Page 14 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۵۳ (دوره جديد
P. 14

‫كه با این واقعیت روبرو شدهایم‪ ،‬كاری كه میتوانیم بكنیم‬      ‫برای عدم تمركز ایجاد بكنید‪ .‬ولی باید خیلی مواظب باشید‪،‬‬                                                 ‫صفحه‌‌‌‌‪‌‌‌1‌4‬شماره‌‪‌1۹1۹‬‬
                                                           ‫به خاطراینكهاولاعدم تمركزلازمهاشداشتنافرادباصلاحیت‬                                       ‫جمعه ‪ 1۸‬تا ‪ ۲4‬اسفندماه ‪140۲‬خورشیدی‬
‫این است كه به شركتها یك فرجهای بدهیم‪ ،‬بگوئیم ما برای‬
                                                                                        ‫در سطح آن محل…‬                    ‫دیپلمشان مورد تایید وزارت علوم قرار گرفته بود‬
‫طرحهای عمرانی كه بیش از مبلغ معینی نیست فقط از‬             ‫=مگر خود شما چند لحظه پیش نگفتید باید كار كرد تا‬               ‫بفرستند‪ ،‬چون شمار كسانی كه در دانشگاههای ایران و‬
                                                                                                                          ‫خارج درس میخواندند به صورت چشمگیری بالا رفته بود‪.‬‬
‫شركتهائی دعوت میكنیم كه مقیم كرمان باشند یا مقیم فارس‬                                      ‫كار یاد گرفت؟‬                  ‫قابل مقایسه با آن سالهای اول ما نبود‪ .‬ولی از آن جالبتر‬
                                                           ‫ــ نه‪ ،‬نه‪ .‬حالا به تدریج میگویم حضورتان‪ .‬اولش‬                  ‫رشتههائی بود كه من در نهایت فروتنی باید بگویم با اینكه‬
‫باشند یا مقیم آذربایجان باشند‪ .‬از بقیه دعوت نمیكنیم‪ ،‬كه‬    ‫داشتن افراد مسلط است در محل‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬اگر‬                ‫خودم دو سال رئیس دانشگاه بودم حتی نمیدانستم چنین‬
                                                           ‫شما میخواهید طرحهائی را‪ ،‬بجای اینكه در مركز تصمیم‬              ‫رشتههائی در دانشگاهها وجود دارد‪ .‬اما حالا متخصص این‬
‫دستكم اگر این شركت مقیم سیرجان نیست‪ ،‬مقیم كرمان یا‬         ‫بگیرید‪ ،‬در آبادان یا اهواز انجام بدهید‪ ،‬به افراد با صلاحیت‬     ‫رشتهها را داشتیم كه برگشته بودند به ایران و میخواستند‬
                                                           ‫در رشته آمار‪ ،‬طراحی اقتصادی‪ ،‬مهندسی‪ ،‬و غیره‪ ،‬احتیاج‬            ‫كار بكنند‪ .‬یعنی میخواهم به شما بگویم این تغییری كه‬
‫یك شهر دیگر آن استان باشد‪ .‬به این ترتیب به تدریج اینها‬     ‫دارید‪ ،‬وگرنه نمیتوانید این كار را بكنید‪ .‬از طرف دیگر‬           ‫در كشور به وجود آمد قابل فهم نبود در دهه ‪ ،50‬و شما‬
                                                           ‫میبایستی یك مكانیسم خیلی دقیقی داشته باشید برای‬                ‫وقتی در باره ابتهاج داوری میكنید می بایست در بافتار‬
‫را گرایش بدهیم كه مركز فعالیت خود را به استانها منتقل‬      ‫كنترل و نظارت بر این اشخاص‪ .‬اگر این كارها را نكنید‪ ،‬تجربه‬      ‫دهه ‪ 50‬او را بسنجید‪ .‬باز هم تكرار میكنم‪ ،‬ریتم تحول‬
                                                           ‫خیلی از كشورهای دیگر هم نشان داده‪ .‬پولهای كشور را‬              ‫كشور به قدری سریع بود كه كه ‪ 6 ،5‬سال بعد‪ ،‬یا ده سال‬
‫كنند‪ .‬ولی خود آنها هم باز یك مقدار مشكلات دیگر برای ما‬     ‫به هدر میدهید‪ ،‬و زیانی كه میرسانید به مراتب بیشتر‬              ‫بعد‪ ،‬حرفی كه ما میزدیم به ظاهر فرق داشت با حرفی كه‬
                                                           ‫از سودی است كه میتوانستید در آغاز كار گمان ببرید‪.‬‬              ‫ابتهاج زده بود‪ ،‬ولی در واقع در دو بافتار متفاوت بود و هر‬
‫ایجاد میكرد‪ .‬میگفتند‪،‬خوب‪ ،‬مهندسی كه شما میخواهید‬           ‫ابتهاج وقتی كه شروع به كار كرد حق با او بود‪ .‬مطلقاً ما‬
                                                           ‫آدم به اندازه كافی نداشتیم و گرفتاری این است كه با ریتم‬                              ‫دو میتوانست صحیح باشد‪.‬‬
‫به این منطقه بفرستید با زن و بچهاش‪ ،‬بچههایش احتیاج به‬      ‫توسعه اقتصادی كشور پیدا كردن این آدمها خیلی سخت‬                ‫= ابتهاجدرخاطراتشمینویسدروزیمننشستهبودم‪،‬‬
                                                           ‫بود‪ .‬من خاطرم میآید‪ ،‬در دهه ‪ 60‬سازمان برنامه تصمیم‬             ‫استاندار خوزستان‪ ،‬سپهبد كمال‪ ،‬و سناتورهای خوزستان‪،‬‬
‫مدرسه خوب دارند‪ ،‬یا احتیاج به رفاهی در زندگیشان دارند‬      ‫گرفت یك گونهای عدم تمركز انجام بدهد‪ .‬شهرداریهای محل‪،‬‬           ‫ناصری و نظامالسلطنه مافی‪ ،‬و چند نفر از وكلای مجلس‬
                                                           ‫به حق‪ ،‬میگفتند آقا من كه میخواهم یك مناقصه بگذارم‬              ‫به دفترم آمدند و به من گفتند كه شما دارید برنامه دوم‬
‫كه احیانا شما در فلان شهر تامین نكردهاید‪ .‬پس مرتب با‬       ‫برای لولهكشی شهر یا برای اسفالت خیابانها‪ ،‬پولش را شما‬          ‫را تهیه میكنید‪ ،‬اجازه بدهید كه ما‪ ،‬در قالب نیازمندیهای‬
                                                           ‫سازمان برنامه میدهید‪ ،‬اما این دلیل نیست كه پاكتهای‬             ‫خوزستان‪ ،‬و آنچه كه به ما تعلق میگیرد‪ ،‬تصمیم بگیریم‬
‫مشكلات روبرو میشدید‪ .‬آنجاست كه من می گفتم آن دلیل‬          ‫مناقصه را در دفتر سازمان برنامه در تهران باز كنند‪ .‬شما‬         ‫و عمل كنیم‪ .‬ابتهاج میگوید كه شما برای این كار باید از‬
                                                           ‫بیائید این مناقصه را ما در اینجا عمل بكنیم‪ .‬سازمان برنامه‬      ‫روی نعش من رد شوید و به هیچوجه با چنین چیزی موافق‬
‫نمیشود كه كاری انجام ندهید‪ .‬برای اینكه باید یك مقداری‬      ‫هم گفت بسیار خوب‪ ،‬از این به بعد اگر ما میخواهیم در‬             ‫نیستم‪ .‬و بعد به آنها میگوید اگر من این كار را بكنم‪،‬‬
                                                           ‫سیرجان یا در ابرقو كارهای عمرانی در شهر بكنیم‪ ،‬مناقصه‬          ‫فردا از خراسان میآیند میگویند همین را میخواهیم‪ ،‬از‬
‫این مشكلات را به تدریج از بین ببرید و حل بكنید‪ .‬اگر یك‬     ‫را در آن شهر میگذاریم‪ .‬ولی نتیجه چه شد؟ مقاطعهكاران‬            ‫كرمان و از جاهای دیگر هم میگویند همین را میخواهیم‪.‬‬
                                                           ‫از تهران سوار هواپیما میشدند میرفتند به آن شهر معین‬            ‫موضع ابتهاج از یك نظر مبین مساله تصمیم گیری در ایران‬
‫تصمیم قاطعی میگرفتیم در همان موقع كه ما تا سه سال‬          ‫در آن روز معین‪ ،‬پاكتها را باز میكردند‪ ،‬برنده روشن میشد‪.‬‬        ‫در باره تمركز و عدم تمركز است‪ .‬یعنی میشد‪ ،‬شاید‪ ،‬در این‬
                                                           ‫دو مرتبه هواپیما میگرفتند و بر میگشتند میآمدند تهران‪.‬‬          ‫زمان نشست و در باره شیوه برنامهریزی بحث كرد‪ .‬ولی‬
‫دیگر به این صورت عمل میكنیم‪ ،‬شما مطمئن باشید یك‬            ‫من با دوستان خودم در سازمان برنامه صحبت كردم كه حالا‬           ‫ابتهاج بكلی جلوی این راه را می بندد‪ .‬شما وقتی وارد این‬
                                                                                                                          ‫برنامه شدید‪ ،‬در ارتباط با تمركز و عدم تمركز تصمیم گیری و‬
‫عدهای ناچارمیشدند كه بروند به استانها كار بكنند‪ .‬بنابراین‬
                                                                                                                                                  ‫اجرا چطور فكر میكردید؟‬
‫ما میتوانستیم به تدریج در آن راه قدم برداریم‪ .‬ولی كاری كه‬                                                                 ‫ــ من در این مورد یك مقدار با ‪ Background‬تئوریكی‬
                                                                                                                          ‫كه در كارهای اقتصادیم داشتم روبرو می شدم و همان‬
‫حتما خیلی خطرناك می بود‪ ،‬این بودكه بدون داشتن پایههای‬                                                                     ‫اشارهای است كه به فضای اقتصادی كشور كردم‪ .‬به خاطر‬
                                                                                                                          ‫اینكه این عدم تعادلی كه ایجاد شده بود بویژه به همین‬
‫محكم اساسی اجازه بدهیم كه به آن صورتی كه خوزستانیها‬                                                                       ‫دلیل بود‪ .‬شما وقتی كه تصمیمات را در مركز كشور میگیرید‬
                                                                                                                          ‫به تدریج اشخاص فعال و سرمایهها را میكشانید به طرف‬
‫پیشنهاد كرده بودند پول نفت را در اخیتار خودشان بگذاریم‬                                                                    ‫آنجائی كه مركز تصمیم گیری است‪ .‬در ایران دوره قاجاریه‬
                                                                                                                          ‫درست است كه كشور فوقالعاده عقب افتاده بود‪ ،‬ولی بطور‬
‫‪.‬این مثال قابل تصور نیست‪ .‬چون آن دانش فنی كافی را تازه‬                                                                    ‫یكسان عقب افتاده بود‪ .‬در زمان رضا شاه‪ ،‬وقتی كه حكومت‬
                                                                                                                          ‫مركزی درست شد مقررات گذراندند برای سهمیه صادرات و‬
‫در خود سازمان برنامه‪ ،‬با تمام كارشناسانی كه توانسته بود‬                                                                   ‫سهمیه واردات و ارز‪ .‬شما وقتی كه ارز میخواستید بگیرید‪،‬‬
                                                                                                                          ‫باید میرفتید به تهران‪ .‬از یزد یا كرمان اگر میرفتید چندین‬
‫جمع بكند‪ ،‬به زحمت داشتند‪ .‬حالا شما این را میخواهید‬                                                                        ‫بار بهتهران‪،‬دفعهدهمیایازدهمتصمیممیگرفتیدكهتهران‬
                                                                                                                          ‫بمانید و سرمایه خودتان و خویشاوندان و دوستانتان راكه در‬
‫ببرید بگذارید در اختیار كسانی كه مطلقا افراد فنی در‬                                                                       ‫آن شهرها مصرف میشد‪ ،‬میآوردید تهران‪ .‬در نتیجه به جای‬
                                                                                                                          ‫اینكه كارخانه در یزد یا كرمان ایجاد بكنید‪ ،‬كارخانه را در تهران‬
‫اختیار ندارند‪ .‬این مسائل را بایددر بافتار زمانی و مكانی‬                                                                   ‫ایجاد میكردید و این باعث تمركز میشد‪ .‬این تمركز در چند‬
                                                                                                                          ‫شهر ایران اتفاق افتاد‪ ،‬مثل اصفهان و تهران‪ ،‬و نیروی كار و‬
‫خودش انسان در نظر بگیرد‪ .‬یك چیزی در یك زمان مشخصی‬                                                                         ‫نیروی جوان و نیروی فعال‪ ،‬و آدمهای خوش فكر و سرمایهها‬
                                                                                                                          ‫میآمد به این چند نقطه و بقیه كشور فراموش می شد و‬
‫میتواند كم و بیش درست باشد‪ ،‬ولی در زمان دیگر درست‬                                                                         ‫این عدم تعادل فضای اقتصادی كشور را ایجاد میكرد‪ .‬پس‬
                                                                                                                          ‫حالا كه شما میخواهید برگردید و یك كاری بكنید كه فضای‬
‫نباشد‪ .‬ایرادی كه میشود گرفت این است‪ :‬آیا شما متوجه‬                                                                        ‫اقتصادی كشور متعادل بشود‪ ،‬كه بعداً عین همین ایده را به‬
                                                                                                                          ‫صورت آمایش سرزمین پیش آوردند‪،‬كه در واقع ایده ابتدا از‬
‫تحول هستید و آیا سعی میكنید كه گام بردارید به سوی یك‬                                                                      ‫آن فرانسویها بود‪ ،‬این لازمهاش این است كه شما مكانیسمی‬

‫(ادامه دارد)‬  ‫شرایط دیگری یا نه‪.‬‬

              ‫کيهان لندن منتشر کرد‪:‬‬

                                                                     ‫کتاب «سوریه ‪ :‬چاله عنکبوت‬

                                                                  ‫به قلم حامد محمدی (افسر خلبان)‬

                                                           ‫برای نخستین بار ابعاد گسترده حضور نظامی و ناگفتههای دخالت‬
                                                           ‫رژیم جمهوری اسلامی در جنگ داخلی سوریه را به صورت مستند‬

                                                                         ‫از آغاز این جنگ تا به امروز به تصویر میکشد‪.‬‬
                                                           ‫علاقمندان میتوانند این کتاب را مستقیما از طریق تماس با کیهان‬
                                                           ‫لندن ‪ [email protected]‬و یا انتشارات ساتراپ و سوپر‬
                                                           ‫هرمز در لندن و کتابفروشیهای معتبر ایرانی در اروپا و آمریکا به‬
                                                           ‫نشانیهای زیر به مبلغ معادل ‪ ۲۰‬پوند شامل هزینه بسته بندی و‬

                                                                                             ‫پست خریداری کنند‪.‬‬

                                                              ‫‪Satrap Publishing: Email: [email protected]‬‬
                                                                           ‫‪wwww.satrap.co.uk‬‬

                                                              ‫‪Super Hormuz, Finchley Road, Golders Green,‬‬
                                                                              ‫‪NW11 0AD‬‬

                                                           ‫�‪Ibex Publishers Bookshop, Inc. PO Box 30087, Bethes‬‬
                                                                        ‫‪da, MD 20824�0087, USA‬‬

                                                                 ‫‪Ferdosi Bookshop, Box 45095, SE�104 30‬‬
                                                                          ‫‪Stockholm, SWEDEN‬‬

                                                              ‫‪UTOPIRAN, 89 Rue du Ruisseau, 75018 Paris,‬‬
                                                                               ‫‪FRANCE‬‬

                                                             ‫‪Forough Publishing and Bookshop, Jahnstraße 24,‬‬
                                                                        ‫‪50676 Köln, GERMANY‬‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18   19