محمد خوش بیان – پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات اخیر آمریکا و بازگشت او به کاخ سفید، چالشی بزرگ و نگرانکننده برای جمهوری اسلامی ایران به شمار میآید. در حالی که مقامات رژیم ایران بارها ادعا کردهاند که برایشان تفاوتی ندارد چه کسی رئیس جمهور آمریکا باشد و سیاستهای جمهوری اسلامی تحت تأثیر شخص خاصی قرار نمیگیرد، این ادعاها در تقابل با واقعیتهای اقتصادی و سیاسی دوران پیشین ترامپ قرار دارد. بازگشت ترامپ و احیای سیاست فشار حداکثری، زنگ خطری جدی برای رژیمی است که برای بقا، وابسته به منابع مالی و ابزارهای سرکوب داخلی است و حالا باید آماده تحمل دوباره این فشارها باشد.
ترامپ صراحتاً اعلام کرده که قصد تغییر رژیم در ایران را ندارد، اما سیاستهای او، از جمله تحریمهای شدید اقتصادی و بانکی، جمهوری اسلامی را در تنگنای اقتصادی شدیدی قرار میدهد؛ شرایطی که میتواند انگیزههای اعتراضات مردمی را افزایش دهد. در دوران نخست ریاست جمهوری ترامپ، سیاست فشار حداکثری او توانست فشارهای قابل توجهی بر رژیم وارد کند و بازگشت او به کاخ سفید به معنای احیای همان تهدیدات اقتصادی و اجتماعی است.
مقامات جمهوری اسلامی، از جمله فرماندهان نظامی و مسئولان سیاسی، با تکرار این ادعا که «بازگشت ترامپ تفاوتی برای ما ندارد»، سعی در نمایش استقامت دارند و چنین وانمود میکنند که رژیم قادر به مقابله با هرگونه تهدید خارجی است. اما این ادعاها بیشتر برای کنترل افکار عمومی و اطمینان بخشیدن به نیروهای خود است.
جمهوری اسلامی به خوبی از تأثیرات ویرانگر تحریمهای ترامپ آگاه است و میداند که با پیروزی مجدد او، فشارهای اقتصادی و محدودیتهای گسترده، همچون کاهش درآمدهای نفتی و سقوط بیش از پیش ارزش پول ملی، دوباره فعال خواهد شد. تجربه سالهای گذشته نشان داده که جمهوری اسلامی در برابر تحریمهای گسترده آسیبپذیر است، زیرا این تحریمها، منبع اصلی درآمد رژیم یعنی صادرات نفت را محدود کرده و امکان دستیابی آن به ارز خارجی را بهشدت کاهش میدهند.
تأثیر تحریمهای دوران ترامپ تنها به حوزه اقتصادی محدود نبود. این سیاستها در تضعیف توانایی جمهوری اسلامی برای سرکوب مخالفان داخلی نیز مؤثر بودند. کاهش درآمدهای نفتی و کمبود منابع مالی، جمهوری اسلامی را در تأمین هزینههای کلان امنیتی و نظامی که برای سرکوب اعتراضات داخلی ضروری است، دچار مشکل کرد. از سوی دیگر، تحریمها مانع از آن شدند که جمهوری اسلامی بهآسانی از گروههای نیابتی خود در منطقه حمایت کند. بنابراین، بازگشت ترامپ به کاخ سفید به معنای تضعیف هرچه بیشتر توان رژیم در سرکوب داخلی و حمایت از نفوذ منطقهای خواهد بود.
از دیگر جنبههای واکنش جمهوری اسلامی به پیروزی ترامپ، تلاش برای بهرهبرداری تبلیغاتی از آن و تحریف واقعیتهاست. به عنوان مثال، حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ادعا کرده که «مقاومت غزه توانسته دولت جنگافروز آمریکا را تغییر دهد». او به شکلی اغراقآمیز استدلال کرده که رأی مردم آمریکا نتیجه عملکرد جمهوری اسلامی و گروههای نیابتی آن بوده است. این نوع اظهارات نشاندهنده رویکرد تبلیغاتی جمهوری اسلامی برای تفسیر هرگونه تغییر سیاسی خارجی به نفع خود است و به نوعی سعی دارد قدرت و تأثیرگذاری خود را در عرصه بینالمللی به نمایش بگذارد. این اظهارات همچنین حاکی از اضطراب مقامات جمهوری اسلامی است، که میدانند پیروزی ترامپ میتواند فشارها علیه رژیم را تشدید و وضعیت اقتصادی را بیش از پیش تضعیف کند.
از سوی دیگر، محمدجواد ظریف وزیر سابق امور خارجه جمهوری اسلامی نیز سعی کرده تا پیروزی ترامپ را به مخالفت مردم آمریکا با سیاستهای دولت دموکرات و حمایتهای آن از اسرائیل نسبت دهد. این اظهارات نیز بخشی از سیاست تظاهر به بیاعتنایی به نتیجه انتخابات آمریکا است که جمهوری اسلامی برای حفظ اقتدار داخلی و کاهش نگرانیهای حامیان خود به آن متوسل شده است.
از منظر بسیاری از تحلیلگران، بازگشت ترامپ به کاخ سفید هرچند در کوتاهمدت فشارهای اقتصادی بیشتری بر مردم ایران تحمیل خواهد کرد، اما در درازمدت میتواند به ایجاد تغییرات سیاسی و اجتماعی در کشور کمک کند. سیاستهای ترامپ و تحریمهای اقتصادی این پتانسیل را دارند که رژیم را در مسیری فرسایشی قرار دهند و به تضعیف توانایی سرکوبگرانه آن منجر شوند. این وضعیت میتواند در نهایت به سود مردم و جنبشهای اعتراضی تمام شود، چرا که فشارهای اقتصادی و اجتماعی، بستر لازم برای رشد اعتراضات را فراهم میکند.
برخلاف ادعای مقامات جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه پیروزی ترامپ تأثیری بر سیاستهای داخلی و خارجی رژیم ندارد، واقعیت این است که بازگشت ترامپ به معنای بازگشت تهدیدی جدی برای بقای این رژیم است. سیاستهای فشار حداکثری و تحریمهای اقتصادی، جمهوری اسلامی را در موقعیتی قرار میدهد که توان مقابله با اعتراضات داخلی و سرکوب مخالفان را بیش از پیش از دست خواهد داد و این شرایط، فرصتی برای مردم ایران فراهم میکند تا در صورت تمایل، گامهای بیشتری در مسیر تغییرات سیاسی بردارند.
در عین حال، باز گذاشتن دست نتانیاهو برای تضعیف کامل بازوهای نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه نیز یکی از ابعاد سیاست ترامپ خواهد بود. چنین اقدامی میتواند به تضعیف قدرت منطقهای جمهوری اسلامی و انزوای بیشتر آن منجر شود. از طرف دیگر، ترامپ بر گسترش پیمان ابراهیم و عادیسازی روابط میان کشورهای عربی و اسرائیل تأکید دارد و به خاورمیانهای میاندیشد که در آن جمهوری اسلامی قادر به ایفای نقش مؤثر و تأثیرگذار نیست.