در شرایطی که مذاکرات اتمی به بنبست رسیده و غربیها جمهوری اسلامی را تهدید به تشدید فشارها و انزوای بیشتر بینالمللی میکنند، بدیهی است در تهران مقامات و رسانههای حکومتی سفر همزمان ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان رؤسای جمهوری روسیه و ترکیه به ایران را آنهم پس از سفر جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا به عربستان و اسرائیل، برای جمهوری اسلامی یک «نقطه عطف» قلمداد کنند.
تکرار لاف و گزاف
وحید جلالزاده رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی با اشاره به سفر پوتین و اردوغان به تهران ادعا کرد «نبض تحولات منطقه در تهران زده میشود!» وی افزود «ایران دست برتر را در منطقه دارد.»
همچنین اینکه خبرگزاری دولتی ایرنا نوشت، «تهران لنگرگاه و مرکز ثقل امنیت در منطقه است» و شبکه «المیادین» وابسته به حزبالله لبنان گزارش داد «نشست تهران واکنش قوی ژئوپلتیک به سفر بایدن به منطقه بود» تنها بخشی از تیترهای پرطمطراق و لاف و گزافهای مزمن در مورد نشست سه جانبه روسیه، ترکیه و جمهوری اسلامی در تهران بود.
از محورهای اصلی سفر بایدن به منطقه زمینهسازی برای تشکیل یک ائتلاف امنیتی علیه تهدیدات جمهوری اسلامی و شبهنظامیان وفادار به رژیم ایران بود اما پوتین و اردوغان به تهران آمده بودند تا شاید راهی برای کاستن از درگیریهای سوریه پیدا کنند. جایی که نیروهای وابسته به روسیه و جمهوری اسلامی و ترکیه هر کدام هم با رژیم سوریه وهم با یکدیگر درگیرند و به عنوان سه کشور به اصطلاح «ضامن آتشبس» در سوریه هنوز نتوانستهاند راهی برای پایان دادن به جنگ پیدا کنند.
توقع جو بایدن از عربستان افزایش تولید نفت آنهم در شرایطی بود که با تحریم روسیه غربیها بیش از گذشته به نفت و گاز نیاز دارند اما پوتین در شرایطی به ایران سفر کرد که با فروش نفت زیر قیمت، فروش نفت ایران در بازار سیاه به ویژه به چین را مختل کرده و بازار را از دست جمهوری اسلامی به در آورده است! اروپاییها که به شدت به دنبال منابعی برای تأمین گاز میگردند امیدوار بودند تا شاید با لغو تحریمهای جمهوری اسلامی بخشی از کمبودهای آنها در حوزه انرژی جبران شود اما «آخرین تیر تیرکش» آنها در دوحه نیز به سنگ خورد و مذاکرات ۱+۲ (آمریکا و جمهوری اسلامی با میانجیگری اروپا) به نتیجه نرسید. جمهوری اسلامی بدون روسیه نتوانست مذاکرات دوحه را حتی ۴۸ ساعت ادامه دهد!
روشن است که پوتین اصلاً نمیخواهد تا وقتی گاز را به عنوان اهرم علیه اروپاییها استفاده میکند کشور دیگری با تأمین حتی بخشی از این کمبود، این اهرم را تضعیف کند. اما علی خامنهای در دیدار با پوتین نه تنها هیچ اشارهای به باجخواهی پوتین از غرب در مذاکرات وین و مشروط کردن «توافق اتمی» به لغو تحریمهای روسیه نکرد بلکه پوتین را برای حمله به اوکراین تحسین نیز کرد!
خامنهای در حالی که از ترس پشت بزرگترش پنهان شده بود، از پوتین خواست حضور نظامی آمریکا در شرق فرات را «علاج» کند! پوتین هم طبق معمول با وعدههای بیحساب و کتاب به خامنهای ایران را ترک کرد.
شاید مهمترین درخواست خامنهای از پوتین «جلوگیری از حملات اسرائیل در سوریه» به پایگاههای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و پیگیری قراردادهایی بود که آنقدر اجرا نشد که صدای خامنهای را هم درآورد. یکی از مهمترین پروژههایی که روسیه در ایران پشت گوش انداخته «توسعه نیروگاه اتمی بوشهر» است. بدتر آنکه هرگاه مقامات جمهوری اسلامی لب به انتقاد گشودند با واکنشهای تحقیرآمیز روسها مواجه شدند. کمی قبل از سفر پوتین به تهران نیز لوان جاگاریان سفیر روسیه در تهران در پاسخ به همین دست انتقادات گفت، «ایران به ما بدهکار است» و «چیزهایی است که من نمیخواهم افشا کنم!»
در واکنش به این مواضع بود که روزنامه «جمهوری اسلامی» نوشت، «سفیر روسیه با ادبیات عهد قجر درباره ایران حرف میزند.» در این نوشته آمده است که دست خامنهای زیر سنگ است و زورش به دفاع از منافع ملّی ایران نمیرسد.
پوتین در بحرانیترین موقعیت جمهوری اسلامی و در شرایطی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هنوز از باتلاق سوریه بیرون نیامده، با موضوع پهپادهای انتحاری برای استفاده در جنگ اوکراین یکبار دیگر از رژیم اسلامی- روسوفیل سواری میگیرد. حتی تحلیلگران داخل ایران معتقدند که هدف روسیه کشاندن پای جمهوری اسلامی به جنگ اوکراین است. مقامات ارشد نظامی آمریکا در مورد تحویل پهپادهای انتحاری از سوی جمهوری اسلامی به روسیه هشدار جدی دادهاند.
توصیههای بیفایده خامنهای به اردوغان
گفتگوهای مستقیم علی خامنهای با اردوغان نیز وضعیتی بهتر از آنچه در گفتگو با پوتین گذشت نداشت.
اصلیترین اختلاف میان ترکیه و ایران بر سر منابع آب است که ترکیه با سدسازیهای پی در پی در اراضی بالادست آن را انحصاری کرده اما خامنهای حتا یک کلام در مورد این موضوع حیاتی با اردوغان صحبت نکرد. در عوض تأکید کرد فلسطین اصلیترین اولویت جهان اسلام است! وی اردوغان را از نزدیکی به اسرائیل بر حذر داشت و در نهایت به او در مورد عملیات نظامی در شمال سوریه هشدار داد اما اردوغان نپذیرفت و دو روز بعد مولود چاووش اوغلو وزیر خارجه ترکیه گفت برای عملیات نظامی به اجازه کسی نیاز نداریم!
تردیدی نیست که علی خامنهای و کارگزارانش نه برای دفاع از منافع ملی ایران بلکه حتی دیگر برای دفاع از منافع جمهوری اسلامی نیز ناتواناند. سیاست خارجی جمهوری اسلامی کشتی در گِل نشسته را میماند آنهم در حالی که وضعیت اقتصادی در کشور روز به روز بدتر میشود و حکومت توان پاسخگویی به نیازهای اولیه مردم را نیز ندارد. در همین ارتباط جلال محمودزاده نماینده مهاباد در مجلس شورای اسلامی با اشاره به محدودیت ذخایر استراتژیک از جمله آرد، گندم، روغن، برنج و قند گفته است اگر ۲۰ روز واردات انجام نشود ذخایر استراتژیک کشور به صفر میرسد.
وقتی مجموعهی قطعات این وضعیت در داخل و خارج کنار هم گذاشته شود، تصویری که به دست میآید جمهوری اسلامی را نشان میدهد که بر لبه پرتگاه ایستاده و راه پس و پیش ندارد.
حامد محمدی