فاضل غیبی – تحریم گسترده «انتخابات نمایشی»، نخستین خیزش فراگیر ایرانیان در برابر حاکمان اسلامی بود. در برابر چنین موفقیت بزرگی جای آن دارد که ایرانیان به یکدیگر شادباش بگویند و به شور و شوق برای ادامه راه رفته دامن زنند. به ویژه آنکه به نظر میرسد، بخش بزرگی از هواداران سابق سازمانهای چپ نیز به ایراندوستان پیوستهاند.
چنین روزهایی در تاریخ کشورها نادر هستند و بدین سبب باید نه تنها با احساسات، بلکه با درایت و خرد راه را برای دست زدن به ابتکاراتی نوین و گذار به دورانی نیک و شایسته گشود. این مهم بر دوش سیاستمداران و نخبگان است که لحظه را در یابند.
در تاریخ معاصر ایران تا حال سه بار «گوی قدرت بر کف خیابان» افتاده است و رهبران فکری و سیاسی کشور هر بار فرصت داشتند در شالوده نظام سیاسی ایران چنان طرحی نو درافکنند که پیشرفت دمکراتیک حکومت بازگشت ناپذیر گردد:
۱)دوران انقلاب مشروطه
۲) دهه پس از شهریور۱۳۲۰
۳) در آستانه انقلاب ۵۷
۱) در بحبوحه انقلاب مشروطه، عقبماندگی کشور و ناتوانی فزاینده دربار، نخبگان را بر آن داشت از فرصت استفاده کرده، حکومت ایران را به سوی نظام پادشاهی پارلمانی سوق دهند. اما دیری نپایید که روشن شد، نه تنها مذهبزدگی جامعه اجازه چنین تحولی را نمیداد، بلکه نخبگان کشور نیز هنوز از بلوغ لازم برخوردار نبودند. چنانکه تصور میکردند مشکل ایران فقط کمبود قانون است و با اقتباس از قوانین کشورهای پیشرفته خواهند توانست حکومت و در نهایت جامعه ایران را نوسازیِ دمکراتیک کنند. اما انقلاب مشروطه، عملاً به محدودیت اختیارات پادشاه و افزایش نفوذ ملایان انجامید.
۲) در دهه پس از شهریور ۲۰، فضای باز سیاسی، امکان می داد که نخبگان جامعه با پشتیبانی شاه جوان دمکرات، قانون اساسی مشروطه را با استفاده از پیشرفتهای دوران رضاشاه تحقق بخشند. اما پیدایش احزاب برانداز و درگیریهای گروهی و حزبی، بجای همبستگی ملی به صفآرایی گرایشهای ضدملی انجامید و کشور را به سوی ۲۸مرداد کشاند.
۳) در آستانه انقلاب ۵۷ جامعه ایران به چنان پیشرفتی رسیده بود که گذار به نظام دمکراتیک به نیازی مبرم بدل گشته، کافی بود به اعتماد ملی دامن زده شود تا دمکراسی اجتماعی موجود در سطح جامعه، در دستگاه حکومت نیز بازتاب یابد. «فضای باز سیاسی» چراغ سبز به این سو و در این مسیر بود که متأسفانه برای «روشنفکران» فرورفته در گرداب «چپ اسلامی» دریافتنی نبود.
اکنون خیزش آبانماه ۹۸ را باید آغاز دوران گذار از حکومت اسلامی دانست زیرا از یکسو به رژیم اسلامی نشان داد، با سرکوب وحشیانه نمیتواند از اعتراض مردم ستمدیده ایران جلوگیری کند و از سوی دیگر برای میهندوستان نیز روشن ساخت که رژیم اسلامی چنان وحشی و نابکار است که حاضر است حتی اعتراضات مسالمتآمیز را به خاک و خون بکشد.
بنابراین ادامه راه به تدابیر و شیوههایی کاملاً ابتکاری و هوشیارانه برای مبارزه با رژیم نیاز دارد تا فرصت گذار مسالمتآمیز از دست نرود. تحریم انتخابات نمایشی و خودداری از رفتن به خیابان در روز دوم اسفند، موفقیت چنین ابتکاراتی را نشان داد. البته نباید، چنانکه در بخشی از «اپوزیسیون» نوید داده میشود، سادهلوحانه انگاشت که دیری نخواهد پایید و حکومت جهل و جنایت به خودی خود فرو خواهد ریخت.
شکست در مبارزه با حجاب اجباری، به سبب کوتاهی مردان از پشتیبانی زنان دلاوری که اسارت در دست دژخیمان اسلامی را به جان خریدند، نشان میدهد که هنوز چه بسیار منزلها در راه پیروزی در پیش است. در این راه نیز بیش از آنکه عقب راندن رژیم مهم باشد، تحکیم گام به گام همبستگی ایرانیان اهمیت دارد که شالوده جامعه ایران آینده را تشکیل خواهد داد.
در این میان اسفناک است که در برابر به زانو درآمدن رژیم اسلامی در پی اعتراضات مردمی و فشار جهانی به پیشگامی ایالات متحده، جبهه مخالفان حکومت اسلامی از هرگونه انسجامی به دور است. نگاه به چهار دهه گذشته به خوبی نشان میدهد که چگونه اکثریت غالب ایرانیان به تجربیات تلخ و کوششهای روشنگرانه از دنبالهروی سردمداران انقلاب اسلامی دست برداشته و امروزه نه تنها به همه آنان پشت کردهاند که حتی از اسلام، به عنوان دستاویز حکومت ملایان، گذشته و هرچه بیشتر به ارزشهای دنیای متمدن روی میآورند.
اما «رهبران خودخوانده اپوزیسیون» نه تنها خود را با نیازهای زمانه همگام نکردهاند بلکه پس از چهار دهه دقیقاً بر همان نمود پیشین خود پافشاری میکنند. چنانکه اشاره شد، اکثریت قاطع ایرانیان با توجه به آنچه متولیان اسلامی بر ایران رواداشتهاند، اسلام را به عنوان آیینی بدوی و ناهماهنگ با نیازهای زمانه ردّ میکنند، اما رهبران اپوزیسیون هنوز خود را نماینده «ملت مسلمان» میدانند و به هر مناسبتی برای «علمای اعلام» پیامهای تهنیت و تسلیت میفرستند؛ مردم ایران «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» را به عنوان نیروی اصلی حکومت سرکوب و جنایت شناختهاند، اما رهبران اپوزیسیون امیدوارند که سران جنایتکار آن به «مردم کف خیابان» بپیوندند؛ و بالاخره، ایرانیان خواهان نظام دمکراتیک هستند، در حالی که رهبران اپوزیسیون بنا به نااگاهی خود از سرشت دمکراسی، هنوز بر سر آینده فدرالی و یا مرکزی حکومت چانه میزنند.
تو گویی این «رهبران» در نوعی «بازی میکادو» درگیرند و کوچکترین حرکتی باعث از دست رفتن هواداران و باختن اقتدارشان میشود. برای آنان سیاست نه سپهر خدمت به کشور، بلکه میدان جلوهگری خودخواهانه است. تنها برای نشان دادن سطح فرهنگ سیاسی در میان رهبران اپوزیسیون، بدین گفته سیدحسن شریعتمداری «دبیرکل شورای مدیریت گذار» اشاره میشود که:
« اگر فلانی پسر پادشاه است، منهم پسر آیتاللّه هستم»(۱)
از این رو، جای شگفتی نیست، که ایراندوستان در سالهای گذشته این «رهبران» را پشت سر گذاشته و جمع هواداران و فعالان همه سازمانها و گروههای بزرگ و کوچک «اپوزیسیون» عملاً از میان رفته است.
اگر «رهبران» در این دههها با بدیهیات علوم سیاسی آشنا شده بودند، درمییافتند که شخصیتهای سیاسی در جوامع پیشرفته، مقام خود را نه موروثی و یا نسَبی، بلکه فقط بنا به خدمات و تواناییهایی که از خود نشان دادهاند، به دست میآورند. چنانکه در دهههای گذشته وابستگی به والاترین عقاید و انسانیترین اهداف نیز دلیلی برای کسب مسئولیت سیاسی نیست، بلکه تنها توانایی برای خدمت مسئولانه و مؤثر به جامعه معیار قرار میگیرد. به عبارت دیگر، نه «رفتار باورمندانه»، بلکه «رفتار مسئولانه» شاخص خدمت به جامعه است(۲) زیرا اگر والاترین فضایل اخلاقی به تدابیری برای بهبود اوضاع منجر نشود و یا بهترین نیات و باورها، نتواند از جامعه دفع خطر کند، مقام اداری و یا سیاسی ارزش خود را از دست میدهد. شخصیتهای سیاسی و اداری در جوامع پیشرفته بطور معمول افرادی هستند که در فعالیت حزبی و دولتی شایستگی خود را نشان دادهاند و بنا به موفقیتهای خود در چنین ارگانهایی انتخاب شدهاند و نه آنکه افرادی با استفاده از شهرت خود، برای رسیدن به قدرت، سازمان و یا حزبی تشکیل دهند.
برای اکثریت قاطع ایرانیان نظام مطلوب پس از گذار از حکومت اسلامی نظام «دمکراسی پارلمانی» است. از این رو رهبران و شخصیت های سیاسی در ایران آینده باید نه تنها با موازین رفتاری و ویژگیهای چنین نظامی آشنا باشند، بلکه همین امروز نیز در فعالیت سیاسی خود بدان ویژگیها رفتار نمایند.
زیانهای فقدان رهبری، روشنتر از این است که در اینباره به سخنی نیاز باشد. تنها اینکه، نبود رهبری از جمله به دشمنان همبستگی ایرانیان امکان میدهد، با طرح راهکارهای انحرافی به تشتت فکری مبارزان دامن زنند و همسویی حرکت آنان را مختل کنند. این در حالیست که بنا به تأیید ناظران، ایرانیان امروز در مقایسه با مردم دیگر کشورهای منطقه از آگاهی اجتماعی بالاتر و دانش برتری برخوردارند و بر خلاف کشورهای «بهار عربی» به خوبی توانایی گذار موفق به نظام دمکراسی، استوار بر پشتیبانی گسترده شهروندان را دارند.
یکی از گذارههای انحرافی این است که با گذار از حکومت اسلامی راه بازگشت به مناسبات سیاسی پیش از انقلاب اسلامی هموار میشود. این خط از دو سو مطرح می شود:
ـ یکی از سوی هواداران سلطنت، که گذشته را دورانی رویایی مینمایانند و به آرزوی بازگشت به آن دامن میزنند.
ـ دیگر هواداران سازمانهای چپ که بنا به «تجربیات مبارزاتی» خود، دوران محمدرضاشاه را کابوسی مییابند که باید به هر وسیله از بازگشت به آن جلوگیری کرد.
هر دو این حقیقت ساده را نادیده می گیرند که در روند تاریخ هیچگاه هیچ نظامی تکرار نمیشود و به ویژه پس از چهار دهه و دو نسل که از تسلط رژیم اسلامی بر ایران می گذرد، بازسازی دوران گذشته غیرممکن است. وانگهی در دوران پیش از انقلاب اسلامی، حکومت ایران از ساختار مردمی استواری برخوردار نبود و ماندگاری آن مدیون تناسب قوایی بود که بر پایه رضایت دو طرفه متولیان اسلام و قدرتهای خارجی فراهم آمده بود. روشن است که بازسازی چنین تناسب قوایی، به هیچ وجه نه ممکن است و نه مورد قبول ملت ایران خواهد بود.
با این وصف تنها راه گشوده در برابر ایران، گذار به نظامی بر پایه موازین شناخته شده دمکراتیک است که بطور انحصاری به منافع ملی ایران خدمت کند. خوشبختانه ایرانیان در این راه نوآموز نیستند و در سده گذشته از انقلاب مشروطه تا به امروز تجربیات بسیاری اندوخته و به خوبی دریافتهاند که کشوری مانند ایران با توجه به گوناگونیهای انسانی، طبیعی و اقتصادی، فقط در سایه دمکراسی و با تکیه بر همکاری گسترده شهروندانش خواهد توانست بر عقبماندگیها غلبه کند.
درونمایه نظام دمکراتیک همهجا یکسان است، اما شکل تحقق آن باید به سرشت فرهنگی و تاریخی جامعه توجه داشته باشد. از سرافرازیهای ایرانیان یکی این است که در طول تاریخ ۲۵۰۰ساله خود، در زمینه شیوه کشورداری دستاوردهای بسیاری را به جهانیان ارائه دادهاند. از جمله این دستاوردها نهاد پادشاهی انتخابی است و چنانکه پژوهشهای نوین نشان میدهند، در تاریخ ایران پیش از اسلام، هیچگاه شاه اجازه تعیین جانشین نداشته است و پادشاه بعدی همواره از سوی مهان کشور برگزیده میشده است(۳) در حالی که «سلطنت موروثی» ناشی از فرهنگ ایلاتی و ویژگی دوران اسلامی است.
البته نهاد پادشاهی نیز مانند همه دیگر نهادهای اجتماعی و سیاسی باید با توجه به نیازهای زمانه و سطح رشد جهانی مدرنیزه شود. از جمله، دوری پادشاه از هرگونه دخالت در امور اجرایی نیز دستاورد انقلاب مشروطه است که باید کاملاً تحقق یابد. بنابراین انتخاب شایستهترین ایرانی در جایگاه پادشاه، به عنوان نماینده هویت ملی و ثبات سیاسی، بهترین گزینهای است که میتواند به شکاف در میان مخالفان حکومت اسلامی پایان دهد و همکاری نیروهای سیاسی به سوی تحقق دمکراسی را به پیش ببرد.
بنابراین دوران گذار از حکومت اسلامی بیش از آنکه نیازمند «رهبران اپوزیسیون» باشد، به همفکری و همیاری فرهیختگان ایراندوست نیاز دارد تا مانند دیگر زمینهها، راهکارهای نوینی برای گذار به آینده بیاندیشند. در این راه، از جمله میتوان از دستاوردهای تکنولوژی مدرن نیز استفاده کرد و در صورت توافق درباره مهمترین ویژگیها و اهداف دوران گذار، از اینترنت به عنوان سپهری برای رایزنی سود برد.
(۱)سخنرانی رضا تقیزاده در کنفرانس اروپایی حزب مشروطه ایران(لیبرال دموکرات) – ۶ مهر ۹۸ دقیقه ۱۰:۲۵
(۲) ر. ک.: آیا سیاست میتواند اخلاقی باشد؟
(۳)Henning Börm, Kontinuität im Wandel, Monarchische Herrschaft im Altertum, Berlin: Oldenbourg 2017
امروز در یک چرخش نفرت انگیز به مناسبت روز زن در من و تو بار دیگر این حقیقت انکار ناپذیر تاریخ صد ساله اخیر ایران تکرار شد ، که هیچ سازمان ، حزب ، گروه ، رسانه ای در ایران از حمله ویروسی توده ایها و اکنون دنباله ژندارم کش تروریستی انها فدائیان خلق (روسیه و کوبا و ونزوئلا) در امان نیست . این رسانه که موفقیت خودش را در هم صدایی و هم رنگی با مردم ایران ( شاه خواهی ، غرب گرایی ، دور بودن از شعارهای خشونت گرایانه امریکا ستیز مارکسیستی لنینیستی و مارکسیسم اسلامی ، به دور بودن از مداخله و انقلابی گری تروریستی لنینیستی در فلسطین و سوریه و …) کسب کرده و خالی از ارزشهای دروغین مارکسیستی لنینیستی در همه زمینه ها ( زنان ، کودکان ، حیوانات ، محیط زیست ، توسعه ، دموکراسی ، و سیاست) بود ، به یکباره با اوردن جادوگران مارکسیست روسی : برزگر و شهلا شفیق و زنان نا آشنا در لباس خواننده با اشعار کمونیست پسند شعاری و هنرمندانی کاملا متفاوت با انچه در سالهای گذشته ( هنرمندان سلطنتی ) ، نشان داد که این نهاد مدرن هم در چنگال هیولای ژاندارم کشان ضد زن مارکسیست روسی اسیر گردیده .
کسانی که در من و تو هنوز در خواب هستند بدانند
۱ـ هیچ زن رهبری در نظامهای مارکسیستی هرگز وجود نداشته . اگر بود الآن اینها ما را بمباران می کردند در رسانه های روسی .کاسترو ، لنین ، استالین تا برژنف و گورباچف کادر رهبری زن نداشتند و الان پوتین که پس از ۲۰ سال حالا یک زن ضد هنر را وزیر ارشاد ! خود کرده ، و در تبلیغات ریاست جمهوری خودش دختران باکره زیر ۱۸ سال نشان میدادند که ارزوی از دست دادن بکارت خود توسط این پیرمرد پستاندار را می کردند ( آرشیو رادیو فردا )
۲ـ اینها دو فدایی عاشق ( یکی از انها زن بود ) را کشتند به جرم عشق در دوران شاه برای خوش ایند مذهبی های ضد شاه
۳ـ اینها پشت خلخالی ایستادند در کشتن فرخ رو پارسا و همه سران رژیمی که به شما ازادی داد. رضا شاه که شما را ازاد کرد و محمد رضا شاه امریکایی به قول اینها که مدرنیسم زنانه به ایران اورد و پیش از شوروی و کوبا وزیر زن داشت
۴ـ اینها از ۶۰ تا ۶۷ با ملاها بودند از ملیحه محمدی در مورد مریم فرمانفرمائیان و شوهرش کیانوری بپرسید که چه گونه در زندانها به سراغ همه اینها میرفتند وا زانها می خواستند توبه کرده بیرون بیایند ( دلالی برای ملاهای روسی ) به انها می گفتند در بیرون خبرهای مهمی هست ! ( منظورش موفق شدن نسل روسی ملاها خوئینیها ، رفسنجانی ، موسوی بود علیه لیبرال ها و ملیون و کشتار مجاهدین ) .
۵ـ رهبران ضد زن و ضد ایرانی اینها مثل شاملو ، هم صدا ، با ارتجاع اخوندی ، فروغ فرخزاد که صدای واقعی رهایی زن ایرانی به ان گونه که در غرب پیشرفته است را “جنده” نامید و ۴” شنبه سوری” را هم صدا با مطهری “ارتجاع ناسیونالیستی” . می خواستند هویت زن ایرانی نابود شده و از قافله پیشرو زنان غربی فاصله بگیرد
۶ـ سازمانهای تروریستی شونیستی تجزیه طلب اینها ازادی زن را در دریدن خرگوش زنده با دهان توسط زن و کلاشینکف در دست توجیه میکنند و به گونه ای صوری چند زن را می گذرند جلوی دوربین مثل همان زنانی که در فقاهت بعثی ملاها ازادی زن را تعریفی همسو با مردسالاران از ان نوع ارتجاع (سیاه) می کنند . اینها به جای آن این نوع ارتجاع (سرخ) را تبلیغ میکنند . لباس های مسخره ان زنی که دعوت کردید را نگاه کنید . زندگی در فرانسه هم او را مدرن نکرده . اینها حاضر نیستند گذشته خودشان را نقد کنند . دائم به دیگران حمله میکنند : شهبانو ، فروغ ، فرخ رو پارسا ، گوگوش، پروانه فروهر ، فیروزه بنی صدر ، مریم رجوی ، پارک گوئن های ، آنگ سان سوکی ، تانسو چیلر، هیلاری ، گلدا مایر ، تاچر، ترزا می ، ایندیرا گاندی ، مادر ترزا، ملکه الیزابت ، گریس کلی ، باندرا نایکه ، خالده ضیا ، حسینه شیخ ، سونیا گاندی ، همه زنان هالیوود ، همه زنان هنرمند جهان غرب ، همه نخست وزیران ، وزیران زن . لیدرهای زن شرکت های بزرگ امریکایی :
لیست ۳۳ زن مدیر کمپانی های بزرگ امریکایی :
https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_women_CEOs_of_Fortune_500_companiesزن ازاد غربی باید الهام بخش شما باشد و یا ان زنان شرقی که از دموکراسی های غربی الهام گرفتند و به صدارت رسیدند
اصلا ، گور بابای ، روسیه و پوتین و استالین و حزب توده و تخم ترکه هاشون از هرنوع کلاشینکف بدستشان .
روسیه و چین و اروپا غارتگران ایران هستند ، نه تنها دریای خزر را بلعیدند ، بلکه نوکران همین غارتگران بودند که امام ضحهاک نشانشان را به ملت ایران تحمیل کردند و میکشند و غارت میکنند .
جناب مداح ترامپ ، بفرمائید ، ایا ژنرال هویزر را شوروی ثابق برای تسلیم ارتش و خروج اجباری شاه فقید به ایران فرستاد ، یا جیمی کارتر ، بسته بندی شده از نوفل لوشاتو فرانسه ؟
فیلم و اسناد و صدها مدرک مستند وجود دارد که نمیتوانید انکار کنید .
نه قم خوبه نه کاشون ، . . . به هردوتاشون .
سگ زرد برادر شغاله .
روسیه روسیه میکنی . روسیه و چین و اروپا و کل اقتصاد جهان ، شیشه عمرشان دست امریکن سنترال بانک امریکاست ، بابا جان .
شورش ۵۷ ، درگیری محمد رضا شاه فقید و تمدید نکردن مفت بری نفت و گاز ایران با کارتلهای ۷ خواهران نفتی جهان بود که در زیر سلطه مدیریت امریکاست .
عمله های این شورش را همگی با اسناد موجود میشناسند ، احتیاج به بردن نام و حمایت کثیفشان در برپائی ویروس سرخ و سیاه خمینیسم نیست .
مداحی کردند پوتین لاشخور و روسیه مافیائی و یا مداحی کردن امریکا و جناب دونالدینو ترومپت ، فرقی نمیکنه .
باید شاهنامه فردوسی بخوانی تا بفهمی چرخ روزگا چرا اینگونه میچرخد .
به یزدان گر خرد داشتیم ، کجا این سرانجام بد داشتیم .
رضا شاه روحت شاد . محمد رضا شاه روحت شاد .
پاینده و جاوید باد ایران و فرهنگ ایرانیت و جوانمردی .
( افکار نیک ، گفتار نیک ، رفتار نیک . )
چرا روسیه کمک نمیکنه به مردم ایران ؟ ملاهای روسی که میگن کمک امریکا را نمی خوان ، این مزدوران ملاها هم که به امریکا فحاشی میکنن وقتی تحریم میکنه، میگن دارو را تحریم کرد ، مردم را تحریم کرد . وقتی میگه یک خرده شل برای دارو ، میگن ببین امریکا با ملاها است . نیرو میاره ، میگن می خواد به ایران و قبر کورش حمله کنه ، میگه ما هنوز برای مذاکره بدون رفع تحریم اماده ایم ، میگن : ببین می خواد با مالها بسازه ، ملت را بفروشه .
اما همین ها : روسیه خزر را میبره ، سانسور که میکنن هیچی ، با دلخوری میگن هیچ کامنت گذاری هم حرفش را نزنه ، میگن همه میدونن !
اس ۳۰۰ میفروشه خاموشند تو سوریه ، اسرائیل قهرمان دموکراسی در خاور میانه میزنه پدر صاحاب مزدوران پوتین پدر سپاه را در میاره ، میگن ببین پوتین چه نازنینه ، دوست اسرائیله ، با ملاها نیست ! اره ارواح عمه ات .
نیروگاه اتمی بوشهر ۱۵ سال طول کشید ، آخرش هم کار نکرد ، عمر مفیدش پیش از افتتاح تمام شده بود ، چندین برابر قیمت نیروگاه مشابه در امارات ! میگن روسیه در برابر امریکا و هژمونی طلبی ان ایستاده .
پوتین لوله گاز و نفت را از ترکیه عبور میده ، از همه قراردادها بیرون میکشه ، خبرش سانسور ، اگر کسی در کامنتی حرفی بزنه فدایی ، توده ای ، کمونیست کارگری لشگر می کشند به نفع متحد ۴۱ساله شان آخوند روسی .
یکی نیست بپرسه اگر این ملاها ی روسی به کمک شما توده ایها ، فدایی ها ، ملی مذهبی ها میخ دیکتاتوری روسی شان را نکوبیده بودند ، این امریکا مثل زمان شاه ، اندونزی ، اذربایجان ، کره جنوبی ، تایوان ، عربستان ، کویت ، ترکیه ، پاکستان ، عراق بعد از صدام ، مراکش ، مصر ، اردن ، عمان ، هند ، استرالیا ، نیوزیلند ، رومانی ، بلغارستان ، لهستان ، مجارستان ، کرواسی ، چک ، اسلواکی ، یونان ، قبرس ، …… نیازی نداشت ایران را تحریم کند ، نیرو بیاورد ، سرنگون کند ، تحریم کند ، …. فوقش نفت ایران را به قیمت بین المللی می خرید ، به جای این اس۳۰۰ خاموش ، کروز میداد ، به جای این هواپیماهای فرسوده و سقطی ، بوئینگ می داد ، الان شرکتهای امریکایی ( شل و اپل و مایکرسافت و جی ام و فورد و …) در ایران کارخانه میزدند ، صنعت مونتاژ ( مثل چین و ویتنام ) ، مردم شغل داشتند . گیریم که سود زیادی میبردند ، از این روس ها که همه چیز را میبرند و هیچه به جای می گذارند که بهتر بود . بدترین رژیم هوادار غرب از این رژیم بهتر بود . فقط در امد توریست به اندازه ترکیه می شد اگر زیادتر نبود . چطور ترکیه بدون نفت جزو گروه ۲۰ هست ؟ کارگر ترک سه برابر کارگر ایرانی حداقل دستمزد داره . بابا دست وردارین از این نوکری روس . میدونم اگر ملاها برن همتون بی رسانه می شین شغل راحت در غرب را از دست میدین ، اما مگر انسان نیستید ؟ این همه مردم ایران در رنج و نکبت هستند . از خودتان خجالت نمی کشید ؟ این همه دروغ و ماله کشی برای پوتین جنایت کار و اسد شیمیایی انوقت ، حمله به اوباما و ترامپ ؟
با احترام و ادب .
هنگامیکه ، هنووووز بعد از ۴٠ سال زیستن در کشور هایى که لا اقل در ظاهر ، مذهبیون در مدیریت انها ، دخالت ندارند .
هنووووز بعد از کراوات که با لباس آخوندى مغایرت و در مواردى ، بنابر ادعاى خودشان ، ضدیت دارد .
هنوووز بعد از اینکه آخوند ، کشور ایران را به نابودى و مردم ایران را به تباهى کشانده است ،
مدعى راهنمایى ِ همین مردم منزجر از آخوند ، بجاى انکه بگوید ،
از اینکه
(( بچه یک آخوند هستم ))
و از نانِ دینفروشى و دَغَلکارى ، خورده و بزرگ شده ام ،
{{ شرمسارم }} و از منش آخوندى که دینفروشى ومردمفریبى میباشد ، (( برائت میجویم ))، به این نسبت شرم آور ، تکیه مینمایدو براى منِ ایرانىِ زیر شکنجه و تحت غارت ، ابراز تفاخر مینماید ، آیا انتظار داشته باشم که اینگونه باسوادهاى تابعیت کشورهاى سکولار گرفته ، میخواهند منِ بیسواد را رهایى بخشتد .؟ به گمان و تشخیصِ منِ بیسواد ، مردم ایران ، در این جنگلِ وحشتناک که ، بیش از چهل سال پیش ، توسط همینگونه باسوادها و شعرا و کارگردانان و نویسندگان و … افتادند ، اکنون راه را فهمیده اند .
اما براى اینکه در این انبوه وحشتزده و اسیب دیده از حکومت جنگل ، یک هماهنگى در حرکت بسوى ان معبر ایجاد نمایند ، به مدیریت کلان یا بنا به فرمایش نویسنده محترم ،
( به یک راهنمایىِ ایران خواه ) نیاز دارند .
از اینکه طولانى نوشتم ،
از خوانندگان محترم و دست اندرکاران زحمتکشِ این رسانه پوزش میخواهم .
با تشکر از جناب فاضل غیبی .
اگر مقدور میباشد ، یا تحقیقاتی در مورد چگونگی تشکیل ، ماشین ادمکشی و پرنده سازی ، بیداگاه انقلاب اسلامی ، از روز نخست تابه امروز که جدیدا حکم اعدام ۳ معترض از ابان ماه صادر کرده را برای اگاهی نسل جوان بنویسید .
ایا این بیدادگاه ، اصولا قانونی است ؟
ایا مجامع حقوقی بین الملی این سیستم قضاوت و احکام صادره را که مخالف منشور حقوق بشر جهانی میباشد را به رسمیت مشناسد ؟
ایا مردم و کسبه و کارمند و زن و مرد ایرانی میتوانند از احکام صادر شده ضد بشر این بیداگاهها ، به مجامع حقوقی جهانی شکایت ببرند ؟
با تشکر .
هشدار به جنایتکارانی که بنام قاضی و دادستان و منشی و کارمند دادگاه ضد بشر انقلاب اسلامی مشغول به کار جنایت و پرونده سازی و صدور احکام اعدام هستند .
اولا این بیدادگاه حتی با نام اسلامی در هیچ مجامع بین الملی از بدو تاسیس تا به امروز به رسمیت شناخته نمیشود ، و همه احکام صادره شده توسط این بیدادگاه ادمکشی و غارت باطل بوده و میباشد و تا اخرین روزش باطل خواهد بود ، و همه دست اندرکارانش مجرم به کشور و ملت ایران میباشند . امثال جنایتکارانی ، مثل قاضی صلواتی با خانوداه شان سرانجامی همچون اسدالله لاجوردی خواهند داشت ، اگر در ماههای اینده با خشم و نفرت مردم نسوزند ، حتما به جرم ادمکشی با صدور حکم اعدام برای معترضان ابان ماه ، در دادگاه های ملی بزودی به اعدام محکوم خواهند شد .
از ما گفتن ، پس بهتر هرچه زودتر از این شغل کثیف دست بکشید و به اغوش ملت ایران برگردید .
فکر نکنید ملیونها دلار دزدید و در اروپا و امریکا و کانادا پس انداز کردید و ال فرار ، همین کشور ها پولهای دزدی شما را هاپولی میکنند و شما را تحویل دولت اینده ایران میدهند .
همان کاری که با قذافی و فرزندنش و افسران و قاضیان فراری او کردند و همه شان را تحوبل دادند .
به بهرام دادگر .
هموطن ، تحیقات بهتر از پیش داوری و قضاوت عجولانه میباشد .
ایا تابحال دیده اید که درخت انجیر ، محصولش پرتغال باشد ؟
با مختصری تحقیق از پیشنه مجموعه شورای گذار در میبابیم که اکثر اینها ، چپ اسلامیست کت شلواری هستند .
ایران و ایرانیت و نجات ملت و فرهنگ و یکپارچگی ایران باقی مانده ۲۵۰۰ ساله، در اولویت سازمانی و حزبی و گروهی اینها نیست .
قومیت ، فدرالیسم ، سوسالیست ، اسلامیست و و و را در دستور کار دارند . البته ایرادی نیست ، هر شخص و گروهی ازاد در انتخاب سلیقه سیاسی میباشد و باید اینگونه باشد .
اما در جوامع متمدن و دموکرات جهان ، در هرکشوری اولویت هویت ملی و فرهنگی ان کشورها سنگ زیر بنای قانون اساسی و قوانین اجتماعی و گروهی و حزبی میباشد .
متاسفانه چپها با مخالفت تاریخی خود همیشه چوب لای چرخ دموکراسی و ازادی های فردی بوده اند و میباشند . متاسفانه .
البته این هم بد نبوده ، چرا که باعث پیشرفت جامعه لیبرال دموکرات ، همین چپها با دشمنی های نابخردانه خود شدند .
جناب بهرام دادگر، با سپاس از توجه شما. من جملۀ مزبور را از سخنرانی آقای رضا تقی زاده در کنفرانسی رسمی نقل کرده ام و منطقاً مسئولیت درستی آن برعهدۀ ایشان است. وانگهی منظور نشان دادن «سطح فرهنگ سیاسی در میان سران اپوزیسیون» بوده است و نه «زیر سئوال بردن» کسی یا نهادی. با احترام
افغانستان تریاک تولید میکنه ، سپاه انقلاب اسلامی پخش میکنه .
ترکیه فیلم تولید مینکه ، تلویزیون سپاه اسلامی پخش میکنه .
چین ویروس کرونا تولید میکنه ، ماهان ایر سپاه پخش میکنه .
کلا ، برادران ، انگل صفت سپاه ، تو کار پخش مشغولند ،
چه خرافات ، چه میکروب و چه باکتری ،
جنس خودشاشان هم که انگله و انگل در هر محیط و شرایطی با چسبیدن وتحمیل خود به دیگران ، ادامه زندگی میدهد .
باور بفرمایید که همه این موارد بیان شده خوب و حتی کامل تر و امروزی تر و مردمی تر آن توسط جنش ایران بزرگ ( جاب ) که در داخل کشور شکل گرفته است ، در طی ماه های اخیر ، اظهار شده است .
در اصول چهار گانه این جنبش مردمی که توسط دانایان وطن پرست تدوین شده ،
هم به پادشاهی توجه شده و هم به جمهوریت
هم به مشروطیت و حکومت ملی و مردمی
هم به دنیای امروز و حقوق بشر سازمان ملل و کوروش کبیر
هم به خواسته های به حق اکثریت مردم ایران
و…..
چرا نباید از این جنبش مترقی و مردمی حمایت شود ؟
جناب اقای فاضل غیبی
خواهشمند است به اصول و موارد چهار گانه این جنبش که قبلا در روزنامه کیهان محترم لندن چاپ گردیده مراجعه فرمایید تا گفته ام ثابت شود .
اگر همه گروه ها ی مخالف حکومت ( سلطنت طلب و جمهوری خواه ) از این جنبش که در داخل کشور شکل گرفته و در حال رشد و ترقی است ، حمایت کنند، مردم گرفتار کشورمان به زودی از شر ملاها خلاص و حرکت انها دارای راس و منجی خواهد شد .
( تشکیل شورای رهبری متشکل از سران اصلی اپوزیسیون ) .
با این امید که شاهزاده رضا پهلوی دوم بعنوان پادشاه تشریفاتی همانند کشورهای ( ژاپن و نروژ) انتخاب و همه گروه های جمهوری خواه ( ملیون و مجاهدین و اقوام ایرانی و دیگر جمهوری خواهان و حتی سلطنت طلبان ) به تناسب جمعیت و قدرت و رای خود ،دولت اجرایی و پارلمان را تشکیل دهند .
بعد از چهل سال رودررویی و مخالفت های بی نتیجه و من وتو کردن های بی ثمر، لازم است به خواسته اکثریت مردم ( تحریم کننده انتخابات دوم اسفند ماه در داخل ) کشور توجه ویژه شود .
بهترین کار حمایت از این جنبش مردمی است تا خواسته همه به سرانجام برسد .
زنده و پاینده ایران عزیز
جناب غیبی درود، تلاش شما را برای بهتر شدن مناسبات و بکارگیری اخلاق در سیاسی ارج میگذارم. اما خود شما متاسفانه به همان مشکلاتی دچار هستید که دیگران را نهی می کنید.
برای نمونه نوشته اید: «اگر فلانی پسر پادشاه است، منهم پسر آیتاللّه هستم»(۱) بعد این نقل قول را درپانویس از قول آقای تقی زاده آورده اید. خود این گزاره هیچ مبتای درستی ندارد. معلوم نیست ۱/ آقای شریعتمداری چنین چیزی گفته باشد، و ۲/ اگر هم جایی در پلمیکی گفته شاید قصد ریشخند داشته باشد.
شما تلاش شورای گذار را با چنین نقل قول پا در هوایی، آنهم از یک مخالف این شورا، زیر سئوال برده اید. آیا این رفتار اخلاقی است؟