Page 45 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۰۷ (دوره جديد
P. 45
صفحه45شماره18۷3 میشوند .اینکه چرا بعضی از دمکراسیها نهاد سلطنت همان است که نویسندگان قرار داد اجتماعی بیان
جمعه 14تا پنجشنبه ۲0آوریل ۲0۲3 را در قانون اساسی خود حفظ کردهاند و بعضی دیگر آن کردهاند :بازگشت به وضعیت طبیعی .عبور از وضعیت
را کنار گذاشتند و جمهوری را برگزیدند ،باز میگردد به طبیعی مستلزم قراردادی بین افراد اجتماع است که بر اساس
پیوند ناگسستنی «ملت واحد»«،قلمرو واحد» در «دولت عوامل تاریخی و فرهنگی داخلی و تاثیر عوامل بینالمللی آن دولتی به وجود آید که ثبات و حق زندگی و فعالیت
واحد» است .کسانی که چنین یکپارچگی را بدون لکنت در هنگام تصویب قانون اساسی آن دولتها .در کشور ما همگان را تضمین کند .دمکراسی بهترین مکانیسم سیاسی
زبان بیان میکنند ،این توان را دارند که دمکراسی را در ایران مسیر حرکت به سوی مستقر کردن دمکراسی با حفظ نهاد برای ایجاد ثبات است .اما در جامعهای با مختصات امروز
مستقر کنند .چنین دمکراسی است که ثبات پایدار را برای سلطنت در قانون اساسی مشروطیت عملی گردید .سلطنت ایران ،چنین مکانیسمی برای مستقر شدن ،نیازمند عبور از
ایران و منطقه به ارمغان میآورد .پیش کشیدن جدلهایی مشروطه و جمهوری هر دو نظامهای دمکراسی مبتنی بر پل ثبات سیاسی است .تنها دولتی که بتواند ثبات به وجود
مانند فدرالیسم با استقرار دمکراسی در ایران منافات دارد. قانون اساسی هستند (کانستیتوشونل دمکراسی) .در سال
موضوع عدم تمرکز که این روزها در منشورها و بیانیههای ۱۳۵۷نیروهایی که برایشان دمکراسی اولویت نداشت و یا آورد ،قادر به استقرار دمکراسی خواهد بود.
گرتهبرداری شده از یکدیگر مطرح میگردد نیز در همین ضد دمکراسی بودند و یا اصولا نمیدانستند که چه میکنند، در اینجاست که در غیاب تشکلهای سیاسی بالغ ،نقش
راستای اخلال در براندازی استبداد است .مطرح کنندگان نظام مشروطیت را بر انداختند .بازماندههایی از این نیروها شخصیتها برجسته میشود .چنین شخصیتی باید مقبولیت
عدم تمرکز اگر سوء نیت نداشته باشند لابد نمیدانند که از هماکنون بخشی از اپوزیسیون رژیم اسلامی هستند ،با وجود عمومی داشته باشد و افکار و اندیشههایش در راستای ایجاد
زمان مشروطیت روند عدم تمرکز اداری جریان داشته است. این همچنان ۲۲بهمن را جشن میگیرند و از براندازی نظام دولتی ثباتزا که در مسیر دمکراسی گام بردارد خدشهناپذیر
استانبندی کشور و شوراهای استانی و شهرستانی و شهری باشد .چنین شخصیتی برای دوران گذار با مختصاتی که دولت
و روستایی اگر به معنای عدم تمرکز نیست ،پس چیست؟ پیشین دفاع میکنند. اسلامی و جامعه ایران از خود نشان میدهد ،نمیتواند به
در اینکه نمایندگان شوراها بایستی نمایندگان واقعی مردم از سوی دیگر بعضی نیز مشروطیت ایران را در نهاد توافق گروههای سیاسی و انتخابات عمومی واگذار شود .زیرا
ساکن همان منطقه باشند و انتخاب استاندارها منطبق بر سلطنت خلاصه میکنند و از مشروطیت فاصله میگیرند اگر احزابسیاسیبالغیوجودداشتهباشندکهقادربهتوافق
مکانیسمی باشد که اراده مردم همان منطقه را بازتاب دهد، و سلطنتطلب خالص هستند .در حالی که نهاد سلطنت با یکدیگر گردند ،بحث درباره رهبر ثباتساز موضوعیتاش
حرف معقولی است اما عدم تمرکزی که پردهای باشد برای تنها یکی از ارکان قانون اساسی مشروطیت بود .با الغای
پنهان کردن مقاصدی برای تقسیمات سیاسی تنها در خدمت فئودالیسم در دهه چهل خورشیدی که با پشتیبانی شاه را از دست میدهد.
ادامه استبداد و یا فروپاشی ایرانخواهد بود« .نفی استبداد، انجام شد ،پایه اجتماعی استبداد سلطنتی به کلی در ایران شاهزاده رضا پهلوی بنا به مقبولیت عمومی و طرز تفکرش
دمکراسی و ایران یکپارچه» سه عنصر راهنما و پیوسته به منتفی گردید .به این خاطر کسانی که از استبداد سلطنتی در در باره ایجاد ثبات و دمکراسی در چنین موقعیتی قرار دارد.
یکدیگر و سنجه و سنگ محک برای تشخیص نیروهای نظام پیشین سخن میگویند ،و مبارزه خود با نظام پیشین این عاملها میتواند مبنای مشروعیت دولتی گردد که با
را به عنوان مبارزه علیه استبداد سلطنتی توجیه میکنند،
ثباتزا از نیروهای بی ثبات کننده است. نظارت او جایگزین دولت اسلامی گردد.
در برابر نیروهای ثباتزا جریانهای تنشآفرین و ضد استدلالهایشان بر گزارههای سستی استوار است. در میان گروههای سیاسی مجاهدین خلق یگانه جریانی
ثبات قرار دارند که وجه مشخصه آنها آنست که با استبداد است که مریم رجوی را رییس جمهور دولت گذار معرفی و
موافقند ،با دمکراسی مخالفند ،و میخواهند در یکپارچگی رابطه دولت ثباتزا با یکپارچگی ایران و دمکراسی برنامه روشنی در اینباره ارائه داده است .سازمان مجاهدین
مسئله امروز ایران گذار از استبداد به دمکراسی است. خلق در این سالهای سخت و سیاه مبارزات ستایشانگیزی
ملت ،دولت و سرزمین ایران گسست ایجاد کنند. استبداد موجود است و دمکراسی میتواند به دو شکل علیه دولت ولایت فقیه انجام داده است .اشتباهات بزرگ
منتسب کردن نیروهای ثباتزا و ضد ثبات بهاندیشههای «سلطنت مشروطه» و یا «جمهوری» مستقر شود .موضوع و کوچک رهبری مجاهدین نباید بهانهای گردد برای نادیده
چپ و راست ناممکن است زیرا در هر دو جبهه راست و در اینجا بهتر بودن یا برتری یکی بر دیگری نیست ،زیرا هر گرفتن فداکاری و تلاش هزاران مبارزی که زیر نام مجاهد
دو نظام اگر شرایط اجازه دهند میتوانند در جهت استقرار در مبارزه علیه نظام حاکم فعال بودهاند .آنانی که با نام
چپ چنین نیروهایی وجود دارند. دمکراسی حرکت کنند .مسئله آنست که کدام یک از آنها مجاهدین خلق جان و جوانی و انرژیشان را وقف مبارزه با
بنا به شرایط داخلی و بینالمللی قابلیت استقرار بیشتری در نظام جهنمی فقها کردهاند ،فرزندان ملت ایرانند و ملت ایران
سرانجام مشروطیت یا جمهوریت ایران دارد .از جهت بینالمللی ،ایران در میان کشورهایی با پاسدار مبارزات آنهاخواهد بود .اینجا و آنجا سخنانی به گوش
نظام پادشاهی مشروطه (کانستیتوشونل مونارشی) و نظام دولتهای اتوریتر و با درجات پایینی از دمکراسی و به شدت میرسد که میخواهد بین خونهایی که در این ۴۴سال در
جمهوری (رپوبلیک) در صورتی که درست مستقر شوند هر محافظهکار احاطه شده است .در کشورهای عربی همسایه مبارزه با رژیم ریخته شده قائل به تمایز و تبعیض گردد و آنها
دو نظامهای دمکراتیک هستند .به دلیل بیثباتی گسترده در غرب و جنوب گرایشهای اسلامی و استبدادی شدید را به درجه یک و درجه دو و درجه سه تقسیم کند .با این
منطقهای و وجود منابع عظیم انرژی در خلیج فارس و شمال است .آنارشیسم اسلامی در افغانستان پایگاه محکمی پیدا
ایران و نیاز و وابستگی دولتهای بزرگ و کوچک جهان کرده و در پاکستان هم تنها پوستهای از دولت وجود دارد طرز تفکر به کجا میخواهیم برسیم؟
به این منابع ،مصلحت سیاسی و امنیتی ایجاب میکند که که آنهم با اسلام تعریف میشود .از سوی دیگر تبعیضات زمان آن رسیده است که سازمان مجاهدین خلق با
شکلی از نظام در ایران مستقر شود که از عهده چالشهای شدید اعمال شده در جمهوری اسلامی ،تمایلات گریز از همان شهامت که با نظام تبهکار رزمید ،با همان شجاعت
ژئوپولیتیک و امنیتی بر آید .انقلاب ۱۳۵۷موجب گردید که مرکز را دامن زده است ،و این تمایلات از سوی همسایگان و نیز سیاستهای گذشته و حال خود را مورد بازبینی قرار
ایران در یک نبرد امنیتی و نبرد برای تسلط بر منابع انرژی، قدرتهای بزرگ تحریک و تقویت میگردد .در صورت ایجاد دهند .مماشات و تاخیر در دمیدن هوای تازه در تشکیلات
بازی را به حریفان منطقهای و جهانی ببازد .مشروطیت ایران خلاء قدرت سیاسی در ایران ،امکان ورود نیروهای مسلح و سیاست ،آنها را در برابر توفانهای بیرونی و درونی
در چنین رقابتی از پای درآمد و جمهوری اسلامی محصول بیگانه از شرق و غرب و شمال و جنوب بسیار جدی است .با آسیبپذیرخواهد کرد .ایران فردا باید با یاری همه سوارکاران
چنین اوضاعی ،پیشگیری از خلاء قدرت و ایجاد ثبات سیاسی عرصه پیکار با رژیم کنونی ساخته شود .هیچ سوارکاری نباید
نیروهایی است که در این نبرد پیروز شدند. و نظامی در دوره گذار مقدمه و جزیی از روند استقرار
نیروهای جمهوریخواهی که در این سالها شاهد دمکراسی است .گذار به دمکراسی بدون وجود دولتی ثبات به زیر کشیده شود.
فعالیتهای آنها هستیم ،عمدتا در جهت ضربه زدن به زا ،حرف پوچی است .تشکیل دولت ثبات زا مستلزم همکاری
یکپارچگی ایران حرکت کردهاند .تقسیم ایرانیان به ملیتهای درازمدت همه نیروهای دمکراسیخواهی است که به چنین سلطنت ،مشروطیت یا جمهوریت؟
جداگانه و تحقیر شهروندان ایرانی با واژههایی چون قوم و ثباتی باور دارند .همکاری برای استقرار دولت ثباتزا ،هم سلطنت ،مشروطه سلطنتی و جمهوری سه نوع ساختار
قبیله در برنامه سیاسی بسیاری از آنها همچنان وجود دارد. برای ساقط کردن حکومت اسلامی ضرور است و هم برای دولت است که از طریق آنها حاکمیت سیاسی اعمال میگردد.
هرگونه نزدیکی به این نیروها خطر تداوم بیثباتی در آینده در نظام سلطنتی هرم قدرت استبدادی است و قدرت سیاسی
ایجاد دولت موقت با ثبات پس از جمهوری اسلامی. در راس هرم در یک فرد– شاه ،سلطان -متمرکز میشود .این
را بیشتر میکند.
احیای مشروطیت با توجه به سابقه و کارنامه مثبتی که نیروهای ثباتزا و نیروهای بی ثبات کننده شیوه اعمال حاکمیت متعلق به دوران فئودالی است.
در ایجاد ثبات و توسعه حقوق مدنی و اجتماعی در گذشته نیروی ثباتزا همه کسانی را در بر میگیرد که به نظامهای مشروطه سلطنتی و جمهوری نظامهای متعلق
پیش از انقلاب اسلامی دارد ،میتواند همچنان آلترناتیو «یکپارچگی ایران» باور دارند« .یکپارچگی ایران» به معنی به دوران صنعتی و عصر تنوع طبقات هستند .هرم قدرت
مناسبی برای نظام فعلی باشد .قانون اساسی مشروطیت با در این نظامها برعکس نظام سلطنتی از پایین به بالا شکل
اصلاحاتی در بعضی از اصول آن ،توانایی مستقر کردن یک میگیرد و اعمال حاکمیت به اصطلاح دمکراتیک است.
نظام دمکراتیک پارلمانی را دارد .رفتار و افکار دمکراتمنشانه دمکراسیهای دنیا با این دو شکل ساختار سیاسی اداره
شاهزاده رضا پهلوی نیز تضمینی است بر آنکه نهاد سلطنت
به استبداد گرایش پیدا نکند.