Page 43 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۰۷ (دوره جديد
P. 43
صفحه43شماره18۷3 در ماهیت همان منشور مریم است که با ادبیاتی پرابهام و سازمان مجاهدین خلق است .جریانهایی از
جمعه 14تا پنجشنبه ۲0آوریل ۲0۲3 آشفته نوشته شده است. فدرالیستها رابطهای تنگ با مجاهدین دارند و علاوه بر
آن برخی از جریانهایی که در موضعگیری از مجاهدین
عمومی است .هر دو کانون خود را ملتزم به دمکراسی در دو کانون و دو چهره خلق فاصله میگیرند ،در مخالفت با کانون نخست مواضعی
آینده اعلام کردهاند .اما در اینکه دمکراسی در چه ساختی هر یک از این کانونها چهرهای شاخص دارد .چهره شاخص همسو با مجاهدین اتخاذ کردهاند و جبههای اعلام نشده به
از دولت قرار است به اجرا درآید ،هر دو کانون به درجات کانون نخست ،شاهزادهای است که رفتار و کردارش شباهتی وجود آوردهاند .این جبهه با شعار «مرگ بر ستمگر چه شاه
متفاوت از دولت یکپارچه فاصله گرفتهاند .کانون نخست با به خاندانهای اشرافی و سلطنتی ندارد .ادعای میراث سیاسی باشه چه رهبر»« ،استبداد شاه و شیخ» و با بیان واژههای
لکنت زبان و کانون دوم با صراحت .دمکراسی تعارضی با سلطنت را بارها رد کرده و جمهوری را نظامی مناسبتر استخفافی چون «بچه شاه» یا «پسر شاه» با کانون نخست و
یکپارچگی کشور ندارد .دولت عبارت از یک واحد سرزمینی برا ی دمکراسی میداند ،اما راه را برای تعیین شکل نظام
مشتمل بر جمعیت و ارگانهای اعمال حاکمیت است که در مجلسس موسسان آینده نمیبندد .به این ترتیب افق شخص شاهزاده رضا پهلوی مرزبندی میکنند.
مورد شناسایی بینالمللی قرار گرفته است .جمعیت نیز عبارت گستردهتری را در میدان سیاست برای مانور میگشاید .رضا
از شهروندانی است که مجموعه آنها ملت را به عنوان پهلوی صندوق رای پس از سقوط جمهوری اسلامی را ح ّلال منشور مهسا و منشور مریم
سازمان مجاهدین خلق طرحی ۱۰مادهای را از سال ۱۳۹۲
مقولهای سیاسی میسازند. اختلافات بین سلیقههای مختلف سیاسی میداند. با عنوان «برنامه ۱۰مادهای مریم رجوی» برای دوران پس
کانون نخست بازتر عمل میکند ،رضا پهلوی از همه چهره شاخص کانون دوم ،مریم رجوی است که از سوی از جمهوری اسلامی تدوین و ارائه کرده است .اما این برنامه
تشکلها و شخصیتهایی که با اصول اعلام شده او موافقند سازمان مجاهدین خلق به عنوان رییس جمهور مقاومت چیزی بیش از برنامه موقت برای دوران گذار است (دوران
میخواهد که منتظر دعوتنامه نباشند و با این کانون معرفی شده است .مریم رجوی با نام خانوادگی قجر عضدانلو گذار عبارت است از زمان بین سقوط رژیم و استقرار نظام
همکاری کنند .اما کانون دوم بسته عمل میکند ،و از دیگران رفتار و کرداری مانند ملکهها دارد .لباسهای فاخر به رنگ جدید مبتنی بر قانون اساسی جدید) .با این برنامه سازمان
میخواهد که در «شورای ملی مقاومت» که زیر اتوریته آبی فیروزهای (آبی سلطنتی) میپوشد .میهمانان خارجی را در مجاهدین به تجدید نظر در برنامه سیاسی گذشتهاش
سازمان مجاهدین است سازمان یابند .رضا پهلوی نقش خود سالن کاخمانندی میپذیرد و آنها را زیر دست خود مینشاند. پرداخت و اهداف سیاسیاش را از ایدئولوژی اسلامگرا
را با تاسیس مجلس موسسان و تصویب قانون اساسی پایان روسری را به عنوان یک انتخاب شخصی و نه علامت جدا کرد .اما حریم تشکیلات از تجدید نظر محفوظ ماند.
یافته تلقی میکند و بحث درباره جایگاهاش پیش از تصویب ایدئولوژیک در انظار از سر بر نمیدارد ،اما شعار ایدئولوژیک تشکیلات همچنان توتالیتر و ایدئولوژیک باقی مانده است.
قانون اساسی آینده را فعلا بلاموضوع و بیفایده میداند. منقوش بر پرچم مجاهدین را همچنان حفظ کرده است.
اما کانون دوم بدون ابهام خود را آماده کسب قدرت ریاست این دو شخصیت ویژگیهای کاملا متفاوتی از خود این طرح ۱۰مادهای بر محورهای زیر استوار است:
نشان میدهند .چهره شاخص کانون نخست بیآلایش -۱سازمان مجاهدین برای براندازی مبارزه میکند( .ماده )۱
جمهوری موقت پس از سقوط رژیم اعلام کرده است. و غیرتشریفاتی است .چهره شاخص کانون دوم متکلف و
دو کانون دو برداشت متفاوت از انقلاب اسلامی ارائه تشریفاتی است .رضا پهلوی از خانوادهای است از جنس -۲سازمان مجاهدین خلق جمهوریخواه است( .ماده )۱
میکنند .در کانون نخست برداشتها از رویداد ۱۳۵۷ طبقات متوسط که انقلاب مشروطیت و حوادث پس از -۳سازمان مجاهدین خلق به سکولار بودن دولت باور
یکسان نیست .بخشی از کانون نخست برای رویداد ۱۳۵۷ آن ،آنها را به درون کاخ شاهی آورد تا نگاهبان مشروطیت
اصالت و ضرورت قائل نیست .طیفی دیگر در همان کانون ایران باشند .مریم رجوی بنا بر زندگینامهای که در وبسایت دارد( .ماده )۴
به اصالت و ضرورت انقلاب باور دارد و از به کژراهه رفتن شخصیاش ارائه شده ،خود را از خانوادهای از طبقات -۴سازمان مجاهدین خلق به چندملیتی بودن ایران باور
متوسط معرفی کرده است .حالا چرا بایستی یک جریان با دارد و برای اقوام و ملیتها خودمختاری را به رسمیت
انقلاب سخن میگوید. خاستگاه طبقات متوسط علیه نظام سیاسی طبقات متوسط
کانون دوم ،رویداد ۱۳۵۷را به عنوان انقلابی ضرور ،اصیل (نظام مشروطیت) مبارزه کند ،چیزی است که شیفتگان میشناسد( .ماده )۷
میداند و مبارزه برای براندازی رژیم آخوندی را دنباله مبارزه سیاست سازمان مجاهدین خلق درباره خودمختاری
انقلاب ۱۳۵۷علاقهای به پرداختن به آن را ندارند. «ملیت»های ایران در طرح خود مختاری کردستان که در
ضدسلطنتیمیداند. سال ۱۳۶۲به تصویب «شورای ملی مقاومت» (زیر اتوریته
در تغییر پارادایم خطر مات شدن جدی است مجاهدین) رسیده بازتاب یافته است .رابطه دولت مرکزی
زمان تغییر پارادایم محدود است رضا پهلوی و مریم رجوی هر دو در مقابل رهبر سومی و منطقه خودمختار گرتهبرداری از رابطه دولت شوروی
تغییر پارادایم از لحاظ زمانی محدود است .اگر کانونهای قرار گرفتهاند که از قرون وسطا ظهور کرده و در راس سابق با مناطق خودمختار است .این طرح در سال ۱۳۶۲
اپوزیسیون فرصت کوتاه تغییر پارادایم را برای اعتمادسازی قدرت دولتی قرار گرفته است .رهبری که دشمن طبقات به وسیله مسعود رجوی مسئول «شورای ملی مقاومت»
بین یکدیگر جدی نگیرند و بهم نزدیک نشوند ،راه برای نفوذ مدر ِن متوسط است و از منش اشرافی فاصلهها دارد. اعلام گردید و مورد تایید عبدالرحمان قاسملو دبیرکل حزب
رژیم در شکاف بین دو کانون بازتر میشود .چنین نفوذی به رهبران نظام اسلامی وارث سنتهای دوران خلافت اموی دمکرات کردستان ایران قرار گرفت .قاسملو در واکنش به
سود هیچیک از دو کانون نیست .نشانههایی وجود دارد که و عباسی هستند .در حال حاضر مهمترین دلمشغولی ولی طرح خودمختاری مجاهدین گفت «:من با مسئولیت تمام
از همین حالا تاثیرگذاریهایی از داخل و خارج برای دورتر امر مسلمین و حواریونش آن است که چگونه در این تغییر میتوانم بگویم طرحی که اکنون به تصویب رسیده است ،از
کردن کانونهای مخالف از یکدیگر و رو در رو قرار دادن پارادایم ،مخالفانشان را در شطرنج سیاست مات کنند و راهی
آنها فعال شدهاند .پیمان منعقده بین رژیم ولایت فقیه و طرح شش مادهای حزب ما بیشتر است».
عربستان سعودی ،ضرورت نزدیکی و همکاری کانونهای برای بقای نظام اسلامی بیابند. مریم رجوی بنا به مصوبه سال « ۱۳۷۲شورای ملی
تغییر پارادایم میتواند فرصت مناسبی نیز برای به اجرا مقاومت» به رهبری مسعود رجوی ،به عنوان رییس جمهور
دمکراسیخواه را بیشتر کرده است. گذاشتن نفشههای ایران بربادده در اختیار «بیت رهبری» دولت موقت برگزیده شد .بنا به این مصوبات مریم رجوی
بگذارد .نشانههای محسوسی حکایت از آن دارند که رژیم رییس جمهور دوره گذار از نظام فعلی به به نظام جمهوری
هر کس اسب خودش را بتازد با یک دست در حال تقویت کانون نخست علیه کانون آیندهخواهد بود .این مصوبه به این معناست که مجاهدین
برداشتی با استناد به دعوای چهل و چهار ساله در میان دوم است و در همان حال با دست دیگر در حال تحریک
اپوزیسیون و تفسیرهای پایانناپذیر از استبداد ،مشروطیت کانون دوم علیه کانون نخست میباشد .هدف رژیم حذف خود را آلترناتیو بلافصل نظام ولایت فقیه میدانند.
و جمهوریت بر این باور است که صرف وقت برای نزدیکی کانون اول سیاستهای خود را در «منشور مهسا» بازتاب
کانونها چیزی جز اتلاف وقت نیست و حالا باید اجازه داد هر کانونهای موثر در براندازی رژیم است. داده است .این منشور دارای ۱۷بند است که بندهای
جریانی اسب خودش را بتازد و راه خودش را برود و در نهایت یک تا هفت آن اهمیت سیاسی دارند و درست در همین
وزن و نیرو ،کار را یکسره کند .این برداشت تغییر پارادایم را، اشتراکات و تفاوتهای دو کانون بندها ابهامات و ناروشنیها در کاربرد ترمها و مفاهیم
فرصتی برای تجهیز یک کانون برای حذف کانون دیگر ارزیابی مهمترین وجه اشتراک دو کانون «رهبرمحوری» آنهاست. فراواناند .روشن نیست که نویسندگان منشور آگاهانه و
میکند .چنین برداشتی در مواضع علنی در هر دو کانون بدون رضا پهلوی و مریم رجوی هر دو کانون بیمعنا با نیت پوشاندن اختلاف نظرها متن را مبهم نوشتهاند و یا
قوی است .مبارزه برای دمکراسی مستلزم مبارزه برای نزدیکی میشوند« .شخصیتمحوری» در هر دو کانون به دلیل آنکه ضرورتی ایجاب میکرده که هرچه زودتر چنین متنی را
و تفاهم برای تدوین پیشنویس قاون اساسی آینده است. ضعف سازمانها و تشکلهای سیاسی در کسب اعتماد انتشار دهند .به نظر میرسد نشست «جرج تاون» و «منشور
مهسا» در مسیر تلاشهایی است که میکوشد از اعتبار و
اسب سوار را از اسب پایین نکشید محبوبیت شاهزاده پهلوی به سود جریاناتی که پشت پرده
تغییرپارادایمزمانیکارسازاستکهبهتغییرشیوهاندیشیدن آن برای عموم روشن نیست بهرهبرداری کند« .منشور مهسا»
و بازنگری در سنتها و عادتهای سیاسی کهنه و