یوسف مصدقی (+ویدئو) طی چند روز اخیر، عمله و اَکَرهی ارتجاع سرخ و سیاه که شاخصهی مشترک هویتشان در کینهورزی و هتاکی به پادشاهان فقید پهلوی و میراث آنها خلاصه میشود، در اتحاد با «خبرفرستان» بیبیسی فارسی و باقی رسانههای جریان اصلی، حملاتی همهجانبه را علیه شاهزاده رضا پهلوی- شاخصترین چهرهی اپوزیسیون- سازماندهی کردهاند.
فعالیتها و سخنان رضا پهلوی در این چند ماه– به ویژه سخنرانی و گفتگوی اخیر وی در انستیتو واشنگتن به میزبانی مهدی خلجی نه تنها آب در خوابگه مورچگان استمرارطلب ریخته بلکه موجب شده تا بسیاری از دلدادگانِ پیدا و پنهان فرقهی تبهکار در رسانههای فارسیزبان خارج از کشور، خویشتنداری از دست بدهند و ماهیت واپسگرا و کینهجوی خود را بیش از پیش آشکار کنند.
https://www.youtube.com/watch?v=tVfArxGA9VI
تبهکاران صادراتی جمهوری اسلامی، تخم و ترکهی دزدان مهاجر حکومتی، «عرقخوران ولایی» ساکن لندن، پاتریشیاساداتهای مقیم تورنتو و چپولهای مستمریبگیرِ «دولتهای رفاهِ» سرمایهسالار، همگی به سبب نفرت از پهلویگرایی و ترس از قطع شدن رشتهی منافع و مواجب دریافتیشان از فرقهی تبهکار، شروع به تحریف سخنان و تخریب چهرهی ولیعهد پیشین ایران کردهاند. این تخریبها و توهینها، ادامهی موجی است که از سال گذشته آغاز شده و روز به روز بر حجم و گسترهی آن افزوده گردیده است.
صاحب این صفحهکلید، چهار ماه پیش و پس از انتشار یادداشت شاهزاده رضا پهلوی با عنوان «سرزمینمان را پس خواهیم گرفت»-که همزمان در والاستریت ژورنال و رادیو فردا منتشر شد- نوشت: «اینکه رضا پهلوی بسیار بیش از گذشته آماج حملات و زشتگوییهای اوباش مزدور و هواخواه جمهوری اسلامی واقع شده، نشان از جدی شدنِ نقش او در حوادث آیندهی ایران دارد. فرقهی تبهکار، در این چند ماه با حقیقتی روبرو شده که بیش از چهار دهه تمام همّ و غم خود را برای زدودن آن از اذهان عمومی ایرانیان گذاشته بود. از دیماه سال گذشته که نام رضاشاه تبدیل به تنها اسم پرطنین در اعتراضات سراسری ایرانیان شده است، دستگاه تبلیغاتی حکومت اسلامی همراه و همصدا با با مزدوران استمرارطلب و چپگرای شارلاتان و بیسوادش، برنامهای هماهنگ را برای توهین و تخریب میراث پهلوی و وارث آن، در دستور کار خود قرار دادهاند. این جماعت هر روز در تلاشند تا از خلال گفتار و رفتار رضا پهلوی، بهانهای برای حمله به او پیدا کنند.»
بدون تعارف، آنچه امروز در عرصهی پرهیاهوی رسانههای رسمی میبینیم، ادامهی همان سیاستی است که به دنبال کمرنگ کردنِ حضور پهلویگرایی در تحولات آیندهی ایران است.
اگر در آذرماه سال ۱۳۹۶ خورشیدی از افراد طیف متنوع اپوزیسیون خارجنشین جمهوری اسلامی یا مخالفین داخلی آن میپرسیدید که امکانِ به چالش کشیدن سراسر حکومت اسلامی را تا چه میزان واقعگرایانه مییابند، اکثر قریب به اتفاق آنها نومیدانه یا با پوزخند پاسخ میدادند که با توجه به نتایج انتخابات کذایی ریاست جمهوری آن سال، محال است تا مدتها شاهد اعتراض گستردهی مردم علیه حکومت باشیم. باز اگر در همان زمان از این جماعت سؤال میشد که بخت بازگشت پهلویگرایی به عرصهی سیاست ایران چقدر است، بسیاری از آنها با نگاهی عاقل اندر سفیه به پرسشگر پاسخ میدادند که: پهلوی و میراثش به تاریخ پیوسته و محال است که کوچکترین شانسی برای بازگشت این گفتمان به عرصهی سیاست ایران وجود داشته باشد. واقعیت اما عکس این نظر را نشان داده است.
خیزش سراسری دیماه ۱۳۹۶ نهتنها همگی «کارشناسان» و «صاحبنظران» مسائل ایران در رسانههایی از قماش بیبیسی را غافلگیر کرد بلکه تضاد میان واقعیت جاری در متن جامعه با تصویر تخیلی و باسمهای از شرایط ایران که توسط این رسانههای استمرارطلب ساخته شده بود را به وضوح نشان داد. به همین سبب، «کارشناسان» و «تحلیلگران» مستقر یا مهمان در این رسانهها، نخست کوشیدند تا با تجاهل و خودفریبی، حضور پررنگ پهلویگرایی را در شعارهای معترضین نادیده بگیرند. استمرار این شعارها در اعتراضات، پس از چندی موجب شد تا چشم بستن بر آنها ممکن نباشد بنابراین گردانندگان و سیاستگذاران این رسانهها، برای لوث کردن حقیقت، تصمیم به تخریب سازمانیافتهی شاهزاده رضا پهلوی و گفتمان پهلویگرایی گرفتند.
حضور چشمگیر هواداران استمرار جمهوری اسلامی در رسانههایی چون بیبیسی فارسی و رادیو فردا که زیر نقاب اصلاحطلبی و اعتدال از حفظ وضع موجود دفاع کرده و همزمان با وقاحتی مثالزدنی انواع تحریف و توهین را نثار دوران پهلوی میکنند، خود نشانگر برنامهی این رسانهها برای تخریب شاخصترین گزینهی رهبری تحولات پیشِ رو در ایران است.
هر چند سیاست خارجی دولتهای مالک بیبیسی و رادیو فردا نقش مهمی در جهتگیریهای سیاسی آنها دارد ولی به هیچ وجه نباید از موضوع منافع شخصی و سلیقهی سیاسی کارکنان فارسیزبان این رسانهها غفلت کرد. بدیهی است که رسانهای چون بیبیسی فارسی حیاتش در حفظ وضع موجود در ایران است. علت اصلی اقبال به بیبیسی فارسی، نه باور به افسانهی بیطرفی و بیغرضی این رسانهی ریاکار بلکه فقدان یک رسانهی ملی مستقل و توانمند در داخل کشور است. کیست که نداند برخی از کارمندان این رسانه، پروردگان دستگاه امنیتی-ارشادی جمهوری اسلامی هستند و بیشینهی «کارشناسان» آن تباهکارانی از قماش عطاءالله مهاجرانی و اطرافیانش.
تصور کنید که پس از سقوط جمهوری اسلامی و استقرار یک نظام دموکراتیک در ایران، با شکلگیری یک رسانهی ملی مستقل و همچنین انواع فرستدههای دولتی و خصوصی، فلسفهی وجودی تلویزیون بیبیسی فارسی به شکل امروز و همچنین رسانههای مشابه، به کلی از بین میرود و دستگاه عریض و طویل آنها که از محل مالیات شهروندان بریتانیا و کشورهای متبوع اداره میشود، کاملا بیاستفاده خواهد شد. خب، این یعنی خراب شدن لانهی شغال و تخته شدنِ ناندانی یک مشت آدم بیاستعداد و «فعالِ منفعل سیاسی» که هنری جز تلاش برای حفظ وضع موجود و نان قرض دادن به رفقای «دستهدیزی» خود ندارند.
رفیقبازی، فامیلبازی و زد و بند در بیبیسی فارسی و رسانههای مشابه بیداد میکند. شاید هیچ رسانهای اینگونه پر از زن و شوهرهایی که در یک محل کار میکنند و منافع مشترک دارند، نباشد. این وضعیت که خود به شدت زمینهساز مفسده است، از ریاست این رسانهها تا سردبیر وبگاه و تهیهکنندهی ارشد و کارمندان آنها را شامل میشود. زن و شوهر بودن رؤسا و سردبیران و برخی تهیهکنندگان و مجریان این رسانه مشت نمونهی خروار است. اگر روزی روزگاری ایران دارای رسانهای ملی و مستقل و همچنین فرستدههای چندصدایی بشود، این بزرگواران و باقی قوم و قبیلههایی که در رسانههای مشابه بساط پهن کردهاند و از قِبَل شرایط موجود ایران نان میخورند، باید دنبال کار دیگری بگردند.
این قبیلهگرایی و فامیلبازی وقتی با میانمایگی ترکیب شود، محصولش میشود انحطاط و سقوطِ تدریجی. از چندین سال پیش که میانمایگان مدیریت بخش فارسی بیبیسی را در دست گرفتند، این رسانه حتی از استانداردهای دوران رادیو– زمانی که بزرگانی چون مجتبی مینوی و مسعود فرزاد در رادیو بیبیسی کار میکردند- هم فرسنگها فاصله گرفت. حجم اخبار زرد و بیربط در تلویزیون و وبگاه این رسانه هر روز بیشتر میشود. همچنین، وبسایت بیبیسی سرشار از شلختگی و غلطهای فاحش املایی و نگارشی است. انگار که هیچ ویراستار و سردبیری بر این وبسایت نظارت نمیکند. همانطور که نگارنده پیش از این هم نوشته: «توقعِ مینوی و فرزاد داشتن که شوخی است اما قبل از استخدامِ استعدادهای درخشانِ فعلی، یک امتحان املا و نگارش بیفایده نمیبود.»
اینکه شاهزاده رضا پهلوی به درستی، رسانههایی چون بیبیسی فارسی ورادیو فردا را در خدمت فرقهی تبهکار اشغالگر ایران میداند، به این معنی نیست که هواداران براندازی تنها این رسانه ها را تحریم کرده و به حال خود رها کنند. وظیفهی همهی براندازان است که ضمن رسوا کردن هواخواهان فرقهی تبهکار در این رسانهها، تمام تلاش خود را برای فشار بر صاحبان آنها وارد آورند تا این دکانها برای همیشه تعطیل شوند. فلسفهی وجود رسانههایی از این قماش، مدیریتِ ذهنِ مخاطبان در جهت منافع صاحبان این رسانههاست. آسیب حضور چنین رسانههایی در عرصهی سیاست ایران، بارها بیش از منافع محدود و کوتاهمدتی است که ممکن است عاید اپوزیسیون کنند.
آنچه بیش از هر چیز موجب استمرار حکومت مافیایی جمهوری اسلامی است، وجود این نوع رسانهها و «خبرفرستانی» از قماش کارمندانی است که با ترفندهای مختلف تلاش دارند تا به دنیا بقبولانند که گانگسترهای جمهوری اسلامی قابلیت «اصلاح تدریجی» دارند.
https://www.youtube.com/watch?v=DYce_NPuMrg
درودبر،شرفودانشوقلمتان.اخکهدرددلچهلسالهمرابازگوکردی.پایندهوپیروزباشی.
آیا این واقعیت ندارد
که رسانهها به مشتریان شأن چیزی را میدهند، که آنها میخواهند؟
که کسانی که بعد از ۴۰ سال هنوز هدفهای بی بی سی را نمیدانند ارزش بیشتر از آن را هم ندارند؟
که به اصطلاح ژورنالیستهای بی بی سی و صدای آمریکا و … قشر قابل ملاحظهای از ایرانیان را نمایندگی میکنند؟ لباس و وضع ظاهر اینها را در روزهای محرم و عزای شیعیان ندیدهاید؟
که فرق است بین خواست براندازی یک رژیم و اعتراضات صنفی و اقتصادی؟
برنامه های آیت الله بی بی سی در یوتیوب چند هفته است که قسمت کامنتها را بلوکه کرده زیرا آنقدر مردم به مزدوران ولایی در بی بی سی متلک و انتقاد میکردند که از ترس اینکه ارباب انگلیسی متوجه بی اعتباری اینها شود و نانشان تخته شود از بی آبرویی و ترس دیگر حتی به سانسور علنی بمانند رژیم دلخواهشان در تهران روی آورده اند .
تنها کسی که از پس آخوندها برمیاد شاهزاده رضا پهلوی است
کسانی که خواهان ماندن این رژیم خونریز و سفاک و ددمنش هستمد تاکتیک خاصی را پیشه گرفته اند به عنوان مثال تسنیم سایت سپاه پاسداران برای کم رنگ کردن رنگ فیروزه ای پیشنهاد شاهزاده که از دیر باز سمبل پادشاهی پهلوی بوده به دروغ نوشته سمبل شهر دبی میزبان جام ملت های آسیا ابی فیروزه ای است , حالا این آقا هم با توهین به بخشی از اپوزوسیون معتبر کارگر مبارز دربندی را پیش کشیده که احتمالا حتا وی را نمیشناسد . دوست عزیز شما که “” بز “” نیستی قدم جلو بذار ما پشت سرت تا اسمعیل های بخشی و ستوده ها دیگر زندان نکشند .
باتمام احترامی که برای آقای اسماعیل بخشی و همکاران ایشان دارم اما هدف آنها حداکثر گرفتن حقوق ومزایای معوقه است ولی هدف آقای رضاپهلوی آزادی ایران است!
عدالت طلبی از رسانه های دشمن جنون است، برای بیرون راندن آخوند باید همزمان با رقابت همبسته باشیم،از وقتی احزاب و گروههای سیاسی خارج از کشور جدی تر شده اند تمرکز دشمن را بهم ریخته و کارگران، معلمان و کشاورزان توانسته اند بدنبال حق خود به خیابان آمدند
پهلوی, رجوی ,مصدق…………. را ول کنید. اینا جز حرف زدن چیز دیگری بلد نیستن ودایناسوری بیش نیستند. اگه منتظر این مفت خورا باشید هیچ جایی نمیرسید همانطور که می بینید جایی نرسیده و کاری نکرده جون هم افتاده اند. یه ۵ دقیقه ای نمی توانند مثل آدم با هم حرف بزنند. گذشته را باید ول کرد.
کارهر بزنیست………….
درود فراوان به اسماعیل بخشی و کارگران دلیر و شجاع هفت تپه.
سپاس فراوان دارم ازنگارنده مقاله که بسیارخوب حق مطلب راادا نموده است
درود بیکران بر تو نویسنده دوست داشتنی یوسف مصدقی نازنین ک حرف تک تک میهن پرستان واقعی را بیان کردی!
جاوید شاه
زنده باد تاریخ و تمدن ایران زمین
ایران را پس خواهیم گرفت و دوباره خواهیم ساخت
ای شاه ایران برگرد به ایران………..
یک مصاحبه آقای رضا پهلوی چنین تلاطمات روحی را در طیف های مختلف استمرار طلبان بی شرف بر انگیخت و اورا آماج حملات بی شرمانه قرار دادند. این واقعه، نشان از آن دارد که وزن سیاسی خود را، با تمام امکانات و منابع مالی و سخت افزاری و نرم افزاری و حمایتهای سیاسی و ایدئولوژیک نسبیت گرایان غربی، در مقابل ایشان ناچیزمی شمارند و با فحاشی و هتاکی، به این موضوع اعتراف کردند. رضا شاه نیز چه قبل وچه بعد از انقلاب،همواره مورد ناسزاگویی این بی شرفان بوده است،اما جایگاه و شان و مقام و منزلت و محبوبیت او در نزد مردم ایران هر روز بیشترمی شود.