Page 11 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۴۹ (دوره جديد
P. 11
صفحه11شماره1۹1۵ این کارگردان در همین پیام با دلسردی از حمایت
جمعه ۹تا پنجشنبه 1۵فوریه ۲0۲4 بینالمللی میافزاد« :با اینهمه من از جامعه هنری جهان
انتظار دارم واکنشی درخور نسبت به فشاری که توسط
عذر تأخیر! جمهوری اسلامی به هنرمندان وارد میشود ،نشان دهند؛
انتظاری که دیگر مدتهاست از مقامات سیاسی جهان
(کیهان لندن شماره )۱۰۵۶اردیبهشتماه ۱۳۸۴خیراندیش (احمداحرار) بازنشر ندارم زیرا میدانم برای آنان قضیه حقوق بشر در کشورهای
دیگر فقط بهانهای است برای به دست آوردن امتیازات
بده و متلكپرانی را بگذار برای وقتی كه رفتی در كاخ یونسكو بهرغم آن دسته از مردم حقناشناس كه خدمات و زحمات اقتصادی برای کشورهای متبوعشان و نه یک واکنش
مستقر شدی و چشمت توی چشم خدمتگزاران واقعی اسلام پرزیدنت خاتمی را در دوران هشتساله ریاست جمهوری وی
نادیده میگیرند ،دانشگاه تهران با اعطای دكترای افتخاری از خیرخواهانه و انساندوستانه».
و انقلاب نبود. اگر خیزش مردمی «زن ،زندگی ،آزادی» تولید فرهنگی-
كنایه را ابتدا شهردار حزباللهی تهران ــ دكتر محمود جناب ایشان تجلیل كرد. هنری حکومتی را به کما برد ،اما جریانی قوی و
احمدینژاد ــ كاندیدای جانشینی آقای «دكتر» خاتمی در دكترای افتخاری میتوانست در فلسفه یا الهیات باشد كه غافلگیرکننده به راه افتاد که پیش از این به شکل پراکنده
انتخابات ریاست جمهوری ،با كلماتی آب نكشیده بهدرشتی تحصیلات و مطالعات و تبحر و تخصص آقای خاتمی را در آن در حاشیه فعالیتهای رسمی و حرفهای هنری وجود
قلوهسنگ پاسخ داد بهطوری كه دردش را روز بعد در سخنان زمینه،حتیمخالفینومعاندینویمنكرنیستند.امابهایشان داشت و با احتیاط از آن با عنوان « سینمای زیرزمینی»
سخنگوی دولت منعكس یافتیم« :آقای خاتمی در این هشت دكترای روابط بینالمللی داده شد كه برای شغل آیندهاش ــ نام برده میشد که مهمترین نامهایش کارگردانانی چون
سالعادت كردهكهموردانتقادوهجمهقرارگیرد...البتهلحن جعفر پناهی و یا محمد رسولاف بودند .امروز این
انتقادهاهمبستهبهگرایشاتونوعادبسیاسیافراد،تفاوت دبیر كل مجمع بینالمللی گفتگوی تمدنها ــ مناسبتر است. «سینمای زیرزمینی» واقعیتی گسترده و غیرقابل انکار
دارد .این سخنان شهردار تهران روند هشت سال گذشته بود!» مراسم اعطای دكترا قرار بود ساعت هشت و چهل و پنج است ،اگرچه رسانه های دولتی در ایران از این حرکت
پشتسرش،روزنامههای«رسالت»و«كیهان»عصرتهرانكه دقیقه صبح چهارشنبه هشتم اردیبهشت در سالن علامه امینی پویا با برچسبهائی چون «غیرقانونی» یا «هنجارشکن»
حالا زمان انتشارش را تغییر داده و به روزنامه صبح تبدیل شده دانشگاه تهران برگذار شود ولی آقای خاتمی با یك ساعت تأخیر
است،یكیبهزبانتلخودیگریبهزبانطنزخدمتآقایرئیس به دانشگاه رسید زیرا آن روز در تهران باران میبارید و مثل نام میبرند.
جمهور رسیدند و از حیثیت شهردار محترم تهران دفاع كردند. اغلب روزهای بارانی ،ترافیك سنگین نظم شهر را بههم ریخته این حرکت جدید با یوزپلنگ طلائی جشنواره لوکارنو
نمك و فلفل دیگری كه پرزیدنت خاتمی چاشنی سخنان غیر بود و مآلا نظم زندگی ساكنین شهر ،حتی مقام معظم ریاست برای «منطقه بحرانی» علی احمدزاده گام به مرحله جدیدی
رسمی خود برای نشاندن تبسم بر چهره عبوس حاضران در گذاشت و امروز در تمام جشنوارههای مهم دنیا صحبت از
مراسم اعطای درجه دكترا كرد این بود كه گفت «مسؤولان جمهوری را. سینمای زیرزمینی ایران است که درها را به روی تولیدات
محترم دانشگاه لطف كردند و كلاه دیگری بر سر من حجتالاسلام والمسلمین آقای خاتمی كه بهشیوه اهل منبر سینمائی مجوزدار و حکومتی بستهاند .آنچه جمهوری
نگذاشتند» .این نیز ظاهراً اعتذاری و توجیهی برای حفظ میداندفضایمجلسراچگونهبایدتغییردادواخمهایدرهم اسلامی را غافلگیر کرده ،شهامت نسل جدید فیلمسازان
عمامه بود چون در مراسم اعطای دكترا ،باید كلاه مخصوص رفته را از هم گشود ،خطابه رسمی را موقتاً در جیب قبای خود ایرانی است .کسانی که میدانند با فاش شدن ساخت
دانشگاهیان را بر سر داشت و آقای خاتمی در حالی كه ردای جای داد و زد به دنده شوخی باردی .ضمن عذرخواهی از فیلمهای زیرزمینی در ایران و نمایش آنها در جشنوارههای
دانشگاهی پوشیده بود با عمامه در جایگاه حضور یافت. سفیران 16كشور و دهها استاد دانشگاه و مابقی حاضران كه خارجی با انواع برخوردهای امنیتی و قضایی مواجه
منتهای مراتب توضیح اضافی او به كنایه اخیر هم رنگ سیاسی لابد از شنبه قبل راه افتاده بودند تا سر وقت در جلسه حاضر میشوند و باید قید کار کردن در ایران را بزنند .با این حال،
داد« :شاید آنان نیز دریافتهاند كه این گردن ،این شانه و این باشند ،بهطنز و كنایه گفت «متأسفانه بهمحض بارش اندكی موج عظیمی از تولیدات زیرزمینی در ایران به راه افتاده
سر تاب كلاه دیگری را ندارد (خنده حضار) البته تا چند ماه برف و باران ،در وضع رفت و آمد شهری اختلال بهوجود که حکومت قادر به کنترل آن نیست .نه تنها کارگردانان
دیگر یكی از این كلاهها را برمیدارند ...من در شگفتم كه میآید» و اضافه كرد« :با این كه دولت مستقیماً مسؤول و بازیگران سرشناس ،بلکه عوامل فنی و بازیگران گمنام
چطور صف طویلی (از كاندیداها) تشكیل شده تا یك نفر این ساماندهی شهر نیست اما باز هم بهخاطر گناههای نكرده هم دیگر حاضر به رعایت «ضوابط» مورد تاکید وزارت
و قصورهای نداشته ،از طرف كسانی كه با چنین مدیریت و ارشاد و سایر نهادها نیستند و به همین دلیل در ابتدای
كلاه را بر سر خود بگذارد»! چنین وضعی شهر را اداره میكنند از شما عذر میخواهم». شهریور امسال ،یک مقام سازمان سینمایی حتی تهدید کرد
رنود میگویند پرزیدنت خاتمی گوئیا رفتهرفته از خواب آقای خاتمی حساب آن را نكرده بود كه این تلمیح ،نمكی که استودیوها و مراکز پشتیبانی «غیرمجاز» که در تدوین،
هشتساله بیدار میشود و احساس میكند كه كلاه سرش رفته خواهد شد بر زخمهای او .از آن روز تا كنون« ،محافظهكاران» صداگذاری و سایر مراحل فنی فیلمهای زیرزمینی مشارکت
است .حكایت آن حاجی آقاست كه میگفت اگر پسرم بهراه همین دو كلمه را پیراهن عثمان كردهاند و از هر طرف بر
بد افتاد تقصیر او نیست .لوطیهای محل قلچماق بودند و «سید نجیب محترم» میتازند كه آقا قباحت دارد ،حرف کنند ،تعطیل خواهند شد.
دهانت را بفهم ،تو كه بهمدت هشت سال نقش سنگ صبور آنچه بیش از ساخت فیلمهای بدون مجوز مقامات
پررو ،بندهزاده خجالتی و كمزور! را بازی میكردی این چند هفته آخر را هم نجابت بهخرج جمهوری اسلامی را خشمگین کرده است ،رعایت نشدن
حجاب اجباری در این فیلمهاست .حجاب اجباری
اصلیترین نقطه تقابل حکومت ایران و معترضان بعد
از فروکش کردن تجمعات خیابانی بوده است .جمهوری
اسلامی برای مقابله با زنان مخالف حجاب اجباری که
صحنه عمومی شهرهای ایران را تسخیر کردهاند ،مشغول
نهایی کردن لایحهای در مجلس شورای اسلامی است و
حتی استانداردهای صوری خود را درباره تصویب آن
رعایت نکرده و رسانههای داخلی تحت سانسور شدید هم
به صراحت از آن انتقاد میکنند .در چنین شرایطی ،هریک
از فیلمهای زیرزمینی که در آن تصویر بدون حجاب
اجباری زنان را به تماشاگران غیرایرانی نشان دهد ،تیری به
قلب «سلطه فرهنگی» جمهوری اسلامی و جریانی است
که توانسته بود چهار دهه اجبار «حجاب» را با فیلمهای
سینمایی به عنوان یک «اصل پذیرفته شده» برای مردم
ایران به جهان معرفی کند .رشد «سینمای زیرزمینی» که
هرگونه سانسور و اجبار را زیر پا میگذارد ،تسریع مرگ
سینمای کنترلشده و حکومتی است.