حامد محمدی- پس از جدال لفظی رؤسای جمهور آمریکا و اوکراین در کاخ سفید، دولتهای اروپایی و بریتانیا وعده کمکهای مالی و تسلیحاتی به ولودیمیر زلینسکی دادند. با این حال، او در چندین مصاحبه ضمن قدردانی از کمکهای آمریکا، خواستار امضای توافقی برای بهرهبرداری از معادن با دونالد ترامپ شد.

زلینسکی به خوبی میداند که پایان جنگ در اوکراین بدون حمایت آمریکا ممکن نیست؛ به همین دلیل بر امضای این توافق با ترامپ اصرار دارد. هنوز مشخص نیست که این توافق در صورت انجام چه زمانی نهایی شده و اجرای آن چه زمانی آغاز خواهد شد. در هر صورت، جریان اصلی قدرت در جمهوری اسلامی، نوع برخورد ترامپ و معاون اول وی، جیدی ونس، با زلینسکی را به عنوان «درس عبرت» قلمداد میکنند.
در تهران و چندین شهر دیگر، بیلبوردهایی نصب شده که تصویر مشاجره لفظی ترامپ و ونس با زلینسکی را نمایش میدهد. این بیلبوردها با هشتگ «#عبرت_اوکراین» و جمله «تکیه بر باد» تهیه شدهاند.
حامیان نظام و برخی مقامات عالیرتبه رژیم از اینکه علی خامنهای به دولت پزشکیان اجازه مذاکره با دونالد ترامپ را نداده، ابراز رضایت کرده و آن را حاصل تجربه و شناخت خامنهای از سیاستهای آمریکا دانستهاند.
مدتی است که برخی چهرههای سیاسی رژیم نسبت به احتمال معامله پوتین با آمریکا بر سر ایران و اوکراین هشدار میدهند. محمود احمدینژاد اولین فردی است که علناً به این موضوع اشاره کرد. او در هفتم بهمنماه ۱۴۰۰ طی یک سخنرانی اعلام کرد: «من اطلاع دقیق دارم که روسیه و آمریکا بر سر اوکراین و ایران به توافق رسیدهاند. [آمریکا] اجازه داده که [روسیه] وارد اوکراین شود و در مقابل، [روسیه] نیز اجازه داده که [آمریکاییها] به ایران فشار بیاورند.» در آن زمان هنوز دولت دموکراتها با رهبری جو بایدن در آمریکا بر سر کار بود.
علاوه بر این، حشمتالله فلاحتپیشه رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی نیز بارها در مقالات و مصاحبههای خود هشدار داده که پوتین در نهایت جمهوری اسلامی ایران را قربانی پایان جنگ اوکراین خواهد کرد.
کاهش اهمیت ایران برای پوتین
با بازگشت ترامپ به قدرت، روسیه به سرعت در حال نزدیک شدن به آمریکا است. از سوی دیگر، پس از سقوط رژیم بشار اسد و ضربات سنگین به حزبالله و حماس، موقعیت جمهوری اسلامی در منطقه به شدت تضعیف شده است. در داخل کشور نیز حکومت با بحران مشروعیت و نارضایتی گسترده مواجه است که افزایش تحریمها این وضعیت را وخیمتر میکند.
در چنین شرایطی، نزدیکی پوتین و ترامپ میتواند موقعیت جمهوری اسلامی را بیش از پیش به خطر بیندازد. هفتم اسفندماه ۱۴۰۳، آمریکا و روسیه در مجمع عمومی سازمان ملل علیه یک قطعنامه ضدروسی رأی منفی دادند، در حالی که جمهوری اسلامی رأی ممتنع داد. این موضع پیامی آشکار دارد: تهران که سالها دلخوش به حمایت روسیه در سازمان ملل بود، اکنون به احتمال زیاد با تغییر مواضع روسیه و قربانی شدن برای تأمین منافع مسکو مواجه است.

با پایان احتمالی جنگ اوکراین، نیاز روسیه به پهپادها و موشکهای ایرانی کاهش مییابد. در چنین شرایطی، انگیزه روسیه برای ارائه امتیاز یا حمایت گسترده از جمهوری اسلامی کمتر خواهد شد. هرچه فاصله جمهوری اسلامی از مسکو بیشتر شود، فشارهای بینالمللی علیه آن افزایش خواهد یافت.
منابع غیررسمی میگویند که همزمان با فشارهای آشکار آمریکا بر اوکراین، روسیه نیز به صورت پیدا و پنهان مقامات تهران را برای پذیرش معامله با ترامپ تحت فشار قرار داده است. سفر اخیر سرگئی لاوروف به ایران در همین راستا ارزیابی میشود.
پوتین در نقش میانجی
بلومبرگ گزارش داده که پوتین با درخواست ترامپ برای میانجیگری در مذاکرات با ایران موافقت کرده است. خواستههای ترامپ از جمهوری اسلامی روشن است: توقف کامل غنیسازی اورانیوم و برنامه اتمی، کنار گذاشتن برنامههای موشکی و پهپادی، و قطع تأمین مالی گروههای شبهنظامی. علاوه بر این، احتمالاً شرط به رسمیت شناختن اسرائیل نیز مطرح خواهد شد.
پذیرش این شروط از سوی جمهوری اسلامی به معنای «خلع سلاح» است. اگر پوتین نقش میانجی را بپذیرد، به این معناست که او اهرم فشاری مستقیم بر علی خامنهای خواهد داشت.
فشار روسوفیلها به خامنهای
روسوفیلهای داخل رژیم ایران احتمال دارد ناچار شوند از آنچه از مسکو به آنها دیکته میشود حمایت کنند، که این امر میتواند موجب شکاف بیشتر در لایههای اصلی نظام شود. همافزایی فشارهای دو قدرت بزرگ علیه جمهوری اسلامی، ممکن است برای آنان به نتیجه مطلوب برسد، اما پیامدهای آن برای خامنهای، نزدیکانش و کل نظام، که در شرایطی شکننده قرار دارد، بسیار خطرناک خواهد بود.
اگر پوتین به فشارهای ترامپ علیه جمهوری اسلامی بپیوندد، مقاومت برای خامنهای بسیار دشوار خواهد شد. این همان نقطهای است که او حتی باید از سوی اطرافیان خود نیز احساس خطر کند.
اما در صورتی که خامنهای از پذیرش این معامله امتناع کند، اگرچه ترامپ ممکن است انگیزهای برای اقدام نظامی نداشته باشد و اسرائیل نیز گزینه حمله را فعال نکند، اما تحریمها به شدت تشدید خواهد شد. در چنین شرایطی، بحران اقتصادی ایران احتمالاً با موجی از اعتراضات خیابانی گسترده علیه نظام همراه خواهد شد، آنهم در حالی که روسیه سابقه حمایت از دیکتاتورها را در برابر اعتراضات دارد.
به نظر میرسد در چنین شرایطی، دیگر تصمیم با پوتین خواهد بود: آیا همچنان از خامنهای حمایت خواهد کرد یا دست خود را از پشت جمهوری اسلامی برمیدارد؟