Page 21 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۲۲ (دوره جديد
P. 21

‫صفحه‌‌‌‪‌‌‌۲‌‌1‬شماره‌‪1888‬‬                                  ‫غیردمکراتیک‪ ،‬یعنی در شرایطی که حقوق ذاتی مردم به‬          ‫اجتماعی و فرهنگی قرار دهیم‪ ،‬این معنا مستفاد‬
‫جمعه ‪ ۲۸‬ژوئیه تا پنجشنبه ‪ ۳‬اوت ‪۲0۲۳‬‬                       ‫درستی از سوی هیئت حاکمه نمایندگی نمیشود‪ ،‬این حق‬           ‫میشود که گروه انسانهایی که ممکن است زیر عنوان‬
                                                          ‫بشری اغلب به حاشیه سیاستگذاریها رانده میشود‪ .‬از‬           ‫تفاوتهای قومی‪ ،‬فرهنگی‪ ،‬زبانی‪ ،‬و یا مذهبی از دیگران‬
‫همکاری میان کشورها‪ ،‬این تفسیر از مفهوم حق تعیین‬           ‫این رو تمرکز اصلی بر حق تعیین سرنوشت به عنوان امری‬        ‫متمایز شوند‪ ،‬میبایست از حق تعیین سرنوشت خود‬
‫سرنوشت را تایید میکند‪« :‬همه مردم حق دارند آزادانه‪،‬‬        ‫داخلی و ملی‪ ،‬موضوع چالشهای دمکراسی در برابر‬               ‫برخوردار باشند‪ .‬در همان فلسفه لیبرال‪ ،‬اینان گروهی از‬
‫بدون دخالت خارجی‪ ،‬وضعیت سیاسی خود را تعیین کنند‬                                                                     ‫مردم هستند که ممکن است به دلیل ویژگیهای خاص‬
‫و توسعه اقتصادی‪ ،‬اجتماعی و فرهنگی خود را دنبال‬                                ‫استبداد و تمامیتخواهی است‪.‬‬            ‫خود به تابعی از اراده و خواست اکثریت تبدیل شوند‪ .‬حال‬
                                                          ‫اما این حق تعیین سرنوشت گروهی از مردم‪ ،‬در اشتیاق‬          ‫حق تعیین سرنوشت به این معنی است که فرد‪ ،‬در قامت‬
                                    ‫کنند»‪]۶[.‬‬             ‫و جایگاه رهایی از زنجیر استعمار‪ ،‬با ابعاد دیگری میآمیزد‬   ‫گروهی نیز‪ ،‬باید بر سرنوشت و مقدرات خود حاکم باشد‪.‬‬
‫برای توضیح برداشتهای نادرست نسبت به اهمیت‬                 ‫که آنرا با هدف رهایی بخشیدن از سلطه و انقیاد خارجی‬        ‫به این مقوله حق تعیین سرنوشت میبایست ویژگی داخلی‬
‫حق تعیین سرنوشت به عنوان حقوق بشر‪ ،‬پیشنهاد میثاق‬          ‫تعریف میکند‪ .‬این شرایط برای دستیابی به تعیین سرنوشت‬       ‫بودن را اطلاق کرد‪ .‬این حق در مجموعهای از حقوق و‬
‫بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی در بند ‪ ۱‬از ماده ‪۵‬‬            ‫هنگامی تامین میشود که مردم و ملتهایی در انقیاد‬            ‫استحقاقها تبلور مییابد که در گفتمان حقوق بشر تعریف‬
‫میبایست مورد توجه قرار گیرد‪« :‬هیچیک از مقررات این‬         ‫استعمار مستقیم سرزمینی قرار میگیرند‪ .‬این بدان معناست‬      ‫شده و مورد شناسایی جهانشمول قرار گرفتهاند‪ .‬در اینجا‬
‫میثاق نباید به نحوی تفسیر شود که متضمن ایجاد حقی‬          ‫که مردم میبایست برای استقلال خویش از سلطه خارجی‬           ‫مفهوم حق تعیین سرنوشت با اصل برابری برخورداری از‬
‫برای کشوری‪ ،‬یا گروهی‪ ،‬و یا فردی شود که به استناد آن‬       ‫توانمند شوند به گونهای که بتوانند با دیگر ملتهای جهان‬     ‫حقوق و آزادیهای اساسی برای همه مردم‪ ،‬و همچنین‬
‫به منظور تضییع هر یک از حقوق و آزادیهای شناخته‬            ‫در شرایط برابری حقوق حاکمیتی ارتباط برقرار نمایند‪ .‬بند‬    ‫اصل عدم تبعیض گره خورده است‪ .‬مطابق با این پیوند‪،‬‬
‫شده در این میثاق و یا محدود نمودن آن بیش از آنچه در‬       ‫‪ ۲‬از ماده ‪ ۱‬منشور ملل متحد این حق تعیین سرنوشت‬            ‫نظام سیاسی حاکم بر کشور به عنوان نماینده همه مردم‬
‫این میثاق پیشبینی شدهاست مبادرت به فعالیتی کرده و‬         ‫را به عنوان یکی از اصلیترین اهداف نظم نوین هنجاری‬         ‫میبایست بدون تمایز از نظر نژاد‪ ،‬عقیده‪ ،‬زبان‪ ،‬یا فرهنگ‪،‬‬
‫یا اقدامی به عمل آورد‪ ».‬همین تاکید در میثاق بینالمللی‬     ‫بینالمللی معرفی میکند‪« :‬توسعه روابط دوستانه میان ملل‬      ‫الزامات نمایندگی دموکراسی داخلی را به شایستهترین شکل‬
‫حقوق اقتصادی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬و فرهنگی نیز آورده شده است‪.‬‬        ‫بر مبنای احترام به اصل برابری حقوق و تعیین سرنوشت…»‬       ‫ممکن تامین کند‪ .‬بنابراین‪ ،‬نظام حاکم نمیتواند مشروعیت‬
‫از مفاد این ماده از میثاقهای یادشده‪ ،‬این حقیقت حقوقی‬      ‫در اینجا‪ ،‬بیان حق تعیین سرنوشت به عنوان حقوق بشر‪ ،‬بر‬      ‫حقوقی داشته باشد‪ ،‬اگر از این وظیفه نمایندگی حقوق همه‬
‫سرچشمه میگیرد که حق تعیین سرنوشت باید با سایر‬             ‫حق مردم برای تعیین وضعیت خارجی که همانا استقلال‬           ‫مردم کوتاهی ورزد‪ .‬زیر پا گذاشتن این حقوق توسط نظام‬
‫موضوعات حقوق بشری متوازن باشد‪ .‬اعلامیه حقوق بشر و‬         ‫است تمرکز دارد‪ .‬این بدان معناست که مفهوم برابری‬           ‫حاکم هیچ حقی برای هیچ گروه اجتماعی و یا اقلیتها‬
‫برنامه اقدام ملل متحد‪ ،‬موسوم به اعلامیه وین سال ‪،۱۹۹۳‬‬     ‫حق حاکمیت کشورها طبق بند ‪ ۱‬از ماده ‪ ۲‬منشور ملل‬            ‫ایجاد نمیکند که «حق تعیین سرنوشت» را به عنوان حق‬
‫این هماهنگی و توازن را مورد تایید و تاکید قرار داده است‪:‬‬  ‫متحد‪ ،‬نمیتواند بدون رها شدن از استعمار امکانپذیر باشد‪.‬‬
‫همه حقوق بشر جهانشمول‪ ،‬غیرقابل تقسیم ‪ ،‬وابسته به‬          ‫به همین دلیل‪ ،‬حقوق بینالملل در راستای این حق مردم‬                           ‫جدایی از یک کشور تعریف کنند!‬
‫یکدیگر‪ ،‬و با یکدیگر مرتبط هستند‪ .‬جامعه بینالملل باید با‬   ‫برای رها شدن از استعمار خارجی تمرکز شایان توجهی‬           ‫رویههای قضایی بینالملل‪ ،‬این مفهوم مرکزی نمایندگی‬
‫حقوق بشر در سطح جهانی به شیوهای عادلانه و برابر‪ ،‬با‬       ‫داشته است‪ .‬اعلامیه ملل متحد درباره اعطای استقلال‬          ‫نظام حاکم را از درون حقوق گفتمان حقوق بشر اثبات‬
‫همان موضع و با همان تاکید رفتار کند‪ .‬در حالی که اهمیت‬     ‫به کشورها و مردم تحت استعمار نیز در بند ‪ ۱‬تاکید می‬        ‫کرده است‪ .‬در قضیه پیامدهای حقوقی برای کشورهایی‬
‫ویژگیهای ملی و منطقهای و پیشینههای مختلف تاریخی‪،‬‬          ‫کند که «کشاندن مردم به انقیاد‪ ،‬سلطه و استثمار بیگانه‬      ‫از حضور مستمر آفریقای جنوبی در نامیبیا (جنوب غرب‬
‫فرهنگی و مذهبی باید در نظر گرفته شود‪ ،‬وظیفه کشورها‪،‬‬       ‫به منزله انکار حقوق اساسی است‪ ،‬مغایر با منشور ملل‬         ‫آفریقا)‪ ،‬نگرانی عمیق جامعه بینالمللی کشورها در باره‬
‫صرف نظر از نظامهای سیاسی‪ ،‬اقتصادی و فرهنگیشان‪،‬‬            ‫متحد بوده و همچنین مانعی در برابر صلح و همکاریهای‬         ‫تبعیض رسمی بر اساس نژاد و حذف گروههایی از مردم از‬
‫ترویج و حمایت از کلیه حقوق بشر و آزادیهای اساسی‬           ‫بینالمللی میباشد»‪ .‬همان اعلامیه بیشتر توضیح می دهد‬        ‫فرایند تصمیمگیری بیان شده است‪ .‬اهمیت مبارزه با تبعیض‬
                                                          ‫که «همه مردم حق تعیین سرنوشت دارند‪ .‬به موجب این‬           ‫نژادی در جهت استقرار حق تعیین سرنوشت گروهی از‬
                                     ‫است‪]۷[.‬‬              ‫حق‪ ،‬آنها آزادانه وضعیت سیاسی خود را تعیین میکنند و‬        ‫مردم که به دلیل شاخصه نژادی مورد سرکوب قرار گرفته‬
‫این تاکیدها بر پیوستگی حقوق بشر‪ ،‬و تلاش برای‬              ‫آزادانه توسعه اقتصادی‪ ،‬اجتماعی و فرهنگی خود را دنبال‬      ‫بودند‪ ،‬در نظریه مشورتی دادگاه بینالمللی دادگستری نمایان‬
‫همبستگی میان آنها‪ ،‬لزوماً داعیه جدایی گروهی از مردم‬
‫داخل یک کشور از سرزمین مادری را تایید نمیکند‪ .‬به همین‬                                       ‫میکنند»‪]۴[.‬‬                                                   ‫شد‪]۳[.‬‬
‫خاطر‪ ،‬با در نظر داشتن نیاز به رعایت حقوق اقلیتهایی‬        ‫این امر نشان می دهد که حق تعیین سرنوشت در‬                 ‫شایان یادآوری است که حق تعیین سرنوشت به عنوان‬
‫در داخل یک کشور‪ ،‬باز میبایست به مفهوم حق تعیین‬            ‫قامت تفسیر و کاربرد داخلی مفهوم‪ ،‬و همان حق تعیین‬          ‫حقوق بشر را میبایست بر روی طیف گستردهای از‬
‫سرنوشت به معنی داخلی آن رجوع کرد‪ .‬در حقیقت‪،‬‬               ‫سرنوشت در ابعاد خارجی موجبات سردرگمیهایی را برای‬          ‫موضوعات قرار داد که در دو سوی آن تاکید بر این حق در‬
‫هیچیک از پیامدهای حقوقی که از توصیف تعیین سرنوشت‬          ‫مردم عادی فراهم آورده است‪ .‬این موضوع هنگامی بیشتر‬         ‫دو میثاق ذکر شده مورد شناسایی قرار گرفته است‪ .‬از یکسو‬
‫به عنوان یک حق انسانی ناشی شده است‪ ،‬نمیتواند مانع‬         ‫حساس می شود که برخی افراد از سوی گروههای قومی‬             ‫حق تعیین سرنوشت به موجب میثاق بینالمللی حقوق‬
‫از این شود که مسئولیت کشورها برای پیشبرد حقوق‬             ‫ممکن است تصور کنند که حق تعیین سرنوشت تنها با‬             ‫مدنی و سیاسی که چنین حقی را با حقوق دمکراتیک مردم‬
‫مردمی که بنا بر مقتضیات نژادی‪ ،‬زبانی‪ ،‬مذهبی‪ ،‬و یا‬         ‫ابعاد خارجی آن میبایست مبنای تصمیمگیریها باشد‪ ،‬و‬          ‫پیوند میزند تا آنها را توانمند سازد آزادانه تصمیم بگیرند که‬
‫فرهنگی از دیگران متمایز شده‪ ،‬و یا سرکوب شدهاند‪ ،‬نادیده‬    ‫از همین رو با کاربرد چنین حقی برای مقاصد تجزیهطلبانه‬      ‫«چه کسی میخواهند باشند» و «چگونه باشند» و «چگونه‬
‫گرفته شود‪ .‬در انجام این مسئولیت‪ ،‬حق تعیین سرنوشت‬          ‫تلاش میکنند‪ ]۵[.‬این موضوعات باعث می شود که‬                ‫مختصات زندگی مطلوب» خود را تعیین نمایند‪ .‬از دیگرسو‪،‬‬
‫حساستر میشود به گونهای که همه تلاشها را باید بر‬           ‫کشورها و مردم آن با حساسیت به این مواضع واکنش‬             ‫و در قطب دیگر طیف‪ ،‬حق تعیین سرنوشت را با اراده و‬
‫واداشتن دولتها نسبت به انجام وظیفه و مسئولیت خود‬          ‫نشان دهند‪ .‬بطور طبیعی‪ ،‬و در مقابله با این ادعاهای‬         ‫خواست گروهی از مردم برای تعیین و تثبیت مشخصات‬
‫موظف و متمرکز نماید‪ .‬این دیدگاه با منطق قانعکنندهتری‬      ‫سیاسی برای تفسیر حق تعیین سرنوشت در قبال انقیاد و‬         ‫خود گره میزند‪ .‬این مورد اخیر با حساسیتهای زیادی‬
‫هم پشتیبانی میشود‪ .‬از آنجا که کشورها همواره در برابر‬      ‫استعمار‪ ،‬تلاشها به درک مفهوم انقیاد باعث شده است تا‬       ‫که با خود به همراه میآورد‪ ،‬یادآور حق تعیین سرنوشت‬
‫تجزیهطلبی و خطر آسیب به تمامیت ارضی خود ایستادگی‬          ‫آنرا در تفسیر عمیقتر کلمه به معنی مقهور دیگران بودن‬       ‫گروهی خاص از مردم برای دستیابی به حقوق اجتماعی‬
‫میکنند‪ ،‬این ضرورت بیشتر ایجاب میکند که حکومتها را‬         ‫در نظر بگیرند‪ .‬از آنجا که‪ ،‬فارغ از استعمارزدایی‪ ،‬رها شدن‬  ‫و سیاسی خود است‪ .‬این حق تعیین سرنوشت را در آثار‬
‫به رعایت حقوق بشر و پذیرش استانداردهای مربوط به آن‬        ‫از انقیاد مستلزم توانایی مردم بر حق سرنوشت اجتماعی و‬      ‫حقوقی بینالملل زیر عنوان حق تعیین سرنوشت داخلی‬
                                                          ‫سیاسی خویش است‪ ،‬تفسیر مفهوم مورد نظر با موضوعات‬           ‫(ملی) قرار میدهند‪ ،‬و چنین استحقاقی برای حق تعیین‬
          ‫واداشت تا خطرات تجزیهطلبی نیز دفع شود‪.‬‬          ‫حقوق بشری همراه شده است‪ .‬منظور از این بیانیه این‬          ‫سرنوشت با بنیادهای حکومت مطلوب (دمکراسی) ارتباط‬
‫مفهوم مردم‪ ،‬یا ملل براساس همان ماده ‪ ۱‬میثاقهای‬            ‫است که اینگونه تفاسیر از حق تعیین سرنوشت به عنوان‬
‫سال ‪ ،۱۹۶۶‬نیز در راستای توضیح حق سرنوشت داخلی‬             ‫راهی برای عبور از انقیاد‪ ،‬یا حقوق دمکراتیک مردم برای‬                                  ‫مستقیم پیدا میکند‪.‬‬
‫میتواند روشنگری داشته باشد‪ .‬مفهوم مردم که به زبان‬         ‫مشارکت در حیات سیاسی و اجتماعی کشور پیوند مییابد‪.‬‬         ‫بطور کلی در حقوق بشر بینالمللی‪ ،‬حق تعیین سرنوشت‬
‫فارسی در مواردی به ملل ترجمه شده است‪ ،‬در اینجا‬            ‫اعلامیه اصول حقوق بینالملل در مورد روابط دوستانه و‬        ‫داخلی گروهی از مردم‪ ،‬در نظامهای سیاسی دمکراتیک‬
‫به همان واژه مردمانی اطلاق می شود که در سرزمینی‬                                                                     ‫مورد احترام قرار گرفته است‪ ،‬در حالی که در رژیمهای‬
‫مشترک زندگی میکنند‪ ،‬به آن تعلق خاطر دارند‪ ،‬و با آن‬
‫هویت خود را تعریف میکنند‪ .‬این مفهوم مردم شامل‬

     ‫اعضای گروههای قومی‪ ،‬زبانی‪ ،‬مذهبی‪ ،‬و یا‬
   16   17   18   19   20   21   22   23   24   25   26