزد هويدا را ،وجداناً تصور ميكنم كه آقاي ميلاني
هر چند مطلب شايستهاي درباره او نوشتهاند ولي حق هويدا
بيش از آن است كه در كتاب گفته شده و تصور ميكنم با
شمارش عيوب و ايراداتي كه وارد آوردهاند بر عكس هويدا را
آن چه نبوده معرفي ميكنند:
۱ــ از بدو امر هويدا را در معاملات مشكوك ميگذارد و با
وصف اين كه مدركي بر عليه او يافت نشده باز به عقيده من
خدشهاي است كه بدون دليل به او وارد ميآيد .مثل «من
اطلاعات مربوط به آلمان را نداشتم».
۲ــ «پدرش» بهائي بوده و معلوم نيست چه ربطي به او دارد
و چراخوانندهوقتخودشرابااينامربايدتلفكندكهفلان
كسي چه مذهبي داشته .مثل اين است كه مذهب تاثير كلي به
رفتار شخص هويدا داشته و اين چه حرفي است كه اين همه
تكرار ميشود .به شما و بنده چه كه پدر هويدا يا خودش
فلان مذهب دارد يا ندارد.
۳ــ باز هم موضوع فراماسون بودنش به بنده و امثال من
چه ارتباط دارد كه اين همه در باره آن توضيح داده شده،
فراماسونري نه حزب است نه مذهب ،باشگاهي است كه
انگليس ها اختراع كردهاند براي مقاصد خودشان.