عزلِ «عباد»: فرو ریختن بالانشینان!

- ربیعی از معاونین وزارت اطلاعات در دوران علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی و همزمان مدیر مسئول روزنامه کار و کارگر بوده است.
- رییس کمیسیون اقتصادی مجلس: آقای ربیعی «خدای لابیگری» است، به هر قیمتی می‎خواهد وزیر بماند.
- ربیعی در جلسه استیضاح با زبان بی‌زبانی هشدار داد: وقتی یک روز با فردوست عصرانه چای می‏‌خوردم فردوست به من گفت زمانی شاه نتوانست بر «مسائل غلبه کند» که بالانشینان فرو ریختند و انسجام از دست رفت.

چهارشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۷ برابر با ۰۸ اوت ۲۰۱۸


(+ویدئو) علی ربیعی وزیر کار کابینه حسن روحانی که چهارشنبه، ۱۶ مرداد، استیضاح شد و نمایندگان رای به عزل او دادند مانند بسیاری از مقامات دیگر، از مهره‎های پیشین امنیتی نظام است.

علی ربیعی از دوستان نزدیک حسن روحانی و میرحسین موسوی است

وی شخصیت مرموزی بوده که اغلب در ضمن فعالیت‎های ضد امنیتی و ساختارشکنانه بطور معجزه آسایی از نظرها پنهان می‌ماند و با چراغ خاموش توانست تا وزارت خود را بالا بکشد.

علی ربیعی مشهور به «عباد» بلافاصله پس از پیروزی روحانی در انتخابات سال ۹۲ در گروه مشاوران او قرار گرفت و نقش بسزایی در چیدن کابینه‎ی موسوم به «اعتدال» داشت و وزارت کار هم که ۳۰ درصد بودجه‎های کشور را به خود اختصاص می‎دهد سهم او شد.

عباد، نامی‎است که به روایت روزنامه اعتماد «خودش هم ناراحت نمی‌شود وقتی دوستانش با این اسم از او یاد می‌کنند. چرا که سال‌های سال با همین اسم در وزارت اطلاعات و شورای عالی امنیت ملی فعالیت کرده است.»

با آمدن ربیعی به دولت روحانی وزن امنیتی‎های کابینه روحانی به شدت بالا رفت و خیلی‎ها مطرح می‎کردند، شاید به طنز و کنایه، سپردن کلید وزارت کار و امور اجتماعی به او یعنی افزایش تنش‌ها در محیط‎های کارگری، چون تخصص‌ وی ایجاد شورش‎های کارگری است!

توزیع تعمدی و فاقد تدبیر سبد کالا در بهمن‌ماه سال ۹۲، که منجر به درگیری‎های شدیدی در برخی مناطق شد و حتی چند کشته و زخمی نیز بر جای گذاشت– بدون آنکه کسی از دولت مسئولیت آن را بپذیرد- تصمیم مستقیم علی ربیعی بود.

او چندی پیش هم در همین رابطه به روزنامه اعتماد گفت: یک وقتی من جنبش کارگری بودم شیشه وزارت کار را هم می‌شکستم؛ آمدیم دم در وزارت کار زدیم این شیشه‌ها را شکستیم یک گروهی بودیم. ۵٧-۵۶ بود. دقیق یادم نیست، منتها یک وقتی آدم در جنبش کارگری است، یک وقت دیگر وزیر کاری! خوب دیگر شیشه نمی‌شکنی. الان هم اتفاقاً کارگران می‌آیند و می‌شکنند. آنجا هم اورژانس آماده کرده‌ایم که در صورت بروز حادثه به سرعت به کمک حادثه‌دیدگان بیاید»!

ادعایی که به گفته بسیاری از فعالان کارگری صحت نداشته و طی پنج سالی که «عباد» وزیر کار حسن روحانی بود تعداد بسیاری از کارگران احضار و بازداشت شدند و شلاق خوردند و به زندان افتادند.

https://www.youtube.com/watch?v=ATLsNEu60lE

از مشخصات فردی علی ربیعی در مسئولیت‎های اجرایی اطلاعات زیادی در دست نیست؛ تنها از میان خاطرات قربانعلی دری نجف آبادی نماینده ولی فقیه در اراک مشخص می‎شود ربیعی با نام مستعار «عباد» معاون پارلمانی وزارت اطلاعات و  پیش از آن مدیرکل اطلاعات آذربایجان غربی نیز بوده است.

عبدالله شهبازی از اعضای سابق حزب توده که خود از همکاران وزارت اطلاعات است و به «پژوهش» اشتغال دارد از قول ربیعی می‎نویسد: «در آذربایجان تعدادی از اعضای یک گروهک را دستگیر کردیم. باید آنها را برای حضور در دادگاه از راه آستارا به گیلان می‌فرستادیم. نگهبان و محافظ, به اندازه کافی نداشتیم. همه (زندانیان) را در تابوت خوابانیدیم و درب تابوت‌ها را میخ زدیم و با کامیون اعزام‌شان کردیم. زمانی که در مقصد درب تابوت‌ها را باز کردند, همه به علت خفگی مرده بودند!»

باری، ربیعی از معاونین وزارت اطلاعات در دوران علی اکبر هاشمی رفسنجانی و همزمان مدیر مسئول روزنامه کار و کارگر بود.

علی فلاحیان وزیر اطلاعات و امنیت دولت هاشمی رفسنجانی در مصاحبه‎ای با روزنامه جام جم از تدریس علی ربیعی در دانشگاه «امام باقر» وابسته به وزارت اطلاعات به عنوان استاد عملیات روانی یاد کرده و گفته است: «وقتی کنارش گذاشتیم آقای حسن روحانی او را برد به دبیرخانه شورای امنیت […] بعد از انتخابات، آقای خاتمی می‌خواست او را وزیر کار بگذارد و خیلی روی این مسئله اصرار داشت […] و در هر حال ربیعی وزیر کار نشد […] یکدفعه گفتند بشود دبیر شورای امنیت […] بالاخره با لابی‌بازی‌های پشت پرده قرار شد که حالا رسما دبیر همین آقای روحانی باشد ولی مسئول اجرایی شورای امنیت عباد شود البته این پست عباد بسیار کلیدی است در امنیت کشور.»

ربیعی در پروژه ۱۸ تیر وقتی در پی شکایت وزارت اطلاعات، روزنامه «سلام» تعطیل شد از سوی خاتمی به همراه ابطحی به وزارت اطلاعات فشار آورد تا شکایت‌اش را از سلام پس بگیرد.

ربیعی و قتلهای زنجیرهای

در پرونده قتل‌های زنجیره‌ای گاهی نام ربیعی به میان می‌آمد. این پرونده زیر نظر کمیته تحقیق سه نفره محمد خاتمی، علی یونسی (رییس وقت سازمان قضایی نیرو‌های مسلح ) و عباد (علی ربیعی) و با همکاری سعید حجاریان و خسرو تهرانی آغاز به کار کرد و از همان ابتدا نقش گسترده عباد در آن به چشم می‌آمد. گروه اول بازجویی زیر نظر سازمان قضایی نیروهای مسلح آغاز به کار کرد که به واسطه گزارش‌های وی در مرداد ۱۳۷۸ منحل و با تشکیل گروه دوم (موسوم به گروه بازخوانی) موافقت گردید.

مهدی خزعلی درباره دست داشتن اصلاح‎‎طلبان و علی ربیعی در جنایت‎های سازمان یافته می‌گوید:

ربیعی بعدها در کنار میرحسین موسوی قرار گرفت و به عنوان مشاور او را در روزهای انتخابات همراهی می‌کرد تا جایی‎که در شب اول انتخابات ۸۸ و در حالی که هنوز اخذ رای از مردم تمام نشده بود و میرحسین موسوی به میان خبرنگاران آمد و اعلام کرد که او برنده قاطع انتخابات و رییس جمهوری اسلامی ایران شده، تنها فردی که وی را در این مصاحبه همراهی می‎کرد کسی به جز علی ربیعی یا عباد نبود.

علی ربیعی پشت سر میرحسین موسوی

او بعدها در مصاحبه با روزنامه قانون گفت که «در کشور ما وقتی از مشارکت حرف می‌زنیم، بلافاصله ذهن ما به مشارکت سیاسی معطوف می‌شود. در حقیقت مشارکت سیاسی را سمبل مشارکت می‌دانیم و از مشارکت سیاسی هم فقط رأی دادن را نوعی از مشارکت تلقی می‌کنیم. در صورتی که اعتراض و اعتصاب یک نوع مشارکت است. حتی به تعبیری رأی ندادن هم نوعی مشارکت است».

علی ربیعی حتی در دوران وزارت خود هم بارها اظهار  کرده بود که باز هم کار امنیتی می‎کند. او به یکی از روزنامه‎ها گفته بود: «من هنوز به روایتی و از زاویه دیگری هم کار امنیتی می‌کنم. همینجا که نشسته‌ام باید با بحران کار و بحران اجتماعی مقابله کنم. فکر می‌کنید جلوگیری از این بحران‌ها کار ساده‌ای است؟»

امروز، ۱۷ امرداد، عبادِ حسن روحانی در جلسه استیضاح خود، به نکته مهمی اشاره کرد؛ شاید هم به عمد تا او را که از «بالانشینان» است عزل نکنند. او گفت «وقتی یک روز با فردوست (رییس دفتر ویژه اطلاعات محمدرضا شاه پهلوی) عصرانه چای می‏‌خوردم فردوست به من گفت زمانی شاه نتوانست بر «مسائل غلبه کند» که بالانشینان فرو ریختند و انسجام از دست رفت!

علی ربیعی که بنا به همین گفته‌ی خودش یکی از بازجویان فردوست بوده (وگرنه چه کسی می‌توانست با فردوست چای عصرانه بنوشد؟!) از معدود امنیتی‎هایی است که با زبان بی‌زبانی و با همین خاطره ‌ نسبت به خطر سقوط جمهوری اسلامی ایران هشدار می‌دهد!

ربیعی در ادامه این را هم اضافه کرد: «من معتقد هستم که ما می‌توانیم بر مسائل غلبه کنیم. من یک دوست مارکسیست داشتم و به زندان افتاده بود؛ من به ملاقات او رفتم با من صحبت کرد. من از او پرسیدم مگر مارکس چه دارد، چرا شما این همه انشعاب پیدا می‌کنید، گفت ما ابتدا بر سر تشکیلات دعوایمان می‌شود و بعد ایدئولوژی آن را می‌نویسیم.» ربیعی تأکید کرد: «ما نباید ایدئولوژی اختلاف در کشور را بنویسیم!»

علی ربیعی، جلسه استیضاح؛ ۱۶ مرداد ۱۳۹۷

محمدرضا پورابراهیمی رییس کمیسیون اقتصادی مجلس از نمایندگان موافق استیضاح درباره‎ی علی ربیعی گفته است: «آقای ربیعی وزیر کار «خدای لابیگری» است، به هر قیمتی می‎خواهد وزیر بماند، به هر دری می‎زند تا وزیر بماند، دیروز در سالن‎های غذاخوری نمایندگان حامی ایشان لابی می‎کردند تا استیضاح نشود.»

کشاندن ربیعی به مجلس صرفاً استیضاح یک وزیر کار برای سوء مدیریت و بی‎لیاقتی نبود چرا که خود نمایندگان استیضاح‌کننده هم می‌دانند که مشکلات اقتصادی قطعا زیر سر ربیعی نیست و او یک مُهره در یک ساختار مسدود و ناتوان و خرابکار است. این استیضاح یقه‎ گرفتن باندهای امنیتی درون نظام از یکدیگر است. هر قدر بحران‌های اقتصادی و اجتماعی کشور گسترده‌تر و اعتراضات مردمی بیشتر و اختلافات درونی رژیم آشکارتر می‎شود به همان آندازه آشفتگی و تسویه حساب‎ باندهای مافیایی نظام بالا می‎گیرد. بیهوده نیست که برخی از همین نمایندگان روی طرحی برای ممنوع‌الخروج کردن مسئولان «مشکوک» تا رده‌ی استانداران کار می‌کنند! وقتی قرار است امنیتی‌ها و وابستگان خانواده‌های مافیایی «بالانشین» نباشند و عزل شوند و در پیامد آن انسجام نظام از دست برود و مردم هم در خیابان‌ها علیه آن شعار دهند، یکی از راه‌ها بستن چمدان‌های پول و در رفتن است!

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=125950

4 دیدگاه‌

  1. علی

    او بازجوی فردوست نبوده بلکه فردوست بنیانگزار وزارت اطلاعات و یکی از بنیانگزاران اصلی جمهوری اسلامی بود

  2. ناشناس

    سپاس فراوان از نویسنده مقاله که بسیارخوب وروشنگرانه بود اکنون همه ایرانیان میدانند که هرمقام این رژیم یک سابقه اطلاعاتی وامنیتی داشته است تا به مقامش رسیده است

  3. بینام

    این ادم خیلی بلا سر کارگرا اورده

  4. آزادیخواه

    هیچ‌کشوری در جهان به اندازه ایران جرثومه های فاسد و جنایتکار، روشنفکران مرتجع، نخبگان چپاولگر و اینتلیجنسیای فاشیست ندارد. بعید است با تغییر رژیم نیز، این ملت مفلوک از دست آنان نجات یابد. البته به احتمال زیاد این انگلهای جامعه رنگ عوض خواهند کرد.
    اپوزیسیون خارج نشین هم که عمدتا بر دو‌گونه اند. یا ولایت معاش و استمرار طلب هستند و یا سوپر لیبرالهایی که معتقدند مردم باید مسیح وار گونه دیگر خود را تقدیم نموده و از مهاتما گاندی پیروی کنند تا انشا الله حکومت سکولار برقرار گردد. البته این دسته دوم قبل از این دگردیسی، سابقه زیارت از اماکن مقدس را نیز دارند و اکثرا حاجی هستند و یا کربلایی.

Comments are closed.