بزرگترین تاراج تاریخ

پنج شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۶ برابر با ۰۴ ژانویه ۲۰۱۸


آوازه – سال ۲۰۱۷ هم به پایان رسید و در پایان آن نام ایران یک بار دیگر بر پیشانی رسانه‌ها نشست. یک بار دیگر جنبشی که فراتر از مرزهای سبز می‌رفت، جوانان دردکشیده ایران را از نو به خیابان ها کشیده است. این‌بار آن چنان فراگیر است که در عرض سه چهار روز بیش از هفتاد روستا و شهر را درنوردید. این بار نظام پوسیده اسلامی نه تنها با دانشجویان و جوانان درگیر می‌شود که با همه مردم ایران مقابله می‌کند. خواسته‌های اینان از گذشته متفاوت است، نه تنها وضعیت معیشتی و اقتصادی خود را بهتر می‌خواهند، نفس آزادی و دموکراسی را طالب می‌شوند. از همین روی همه یکپارچه و پیوسته به هم علیه دیکتاتوری و به زبان ساده‌تر علیه ولایت فقیه برخاسته‌اند.

چیزی را می خواهند که در طول تاریخ بزرگترین آرزوی همه مردمان جهان بوده است.

ایران در طی تاریخ بلند خود از زمانی که آریایی‌ها در یکی از بزرگترین فلات‌های زمین ساکن شدند همیشه درگیر یورش‌های اقوام بیگانه بوده است. پس از یورش تازیان به ترتیب مغول‌ها، افغان‌ها و قوم‌های ریز و درشت دیگر به این سرزمین حمله کرده و سرمایه‌های ملی را به تاراج برده‌اند. حتی در قرن بیستم که در همه جا صحبت از حاکمیت ملی در میان بود کشورهای غربی به بهانه مبارزه با فاشیسم به ایران حمله کردند و مدت‌ها این کشور را به صورت نیمه‌مستعمره اداره می‌کردند. سرانجام دستی از غیب پیدا شد و نظم و سازندگی را به ایران بازگردانید. دست مقتدری که توانست در کوتاه‌مدت ایران امروز را پایه‌گذاری کند. شاید یکی از بزرگترین نقطه‌ضعف‌های پهلوی دوم مماشاتی بود که در برابر آخوندها اعمال کرد. به قول ظریفی، شاید بهتر می‌بود که رضا شاه نیز همان رفتاری را که آتاتورک با آخوندهای ترکیه کرد او نیز در مورد آنان به کار می‌برد.

جامعه ایران با این چپاول‌ها آشنایی تاریخی دارد ولی از آنچه در ایران امروز روی می‌دهد، بیش از آنکه متنفر باشد متعجب است. چطور ممکن است در کشوری کارگزاران سیاسی، اقتصادی و فرهنگی همه سرمایه ملی را از بیت‌المال مسلمانان به حساب‌های شخصی در خارج از کشور منتقل کنند. بر شجاعت و شهامتی که اینان به خرج داده‌اند باید از وقاحت آنان نیز یاد کرد. هیچ چپاولگری شاید درتاریخ این‌گونه رفتار نکرده باشد که  کارگزاران این نظام. کارگزارانی که پس از چپاول، تازه از مردم ایران طلبکار هم شده‌اند.

سی و نه سال پیش هنگامی که رژیم اسلامی بر سر کار آمد گروه اندکی می‌توانستند چنین آینده‌ای را پیش‌بینی کنند. همه به ویژه روشنفکران ایران بیش از هر چیز مجذوب شعارهای سیاسی نطام شده بودند و با وجود اینکه پیشینه تاریخی خود را سرشار از مبارزه با ارتجاع و فساد آخوندی کرده بودند، به امید بر کرسی قدرت نشستن باز در پای منبر آخوندها سینه زدند و سرنوشت مردم ما را در چاه ویل ارتجاع افکندند. خودشان البته پیش از همه نادم و پشیمان شدند.

روزنهای در ظلمات

محسن نامجو در یکی از ترانه‌های خود ظنزآمیز و لی به درستی گفته است: «بسی رنج بردم در این سال سی/ که به اینجا رسم خیلی مرسی!» یعنی همه آن مبارزات نتیجه‌اش این بود که قوانین ارتجاعی و ضدبشری از نو زنده شود. حالا نیز وضعیت به همان سیاق سابق است. چندگانگی فکری همچنان بر جامعه مسلط شده و یکی از مرتجع‌ترین آنها بر اریکه اقتدار نشسته است و هرغلطی که می‌خواهد می‌کند. روشنفکران نیز همچنان تلوتلو می‌خورند و درمانده‌اند که از پی ملایان بروند یا در برابرشان سینه سپر کنند. هر کدام نیز نظریات خود را به شکلی توجیه می‌کنند ولی واقعیت این است که از این چاه ویل رهایی به این راحتی‌ها نیست.

در دوره مشروطه به شعری طنزآمیز برمی‌خوریم از سید اشرف‌الدین گیلانی (نسیم شمال) که از حراج ایران یاد کرده است. آنچه او می‌گوید مصداق واقعی ایران در دوران جمهوری اسلامی است:

حاجی، بازار رواج است رواج
کو خریدار؟ حراج است حراج
می‌فروشم همه ایران را عِرض و ناموس مسلمانان را
رشت و قزوین و قم و کاشان را
بخرید این وطن ارزان را
یزد و خوانسار حراج است حراج
کو خریدار؟ حراج است حراج!

در چنین فضایی جنبش روزهای اخیر که پیوستن و برخاستن همه اقشار مردم را نوید می‌دهد باز روزنه نوری است که در ظلمات باز شده است. باید با نهایت دقت مراقب وضعیت مبارزاتی بود. از پراکندگی پرهیز کرد و فریب «آینده‌نگری»های گروه‌های اسلامی را نخورد. رژیم اسلامی به هر شکلی که درآید باز صد و هشتاد درجه با آنچه آرزوی مردم ایران است تفاوت دارد. ایران باید به عنوان یک جامعه مدرن و آزادی‌خواه جایگاهی سازگار در جامعه جهانی پیدا کند و در همه حال آزادی را قدر بگذارد. بدون آزادی هیچ نظامی به سر منزل مقصود نمی‌رسد.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=100961