Page 47 - (کیهان لندن - سال سى و چهلم ـ شماره ۴۱۸ (دوره جديد
P. 47
صفحه۴7شماره۱۸۸۴ میگویند؛ دلیل آنهم اینست که سبک نوشتاری و روایی، ژوئن گروه ادبی ،سخنرانی آلفرد مانانیان دانشآموخته
جمعه ۳0ژوئن تا پنجشنبه ۶ژوئیه ۲0۲۳ ساختار داستانی ،شخصیتپردازی و تکنیکهایی که در آثار ادبیات فارسی دانشگاه تهران درباره «بوف کور» و صاق
این نویسندگان ایرانی به کار رفته ،از ساختار روایی تکخطی هدایت بود .از جمله سخنرانیهایی که مانانیان قبلاً در این
میگیرد را باید در نظر گرفت .خود هدایت به رمزیابیهای آن تا شخصیتپردازی ،در حوزه و منطق ادبیات کلاسیک قرار انجمن ادبی داشته است میتوان از «وزن و عروض و قافیه
سمبلیک در فرهنگ ایران در مقدمه کتاب «ویس و رامین» میگیرد .از جمله برخی داستانهای صادق هدایت مانند در شعر کلاسیک و شعر نوین فارسی» و «داستانسرایی مدرن
که یکی دیگر از تحقیقات اوست ،پرداخته است .او در آنجا «حاجی آقا»« ،سگ ولگرد»« ،علویه خانم» که رنگ و فضای
بطور مشخص به رنگ کبود به عنوان نمادی از مرگ در فرهنگ رئالیستی دارند ،و مانند «یکی بود ویکی نبود» جمالزاده و ایران» نام برد.
ایران اشاره میکند و در «بوف کور» هم در جایی ابتدا به «عزاداران بیل» ساعدی و «کلیدر» محمد دولت آبادی هستند. در این گزارش تنها فشردهای از نکات مهمی را که آلفرد
نیلوفر آبی و بعد از مرگ زن اثیری به نیلوفر کبود اشاره سخنران ادامه داد که در ادبیات غرب پسا «اولیس» جیمز مانانیان در سخنان مبسوط خود درباره این اثر جهانی صادق
میکند .خلاصه اینکه برای درک هدایت باید با دانش وسیع جویس -که نقطه عطفی در ادبیات جهان شمرده میشود-
خارج از متن آثار او را مورد بررسی قرار داد .مانانیان افزود ساختار روایی داستان دیگر تکخطی نیست و در محور زمان هدایت بهآنها پرداختمیخوانید.
که بخش مهم رمزیابیهای «بوف کور» کار چند کارشناس از به صورت سیال میتواند به جلو و عقب نوسان داشته باشد، وی در ابتدای سخنانش گفت که قبل ًا هم شاهد برنامههایی
جمله دکتر سعید هنرمند استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شخصیتپردازیمیتواندسیالباشدوشخصیتهابههمدیگر در زمینهی ادبیات فارسی در این انجمن بودهایم ولی تعداد
کلمبیا است .دکتر هنرمند در کتابی تحت عنوان «پیرامون تبدیل شوند یا مرز مشخصی آنها را از هم جدا نکند؛ حتی حاضران به این تعداد هیچوقت نرسیده بود .او گفت که
مسئله زبان در داستانهای فارسی» ،این بررسی را انجام میتواند دارای روایتهای موازی بدون ارتباط با هم باشند و احتمال ًا شهرت صادق هدایت و بهخصوص داستان «بوف
داده است .مانانیان افزود که دکتر هنرمند در مقالهای در عامل زمان هم خارج از منطق رئالیستی باشد .مانانیان ادامه
کتاب دیگری تحت عنوان «ادبیات از دریچه نظریه» راجع به داد که بدون شک هدایت «اولیس» جیمز جویس را خوانده کور» در این استقبال نقش داشته است.
«بوف کور» در مورد همان نیلوفر آبی و کوزه راغ یا راغه این و از آن تاثیر پذیرفته بود .به یقین در سالهایی که «اولیس” سخنران گفت که داستان صادق هدایت و «بوف کور» از
موضوع را توضیح میدهد .راغ همان ری است .شهر ری هم ابتدا در فرانسه و سپس در ایرلند انتشار یافت صادق هدایت داستانهای منحصر به فرد ادبیات فارسی است .اساساًپروسه
از قدیمیترین مراکز شهرنشینی دنیاست که قدمت آن به ۸ در فرانسه بوده است .تاثیری که صادق هدایت از این داستان شکلگیری «بوف کور» خودش داستانی است که از همان
هزار سال میرسد و آثاری که از آن به دست آمده این ادعا و ادبیات مشابه گرفت منجر به آفرینش شاهکارهایی مانند روزهای نخستین که این داستان به صورت پلیکپی در هند
را ثابت میکند .شهر ری اسمهای مختلفی نیز داشته .یکی از چاپ و تکثیر شد ،شروع میشود و به چاپ و انتشار آن در
اسمهای آن «ارشکیه» است که همان اشکانی به زبان ارمنی «بوف کور» و «زنده بگور» شد. ایرانبهسال ۱۹۳۶میرسد.ازآنتاریخبهبعد«بوفکور»به
است .ری ،راغ و رازی هم به آن مربوط است .زن اثیری را هم سخنران در اینجا پرانتزی باز کرد و گفت گفتمانی که در ۳۲زبان مختلف در دنیا ترجمه شده است .سخنران گفت که
که در همانجا دفن میکنند ،درواقع زنده است و چشمهایش کل ادبیات داستانی ایران مشترک است ،تضاد بین پیشرفت و گزافه نیست اگر بگوییم که بعد از خیام و حافظ و مولانا ،تنها
به ناگهان باز میشود که این استعارهای از زنده بگور کردن توسعهیافتگی و عقبماندگی و در بخشی دیگر ،یعنی ادبیات کسی که در ادبیات فارسی تا این ح ِد زیاد مورد توجه جامعه
فرهنگ ایران است .بنابراین ،تم اصلی «بوف کور» تقابل بین رئالیسم سوسیالیستی ایرانی ،گفتمان غالب رستگاری است. جهانی قرار گرفته ،صادق هدایت با «بوف کور»ش بوده است.
البته باید در نظر داشته باشیم که مکتب غالب ادبی در ایران مانانیان ادامه داد که ما در ایران داستانسراهای خوب
فرهنگ ایران و فرهنگ عرب و اسلام است. رئالیسم اجتماعی بوده است .داستان کلاسیک «حاجی آقا» کم نداشتهایم ولی هیچکدام از آنها و آثارشان به پیچیدگی
دیگر آنکه باید نگرش هدایت را به مسائل اجتماعی و و «علویه خانم» صادق هدایت هم نمونهای است از همین و نثر لطیف و ظریفی که «بوف کور» از آن بهرهمند است
تاریخی در نظر بگیریم .گفتیم که بخشی از داستانهای شیوه با همین گفتمان غالب .مانانیان افزود که آثاری مانند نرسیدهاند .میتوان گفت که تنها داستانی که از سبک و محتوا
هدایت به صورت طنز مسائل اجتماعی را بررسی میکند بین «بوف کور»« ،زنده بگور» و «آینه شکسته» را میتوان تا درجهای به «بوف کور» نزدیک میشود «شازده احتجاب»
که در برخی ،مانند «علویه خانم» داستان نمایش جهل و هوشنگ گلشیری است .وی افزود عامل دیگر که البته در
عقبماندگی است .هدایت بر این باور بوده که با تهاجم مبداء داستاننویسی مدرن ایران دانست. شهرت «بوف کور» نقش دارد ،خودکشی صادق هدایت است.
اعراب به ایران ،فرهنگ بالنده ایران از تکامل و پیشرفت اما برای فهم «بوف کور» باید در نظر گرفت که صادق سخنران در ادامه اشاره کرد که اکثر نوشتهها و تحقیقات
باز ماند و سیر طبیعی خود را دیگر طی نکرده و به زعم هدایت همهی جوانب فرهنگی ،فولکلوریک (که در این حوزه در مورد «بوف کور» طی حدود نود سال عمدتاً از زاویه
او فرهنگ ایران زنده زنده دفن شده است .به یادهم داشته در زمان خودش کسی به سطح او تا امروز نرسیده است)، روانشناسی بوده است که خودکشی و بدبینی هدایت نسبت
باشیم که هدایت از آن ناسیونالیستهای افراطی نیست که تاریخی و مدنی ایران را مورد پژوهش عمیق قرار داده بود. به برخی مسائل اجتماعی و فرهنگی را ،بیشتر مد نظر داشته
همهی اجزاء فرهنگ ایران را مثبت و پیشرو و کامل بداند. به راستی که در دورهی خودش ،حتی اساتیدی که کُرسی است.بطورخلاصهاینکه«بوفکور»رایکداستانسورئالیست
به همین دلیل است که به سراغ تحقیق در زمینهی فولکلور دانشگاهی داشتند و از طرف دولت هم حمایت میشدند، و زاییده تفکرات و توهمات نویسندهای ارزیابی میکنند که
ایران رفته و مطالعه عمیقی از آن کرده زیرا باور داشته که در حجم و کیفیت کارشان به حد پژوهشهای صادق هدایت شاید دچار افسردگی بوده است .البته اضافه کنیم که بخش
فرهنگ فولکلور عوامل فرهنگی دست نخورده باقی میمانند نمیرسد .کار هدایت در ترجمهی متون اوستایی هم کاری اول داستان این تصور را ایجاد میکند .اما «بوف کور» در این
و از دریچهی بررسی آن میتوان به کنه فرهنگ دست یافت. بزرگی بوده است .افزون بر اینها ،هدایت رمانهای مدرن محدوده باقی نمیماند ،اگر میماند میتوانستیم بگوییم که
یعنی با شناخت عمیق فرهنگ ایران پیش از اسلام و فرهنگ غربیراعمیقاًمطالعهکردهوعلاوهبر«اولیس»جیمزجویس، یک داستان سوررئالیستی است .برای درک بهتر «بوف کور»
فولکلور یا عامه میتوان نمادها ِی «بوف کور» را رمزیابی کرد. آثار ویرجینیا وولف و فرانتس کافکا و ویلیام فالکنر را خوانده و زبان نمادین آن باید بسی فراتر از تحلیل روانشناختی و
شخصیتها در «بوف کور» هیچکدام اسم ندارند .علاوه بر وتکنیکهای آنها به خوبی درک کرده و به کار برده است. متن آن رفت .مانانیان گفت شیوهای که او برای تحلیل «بوف
آن ،فقط دو مکان است که با اسم خاص مشخص میشوند، در حوزه پژوهشهای ادبی هم ،بهخصوص «ترانههای کور» به کار برده متفاوت از تحلیل روانشناسی است که
یعنی شهر ری و بنارس هند .جالب است که از زبان راوی، خیام» او با دقت زیادی رباعیاتی را که میشود اثر خود خیام مختصات آنرا پس از مقدمهای که در زیر میآید بازگو کرد.
به این مکان شهر ری گفته میشود ولی وقتی زن اثیری را دانست و تعداد آنها به ۱۴۲یا ۱۴۶میرسد ،به درستی از سخنران گفت که وقتی صحبت از ادبیات مدرن فارسی
میخواهند در آنجا دفن کنند ،از زبان پیرمرد خنزر پنزری یا رباعیاتی که بعدها به آنها اضافه شدهاند غربال کرده است. میشود گفته میشود که با داستان «فارسی شکر است»
پیرمرد قوزی ،آن مکان میشود «شاه عبدالعظیم» که اسم برای این کار با برخوردی سیستماتیک زبان تاریخی زمان خیام جمالزاده شروع میشود .ما در ایران آثار داستانی بعد از
جمالزاده را داستاننویسی مدرن ایران مینامیم .از این منظر
عربی و اسلامی است. و فلسفهی خیام را عمیقاًمطالعه کرده است. داستانهای صادق چوبک ،بزرگ علوی ،غلامحسین ساعدی،
در حین دفن کردن ،چشمهای زن اثیری باز میشود؛ این به سخنران افزود کسی که اینهمه دانش در حوزههای مختلف محمود دولت آبادی ،جمالزاده و میرصادقی و… را جزو
صورت نمادین نشانگر دفن فرهنگ ایرانکهن به دست اعراب ایرانشناسی و ادبیات غربی دارد و از این دانش عمیق بطور ادبیات مدرن میدانیم .این در حالیست که در ادبیات غرب
مسلمان و از بین رفتن آنست .در حین دفن کوزه راغه -از شهر خلاق در آثار خود استفاده کرده است ،نمیتوان «بوف کور» داستاننویسی مدرن ( )Modernist literatureدر تمایز با
ری -که نماد ایران پیش از اسلام است را پیدا میکنند .بخش و کارهای مشابه آن را فقط با ابزار روانشناختی تحلیل کرد و ادبیات رئالیست و کلاسیک ارزیابی میشود .به باور سخنران
بعدی داستان به اینصورت تکرار میشود که در عالم واقعیت به آن بسنده کرد که فصل اول این داستان محصول توهمات و برای درک بهتر از «بوف کور» لازم است با معیارهای ادبیات
راوی داستان زن خود ،لکاته ،را میکشد و در آخر که به اتاق مدرن غربی خصوصا در مورد ساختار روایی این نوع داستانها
یا غار خود پناه میبرد متوجه میشود که پیرمرد قوزی ،کوزه افکار یک ذهن مغشوش و نشئه است. به آن نگریست .در غرب به بخشی از اینگونه داستانها که
راغه را میرباید ولی او توان پس گرفتناش را ندارد .به عبارتی بنابراین در تحلیل متن „بوف کور» نمادسازیهای خاصی ما ادبیات مدرن داستانی ایران مینامیم ،ادبیات کلاسیک
دیگر ،فرهنگ کهن ایران به صورت زنده زنده دفن شده و که از عمق دانش همهجانبهی او در ایرانشناسی سرچشمه
بقایای آنهم به تاراج رفته است.