Page 42 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۰۷ (دوره جديد
P. 42
صفحه4۲شماره18۷3
جمعه ۲5تا 31فروردینماه 140۲خورشیدی
ابعادجدید
تغییرپارادایم
یاریگیریهای
سیاسیبین
داخل و خارج
منشوری صادر کرد که در آن باورها و روش سیاسی این میشد و پرده زخیم و چینداری به آرامی پایین میافتاد و =سیاست سازمان مجاهدین خلق درباره خودمختاری
جمع بیان گردید .در این جمع هشت نفره بجز شاهزاده رضا صحنه نمایش از دید تماشاگران پنهان میگردید .در پس پرده، «ملیت»های ایران در طرح خود مختاری کردستان که در
پهلوی ،فقط رهبر یک حزب سیاسی -نظامی کردستانی وجهه صحنهگردانان با سرعت صحنه را با وسایلی که متناسب با سال ۱۳۶۲به تصویب «شورای ملی مقاومت» (زیر اتوریته
سیاسی دارد و بقیه کنشگران دادخواه ،حقوق بشری ،هنری ادامه نمایش باشد تغییر میدادند .پس از مدتی دوباره پرده مجاهدین) رسیده بازتاب یافته است .رابطه دولت مرکزی و
چیندار به آرامی بالا میرفت و لامپهای سالن نیز به آرامی منطقه خودمختار گرتهبرداری از رابطه دولت شوروی سابق
و ورزشی هستند. خاموش میشدند و صحنه نمایش با دکور تغییریافته در انظار
شاهزاده رضا پهلوی در این کانون سیاست چند سویه را به ظاهر میگردید .این وضعیت در طول نمایش چند بار بنا به با مناطق خودمختار است.
نیاز تغییر صحنه تکرار میشد .اما در تئاترها و سالنهای =به نظر میرسد نشست «جرج تاون» و «منشور مهسا»
اجرا گذاشته است: مدرن اپرا برای تغییر صحنهها نیازی به بالا رفتن و پایین در مسیر تلاشهایی است که میکوشد از اعتبار و محبوبیت
الف :گسترش نفوذ در افکار عمومی داخل و خارج. افتادن پرده نیست .نورپردازان با تغییراتی در شدت نور و شاهزاده پهلوی به سود جریاناتی که پشت پرده آن برای
رسانههای پر مخاطبی مانند منوتو ،ایران اینترنشنال در این تاثیرگذاری بر بینایی تماشاچیان ،صحنهها را تغییر میدهند، عموم روشن نیست بهرهبرداری کند« .منشور مهسا» در
راستا عمل کردهاند .با این حال مهمترین وسیله نفوذ این بدون آنکه حاضران متوجه شوند .با چنین تکنیکی ،دیگر نیاز ماهیت همان منشور مریم است که با ادبیاتی پرابهام و
کانون در افکار عمومی ارتباط مستقیم رضا پهلوی با مردم
در سالهای اخیر بوده است .او کوشیده است شخصیت به قطع نمایش برای تغییر صحنهها نیست. آشفته نوشته شده است.
سیاسی مستقل از رسانهها و جریانهای سیاسی داشته بارانی از نور که زیر شعار «زن ،زندگی ،آزادی» بر صحنه =نشانههای محسوسی حکایت از آن دارند که رژیم با
باشد و با حفظ موضع مستقل از این رسانهها و جریانات، سیاه نمایش چهل و چهار ساله رژیم تابید ،چشمها را چنان یک دست در حال تقویت کانون نخست (منشور مهسا) علیه
از نوسانات احتمالی سیاسی آنها دوری گزیند .به عبارت دیگر خیره کرد که تماشاگران کمتر متوجه تغییراتی شدند که پیش کانون دوم (منشور مریم) است و در همان حال با دست
مواضع سیاسی او الزاما منطبق با روش سیاسی این رسانهها چشمهایشان در صحنه تئاتر سیاسی انجام میشد .زیر دیگر در حال تحریک کانون دوم علیه کانون نخست است.
و جریانات نیست .ارتباط مستقیم با مردم به اعتبار سیاسی نورباران زن ،زندگی ،آزادی جابجاییهای سیاسی مهمی نمود هدف رژیم حذف کانونهای موثر در براندازی رژیم است.
پیدا کرد و صحنههای جدیدی در سپهر سیاسی ایران ظاهر =قانون اساسی که یک حزب یا جریان سیاسی بنویسد،
او افزوده است. شد .به اصطلاح با یک «تغییر پارادایم» در صحنه سیاسی سپس همان جریان سیاسی ،مجلسس موسسان تشکیل دهد
ب -ایجاد کانونی برای هماهنگی مخالفان در خارج کشور ایران روبرو شدیم .حاصل این تغییر پارادایم تا کنون برآمد و قانون اساسی خودنوشته را تصویب و همان مصوبه را به
بنا بر اصولی چون تمامیت ارضی (یکپارچگی ایران) ،باور و برجسته شدن دو کانون بوده است .حالا صحنه سیاسی رفراندوم بگذارد ،چنین قانون اساسی شبیه قانون اساسی
به حقوق بشر ،گذار خشونتپرهیز از جمهوری اسلامی به چند کانونی میرود تا به صحنهای دو کانونی نقل مکان کند. همان سرجوخه یا شبیه قانون اساسی دست پخت مجلس
نظامی سکولار و دمکرات .این اصول هیچیک تازگی ندارند هر دو کانون با وضوح و درجات بیشتری از سیاستهای
و جمعبندی هستند از تلاشهای مبارزان در سالهای دراز ژئوپولیتیک جهانی و منطقهای تاثیر پذیرفتهاند .گرچه خبرگان آقایانخواهد بود.
مبارزه با رژیم اسلامی .در اینکه این کانون محصول تلاشهای سیاستهای هر دو کانون در خارج کشور با صراحت بیشتری =«یکپارچگی ایران» به معنی پیوند ناگسستنی «ملت
مثبت مبارزه چند ساله را راهنمای عمل خود قرار داده بسیار بیان میشود ،اما همان سیاستها با رنگآمیزیهایی در واحد»«،قلمرو واحد» در «دولت واحد» است .کسانی که
مثبت است .رضا پهلوی تاکید دارد که عرصه اصلی تحولات داخل کشور هم جریان دارد .با تغییر پارادایم یارگیریهای چنین یکپارچگی را بدون لکنت زبان بیان میکنند ،این
در داخل کشور است و وظیفه این کانون حمایت از مبارزات سیاسی بین داخل و خارج ابعاد جدیدی گرفته است .عجالتا توان را دارند که دمکراسی را در ایران مستقر کنند .چنین
مردم در داخل کشور و یاری به آن در مرحله حساس عبور تا وضعیت روشنتر گردد ،از این دو کانون با عنوان کانون دمکراسی است که ثبات پایدار را برای ایران و منطقه به
از جمهوری اسلامی به نظام دمکراسی است .این کانون در ارمغان میآورد .پیش کشیدن جدلهایی مانند فدرالیسم با
پی جنبش زن ،زندگی ،آزادی فضای بزرگی از صحنه سیاسی نخست و کانون دوم یاد میکنیم. استقرار دمکراسی در ایران منافات دارد .موضوع عدم تمرکز
که این روزها در منشورها و بیانیههای گرتهبرداری شده
را اشغال کرده است. کانون نخست از یکدیگر مطرح میگردد نیز در همین راستای اخلال در
کانون نخست مجموعهای از گرایشهای سلطنتطلبی،
کانون دوم مشروطهخواهی ،جمهوریخواهی ،حقوق بشری ،دادخواهی، براندازی استبداد است.
این کانون در پی ساماندهی نیروهای جمهوریخواه برانداز هنری و گرایشهای میانهرو فدرالیستی را گرد آورده است. =منتسب کردن نیروهای ثباتزا و ضد ثبات
و شبهبراندازی است که علاوه بر مخالفت با نظام اسلامی، شاهزاده رضا پهلوی شاخصترین چهره سیاسی این کانون بهاندیشههای چپ و راست ناممکن است زیرا در هر دو
با سلطنت اعم از مشروطه و مطلقه نیز مخالف باشد .این است .این کانون در نشست دانشگاه «جرج تاون» با حضور
کانون جبههای است اعلام نشده اما موجود و همسو از هشت تن ،موجودیت خود را به عنوان رنگین کمانی از جبهه راست و چپ چنین نیروهایی وجود دارند.
جریانات هماهنگ از برخی از جمهوریخواهان ،جریاناتی از تفکرات و روشهای مختلف اعلام کرد و پس از مدتی نیز
مصدقیها ،فدرالیستها و هویتطلبان قومی و یا باورمندان احمد تاجالدینی – در تماشاخانهها یا تئاترهای قدیم روال
چنین بود که در طول نمایش برای تغییر صحنهها لامپهای
به کثیرالمله بودن کشور ایران .نیروی اصلی این کانون سالن نمایش به گونهای که چشمها را نیازارد به آرامیروشن