Page 13 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۴۹ (دوره جديد
P. 13
صفحه13شماره1۹1۵ یك مقداری زیادی اطلاعات از اشخاص بگیرم .در همان بنابراین فاصله چندانی اینها با هم نداشتند ،یك
جمعه ۹تا پنجشنبه 1۵فوریه ۲0۲4 حال میبایستی همكاران خودم را به تدریج انتخاب كنم فاصله ۳۰۰ ،۲۰۰متری با هم داشتند .من اول رفتم به
و برنامه خودم را ،به یك صورتی ،قسمت اولش را دست وزارت بازرگانی .دلیلش این بود كه در همان زمان تصمیم
ایالتهای آلمان یا فرانسه ،خواهید دید كه هر ایالتی در آن كم ،در موقع صحبت با افراد بخش خصوصی به آنها نشان گرفته شده بود كنفرانس اقتصادی تشكیل بشود كه به
دو كشور ده برابر كل تراكتورهای ما را دارد .حالا آنها بدهم .بدون هیچ گزافهگویی كاری بی نهایت سنگین روی مسائل اقتصادی كشور برسد و ترتیبی بدهد كه اقتصاد
كشاورزی دارند یا ما؟ بعد هم كشاورزی و صنعت دو چیز از ركود بیرون بیاید .فكر میكردند با تشكیل كنفرانس
مختلف نیستند .روهر آلمان مركز كشاورزیش هم هست. دوشم آمده بود. اقتصادی مسائل را حل میكنند .بنابراین روبرو بودم با
تنظیم این كنفرانس اقتصادی ،كه هیچ كار اساسیاش
شاه خیلی علاقمند شد به این مسأله. = در این كنفرانس اعلیحضرت صحبت میكند درباره انجام نشده بود .ولی از آن مهمتر این بود كه یك ماه
مسأله نفت به صورت دیگری پیش آمد ،در یكی اقتصاد بدون نفت و ایجاد شركتهای سهامی بزرگ و غیره. بعد باید مقررات صادرات و واردات جدید كشور را اعلام
از نطقهایی كه بعداً شاه كرد ،شاه (به این نكته كمتر در مورد اقتصاد بدون نفت صحبت ایشان این است كه ما میكردیم و این كار خیلی سنگینی بود .در نتیجه من آن
توجه میشود) صحبت این را كرد كه دیگر ما در ایران بایستی صنایع و صادرات را بطوری افزایش بدهیم كه در یك ماه اول كارم به كلی بیش از میزانی بود كه در صورت
اهمیتی نمیدهیم كه این اشخاص كه به مقامات مهم واقع جایگزین آن درآمدی كه از نفت میگیریم ،بشود. عادی میتوانستم تحمل بكنم .یعنی دقیقاً من سر ساعت
میرسند از كجا آمدهاند و حالا به اینجا رسیدهاند .ما شما چطور با این مسئله روبرو شدید؟ یعنی قبلا با شما ۲بعداز نصف شب یا به اصطلاح دیگر ۲صبح دفترم را
به لیاقت اشخاص نگاه میكنیم .داستان به این صورت صحبت شد؟ شما نطق شاه را نوشتید ،یا خود شاه این كار ترك میكردم و ۶صبح دومرتبه پشت میزم بودم .برای یك
بود كه چند روز پیش از این نطق من اجازه خواستم و ماه من فقط چیزی حدود ۳ساعت در شب خوابیدم .البته
غلامرضا كیانپور و احمد ضیایی را به عنوان معاونان خودم را كرد؟ به خاطر دارید؟ بعد كه تعطیلات نوروزی پیش آمد ،برای جبران آن شاید
حضور شاه بردم و دكتر احمد ضیائی در آن زمان رئیس ــ پس از اینكه من به وزارت اقتصاد منصوب شدم دو روزی ۱۱ساعت تا ۱۲ساعت خوابم میبرد .ولی در آن
اداره حسابداری سازمان برنامه بود .شاه از او پرسید بار با شاه ملاقات داشتم .بار اول شاه به آبعلی به اسكی مدت ،من ،به تحقیق ،بیشتر از روزی ۳ساعت نمیخوابیدم
شما چه تجربهای در امور بازرگانی دارید؟ گفت این دو رفته بود .علم به من گفت كه اعلیحضرت مایلند نطقی كه بتوانم به هر دو این كارها برسم ،و همراه با اینها شروع
سال اخیر با عالیخانی ما در اتاق بازرگانی كار میكردیم، را كه بهنیا میخواهد در كنفرانس اقتصادی بكند ،ببینند بكنم به انتخاب همكاران ،و مشخص كنم برنامههایمان
اصولا پیش از اینكه بروم به اروپا برای ادامه تحصیلاتم، و بخوانند .گفتند كه تو در جلسه حاضر بشو و اگر نظری چه باید باشد .بویژه تنظیم مقررات صادرات و واردات
در ضمن اینكه در دانشگاه درس میخواندم رئیس یك داری ،بگو .آنجا شاه را خیلی از نزدیك دیدم .با لباس همانطور كه گفتم ،كار بسیار سنگینی بود ،زیرا میبایست
شركت بازرگانی بودم و همانجا توانستم هزینه تحصیلات اسكی بود .در اتاق محقر و سادهای نشسته بود و صحبت آن سیاستی را كه من به آن اعتقاد داشتم روشن و مطرح
اروپایم را تأمین كنم .شاه خیلی دقیق بود و پرسید خوب میكردیم .من فوقالعاده تحت تأثیر رفتار شاه در جمع
آن شركت چه شد ،ورشكست شد؟ گفت خیر قربان ،آن خصوصی قرار گرفتم .فوق العاده رفتار سادهای داشت. كند .بنابراین فوقالعاده ماه سنگینی بود.
شركت ورشكست نشد .من كارمند بودم .آنجا مال من درست ۱۸۰درجه برعكس آن چیزی كه وقتی در جمع
نبود .من از موقعی كه تصدیق ۶ابتدایی خود را گرفتم با مردم روبرو میشد .در واقع با یك آدم دوست داشتنی = ولی در این ماه اول ،تا كنفرانس اقتصادی تشكیل
پدر و مادرم نمیتوانستند به من كمك بكنند برای تحصیل، شما روبرو میشدید ،فوق العاده دوست داشتنی ،خیلی بشود ،عمده فعالیت شما متوجه برگذاری این كنفرانس
و من از روزی كه رفتم به دبیرستان ،رفتم در حجرهای با ادب ،خیلی علاقمند به این كه به حرفهای شما گوش
شاگرد حجره شدم و بتدریج درجهام رفت بالا تا شدم مدیر بدهد ،یك چنین مردی بود .آن روز بهنیا نطق خودش را بود!
شركت .شاه تكان خورد و روزی كه برای كنفرانس اقتصادی خواند و من هم نظر خاصی نداشتم .واقعاً نمیخواستم ــ هر دو بود .شش روز پس از اینكه من سر كار آمدم
آمد ،یكی از چیزهایی كه به آن اشاره كرد این بود كه ما برای كسی كه بهتازگی همكارش شدهام و سنش هم از من كنفرانس شروع به كار میكرد ۸ .مارس هم روز جهانی زن
در این كشور توجه به لیاقت افراد میكنیم .الان جملهاش خیلی بیشتر بود ،آنجا شروع بكنم به بحث .در اتومبیل بود و اعلیحضرت هنگام گشایش كنفرانس اقتصادی در ۸
دقیقاً یادم نیست ،ولیكن فوقالعاده معنی دار بود .البته
داستان ضیائی همانندی داشت با سرگذشت پدرش .ولی او
هیأت وزیران علم از راست :نصرتالله معینیان،جهانگیر تفضلی ،پرویز خانلری،عطاالله خسروانی ،اسدالله علم ،غلامحسین خوشبین ،عبدالحسین بهنیا،دکتر ابراهیم ریاحی،
محمد باهری و علینقی عالیخانی
احساس غرور میكرد كه حالا خودش این امكان را برای هم كه با هم بر میگشتیم بهنیا خیلی از من تشكر كرد. اسفند در این زمینه حرفهایی زدند ،و اشاره كردند كه با
دیگران فراهم میكند .در هر دو ملاقاتی كه با شاه داشتم، در جلسه با شاه صحبتهای دیگری هم پیش آمد .خاطرم تجدید نظر در قانون انتخابات ،كه در رفراندوم ۶بهمن
وقتی صحبت كشاورزی و صنعت شد ،چون من خودم در هست كه من به اعلیحضرت عرض كردم كه اینهمه كه ما به تأیید مردم رسیده بود ،زنان هم حق رأی و حق انتخاب
شركت نفت بودم و از آن طرف میآمدم به مسأله نفت میگوییم صنعت داریم ،ما صنعت نداریم ،و گرفتاریش شدن به نمایندگی مجلس را خواهند داشت .مدت كنفرانس
البته اشاره كردیم ،ولی اشاره گذرا .یعنی این كه ما در هر این است كه كشاورزی هم نداریم .اعلیحضرت گفتند كه یك هفته بود .من باید هر روز در این كنفرانس شركت
چه شكلی كشاورزی نداریم؟ گفتم ،مثلا شما اگر تعداد میكردم و ،همراه با این ،تمام كسانی را كه میخواستند
حال نمیتوانیم تنها به امید نفت زندگی كنیم. تراكتورهایی كه در ایران هست مقایسه بكنید با یكی از با من ملاقات بكنند ببینم ،چون من هم احتیاج داشتم
(ادامه دارد)