Page 40 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۲۶ (دوره جديد
P. 40
صفحه40شماره18۹۲
جمعه ۳تا ۹شهریورماه 140۲خورشیدی
مصدق ،اسطوره دموکراسی یا نخستوزیری قابل نقد؟
شاه و مصدق
پس از سالها و بعد از فروکش کردن شور و احساسات ،گاهی شخصیتها را در ظرف تاریخ خود مورد تحلیل قرار دهیم. =کرمیت روزولت ( )Kermit Rooseveltبیش از ۲۰
اهداف پوپولیستی کارهای بزرگ را هم برای صداقتسنجی جامعه آن روز ایران پس از شکست در جنگ جهانی و تجربه
اشغال اجنبی ،به دنبال مدال افتخار برای خود میگشت سال پس از سرنگونی دولت مصدق به تهران میآید جهت
در بوته نقد قرار میدهد. وچه بهتر از کوتاه کردن دست کمپانی AIOCو به دنبال نگارش کتابی در مورد زندگی شاه ،البته گویا مخاطبین این
مصدق در زمان بیداری تودهها ظهور کرد و به گفته خود در آن دولت انگلیس از منابع نفتی ایران .در آن روزگار شور و کتاب کودکان و نوجوانان آمریکایی هستند .سپس قصدش را
راستای آرمان تودهها بود .به هر روی این صنعت ملی شد و شوق مخالفت با بیگانگان نه تنها در ایران بلکه در بسیاری تغییر داده و کتابی مینویسد که قهرمان اصلی داستان خود
این اقدام کوچکی نبود ،اما شاید احتیاج به بعضی از درگیریها از کشورهای جهان سوم داغ بود .ملی شدن کانال سوئز نیز اوست ،قهرمان داستان در تاریخ ۱۹ژوئیه به تهران میآید و
نشأت گرفته از همین شور و شوق است .این مهم به وسیله طی یک ماه کودتایی بزرگ اجرا کرده و دولتی را در تهران
و رویاروییهای غیرضروری در موارد دیگر هم نبود. کابینه محمد مصدق به سرانجام رسید .نظر مخاطب را به سرنگون میکند و سپس راهی لندن میشود تا ناهار را با
با توجه به این اقدام دولت مصدق ،وجه ضد استعماری او دادگاه مصدق جلب میکنم که حتی در آن سالها ،شاه به
علت خدمات سال اول مصدق از جمله ملی کردن صنعت چرچیل صرف کند!
قابل تصدیق است. نفت نامهای با همین مضمون به دادگاه نوشته و با گذشت از امیر ر .ت – .شخصیت مصدق بعد از هفتاد سال پس از
حال به وجه سکولار میرسیم ،چیزی که در سالهای بعد حق خود و یادآوری خدمات مصدق موجب تخفیف در حکم سقوط وی همچنان مورد مناقشه است و منازعه در مورد
به مصدق افزودند .جدا کردن شخصیت مصدق از دین و ابعاد مختلف عملکرد مصدق در جامعه سیاسی و عموم مردم
دینداری و ساختن شخصیتی لیبرال سکولار از واقعیت بسی نهایی از اعدام به تبعید به روستای پدری شد. جریان دارد .البته اطلاعات اندک از ۷۰سال قبل و تبلیغات
دور است .اذهان طرفداران شخصیت سکولار مصدق را ارجاع این مجال جای بحث در مورد چگونگی و عواقب و اثرات سفید و سیاه ،تا حدود زیادی بر شناخت این نخستوزیر در
میدهم به صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی در ملی کردن صنعت نفت نیست اما به اعتقاد نویسنده این افکار عمومی پرده کشیده است .از استفاده از واژه کودتا و یا
زمان تصویب استوارنامه سید ضیاءالدین طباطبایی در تاریخ عمل در آن زمان با توجه به عدم وجود تکنولوژی استخراج و سقوط گرفته تا کمک خارجی در سقوط وی ،همواره دو دسته
۱۳۲۲که محمد مصدق در مخالفت با سید ضیاء چنین بیان سیاسی در ایران را در میدان تاخت به یکدیگر قرار داده است.
میکند« :بابی انت وامی یا ابا عبدالله ،پس منهم که سگ بازاریابی فروش و صادرات کمی عجولانه بوده است. عدهایازاوالههیدموکراسیساختهومیستایند؛البتهطبیعی
آستان حضرتم باید به آقا و مولای خود تأسی کنم و برای خیر در پی این اقدام درگیری سیاسی با کشورهای مختلف است برخی عوام در جستجوی ابرقهرمان ،قهرمان ملی خود را
این مردم هرگونه فحش و ناسزا بشنوم ،مگر نبود که مدرس بالا گرفت که برخی از آن درگیریها اجتنابناپذیر و برخی یافته و به عنوان واقعیت غیرقابل انکار وجوه و قدرتهای
در همین مجلس سیلی خورد و در این جامعه مشقاتی دید و بیفایده و بیثمر بود .توجه مخاطب محترم را به دوره ریاست فرازمینی به او منصوب کنند .از طرفی دشمنان سرسخت و
مگر نه این است که شربت شهادت چشید ،منهم دست کم جمهوری احمدینژاد جلب میکنم که برای تطمیع افکار متعصبی وجود دارند که به اتهام خیانت او در دادگاه استناد
ضد بیگانه ،چه درگیریهایی و چه «کاغذ پارههایی» را به کرده و بزرگترین خائن کشور را در افکار خود اعدام میکنند.
از او ندارم». میان کشید و بر اساس اهداف پوپولیستی چه ضربههایی اگر منصفانه به شخصیت مصدق بنگریم ،البته نه شخصیتی
هم صحبتهای اعتقادی مصدق و هم آزادی بیان در آن به سیاست خارجی و اقتصاد کشور وارد کرد .در آن دوران که طی سالها دوست و دشمن تلاش برای بزرگنمایی یا نفی
دوران قابل رؤیت است .بگذریم که رضا شاه تنها برخورد احمدینژاد نزد بسیاری از کشورهای همسایه و آمریکای
فیزیکی داشت و مصدق دو نخستوزیر وقت را تهدید به جنوبی و آفریقایی به قهرمان ضد امپریالیسم تبدیل و وی دارند ،چند ویژگی قابل بحث و بررسی است.
کشتن کرده بود« :میدهم مثل جوجه سرت را ببرند» را به ستایش میشد در صورتی که هزینههای این اقدامات را مردم پس از جریان ملی شدن صنعت نفت ،مصدق به قهرمانی
حسنعلی منصور گفته بود و «من تورا همینجا میکشم من ایران پرداخت کردند .البته که درگیریهای محمد مصدق با استعمارستیز تبدیل شد که تا حدود زیادی از لحاظ تاریخی
خون به پا میکنم» را در مجلس به رزمآرا .البته بعد از ترور بیگانگان قابل مقایسه با حماقتهای احمدینژاد نیست اما صحیح است ،هرچند حرکت ملی شدن صنعت نفت در
رزمآرا ،مصدق و جناحش در مجلس ماده واحدهای را تصویب آن برهه زمانی قابل نقد و بررسی است .منصفانه است که
و قاتل رزمآرا را عفو کردند.