لیا خاچیکیان گرافیست است و چند پروژه برای آموزش الفبای فارسی و نیز ارمنی به کودکان در ایران و بعد از مهاجرت در آمریکا انجام داده است. اخیرا او مجموعهای شامل پوستر الفبای فارسی، بسته دوتایی (پوستر تصویری و پوستر نحوی نگارش)، بازی حافظه الفبای فارسی و یک کتاب رنگآمیزی الفبای فارسی منتشر ساخته که هم ایده و هم محتوا و شیوههای آموزشی و هم گرافیک آن کار خودش است. در این رابطه گفتگویی با این هنرمند داشتیم.
-از سابقه تحصیلاتی خودتان برای ما بگویید. چه انگیزههایی باعث شد که به گرافیک روی بیاورید؟
-من لیسانس فیزیک هستم ولی در رشته گرافیک و تصویرسازی کتاب کودک در ایران کار کردم. با تغییراتی در نظام آموزش عالی در ایران که دیگر با هر لیسانسی میتوانستیم در هر رشتهای که به آن علاقمند هستیم ادامه تحصیل دهیم، برای فوق لیسانس من رشته گرافیک را انتخاب کردم زیرا در این رشته کار کرده بودم و گرافیک برایم جذاب بود. قبل از دوره فوق لیسانس، عضو شورای کتاب کودک بودم، در بنیاد پژوهش تاریخ ادبیات کودکان ایران کار کرده بودم و نیز در پروژهی فرهنگنامه کودکان ایران شرکت داشتم. علاوه بر این، سه تجربه تهیه محصولات الفبا و زبانآموزی داشتم. اولی یک بسته زبان و الفباآموز برای کودکان و دومی فارسیآموز برای بزرگسالان برای موسسه دهخدا وابسته به دانشگاه تهران بود. این مجموعه آموزشی اخیر بهخصوص برای دانشجویانی بود که برای تحصیل و فراگیری زبان و ادبیات فارسی به ایران میآمدند. برای این دانشجویان گام اول کسب توانایی خواندن و نوشتن به زبان فارسی بود. این پروژه یک نوع E-Learning بود که در آن زمان موضوع جدیدی نه فقط در ایران بلکه در کل دنیا بود. من مسئول هنری این پروژه بودم. سالها گذشت و خودم مادر شدم و خواستم به پسر دو سالهام الفبای ارمنی را یاد بدهم. برای همین یک پوستر شامل الفبای تصویری درست کردم که در دو هفتهنامه فارسی- ارمنی هویس، که در آنجا مدیر هنری بودم، چاپ شد. یک شماره مجله هدیهای بود به کودکان شامل همین پوستر در داخل آن.
– فعالیتهای آموزشی با گرافیک را در خارج کشور از کی در پیش گرفتید؟ چه شرایطی در اینجا انگیزهی شما برای تولید محصولات جدید آموزشی به زبانهای ارمنی و فارسی برای کودکان شد؟
-من مدتی در اینجا در مجلات آمریکایی کار کردم. با آغاز همهگیری کرونا و خانهنشین شدن بچهها مجدداً شروع کردم به آموزش زبان و الفبای ارمنی به پسرم همراه با بازی و سرگرمی. به این دلیل که میخواستم یک کار جدید بکنیم. دوم اینکه زبان ارمنی دو نوع نگارش دارد. ما در ایران از نحوه نگارش کلاسیک ارمنی استفاده میکردیم در حالی که در مدارس اینجا بیشتر از شیوه نگارش جدید (مطابق با نگارش ارمنستان) استفاده میشود. میخواستم پسرم با استاندارد اینجا ارمنی را یاد بگیرد. آن زمان پسرم تازه نوشتن را میآموخت بنابراین دو نسخه تهیه کردم. یک نسخه نحوهی نگارش و یک نسخهی الفبای تصویری. وقتی این کار را تولید و منتشر کردم دوستان فارسیزبان من گفتند که چرا این کار را برای زبان فارسی انجام نمیدهم زیرا مخاطب فارسی چنین محصولاتی بسیار بیشتر است. بازخوردی که سپس گرفتم این گفته را تایید میکرد.
با توجه به پراکندگی جامعه ایرانی در آمریکا و اروپا خواستم که فروش آنها را به صورت آنلاین انجام بدهم. حالا فروشگاه آنلاین خودم را هم دارم و در آمازون و فروشگاه اینترنتی ایتزی نیز محصولاتم را ارائه میکنم.
بعد از این کار ایدههای جدیدی پیدا کردم و پازل الفبای ارمنی را انجام دادم که بچهها همزمان با بازی فکری و سرگرم شدن الفبا و به ویزه ترتیب حروف را یاد میگیرند. بعدها هم یک بازی حافظه درست کردم.
-لطفا درباره جنبههای سرگرمی این نوع آموزش بیشتر توضیح بدهید.
-اصلا شعار ما این است که «ما ضمن بازی، یاد میگیریم.» یعنی زمانی که کودک با بازی وقت با کیفیت و گرانبهایی را با خانواده میگذراند همزمان بتواند الفبا و زبان را فرا گیرد. بچههایی آمریکایی حتی قبل از اینکه به کودکستان بروند در میان وسایل زیادی در خانه و بیرون از خانه، مانند پوستر، پازل، جورچین، دفتر رنگآمیزی حتی فرش الفبا… احاطه شدهاند که الفبای انگلیسی را نشان میدهد و آنها از همان سنین پایین الفبا را یاد میگیرند. همین اتفاق میتواند برای الفبای فارسی برای کودکان خانوادههای فارسیزبان بیفتد.
بسیاری از دوستان فارسیزبان من تاکید داشتند که فرزندان خانوادههای مهاجر به زودی زبان فارسی یادشان میرود و زبان انگلیسی جایگزین آن میشود. من در مقابل مثال ارامنه در ایران و جوامع مهاجر را میآوردم. نسلهای متمادی ارامنه که خارج از ارمنستان زیستهاند نه تنها زبان ارمنی را فرا گرفتهاند (به آن تکلم دارند و آنرا میخوانند و مینویسند) بلکه از دل همان جوامع مهاجر نویسندگان ارمنی ظاهر شدهاند و تولید ادبیات کردند که مخاطب آنها کل جامعه ارمنی سراسر دنیا بوده است.
زیربنای فراگیری زبان تنها تکلم به آن زبان نیست بلکه خواندن است. با خواندن است که گنجینه واژگان غنیتر میشود و دستور زبان ارتقا مییابد.
خواندن هم زیربنایش فراگیری الفباست. برای همین از همان ابتدای راه باید الفبا را برای بچهها جذاب کرد.
-به نظر میرسد شما میخواهید با این کار یک هماهنگی بین آموزش کودکان مهاجر و شیوههای آموزشی کشورهای میزبان به وجود بیاورید…
-ببینید، من برای اولین بار وقتی در فصلنامههاندس (جُنگ ادبی- هنری به زبان ارمنی که در تهران منتشر میشد) مدیر هنری بودم، دیدم که با زبان ارمنی میشود وارد حوزه ادبیات مدرن شد. برای من و بسیاری دیگر محتوای درسی زبان ارمنی و هرآنچه به عنوان مواد خواندنی در اختیار ما قرار میگرفت متعلق به نیمه دوم قرن نوزده و اوایل قرن بیستم بود. هرچیزی که نشان از غم و اندوه و مشکلات زندگی داشت تو گویی جایش در متون کتابهای درسی ارمنی بود. داستانهایی که برای ما کودکان در این کتب گذاشته بودند داستانهای غمناک و بدبینانه بود که ما را دچار اندوه میکرد. داستانی که با نگاهی مثبت و سازنده به زندگی نگاه کند و قهرمان داستان به موفقیت هم برسد در این کتابها نبود. همین موضوع من و بسیاری از همنسلان مرا از یادگیری و دنبال کردن زبان ارمنی دلزده میکرد.
با داشتن این تجربه من دیدم راهی نیست جز اینکه مواد آموزش زبان مادری در کشورهای غربی در میان فارسیزبانان به پای مواد آموزشی پیشرفتهی زبان جامعه میزبان برسد تا کودک دو زبانه با اشتیاق سرگرم یادگیری زبان مادری شود.
برای اینکه یک زبان و ادبیات اقلیت مهاجر در کشور میزبان زنده بماند یکی از شاخصههایش آن است که خواندن و نوشتن در آن زبان به زندگی ما اضافه شود. اینهم با زور و بار اخلاقی نهادن بر دوش کودکان که این زبان هویت ملی شماست، اتفاق نمیافتد و برای کودک اصلا قابل درک نیست. باید محتوایی که تولید میشود آنقدر جذاب و گیرا باشد که بتواند با محصولات آموزش زبان اصلی کشور میزبان هم از نظر محتوایی، بصری، کیفی و حتی استاندارد ایمنی برابری کند تا به فروش برسد.
در تمام کشورهای دنیا با آمدن تلویزیون میزان کتابخوانی در میان کودکان کمتر شد. در آمریکا هم اینطور شد. ولی مسئولین آموزشی در اینجا برای مقابله با آن و ترغیب کودکان به خواندن، کارهای ابتکاری بسیاری انجام دادند. از جمله با همان دایره محدود لغات کودکان، کتابهایی را تهیه کردند که اتفاقاً میزان تخیل در آنها آنقدر بالا بود که بعدها به زبانهای دیگر هم ترجمه شد. فلسفه این کار آن بود که بچهای که قرار است خواندن یاد بگیرد این کار باید برایش بسیار جالب و سرگرم کننده باشد. در این مسیر تنها با بیست کلمه و به وسیله تصویرسازیهای جذاب و پیشرو کتابهایی تهیه شد. با چنین کارهای جذابی میتوان آموزش زبان مادری را خوشایند کرد. با تلفیق آموزش و تفنن و بازیگوشی همراه با کودکان به این هدف میرسیم.
-برخی ممکن است بپرسند که اساساً آموزش زبان مادری و حفظ هویت چرا اینقدر باید اهمیت داشته باشد؟!
-به نظر من دلیل اول آن چیزی بسیار دورنی و عاطفی است. ما از دوران کودکی تمام کلمات شیرین، لالاییها و قربان صدقههایی که میشنویم به زمان مادری است. بنابراین پیوندی عاطفی با آنها داریم. یعنی عاطفیترین روابطی که انسان در دورهی اول زندگیاش ایجاد میکند به زبان مادری است. برای همین حفظ رابطه با این زبان بسیار اهمیت دارد. درواقع این زبان هم هویت فرهنگی آن شخص و هم هویت عاطفی اوست. حفظ این زبان به سلامت عاطفی آن شخص کمک کند. اگر او بتواند به آن زبان احساسات عاطفی خود را بیان کند با یک بخش مهمی از وجودش پیوند تنگاتنگ دارد که به سلامتی او نیز کمک میکند.