برزو فارسی- این روزها حکومت ایران بیش از هر زمان دیگری به عبدالرحیم موسوی فرمانده ارتش بال و پر و میدانِ ابراز وجود میدهد.
گرچه به نظر میرسد مجال این عرض اندام بر اساس مناسبت تقویمی یعنی ۲۹ فروردین (روز ارتش جمهوری اسلامی) به موسوی داده شد اما شواهد حاکی از آن است که مسئله فراتر از فقط «روز ارتش» است.
در مقابل، او هم در این میدان آنطور که شایسته یک «سرباز ولایت» است خوشرقصی میکند چنانکه اول اردیبهشت وقتی به مناسبت روز پاسدار در مراسم یادبود کشتهشدگان «مدافع حرم» در مرکز فرماندهی بسیج حاضر شد در سخنانی چاکرمآبانه گفت «اگر از بنده بپرسند که چه جایگاهی را میخواهم دوست دارم که جانشین سازمان بسیج باشم و خود را در جایگاه رییس این سازمان نمیدانم. اگر یک روزی از سمتم در ارتش مرخص شوم با افتخار در پایگاه بسیج محلی انجام وظیفه میکنم.» او با این سخنان یک بار دیگر گوشزد کرد که فرماندهی ارتش در حال حاضر در دست پاسداران و بسیجیهاست که «نظام جمهوری اسلامی» برایشان مهمتر از ملت و مملکت و ایران است.
آنهایی که در ارتش از نزدیک با موسوی آشنا هستند از خاطر نمیبرند او چه آن زمان که دانشجوی مرکز توپخانه اصفهان بود و سپس به دوره عالی رفت تا زمانی که فرمانده دانشگاه افسری نیروی زمینی شد با وجود زمینههای مذهبی که داشت نه چندان اهل جانماز آب کشیدن بود و نه سنگ ولایت فقیه را به سینه میزد و نه اصلا وارد مسائل سیاسی میشد.
به گفته اطرافیان موسوی، او از شهریور سال ۸۴ که به عنوان جانشین فرمانده کل ارتش منصوب شد و ریاست مرکز مطالعات راهبردی ارتش را به عهده گرفت به تدریج تغییر کرد و روند ذوب شدن در ولایت فقیه را در پیش گرفت. وقتی در تابستان سال ۱۳۹۵ به عنوان جانشین رییس ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شد به وضوح آثار این ذوب شدن در او نمایان شد.
اطرافیانش معتقدند تغییر در رفتار موسوی از جمله «جاهطلبی» وی را که تا آن زمان کمتر در او سراغ داشتند، احساس کردند اما گمانشان این بود که چون از سالها قبل میشد حدس زد که او یکی از گزینههای فرماندهی ارتش است، تغییراتش را به پای ملزومات شغلی و شرایط خاص مشاغل نظامی و رده بالا، آن هم در جمهوری اسلامی، گذاشتند.
اگر مردم کوچه و خیابان تنها از طریق خبرگزاریها و رسانهها میدیدند اندازه ریش عبدالرحیم موسوی بلند و بلندتر میشود و گوی سبقت را در وادی تظاهر از سرداران سپاه میرباید و سخنرانیهایش از چارچوب عقل و پرستیژ یک ارتشی خارج شده و رنگ و بوی انقلابی گرفته، دوستان و همرزمان قدیمی او، همکارانش در هیات علمی دافوس و شاگردانش در دورهها و کلاسهای مختلف نظامی و تئوری به چشم خود این تفاوتهای او را نسبت به گذشته میدیدند.
۳۰ مرداد ۱۳۹۶ موسوی با ارتقاء به درجه سرلشکری با حکم علی خامنهای به عنوان فرمانده ارتش جانشین عطاءالله صالحی شد. آن زمان خیلیها در ارتش امیدوار بودند با توجه به سوابق موسوی و روابط بهتری که در مقایسه با صالحی با زیردستان و فرماندهان ارتش داشت منشاء تغییرات عمده به ویژه در امور معیشتی پرسنل شود.
انتصاب موسوی به سمت فرماندهی ارتش با کشته شدن محسن حججی و تعداد دیگری از نیروهای سپاه توسط داعش در مرز سوریه و عراق همزمان شد.
شامگاه جمعه سوم شهریور او در اولین سخنرانی رسمی خود پس از انتصاب به عنوان فرمانده ارتش به دیدار بسیجیان» قم (محل زادگاهش) رفت و در سخنانی ادعا کرد که نیروهای مسلح انتقام خون حججی را خواهند گرفت؛ وی گفت «رژیم صهیونیستی به همت مجاهدانی مانند شهید حججی ۲۵ سال آینده را نخواهد دید.»
موسوی که ظاهرا ترمز بریده بود، ۲۴ روز بعد در ۲۷ شهریور باز هم در قم بار دیگر تهدید کرد که اسراییل دست از پا خطا کند حیفا و تلآویو نابود خواهند شد، با این تفاوت که اینبار تاکید کرد «ممکن است زودتر از ۲۵ سال نابودش کنیم!»
خطابههای موسوی در توصیف علی خامنهای نیز در قم از یک «فرمانده ارتش ملی» باورکردنی نبود؛ او گفت، «ما دارای فرماندهی بینظیر هستیم، خدا را شکر میکنیم که در این زمان زندگی میکنیم و از نعمت وجود این فرمانده جامع به تمام معنی برخورداریم. فکر نکنیم چون ما مقلد و عاشق و پیرو حضرت آقا هستیم و او را مولا و مقتدای خود میدانیم این حرف را میزنیم، این طور نیست». چنین سخنان نوکرانه و چاکرانهای از فرماندهان سپاه و بسیج هم کمتر شنیده شده است!
او برای بالا بردن مقام خامنهای حتی به خودش هم درجات علمی و تجربی داد و ادعا کرد «من به عنوان یک کارشناس، یک نظامی خبره و با ۳۸ سال تجربه در عرصههای مختلف، به عنوان یک استاد دانشگاه و یک صاحبنظر در عرصههای دفاعی عرض میکنم، در جغرافیای امروز جهان فرماندهی با این جامعیت نداریم و در تاریخ هم بجز معصومین سراغ نداریم. مدارک علمی این حرف من از طریق مطالعات راهبردی اثبات و بسیار منتشر شده است»!
نتیجه: انتصاب موسوی به عنوان فرمانده ارتش سرآغاز اعزام تکاوران تیپ ۶۵ نیروی زمینی به سوریه شد.
افزایش ماموریتهای لجستیکی نیروی هوایی در سوریه و عراق، قرار دادن پایگاه نوژه همدان (شاهرخی) در اختیار جنگنده بمبافکنهای روسی و پشتیبانی رزمی از آنها، آغاز پروژه نزدیکی به سپاه تحت عنوان «همدلی سپاه و ارتش»، فراهم کردن شرایط تغییر هویت حقیقی و حقوقی ارتش از یک نهاد متعارف «ملی» به نهاد دستنشانده و ایدئولوژیک «انقلابی»، تغییر ساختار رزمی یگانهای زمینی و هلیکوپتری ارتش از «دفاع کلاسیک مرزی» به یگانهای «سبکِ واکنش سریع هجومی» ویژه درگیریهای برونمرزی برای حضور در جنگهای نیابتی، برگزاری رزمایشهای مشترک سپاه و ارتش با هدف مشارکت در جنگ سوریه، برنامهریزی برای یکپارچگی سازمان پدافندی نیروهای مسلح و برگزاری رزمایش مشترک نیروی هوافضای سپاه و قرارگاه پدافند هوایی، ساخت تسلیحات و مهمات جدید و اورهال و بهینهسازی تجهیزات فرسوده از جمله تانکهای نیروی زمینی، هواپیماهای نیروهای هوایی و هلیکوپترهای هوانیروز گوشهای از ماموریت تغییر هویت و وظایف ارتش متعارف و ملی است که به عهدهی عبدالرحیم موسوی گذاشته شد.
اسکورت بمب افکنهای روسی توسط اف ۱۴های نیروی هوایی ایران در آسمان سوریه:
در زمستان ۱۳۹۶ رزمایش مشترک پدافندی ارتش و سپاه برگزار شد و مشخص گردید موشکهای حزبالله لبنان نیز سهمی در این میدان جدید دارد. به تدریج معلوم شد که سپاه پاسداران همزمان با ارتش در داخل ایران با نیروهای حشدالشعبی در عراق نیز رزمایش مشترک برگزار کرده و بخش عمدهای از آموزشهای بسیج شیعیان عراق را سپاه به عهده دارد.
موفقیت حشدالشعبی در چند ماموریت از جمله آزادسازی موصل و کرکوک نشان داد سپاه توانسته بازوی قدرتمندی را در عراق برای «محور مقاومت» فراهم کند و حالا موسوی میتواند به عنوان یک بازوی قدرتمند در منطقه، روی حشدالشعبی نیز حساب کند. با فشار علی خامنهای بر دولت عراق، حشدالشعبی به عنوان یک یگان به رسمیت شناخته شد و سپاه برگزاری رزمایش مشترک با آنها را آغاز کرد.
جایگاه حشدالشعبی آنقدر برای جمهوری اسلامی مهم است که امیر حاتمی وزیر دفاع جمهوری اسلامی، ۳۰ فروردین ۹۷، با فرمانده آن ابومهدی مهندس پشت یک میز نشست و قول و قرار همکاری گذاشتند.
هر قدر نقش عبدالرحیم موسوی در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی پررنگتر شد، قاسم سلیمانی کمرنگ شد؛ چنانکه دیگر سلیمانی نه در مراسم نماز جمعه سر و کلهاش پیدا میشود نه در دیدار نوروزی خامنهای و فرماندهان نیروهای مسلح حاضر شد و نه در نشستهای رسمی دیده میشود.
آخرین بار که اسم قاسم سلیمانی در رسانهها خبرساز شد آبان ۱۳۹۶ بود که در نامهای به علی خامنهای مدعی شد کار داعش در سوریه تمام شده و رهبر جمهوری اسلامی هم در نامهای از او تقدیر کرد. در متن نامهای که فرمانده سپاه قدس به خامنهای نوشت به مراتب کمتر از سخنرانیهای موسوی فرمانده ارتش «پاچهخواری» و «مراتب چاکری» و نوکری دیده میشود.
به نظر میرسد عبدالرحیم موسوی با خط مشی جدید همان سرباز پا در رکابی شده که رهبر رژیم و سپاه به او نیاز دارند. دوم اردیبهشت ۱۳۹۶ در دیداری که جمع کوچکی از فرماندهان ارتش با رهبر جمهوری اسلامی داشتند، وی از مواضع «انقلابی و وحدتآفرین» موسوی تقدیر کرد و گفت: «آقای سرلشکر موسوی در عین دلبستگی سازمانی و پایبندی عاطفی به ارتش، سخنان بسیار خوبی در خصوص اتحاد نیروهای مسلح بیان کردند که این سخنان نشاندهنده عقل مدیریتی و صفای باطنی است و ارتش را در چشم مردم بیش از پیش ارزشمند میکند.»
اصرار برای پیوستن ارتش به «محور مقاومت»
در مقایسه با دو سال پیش، جنگ در سوریه اندکی فروکش کرده و درگیریها با داعش و النصره شدت گذشته را ندارد؛ در عراق داعش به شدت تضعیف شده و تقریبا بجز بخشی از مناطق مرزی با سوریه نیروهای استقرار یافته مشخص ندارد اما اصرار به لزوم همکاری و همدلی ارتش و سپاه در «محور مقاومت» با چه هدفی دنبال میشود و چرا جمهوری اسلامی قصد دارد ارتش را به جنگهای منطقهای بکشاند و دست در دست سپاه و شبهنظامیان، ارتش را به سمت «محور مقاومت» هُل دهد؟ آیا سپاه پاسداران که با احتساب نیروهای وابسته از افغانستان و پاکستان و لبنان و… تا کنون در جنگ سوریه بیش از سه هزار کشته داده میتواند در روزهای حساس ماموریتهای بزرگتری پیاده کند؟ آیا رابطهای میان میدان دادن علی خامنهای به عبدالرحیم موسوی و سرنوشت برجام و تصمیمات دولت آمریکا وجود دارد؟ برای یافتن پاسخ برای این پرسش، باید به سه مرکز سر زد.
اول واشنگتن: روز ۱۲ ماه مه ۲۰۱۸ (۲۲ اردیبهشت) آخرین فرصت دونالد ترامپ برای تصمیم در باره ماندن یا خروج در برجام است و بیشتر پیشبینی میشود که با آمدن مایک پمپئو به وزارت خارجه و انتصاب جان بولتون به عنوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید، جمهوری اسلامی امیدی به ماندگاری برجام ندارد و طبق آنچه مقامات مسئول اعلام کردهاند، با لغو توافق اتمی بلافاصله غنیسازی اورانیوم و فعالیتهای موشکی از سر گرفته خواهد شد.
ضمن اینکه سرنوشت برجام بخشی از بحرانی است که رژیم در آن گرفتار است ولی بخش بزرگی از آن نیز ستیزهجوییهای سپاه در منطقه، حمایت مالی و نظامی از گروههای تروریستی و فعالیتهای موشکی است که حتی اروپاییها که برای حفظ برجام تلاش میکنند بر سر این مسائل با آمریکا همسو هستند. جمهوری اسلامی سایههای تحریم و جنگ را بالای سر خود میبیند. به نظر میرسد تلاش برای آماده شده جهت مقابله با خروج آمریکا از برجام و آغاز فعالیتهای اتمی و تقویت توان موشکی و روی کار آوردن یک رییس جمهور شبهنظامی ناشی از این ترس و نگرانی باشد.
دوم سوریه: در منطقه هیچ کشوری به اندازه اسراییل از فعالیتهای اتمی و نظامی رژیم ایران احساس تهدید و خطر نمیکند. نه تنها موشکها، بلکه سپاه و گروههای شبهنظامی مورد حمایت ایران یعنی حزبالله و حشدالشعبی و جهادیون غزه برای اسراییل خطرناک هستند. عملیاتی شبیه آنچه اسراییل در دیرالزور پیاده کرد و فرودگاه التیفور را هدف قرار داد با توجه به سوابق شبیه به آن در چهار دههی گذشته در خاورمیانه انجام شده، ممکن است در ایران صورت گیرد. در درگیری احتمالی بین ایران و اسراییل، همان اندازه که اسراییل روی توان هوایی خود حساب میکند، جمهوری اسلامی نیز روی زمین برای خود حساب و کتابهایی در دست دارد.
تجربهی حمله نظامی آمریکا و بریتانیا و فرانسه به تاسیسات نظامی سوریه و همینطور حمله سال گذشته آمریکا به پایگاه هوای الشعیرات در حُمص سوریه، برای حکومت ایران یک درس داشت. دریای مدیترانه محلی است که ناوها و زیردریاییهای آمریکایی و فرانسه از آنجا سوریه را هدف قرار میدهند. آنها احتمالاَ اگر بخواهند چنین عملیاتی را علیه ایران پیاده کنند باید راهی خلیج فارس شوند؛ وگرنه باید از خشکی به سوی ایران حمله کنند که در این عرصه دست ایران و شبهنظامیان مورد حمایت تهران برای مقابله بازتر است. موشکهای حزبالله و نیروهای وفادار به رژیم ولایت فقیه در سوریه و عراق این فرصت را به حاکمان ایران میدهد که در صورت لزوم با اسراییل درگیر شوند.
حمله موشکی از ناوهای آمریکایی در مدیترانه به خاک سوریه:
منابع امنیتی و نظامی اسراییل در هفتههای اخیر درگیری نظامی با ایران را محتمل دانسته و گزارش دادهاند که رژیم تهران به دنبال یک حمله موشکی به پایگاههای نظامی اسراییل است.
سوم مَکران: همکاری سپاه و نیروی دریایی ارتش در خلیج فارس سابقهای حدود یک دهه دارد. علی خامنهای هشتم آذر سال ۱۳۹۶ در دیدار با فرماندهان نظامی تاکید کرد «نیروی دریایی در خط مقدم دفاع از کشور است.» در دو سه سال گذشته رژیم نیروی زیادی برای تقویت پایگاه نیروی دریایی در منطقه مکران در جنوب شرقی سیستان و بلوچستان در گلوگاه دریایی عمان صرف کرده است.
تقویت پایگاه مکران براساس طرح «نیروی دریایی راهبردی» که تلفیقی از ناوهای نیروی دریایی ارتش و شناورهای تندرو و انتحاری سپاه است امید رژیم برای مقابله با ورود احتمالی ناوهای آمریکایی به خلیج فارس است که به گفته منابع غیررسمی با پیشنهاد و توصیه روسها پیاده شد.
برای همهی دولتهای درگیر از جمله جمهوری اسلامی، خلیج فارس جنبهی حیاتی و استراتژیک دارد چون شاهرگ حیاتی نفت دنیاست و رژیم ایران روی تنگه هرمز و بستن شریان نفتی خلیج فارس در مواقع خطر حساب ویژه باز کرده است اگرچه به گفته کارشناسان، هر اقدام محدودکننده در تنگه هرمز بیشتر علیه خود ایران خواهد بود.
حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان در اظهاراتی تازه گفته «مقاومت میتواند هر هدفی را در اسراییل بزند.» نشانههای جنگ و درگیری بین ایران و اسراییل از هر سو به چشم میخورد و رژیم همچنان در همان مسیری که روز به روز تهدیدهای بینالمللی را علیه منافع ملی کشور بیشتر میکند ادامه میدهد و خود را نیز در راهی بیبازگشت قرار میدهد. سپاه به تنهایی قادر نخواهد بود در صورت درگیر شدن بیشتر ایران در منطقه نقشی را که مورد نظر رهبری جمهوری اسلامی است پیاده کند. از همین رو وقت میخواهند با تبدیل ارتش متعارف و ملی به «ارتش انقلابی» آن را به مسلخ خاورمیانه بکشانند و این ماموریت بر عهده عبدالرحیم موسوی گذاشته شده است.
دردانهی جاهطلب و چاکرمآب علی خامنهای میگوید آرزو دارد بعد از پایان خدمتاش در ارتش در بسیج خدمت کند! ولی اگر او تا این حد عاشق بسیج است چرا در سال ۸۸ وقتی که ۳۰ سال خدمتاش در ارتش تمام و بازنشسته شد این تصمیم را نگرفت و به بسیج نرفت؟! به نظر میرسد او مانده تا سرنوشتساز باشد.
این حضرات اگر اهل جنگ بودند که یک روز قبل از موشکباران ترامپ از سوریه فرار نمی کردند
حاج عبدالرحیم خالد بن ولید الموسوی سرکرده کاروان دزدان مدینه؟
حقیرترین آدمهاست موسوی
حکومت ملاها در طی چهل سال گذشته بیشترین و بالاترین تلاش برای تغییر محتوی دو تشکیلات را دنبال نموده است :
اول – دانشگاه ها
دوم – ارتش
باید به درون هر یک و شکل دخالت اخوندها توجه نمود .
چرا انها چنین قصدی را دنبال و برنامه خود را برای از هم پاشیدن انها بعنوان اولویت کاری قرار داده اند ؟ از تسلط دفاتر سپاه و بسیج و الخصوص حوزه های جهلیه در یکایک بخشها و امور انها . از چگونگی حضور نمایندگان سید علی گدای خامنه ای در کوچک ترین کارها و…..
مقالات میبایست این مسائل مهم را موشکافی کند تا به عمق بدی و کینه و اهداف مخرب انها بصورت ریشه ای پی برده شود . ظاهر امر یک گونه و باطن انها دنیایی از توطئه و ویرانی و از هم پاشاندن و نامردمی و…….