با نزدیک شدن ۲۹ اردیبهشت، روزی که قرار است همزمان مردم برای انتخاب رئیس جمهوری اسلامی آینده و اعضای شوراهای شهر و روستا به پای صندوق رای بروند، نظام در صدد است تنور انتخابات را گرم کند تا تعداد بیشتری از دارندگان حق رای قدم به حوزههای انتخاباتی بگذارند.
اگرچه تا لحظه نگارش این گزارش هنوز خود حجتالاسلام ابراهیم رئیسی، متولی آستان قدس رضوی، به صورت واضح اعلام نکرده است در این انتخابات رقیب رئیس جمهور کنونی حجتالاسلام حسن روحانی خواهد بود یا خیر، ولی مطرح شدن نام او، فضای انتخاباتی را کاملا دگرگون ساخته است.
در نشست پنجشنبه ۱۷ فروردین، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی یا «جمنا» نام پنج کاندیدای این تشکل اصولگرا اعلام شد. از میان این پنج نفر، ابراهیم رئیسی بالاترین آرا را به دست آورد. اگرچه متولی آستان قدس رضوی در این نشست حضور نداشت، زیرا سرگرم بازدید از مناطق زلزلهزده استان خواسان رضوی بود، ولی صولت مرتضوی را به عنوان نمایندهی خود به این جلسه اعزام کرده بود.
سید محمود حسینی، عضو هیات رئیسه جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، در گفتگویی با برخی از رسانهها اعلام کرد: «ما با آقای رئیسی چون دیگر کاندیداها صحبت کرده و برنامه ایشان را برای ریاست جمهوری دریافت کردیم». به این ترتیب بعید به نظر میرسد فردی که از هیات نظارت بر انتخابات استعفاء و برنامهای را به نشستی انتخاباتی ارائه داده است، کاندیدای این انتخابات نشود.
شرکت رئیسی در انتخابات و سناریوهای احتمالی
حضور ابراهیم رئیسی، چهره انتخابات ۲۹ اردیبهشت را کاملا تغییر خواهد داد. در صورتی که رئیسی سکوت خود را بشکند و شرکت در انتخابات ریاست جمهوری را اعلام کند، چهار سناریو میتوان پیشبینی کرد.
سناریوی اول، تائید صلاحیت حسن روحانی و سپس پیروزی او در انتخابات است. احتمال اینکه در جمهوری اسلامی انتخاباتی مهندسی نشده برگزار شود و سپاه و بیت رهبری در آن دخالتی نداشته باشند، و نتیجه را بپذیرند دور از واقعیت است. ولی این چنین نتیجهای را باید شکست رهبری و نیروهای اصولگرا به حساب آورد. در این حالت نام ابراهیم رئیسی را باید از فهرست کسانی که برای جانشینی علی خامنهای دورخیز گرفتهاند حذف کرد چرا که نمیتوان تصور کرد کسی که برای ریاست جمهوری رأی نیاورده، بتواند بر کرسی «رهبری» نظام که اختصاص به «شخص اول مملکت» دارد و مقامی بالاتر از ریاست قوه مجریه است تکیه بزند.
فرض دوم، شکست حسن روحانی در انتخاباتی بدون مهندسی و تقلب است. اگر چنین امری اتفاق بیافتد، حسن روحانی اولین رئیس جمهور تک دورهای جمهوری اسلامی خواهد بود. البته مشکل به نظر میرسد که ابراهیم رئیسی بتواند در دور اول پیروز شود. در این فرضیه، انتخابات به دور دوم کشیده خواهد شد و توافق اصولگرایان، که در دور اول با چندین کاندیدا حضور خواهند داشت، پیروزی ابراهیم رئیسی را رقم خواهند زد.
رد صلاحیت حسن روحانی هم فرض دیگری است. سخنگوی شورای نگهبان در روزهای گذشته اعلام کرد: «تائید صلاحیت افراد توسط شورای نگهبان فقط برای یک دوره از انتخابات است و صلاحیت کاندیدا برای شرکت در دوره های بعدی باید بار دیگر مورد تائید شورای نگهبان قرار گیرد». در آخرین انتخابات ریاست جمهوری، صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی که دو دوره ریاست جمهوری و دو بار ریاست مجلس شورای اسلامی را در کارنامه خود داشت، رد شد. ولی میتوان تصور کرد که در صورت رد شدن صلاحیت روحانی، مشارکت در انتخابات بسیار پائین خواهد بود. البته واکنش دولت حسن روحانی به رد صلاحیتاش میتواند برای نظام هزینههایی نیز داشته باشد.
سناریوی دیگر، شکست حسن روحانی در انتخاباتی دو قطبی، مهندسی شده و با تقلب است که نمیتوان آن را از نظر دور داشت. این طرح شباهت بسیاری با آنچه در سال ۸۸ اتفاق افتاد دارد، اگرچه واکنش مردم به احتمال زیاد متفاوت خواهد بود. قبل از هرچیز محبوبیت حسن روحانی با میرحسین موسوی قابل مقایسه نیست. ناامیدی و تنهایی مردم از جستجوی رای گمشده خود در خیابان عامل دیگری است که سال ۹۶ را از ۸۸ متمایز میسازد. البته اجرای این سناریو با توجه به اینکه برگزارکنندهی انتخابات، دولتی است که ریاست آن با حسن روحانی است، میتواند با مشکلاتی روبرو شود.
رئیسی، کاندیدایی با قابلیت متحد ساختن اصولگرایان
پرسش مهمی که مطرح است، دلایل ورود ابراهیم رئیسی به انتخابات ریاست جمهوری است. مهمترین دلیل شاید توانایی متولی آستان قدس رضوی در جلب آرای پراکنده اصولگرایان در این انتخابات باشد. ابراهیم رئیسی تنها نامی است که میتواند جناحهای مختلف اصولگرا را در کنار هم قرار دهد و حداقل در این مرحله به تولد جبهه واحدی در مثابل مثلث خاتمی- هاشمی رفسنجانی- روحانی یاری رساند. عدم حضور ابراهیم رئیسی در دعواهای جناحی سالهای اخیر یکی دیگر از به اصطلاح محاسن این کاندیداتوری است.
برخی معتقدند که حضور ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، بدون توجه به نتیجه آن، بازی دو سر بُرد برای متولی کنونی آستان قدس رضوی است. حضور فردی که تا چندی پیش حتی ناماش برای بسیاری از مردم ناشناخته بود، به گفتهی هواداران این نظریه، خود یک بُرد است، حتی اگر در انتخابات ۲۹ اردیبهشت شکست بخورد. البته اگر ناماش از صندوق آرا بیرون بیاید، بُرد مهمتری است. در این صورت پیشینهی جنایتکارانهی او بهعنوان کسی که در هیات مرگ اعدامهای سال ۶۷ حضور داشت نیز به نوعی در سطح عمومی تطهیر خواهد شد.
البته هیچکدام از رقبای او در انتخابات، این مساله را که یکی از تابوهای نظام است پیش نخواهد کشید. حسن روحانی که مصطفی پورمحمدی، یکی دیگر از اعضای همین هیات مرگ را به عنوان وزیر دادگستری خود برگزیده است، در موقعیتی قرار ندارد که این تابو را در جریان کارزار انتخاباتی بشکند و از پیشینهی رئیسی به عنوان حربهای علیه رقیب انتخاباتیاش استفاده کند. در این انتخابات سیاهترین صفحهی زندگی ابراهیم رئیسی گشوده نخواهد شد. البته در جامعهای که دغدغه اصلی مردم نان شب است، متأسفانه کشتار چندین هزار نفر در زمانی نه چندان نزدیک، هرگز پررنگ نخواهد شد و تنها مورد نظر گروه کوچکی از فعالان حقوق بشر و مخالفان نظام قرار خواهد گرفت.
تنور داغ انتخابات
با توجه به ارادت خاصی که علی خامنهای به فیلسوف ایتالیایی نیکولو ماکیاولی دارد، نباید از نظر دور داشت که کاندیداتوری ابراهیم رئیسی میتواند تنها وسیلهای برای داغ کردن تنور انتخابات باشد و هدف اصلی، تکدورهای کردن ریاست جمهوری حسن روحانی نباشد. در کلیه انتخابات دو قطبی ۳۸ سال گذشته، ما شاهد حضور گسترده رأیدهندگان پای صندوقهای رای بودهایم. کافی است نظری به آمار حضور مردم در دور اول انتخاب محمد خاتمی که رقیبی به نام علی اکبر ناطق نوری داشت بیاندازیم. در انتخابات سال ۸۸ و همچنین سال ۹۲ نیز که دوقطبی بودند شمار رایدهندگان بالا بود. بنابراین در انتخابات پیش رو اگر گزینههای اصلی حسن روحانی و ابراهیم رئیسی باشند، بعید نیست که مشارکت در حدی بالا باشد که نظام یک بار دیگر آن را به نشانهی «دمکراتیک» بودن جمهوری اسلامی فریاد بزند.
البته نباید از نظر دور داشت که ابراهیم رئیسی از دید علی خامنهای بهترین گزینه برای ریاست جمهوری و گامی مهم در یکدست کردن نهادهای اجرایی جمهوری اسلامی است. اگر سخنان ابراهیم رئیسی در ماههای گذشته را مرور کنیم، متولی آستان قدس رضوی با دقت بسیار تلاش کرده است نظرات علی خامنهای را در تمامی حوزهها، از اقتصاد تا سیاست خارجی، توجیه کرده و بر آنها پافشاری کند. همسویی ابراهیم رئیسی با شخص اول نظام امری کاملا محسوس است و همین شانس وی را در صورت نامزدی، در میان رأیدهندگان کاهش میدهد.
گزینش ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس جمهوری اسلامی آینده، با توجه به اینکه تنها تجربه اجراییاش در حوزه قضایی بوده و در دیگر زمینهها از سیاست داخلی و خارجی تا اقتصاد و مسائل اجتماعی فاقد هرگونه تجربهای است، به نوعی نهاد ریاست جمهوری را به بازوی اجرایی دستورات کانون مرکزی قدرت، که امروز میتوان آن را در بیت رهبری و سپاه پاسداران شناسایی کرد، تبدیل خواهد کرد. امری که همیشه مورد نظر علی خامنهای بوده است. رئیس جمهور از دید رهبر جمهوری اسلامی، چنان که محمد خاتمی اذعان کرد تنها یک «تدارکاتچی» باید باشد.
احمد رأفت