Page 43 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۲۴ (دوره جديد
P. 43
صفحه4۳شماره18۹0 که در ادبیاتی که به زبان فارسی مینویسد کشور میزبانش، در ذهن آنها تداعی میکند ،این داستانها ،روایتها
جمعه 11تا پنجشنبه 1۷اوت ۲0۲۳ هلند ،کامل ًا حضور دارد .به نظر من این اتفاق فرخندهای و جستارها را نوشتهاند .چون همانطور که میدانید رسالت
است در کار وی .یا هستند نویسندگانی که تنها در مورد کشور گزارشهای رسانهای جلب توجه کاربران به جنبش بود ،اما
فرانسویزبان بود که شامل آثار نویسندگانی بود که میزبان مینویسند یا کسانی که فضای ایران و فضای کشور هرچه بیشتر در این راه پیش میرویم نیاز شناخت دقیقتر
فرانسویتبار نیستند .ولی چهار پنج سالی است که این تمایز میزبان را در هم ادغام میکنند .افرادی هم مانند من اما و عمیقتری از موقعیت زنان و تاریخ مبارزاتشان در ایران
هم از میان رفته و همهی این کتابها کنار هم و تحت عنوان همچنان درگیر فجایع انقلاب و پیامدهای آن هستیم .البته من حس میشود .تنها از یک سال پیش نیست که زنان ایران
ادبیات فرانکوفون چیده میشوند .فرق نمیکند نویسنده ناامید نیستم .ممکن است روزی ُرمانی راجع به پاریسی که به حقوقشان آگاه شدهاند .از پیش از مشروطه ،از روزگار
الجزایری باشد یا اصالتاً پاریسی باشد .حتی به باور برخی اینقدر دوستش دارم بنویسم ولی تا حالا هر وقت آنرا شروع طاهره قرهالعین زنان ایران مبارزه را آغاز کردهاند و حجاب
نویسندگان فرانسوی ،خوانندگان فرانسوی اشتیاق بیشتری و روبنده از چهره برکشیدهاند .یعنی این مسائل را در بُعد
به آثار نویسندگان خارجی دارند که به فرانسوی مینویسند. کردهام سر از تهران در آوردهام… تاریخی دیدن به نظر من یکی از وظایف ادبیات است.
این علاقه در مورد ادبیات خارجی غیرفرانسوی هم محسوس
است .اینها همه به نزدیک شدن خوانندهی فرانسوی به =…آفرینش ادبی خودانگیخته است و از درون =یعنی مجموعه تلاشها و مبارزات زنان ایران در ۱۵۰
فضاهای بیگانه و همذاتپنداری با شخصیتهای ُرمانهای میجوشد… سال گذشته موجب تحولات ژرف فرهنگی و اجتماعی شده
خارجی کمک میکند .نویسندگان مهاجر و تبعیدی هم در این
زمینه بسیار کار کردهاند ،از جمله برخی نویسندگان ایرانی که …-بله ،زورکی نمیشود. تا زنان ایران نسبت به حقوق خود آگاه باشند؟
تلاش کردهاند آثارشان را به دست خواننده فرانسوی برسانند تا -دقیقاً و این دارای یک پیشینه است یعنی یک پدیده نوزا
=گویا جامعه میزبان هم چندان دوست ندارد که نیست .مبارزات چهل و چهار سال اخیر در جمهوری اسلامی
پلی باشند برای آشنایی فرانسویان با ادبیات ایران. نویسندهی مهاجر خیلی زود و تصنعی خودش را آشنا به از همان تظاهرات معروف «نه روسری ،نه توسری» که در
اما در خصوص تاثیر در جامعه میزبان مثلا میشود به نقش کشور میزبان نشان دهد و راجع به آن بنویسد؛ هر چند مقابل نخست وزیری برگزار شد و من خودم هم در آن شرکت
سینمای ایران اشاره کنیم که برای من الگوست .سینمای ایران که مهاجر میتواند نکاتی از این جامعه را متوجه شود که داشتم شروع شد؛ بعد کمپین یک میلیون امضا و یا کاری که
بیشترین تاثیر را در تغییر نگاه فرانسویها نسبت به ما داشت یک نویسندهی بومی شاید آنها را نبیند .برخی هم تصور هما دارابی کرد که در اعتراض به حجاب اجباری وقتی که
و باعث شد که فرانسویها با تصاویر و روایتهای هنرمندان میکنند چون زبان کشور میزبان را میدانند پس در آن جا به او گفتند که نمیتواند در دانشگاه تدریس کند ،در میدان
ایرانی آشنا شوند .آرزوی من این است که روزی ادبیات ایران افتادهاند در حالی که طول میکشد تا کشور میزبان را خانه تجریش خودسوزی کرد .یا کنش ویدا موحد و دختران خیابان
انقلاب .یعنی این جنبش هیچوقت از نفس نیفتاده است .فراز
هم بتواند چنین نقش بازی کند. خود دانست… و فرود داشته ولی پیگیر بوده است .به نظر من حرکت ویدا
-ما نویسندگانی داریم که هیچگاه علاقهای به تغییر زبان موحد و دختران خیابان انقلاب در پنج سال پیش ،مرحله اول
=به نظر شما نویسنده مهاجر در جامعه ایرانی فرانسه نشان ندادهاند .البته ُخب ،از حق نگذریم ،تغییر زبان برای جنبش «زن ،زندگی ،آزادی» بود .وقتی شما روند تاریخی را
چه نقشی باید برای خود قائل باشد؟ مثل ًا آیا باید سعی بکند نویسنده کار سادهای نیست .یک دانشجو میتواند در طول نگاه میکنید ،تمام اینها مانند تکههای جداگانهی پازلی هستند
که با آثارش یاری دهد که مهاجران ایرانی سریعتر و راحتتر تحصیل خود زبان کشور میزبان را یاد بگیرد بعد برود کار پیدا که کنار هم چیده شدهاند تا رسیده به زمان حال که زن ایرانی
در فرانسه ادغام شده و از حالت برزخی مهاجر و پناهنده کند .ولی نویسنده باید جهان خودش را با زبان خلق کند .این جرئت و شهامت و خودآگاهی دارد و اینگونه ایستادگی
کار در یک زبان دیگر کاری است کارستان .شما باید آن زبان میکند .مبارزات زنان از زمان پیش از انقلاب پشتوانهی زن
بودن هرچه زودتر خارج شوند؟ را از دورهی نوجوانی یاد گرفته باشی و در فضای فرهنگی و ایرانی مدرن وآگاه است .اگر ما بتوانیم این موضوع را با همه
-جامعه تبعیدی و مهاجر ما در این چهار دهه اخیر -که جهانبینی آن قرار گرفته باشی و شناخت عمیق از ادبیات آن پیچیدگیاش به افکار عمومی غرب از طریق ادبیات معرفی
زمان کوتاهی نیست -کار زیادی انجام داده است .در بازه داشته باشی .برای مثال نگاهی که ما در زبان روسی به دنیا کنیم ،مسلماً کارزاری را بردهایم .ادبیات ما به زبانهای اروپایی
زمانی نسبتا طولانی ،تنها ویترین ادبیات فارسی در فرانسه داریم با فرهنگ زبان فرانسه متفاوت است .اینها همه سد
صادق هدایت بود آنهم تنها با یک کتاب یعنی «بوف کور». راه است .در عین حال دلبستگی ما به زبان فارسی بقدری در این راستا میتواند تاثیر مهمی داشته باشد
بعدها به همت افرادی چون م .ف .فرزانه و ژیلبرت لازار و قویست که بسیاری از ما نیازی به تغییر زبان حتی پس از
دیگرانداستانهایدیگرهدایتهم بهفرانسویترجمهشد. سالهای طولانی زیستن در جامعهای دیگر حس نمیکنیم. =آیا فکر میکنید که رمان میتواند فراتر از تحصیلکردگان
از دهه نود به بعد کمکم کارهایی از دیگر نویسندگان مثلا من که به زبان فرانسه هم مینویسم همچنان دلبند زبان و روشنفکران ،روی عموم مردم در کشوری مانند فرانسه هم
ایرانی ترجمه و منتشر شد .اخیراً هم تعدادی نویسنده از نسل فارسیام هستم و در هر دو زبان قلم میزنم .مشکل ارائه
دوم و برخی از نسل اول به زبان فرانسوی و زبانهای دیگر ادبیاتی که به فارسی نوشته میشود به جهانیان آن است که تاثیربگذارد؟
اروپایی گذر کردهاند .طبق پژوهشی که من کردهام ،در دهه مکتب ترجمه ما بسیار ضعیف است .مثل ًا اگر ما مثل روسها -همانطور که اشاره کردم ،مردم فرانسه اهل رمان هستند.
۲۰۰۰میلادی ،بیش از پنجاه ُرمان ایرانی به زبان فرانسوی مکتب ترجمهی اُس و قوسدار میداشتیم که هر رمان و در تظاهراتی که ما در خارج کشور برگزار میکنیم فقط
ترجمه و منتشر شد .یعنی از چهار یا پنجتای یک دهه پیش داستانی را در یک بازهی زمانی مناسب در اختیار مخاطب روشنفکران شرکت نمیکنند .برخی از مردم از طریق رسانهها
از آن ،یکباره رسیدیم به بیش از پنجاه عنوان که فروش هم فرانسوی زبان قرار میداد ،شاید وضع ما امروزه بهتر از آنچه تحت تاثیر رویدادها و مسائل ایران قرار میگیرند و به
میرفت و سینمای ایران هم در این زمینه بیتاثیر نبود .کار هست میبود .ما متاسفانه مترجمان قَ َدری که این رسالت را
فرهنگی یکشبه انجام نمیشود و نیاز به پیگیری و تلاش دارد بر عهده بگیرند نداریم ،مگر اینکه نسل جوان در این راه قدم اعتراضات ما میپیوندند .همانها خواننده رمان هم هستند.
و این کار در زمینهی رمان و ادبیات از سینما مشکلتر است.
سینما تصویر است و تصویر راحتتر منتقل میشود تا ادبیات بردارد. =نویسنده مهاجر و تبعیدی تا چه اندازه باید تحت تأثیر
مسائل جامعه میزبان باشد که بتواند دربارهی آن بنویسد؟
نوشتاری. =منظورتان از اینکه فرانسویان به ادبیات خارجی مثلا خود شما که گفتید آثارتان عمدتا در ارتباط با ایران است،
اما در مورد نقش خودم در جامعه مهاجر… برای اینکه علاقمندند چیست؟ ممکن است بیشتر توضیح بدهید. آیا به این دلیل است که هنوز شناخت کافی از جامعه میزبان
شمانقشیداشتهباشید،بایدابتداکتابهایتانخواندهبشود. ندارید که بتوانید ظرایف و پیچیدگیهای فرهنگی آن را
متاسفانه جامعهی مهاجر و تبعیدی ایرانی زیاد ُرمانخوان -ادبیات خارجی در فرانسه از دیرباز جایگاه برجستهای
نیست .تیراژ رمانهای ما به فارسی در اینجا بسیار پایین است. دارد یعنی بسیار بیشتر به آن توجه میشود تا در کشورهای موضوع رمانهای خود قرار دهید؟
در ایران هم که سانسور مجوز انتشار به کارهای من و امثال آنگلوساکسون .از دو دهه پیش ادبیاتی که توسط نویسندگان -در این خصوص هیچ نسخهای نمیتوان پیچید .در مورد
من نمیدهد .اما حتی بدون خواننده هم ،من همچنان دلبسته خارجی به زبان فرانسوی نوشته میشود زیرمجموعهای به خودم فقط میتوانم بگویم که این شاید مربوط به تعلق
زبان فارسی هستم و دلم خوش است که کتابهایم را به دو حساب میرود از ادبیات فرانسوی که به آن میگویند ادبیات نسلی باشد .من در ۱۷-۱۶سالگی با انقلاب ۵۷روبرو شدم،
زبان مینویسم و وقتی ُرمانی را به پایان میرسانم ،دو نسخه فرانسویزبان یا فرانکوفون .در دهه ۲۰۰۰اگر شما خارجی انقلابی که تمام دنیای ما را زیر و رو کرد و هنوز هم درگیر
از آن موجود است ،یکی به فارسی ،دیگری به فرانسوی .بدین بودید و به فرانسوی مینوشتید -مانند من -در کتابفروشیها پیامدهای آن هستیم و از زیر آوار آن بیرون نیامدهایم .البته
ترتیب خوانندگان فارسیزبان هم میتوانند اگر مایل باشند، آثارتان در قفسهی ادبیات فرانسویزبان چیده میشد .قفسه بسیاری از همنسلان من و حتی پیش از من درباره جامعهی
کارم را بخوانند .در مورد تاثیر آن بر جامعه ایرانی چیزی ادبیات فرانسوی هم داشتیم که فقط شامل آثار نویسندگان میزبان نوشتهاند و مینویسند ،مثل ًا نویسندهای مانند نسیم
نمیتوانم بگویم ،اما تاثیر آن را بر روی مخاطب فرانسوی که فرانسویتبار بود .در کنار این قفسه ،قفسه بزرگتر ادبیات خاکسار که احتمالا ۲۰-۱۵سالی از من بزرگتر است ،میبینید
کار مرا دنبال میکند ،میتوانم ببینم و این سبب دلگرمی من
است.