با میانجیگری دولتهای سوئیس، قطر و عمان، جمهوری اسلامی و دولت جو بایدن برای تبادل پنج نفر از گروگانهای آمریکایی- ایرانی و در ازای آزاد شدن شش میلیارد دلار پول بلوکه شده ایران توافق کردند. سه تن از این زندانیان به نام سیامک نمازی، مراد طاهباز و عماد شرقی به اتهام جاسوسی بازداشت شدند که حداقل نیمی از دوران محکومیت خود را سپری کردهاند. نام دو نفر دیگر نیز مشخص نیست و حتا آمریکا نیز بدون اعلام دلیل تا کنون از افشای نام آنها خودداری کرده است.
هرچند این معامله پنهان هنوز نهایی نشده و گروگانها فعلاً از زندان اوین گویا به یک هتل در تهران منتقل شده و در آنجا تحت محافظت قرار دارند اما ودانت پاتل یکی از سخنگویان وزارت خارجه آمریکا ابراز امیدواری کرده «تفاهم نانوشته» میان تهران و واشنگتن برای ایجاد فضای دیپلماسی با هدف کاهش سطح تنشها مؤثر باشد.
البته این مقام وزارت خارجه تأکید کرد که «ما به هیچ نوع توافقی [درباره مسائل دیگر] نزدیک نیستیم» اما کم نیستند منابعی که میگویند تبادل زندانیان بخشی از یک معامله پنهان بزرگ دیگر بین جمهوری اسلامی و آمریکاست که شامل طیف وسیعی از موارد از جمله توقف حملات راکتی به نظامیان آمریکایی در منطقه و ثابت نگه داشتن سطح غنیسازی اورانیوم زیر ۶۰ درصد میشود.
گروگانگیری بشردوستانه!
مقامات رسمی جمهوری اسلامی عین موارد قبل ادعا میکنند که آزاد شدن گروگانهای دوتابعیتی از زندان، اقدامی «بشردوستانه» است اما چنین «بشردوستی» از سوی حکومت برای افکار عمومی باورپذیر نیست. گروگانگیری به عنوان یک ابزار کاربردی در جمهوری اسلامی طی ۴۴ سال گذشته برای معامله با دولتهای غربی به ویژه آمریکا و اخاذی از آنها بطور دائم تکرار شده است.
محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اوج مذاکرات برجام در تیرماه ۱۳۹۴ گفت که اگر آمریکا دنبال حمله نظامی باشد در همان هفته اول هزار گروگان از آنها میگیریم و برای آزاد کردن هر یک از آنها باید چند میلیارد دلار بدهند و مشکل اقتصادی ما نیز حل میشود!
وبسایت خبری «Vox» روز ۲۱ امرداد در گزارشی نوشت «بهدلیل اقتصاد رو به وخامت ایران، موضوع این توافق بحث پول است.» یک منبع به این سایت گفته جمهوری اسلامی به دنبال مکانیسمی است که از طریق آن بتواند به میلیاردها دلار دسترسی پیدا کند. در این گزارش تأکید شده «با وجود اینکه ظاهراً جمهوری اسلامی به یک پیروزی دیپلماتیک رسیده، اما هنوز زمان زیادی برای تحقق آن نیاز هست.»
آرون دیوید میلر عضو ارشد «بنیاد کارنگی» که از مخالفان سرسخت سیاستهای سختگیرانه دونالد ترامپ علیه جمهوری اسلامی است در یک مقاله تحلیلی که ۲۳ امرداد در نشریه «فارین پالیسی» (سیاست خارجی) منتشر شد توضیح داد «هیچ معامله خوبی با رژیم ایران وجود ندارد، فقط معاملات بد و بدتر است.» وی تأکید میکند همه راهبردها بجز «تغییر رژیم» موقتی است که آن هم تصمیم و رویدادی است که در اختیار مردم ایران قرار دارد.
هفت سال پیش وقتی در دولت حسن روحانی گفتگوهای پنهانی اتمی با مشارکت فعال تیم محمدجواد ظریف و جان کری با همکاری دلالهای سیاسی و لابیگران بینالمللی پیش میرفت، حتا زمزمههای نتیجهبخش بودن مذاکرات نیز روی بازار مالی ایران تأثیر مستقیم داشت. اما اکنون وضعیت کاملاً متفاوت است و با بیاعتمادی گسترده به ادعاهای مقامات جمهوری اسلامی و دولت بایدن، بازار ایران تحت تأثیر قرار نمیگیرد تا حلقهی تنگ اقتصادی به دور گردن رژیم کمی شُل شود.
آب رفتن منابع ارزی آزادشده
یک هفته پس از اعلام رسمی انتقال گروگانها از اوین به حصر در یک هتل، پای بانک مرکزی آلمان به معامله جمهوری اسلامی و آمریکا باز شد. با توجه به اینکه پول بلوکه شده ایران در دو بانک کره جنوبی به صورت «وون» (واحد پول کره) نگهداری میشود ابتدا به حساب بانک مرکزی آلمان در سوئیس واریز خواهد شد تا آنجا تبدیل به یورو شود و سپس به حسابی در قطر یا عمان منتقل خواهد شد. همین فرآیند باعث شده تا بخشی از این پول هم به دلیل کاهش ارزش پول کره جنوبی و هم تبدیل و نقل و انتقال بانکی پیشاپیش از بین برود که تخمین زده میشود حدود یک میلیارد دلار است.
برخی مقامات جمهوری اسلامی ادعا کردهاند که به این پول دسترسی مستقیم خواهند داشت اما به نظر میرسد پای یک شرکت قطری به عنوان واسطه در میان است هرچند که این موضوع تکذیب شده است. آنهم در حالی که مقامات آمریکایی قویاً ادعا میکنند هیچ پول نقدی به دست رژیم ایران نمیرسد و پولهای آزادشده نه تنها فقط و فقط برای خرید کالاهایی که جزو تحریمهای جمهوری اسلامی نیست از جمله غذا و دارو قابل استفاده است بلکه خود آمریکا بر نحوهی هزینه شدن این پول نظارت خواهد داشت.
عموم مردم ایران اما آنقدر به طرفین این معامله به ویژه ملاها بدبین و بیاعتماد هستند که برخلاف شرایطی که در سال ۲۰۱۵ منتهی به توافق اتمی موسوم به برجام شد ترجیح میدهند ذهنشان را درگیر این معامله نکنند. آنها معتقدند جمهوری اسلامی این پول را نیز مثل پولهای دریافتی در دوران برجام و همچنین مانند دیگر منابع کشور «ملاخور» میکند. در واکنش به همین بدبینیهای مردم است که سیدابراهیم رئیسی مدعی شده است «همه منابع ارزی آزادشده صرف پشتیبانی از رونق تولید خواهد شد!»
کمکهای «غول چراغ جادو» هم بیفایده است
اینکه دقیقاً چقدر از پولهای ایران در بانکهای خارجی بلوکه شده مشخص نیست. اما بر اساس ادعای مقامات جمهوری اسلامی، این رقم به ۲۳ میلیارد دلار میرسد. از نظر حکومت، آزاد شدن همین شش میلیارد دلار در کره جنوبی نیز نشانهی «اقتدار» و «پیروزی دیپلماتیک» است اما مسئله اینست که حتا کارشناسان اقتصادی داخل ایران هم که برخی از آنها تعلق خاطر به هر یک از جناحین نظام دارند نیز معتقدند بحران اقتصادی در ایران آنقدر گسترده است که حتا با فرض محال آزاد شدن همهی ۲۳ میلیارد دلار از پولهای بلوکه شده هم درد چندانی از مردم دوا نخواهد کرد؛ تازه اگر حکومت آن را نه برای برنامههای موشکی و اتمی و شبهنظامیان نیابتی و گروههای تروریستی وابسته به خود بلکه برای جامعه خرج کند!
بدهیهای دولتی و کمبود سرمایهگذاری در صنایع اصلی و زیرساختهای ایران آنقدر بالاست که اگر پولهای آزاد شده در بانکهای خارجی با کمک «غول چراغ جادو» سه چهار برابر هم شود، وضعیت جمهوری اسلامی همچنان بحرانی خواهد ماند چرا که خود به دلایل سیاسی و ایدئولوژیک مولد بحران است!
در این میان، تنها در یک فقره بدهی جمهوری اسلامی ایران به صندوق بینالمللی پول ۱۱۲ میلیارد دلار است. طبق اعلام مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی صنعت نفت و گاز ایران به ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد. مدیرعامل شرکت راهآهن میگوید به ۲۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز داریم. طبق گفته معاون وزیر نیرو، صنعت برق ایران به ۲۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد. بدهی دولت به صندوق ذخیره ارزی ۷۴ میلیارد دلار است. در یک فقرهی دیگر، هزینه مخارج دخالت رژیم در جنگ سوریه بین ۳۰ تا ۵۰ هزار میلیارد دلار برآورد شده است. اینها رقمهایی نیست که با ازادشدن پولهای بلوکه شده ایران در بانکهای خارجی آنهم با تاکتیک گروگانگیری و اخاذی قابل تأمین باشد.
دولتهای غربی مدام از سوی مخالفان دموکراسیخواه جمهوری اسلامی با این هشدار روبرو میشوند که معامله پشت پرده با ملاها فقط انگیزهی آنها را در سرکوب مردم و گسترش تروریسم در منطقه و فراتر از آن بیشتر میکند. اگرچه آنچه در ظاهر دیده میشود، ادامه مماشات غربیها و به ویژه دولت بایدن با رژیم ایران است اما برخی تحلیلگران معتقدند تصمیم دولت کنونی آمریکا برای اعزام سه هزار تنفنگدار آمریکایی با دو ناو غولپیکر به آبهای خاورمیانه، ارسال این پیام به تهران است که «پا را از گلیماش درازتر نکند» و همچنین به منتقدان داخلی و متحدان غربی خود اعلام میکند که «دولت میداند چه میکند.»
با اینهمه نباید فراموش کرد که معادلات سیاسی متغییرها و مؤلفههایی دارد که قادرند نتیجه نهایی کل معادله را تغییر دهند به ویژه با توجه به شرایط داخلی ایران که حکومت با بحران مشروعیت و خیزشهای آزادیخواهانهی مردم روبروست و به زور سرکوب سرپا مانده است.
حامد محمدی |توییتر|