خاطرات عبدالرضا انصاری، دولتمرد پیشین، که چندی پیش از سوی انتشارات Ibex در آمریکا انتشار یافت،عنوان «دهمین مجلّد از مجموعه توسعه و عمران ایران» را بر خود دارد.
جمشید آموزگار، در پیشگفتار این کتاب مینویسد «در میان خاطرات گونه گونهای که تا کنون پراکنده شده، خاطره عبدالرضا انصاری از امتیازی ویژه برخوردار است چرا که با اصالتی کم همتا، دقتی در خور تحسین و بینظری سزاوار تمجید همراه است».
به جهت علاقمندی نسل جوان به ریشهها و عوامل سازندگی ایران در دوران پهلوی کیهان لندن طی چند هفته به بازنشر خاطرات عبدالرضا انصاری در گفتگو با غلامرضا افخمی میپردازد.
*****
[بخش۱] [بخش۲] [بخش۳] [بخش۴] [بخش۵] [بخش۶] [بخش۷] [بخش۸] [بخش۱۰]
خلاصه پیشنهاد ایشان این بود که چون بهعلت مشکلات ارزی دولت ایران، چندین ماه است که بانک ملی موفق نشده ارزهای تحصیلی دانشجویان ایرانی را که اغلب در آمریکا مشغول تحصیل هستند، حواله نماید خانوادههای این دانشجویان که تعدادشان بیش از یکهزار نفر میباشد، هر روز به وزارت فرهنگ مراجعه میکنند و شکایت دارند که در حالی که چندین ماه است همارز ریالی سهمیه سه ماهه دانشجویان را نقداً به بانک پرداختهاند مسئولین بانک به بهانه نداشتن ارز، از حواله پول برای دانشجویان خوددداری میکنند و این موضوع دستگاه وزارت فرهنگ را متشنج کرده و احتمال دارد پیامدهای ناگواری داشته باشد، لذا تقاضای ایشان این است که اصل چهار به هر نحوی که ممکن باشد راه حلی برای رفع این مشکل پیدا کند.
جواب وارن این بود که اهمیت موضوع را درک میکند ولی باید جوانب امر را بررسی کرده و راه حلی جستجو کند و قول داد که در اسرع وقت نتیجه را بهاطلاع ایشان برساند.
پس از رفتن آقای دکتر حسابی، وارن نظر مرا جویا شد. من نیز که تا چند ماه قبل خود، در شرایط دانشجویی در آمریکا قرار داشتم و به مشکلات دانشجویان کاملاً وارد و شخصاً مسائل را لمس کرده بودم، بطور کامل وضع ناهنجار دانشجویان را برای ایشان تشریح کردم و گفتم که در این مورد کسی تقاضای کمک بلاعوض از اصل چهار ندارد زیرا خانوادههای دانشجویان شخصاً همارز ریالی سهمیه دانشجویان را میپردازند و فقط موضوع تبدیل ریال به دلار است که فعلاً بانک ملی در مضیقه قرار دارد و اضافه کردم که برای تأمین هزینههای ریالی، سازمان اصل چهار هر ماهه مبلغی دلار در بانک ملی به ریال تسعیر میکند تا هزینههای ریالی حقوق کارکنان، مالالاجارهها و غیره را بپردازد. حال چه اشکالی دارد که این تسعیر به ریال را در ارتباط با ارز دانشجویان انجام دهد و نهتنها شما ضرری نخواهید کرد بلکه بیش از یکهزار نفر دانشجو و خانوادههای آنها را که اغلب هم از خانوادههای با نفوذ ایران هستند، از این مشکل رها ساخته و موجب شوید این جوانان با خیال آسوده به تحصیلاتشان ادامه دهند. دولت ایران هم که در این مورد آقای دکتر حسابی آن را نمایندگی میکند، راضی خواهد شد و کمیته عالی وزرا هم چیزی را از دست نخواهد داد که اعتراضی داشته باشد.
این تجزیه و تحلیل مورد توجه وارن قرار گرفت و اظهار داشت که در این مورد بررسی خواهد کرد شاید راه حلی که با روشهای تصویب شده مغایر نباشد، پیدا کند.
چند روزی از این موضوع گذشت و وارن به من گفت با آقای هندرسن سفیر آمریکا مذاکره کردم و ایشان هم موضوع را تأیید میکند و مقامات واشنگتن هم با این کار مخالفتی ندارند و حالا باید راه و روش انجام این کار را پیدا کنیم که از چه طریق ما این مسئله را حل کنیم و به من پیشنهاد کرد که آیا شما میتوانید در اینجا دفتری دایر کنید که کلیه تقاضاهای خانوادههای دانشجویان را بررسی کرده و مشخص نماید که فرد استفادهکننده آن واقعاً دانشجویی است که در یک مؤسسه شناختهشده رسمی مشغول تحصیل میباشد و ترتیبی داده شود که این کار بطور منظم انجام شود؟
بهایشان گفتم چون به اهمیت این مسئله از نظر وضع دانشجویان کاملاً واقفم و مایلم اگر کاری از دستم برآید انجام دهم، بنابراین اگر تسهیلات مربوط به انجام این کار فراهم شود حاضرم مسئولیت آن را در کنار کارهای فعلیام بهعهده بگیرم. ایشان هم موافقت کردند و قرار شد بهفوریت دست به کار شوم و وسایل این کار را آماده سازم. به همین منظور، اتاق مناسبی در ساختمان اصل چهار برای این کار اختصاص داده شد. خانم ایران علاء (دختر آقای علاء وزیر دربار) را بهعنوان همکار و یک نفر منشی ماشیننویس انتخاب کردم و آماده بهکار شدیم. وارن هم موضوع را در واشنگتن دنبال کرد و مقرر گردید مؤسسه «بنیاد خاور نزدیک» (Near East Foundation) پس از وصول برگههای تأییدیه از طرف اصل چهار، وظیفه پرداخت ارز به دانشجویان را در آمریکا به عهده بگیرد. با این ترتیب، وسایل لازم برای پرداخت ارز به دانشجویان آماده شد و موضوع به اطلاع آقای دکتر حسابی رسید که بینهایت موجب رضایت ایشان گردید و در کمیته عالی وزرا نیز موضوع عنوان شد و مورد تصویب واقع گردید و از طریق جراید و رادیو به اطلاع خانوادههای دانشجویان رسید. با بانک ملی هم ترتیبات لازم داده شد که حساب مشخصی برای این کار باز کنند تا اولیای دانشجویان همارز ریالی مورد تقاضای خود را به آن حساب پرداخته و رسید آن را همراه با مدارک لازم، ازجمله گواهی دانشگاه و تأیید اداره سرپرستی دانشجویان و رونوشت کارنامه دانشجو، به دفتر من تسلیم کنند تا ترتیب پرداخت ارز در آمریکا داده شود.
کلیه این اقدامات در کنار کارهای جاری به سرعت ظرف دو سه هفته انجام گردید و فشار خانوادهها را بر وزارت فرهنگ تقلیل داد و مراحل تشکیل پرونده مخصوص برای هر دانشجو و ترتیب رسیدگی و تأیید و فرمهای لازم برای این کار با کمک خانم ایران علاء به نحو بسیار کارآمدی آماده و فراهم شد و ترتیبی دادیم که حداکثر ظرف دو روز پس از وصول مدارک لازم از طرف خانوادههای دانشجویان، دستور پرداخت ارز به «بنیاد خاور نزدیک» صادر گردد. متأسفانه موضوع به همینجا خاتمه نیافت و پس از چند هفته، مرتباً شکایاتی واصل میشد که ارز لازم هنوز به دست دانشجویان نرسیده است و پس از تماسهای مکرر با مقامات «بنیاد خاور نزدیک»، چه در ایران و چه در آمریکا، معلوم شد این سازمان که قبول کرده بود در مقابل دریافت حقالزحمهای وظیفه رساندن ارز به دانشجویان را عهدهدار شود، در موقع قبول این تعهد، تشکیلات و ارتباطات لازم را در اختیار نداشته و پس از قبول این مسئولیت و گرفتن حقالزحمه، در صدد ایجاد شبکه اجرایی لازم برآمده است و بهدلیل کاغذبازی و بوروکراسی متعارف، انجام سریع کار بهتأخیر افتاده و ارز دانشجویان پرداخت نشده است. پس از تأکیدات و فشارهای مقامات مربوطه بالاخره ماشین اجرایی به حرکت درآمد و پس از یکی دو ماه، مشکلات کار برطرف شد و جریان پرداخت ارز دانشجویان رویه عادی بهخود گرفت و دیگر مشکلی از این بابت وجود نداشت. البته بعد از چند ماه حجم مکاتبات با آمریکا برای رفع مشکلاتی که در حین اجرای کار پیش میآمد، بقدری بود که ایجاب میکرد فرد تمام وقتی مسئولیت کار را بهعهده بگیرد. لذا اداره دفتری که بهوجود آمده بود بهعهده یکی از کارکنان آمریکایی اصل چهار واگذار شد.
در اینجا باید ذکر کنم که شرکت در این کار برای من فرصت بسیار مغتنمی بود که در مسیر اجرای این طرح با تعداد قابل ملاحظهای از دانشجویانی که در آمریکا مشغول تحصیل بودند و برای دیدن بستگانشان به ایران میآمدند آشنا شوم و در سالهای بعد که به ایران برگشتند، روابط دوستانه و ارزشمندی با آنها داشته باشم.
– گفتید طرحهای متعددی در رشتههای کشاورزی، بهداشت و فرهنگ از طرف «کمیسیون مشترک ایران و آمریکا» مورد بررسی قرار گرفت و اقدامات اساسی درباره آنها شروع شده بود که قرار بود از طرف اصل چهار دنبال گردد. ممکن است بفرمایید این طرحها چه نوع طرحهایی بودند و چه اقداماتی درباره آنها انجام گرفته بود؟
ـ در مورد بهداشت مهمترین طرحی که از طرف کمیسیون مشترک پایهریزی شد و در سطح کوچکی بهمرحله اجرا درآمد، برنامه مبارزه با مالاریا بود تا برای اجرای آن در سطح مملکت، تجربیات کافی به دست آمده و طرح لازم برای پیاده کردن این برنامه در تمام شهرها و دهات ایران آماده شود و این بیماری خانمانسوز در ایران ریشهکن گردد. برای آغاز این برنامه، منطقه ورامین در نزدیکی تهران انتخاب شد و در تمام دهات این منطقه کلیه منازل، طویلهها، باتلاقها و نقاطی که در آنجا آب راکد مانده و بستری برای رشد پشه آنوفل (پشه ناقل میکرب مالاریا) شده بود، سمپاشی با سمّ DDT انجام گرفت و چون نتیجه این کار بسیار درخشان و تعداد بیماران به حد چشمگیری کاهش یافته بود، مقدمات تشکیل سازمانی بهنام سازمان ریشهکنی مالاریا فراهم شده و تعدادی کارکنان فنی، آموزش دیده و برای گسترش این برنامه در سطح کشور آماده شده بودند. لذا با فراهم آمدن اعتبارات جدید، برنامه مبارزه با مالاریا با سرعت زیادی توسعه یافت و یکی از برنامههای بسیار موفقیتآمیز اصل چهار قرار گرفت و با همکاری وزارت بهداری و وزارت کشاورزی، بیماری مالاریا در سطح کشور ریشهکن شد بطوری که در چند سال بعد، کمتر روستایی وجود داشت که علامت DDT و اصل چهار بر روی دیوارهای آن نوشته نشده باشد.
برنامه دیگری که از دو سال پیش مطالعات مربوط به آن تا حد زیادی انجام شده و عناصر آن مشخص گردیده بود، برنامه بهبود آب آشامیدنی دهات و اصلاح فاضلابها بود. زیرا مطالعات کارشناسان نشان داده بود که یکی از علل کمبود تولید و فقر روستاییان، شیوع بیماریهای مختلفی است که اکثراً معلول سالم نبودن آبهای آشامیدنی و آلوده شدن آن از طریق فاضلاب دهات میباشد و باعث مبتلا شدن آنان به دردهای معدی و سایر ناراحتیهای جسمی است. تشخیص داده شده بود که هرگاه در تأمین آب سالم و تعویض مستراحهای سنتی به مستراحهای بهداشتی اقدام شود، قدم بزرگی در راه سلامتی و بهبود زندگانی روستاییان برداشته خواهد شد.
مطالعات مربوط به اجرای این امر، در سطح کشور صورت گرفته بود و با امکانات محدودی که قبلاً وجود داشت طرحهای آزمایشی انجام شده و نتایج مثبتی به دست آمده بود. بنابراین در این مورد نیز فراهم شدن امکانات اجرایی بیشتر میتوانست موجبات گسترش این طرح را در سطح بزرگتری فراهم سازد. ضمناً در داخل این برنامه، موضوع آموزش روستاییان از طریق وسایل سمعی و بصری درباره رعایت اصول بهداشتی و مبارزه با حشرات موذی و حفظ مواد غذایی و جلوگیری از آلودگی محیط زیست و امور دیگری در این زمینه پیشبینی شده و ترتیبی داده شده بود که با تهیه وسایل نشان دادن فیلمهای آموزشی و تربیت کادر فنی جهت رفتن به دهات و نشان دادن فیلم به روستاییان در پیشرفت و موفقیت این برنامه بهداشتی کمک شود. با این ترتیب، دنبال کردن و تقویت این برنامه نیز در ردیف اول برنامههای اصل چهار قرار گرفت.
برنامه دیگری که تا اندازهای پیشرفت کرده بود، برنامه همکاری با وزارت فرهنگ درباره بهبود کتابهای درسی دبستانها و دبیرستانها بود که در آن زمان این کتابها از نظر محتوا و نحوه ارائه مطالب و تکنیکهای چاپ در سطح بسیار پایینی قرار داشت. این برنامه که مورد توجه دولت ایران بود، در سطح محدودی در ضمن برنامههای «کمیسیون مشترک ایران و آمریکا» منظور شده بود و آقای دکتر غلامحسین مصاحب که از دانشمندان برجسته وزارت فرهنگ بودند در اینباره با کارشناسان آمریکایی همکاری داشته و طرحهایی آماده ساخته بودند تا در صورت فراهم بودن امکانات، بهمرحله اجرا درآورند.
علاوه بر این، موضوع آموزش بانوان و دوشیزگان جوان نیز مورد توجه قرار گرفته بود و طرحهای محدودی در اینباره ضمن برنامههای کمکهای فرهنگی منظور شده بود.
[ادامه دارد]
[بخش۱] [بخش۲] [بخش۳] [بخش۴] [بخش۵] [بخش۶] [بخش۷] [بخش۸] [بخش۱۰]