مایکل روبین (نشنال اینترست) – الهام علییف رییس جمهوری که تقریبا هیجده سال است جمهوری آذربایجان را تحت فرمانروایی خود دارد، اکنون بر خر مراد سوار است. از همه جای باکو پایتخت آذربایجان ثروت میبارد. بوتیکهای لوکس مثل بولکاری، کریستیان دیور، گوچی و تروساردی در طول بلوار نفتچیلَر که از خلیج باکو تا پارک پریمورسکی ادامه دارد، ردیف شدهاند. هتلهای مدرن مانند فور سیزنز، ماریوت آبشرون و هتل باکو از بالا نظارهگر این نقاب فریبنده هستند. نمایندگی شرکتهای معروف اتومبیلسازی آخرین مدلهای رولزرویس، لامبورگینی و فِراری را به نمایش میگذارند. البته جمهوری آذربایجان تنها کشوری نیست که به این شکل متظاهرانه به نمایش ثروت خود میپردازد. امارات متحده عربی در حاشیه جنوبی خلیج فارس نیز به این کار دست میزند. اما فاصله دو انتهای بین فقر و ثروت در میان شهروندان جمهوری آذربایجان بسیار بالاتر است.
هرکس که غیر از تورهای رسمی، خانههای آجرگلی و حلبی آبادهای حومه شهر را دیده باشد، میزان اختلاف طبقاتی در این جامعه را مشاهده خواهد کرد. مصرفکنندگان این کالاهای لوکس منحصرا طیف مرتبط با خانواده علییف و محفل درونی او هستند، در حالی که بیشتر ساکنان شهر از جمله تحصیلکردهها و قشر متخصص به زحمت گلیم خود را از آب بیرون میکشند. اگر یکی دو ساعتی به خارج از حوزه پایتخت سفر کنید مشاهده میکنید که وضع در آنجا بدتر است.
جمهوری آذربایجان یکی از فاسدترین کشورهای جهانست. نهاد شفافیت بینالملل Transparency International آذربایجان را در ردیف روسیه، مالی و مالاوی قرار داده است. برعکس، همسایه آن، ارمنستان از این نظر در صف یونان و اسلوواکی جای گرفته است. اخیرا، افشاگریهای «اسناد پاندورا» نشان داد که اعضای خانواده مقامات بالای جمهوری آذربایجان از جمله خانواده علییف در کار خرید و فروش و معامله املاک لوکس به ارزش دهها میلیون دلار بودهاند.
از لحاظ سیاسی جمهوری آذربایجان همچنان تحت یک دیکتاتوری بسر میبرد. «خانه آزادی» Freedom House ارزیابی کرده است که آذربایجانیان در دیکتاتوری علییف از آزادیهای کمتری نسبت به فلسطینیان تحت حماس یا حوثیهای یمن برخوردارند. حتا در مقایسه با چینیها در زیر استبداد پرزیدنت شی جینپپینگ نیز آذربایجانیان از آزادیهای مدنی کمتری برخوردارند.
برای چه غرب واقعیت امروز جمهوری آذربایجان را نادیده میگیرد؟
دولتهای غربی به دلایل متعدد چشم بر فساد و سرکوب رژیم علییف بستهاند. انگلستان به دلیل منافع مربوط به «بریتیش پترولیوم» در بازار انرژی آذربایجان مدام در مجامع بینالمللی این کشور را زیر چتر حمایتی خود قرار میدهد. چین نیز بسیار علاقمند است از این خوان یغما سهمی ببرد. گرچه سهم تجارت آن با آذربایجان از لحاظ تاریخی فقط کسری از تجارت انگلستان با باکو است، ولی جاهطلبیهای چین در آذربایجان به سرعت در حال گسترش است. این علاقمندیها باعث شده است که هرگاه در شورای امنیت سازمان ملل مسائل مربوط به قفقاز جنوبی مطرح میشود، چین و انگلستان به حمایت کور از آذربایجان بر میخیزند.
اسراییل روابط پایداری را با آذربایجان ایجاد نموده که شروع آن تجارت سلاح در مقابل انرژی بوده است. در جنگ سال گذشته قره باغ آذربایجان از پهپادهای اسراییل علیه هدفهای نظامی و غیرنظامی ارمنیان قره باغ، هر دو، استفاده کرد. این پهپادها از جمله عواملی بود که مسیر جنگ را هنگامی که نیروهای نظامیارمنیان موفق به عقب راندن تعرضهای اولیه باکو شده بودند، تغییر داد.
بطور معمول، اسراییل و ایالات متحده، هر دو به آذربایجان به دلیل موقعیت راهبردی و علاقمندی به مجاز داشتن عملیات شناسایی و جاسوسی- اگر نه عملیات تمامعیار- علیه ایران، بها میدهند. آذربایجان با جمعیت اکثرا شیعی خود عموما سعی داشته تا خود را از رژیم مذهبی ایران در جنوب متمایز جلوه دهد. شهرت آذربایجان به عنوان جامعهای سکولار و روادار مذهبی، که فقط تا حدی با واقعیت منطبق است، نیز هوادارانی را در غرب برای آن ایجاد کرده است. البته این جنبههای جامعه آذربایجان در حدی که وجود دارند قابل ستایش هستند، اما واقعیت چگونه است؟ آذربایجان عموما جامعه کلیمی خود را مورد حمایت قرار میدهد، اما رژیم علییف مدتهاست جامعه مسیحیان، به ویژه ارمنیان آن کشور را هدف آزار و اذیت قرار داده است. در بعضی موارد اقدام به انهدام آثار فرهنگی چند صد ساله آنان در آذربایجان نموده که از آن جمله است گورستان جلفا با هزاران سنگ قبر. سال گذشته نیز در جنگ قرهباغ آمادگی وی در راه دادن نیروهای جهادی سوری در منطقه برای جنگ علیه ارمنیان پرسشهای جدی در مورد طرز فکر و دیدگاه وی مطرح ساخت. از بسیاری جنبهها علییف رجب طیب اردوغان را سرمشق خود قرار میدهد: «از یکطرف حواس غربیها را با مدح و ثنای گذشته سکولاری پرت کن و از طرف دیگر بدون سر و صدا از افراطیون مذهبی به عنوان نیروهای نیابتی استفاده نما!» هنگامی که کشوری چنین تاکتیکهایی را به کار میگیرد، دست به عقبگردی میزند که موقعیت اقلیتهای مذهبی را به مخاطره میاندازد. وابسته ساختن سیاست خارجی آذربایجان به نظر و دیدگاه اردوغان، حتا دادن قدرت وتو به دیپلماتهای ترک برای عملیات جنگی ارتش باکو باید ادعای رواداری رژیم علییف را زیر سئوال ببرد. این موارد و همچنین توانایی اسراییل و آمریکا برای استفاده از قلمرو جمهوری آذربایجان جهت هدفهای استراتژیک در آینده نزدیک را نیز زیر سئوال میبرد.
گذشته از دلایل استراتژیک برای چشم بستن بر واقعیت امروز جمهوری آذربایجان، دیپلماسی خاویار و دست و دل بازی مالی نیز آثار خود را برجای میگذارد. آذربایجان حقوقهای بالایی به سرسپردگان خود میپردازد. رژیم علییف منابع هنگفتی صرف هدایا، پذیرایی از میهمانان در هتلهای لوکس و ترتیب ضیافتهای پرهزینه و نظایر آن برای کسانی مینماید که مواضع سیاسی رسمی آن را تبلیغ میکنند. پارهای از مقامات اسراییلی علنا میگویند که امیدوارند پس از بازنشستگی وارد بازار کسب و کار آذربایجان شوند. مقامهای سابق آمریکایی ممکن است احتیاط بیشتری در آنچه در این زمینه به خرج بدهند اما کار آنها اساسا تفاوت زیادی با همتاهای اسراییلیشان ندراد.
مشی انتقامجویی خطرناک علییف
مواضع علییف باید برای هر تحلیلگر صادق پرسشهایی را مطرح سازد، اما آنچه واقعا آذربایجان را به یک فاجعه استراتژیک تبدیل میکند، عدم تمایل فزاینده آن به زیستن در محدودهی مرزهای کشورش است. این مسئله فراتر از مناقشات آن با ارمنستان برسر قره باغ است و به ادعاهای ارضی نسبت به خود ارمنستان، که دیکتاتور جمهوری آذربایجان بارها طی دهه گذشته به زبان آورده، گسترش مییابد. مثلا، در ۲۰ نوامبر ۲۰۱۲ علییف گفت: «ارمنستان به عنوان یک کشور هیچ ارزشی ندارد. درواقع یک مستعمره و پایگاهی است که از خارج اداره میشود. سرزمینی است که بطور تصنعی روی اراضی آذربایجان ساخته شده است.» سال بعد وی در یک سخنرانی اظهار داشت که آذربایجان نه تنها قره باغ کوهستانی را بازپس خواهد گرفت، بلکه تمام ارمنستان را: «آذربایجانیها در آینده روی اراضی تاریخی خود که همانا ایروان و زنگه زور باشند زندگی خواهند کرد». در ۲۲ ژانویه ۲۱۰۴ نیز طی بازدیدی از گنجه، دومین شهر بزرگ جمهوریآذربایجان، باز در اشاره به ارمنستان این کشور را «اراضی تاریخی آذربایجان» نامید که هممیهنانش بالاخره آن را پس خواهند گرفت. در همان زمان که دیپلماتهای مینسک روی یک طرح امنیتی شامل «استرداد اراضی در برابر صلح» پافشاری میکردند، علییف به آذربایجانیان قول میداد که خروج نیروهای ارمنی از قره باغ و مناطق همجوار فقط اولین مرحله از حل نهایی مسئله خواهد بود.
گرچه مقامات آمریکایی قول علییف مبنی بر حل مناقشه با ارمنستان از طریق دیپلماتیک را باور کردند، اما علییف تلاشی در گول زدن مردم خودش نکرد. در دسامبر ۲۱۰۶ وی در یک سخنرانی در منطقه مرکزی تِرتِر چنین گفت: «امروز ما هیچ چیز از جمهوری ارمنستان مطالبه نمیکنیم و فعلا قصد نداریم ایروان، مِغری، گوریس را از طریق نظامی پس بگیریم، اما من مطمئنم زمانی خواهد آمد که ما آذربایجانیان به سرزمینهای تاریخی خود باز خواهیم گشت». سپس ادامه داد: «عامل اصلی در موفقیت در این کار قدرت است. بله، همینطور است، ما در دنیای واقعی زندگی میکنیم. بنابراین باید قویتر شویم، باید یک ارتش نیرومندتر ایجاد کنیم».
در سالهای اخیر به موازات سیر نزولی اقتصاد آذربایجان بر اثر کاهش قیمت نفت، علییف بطور فزایندهای به سمت طرح ادعاهای انتقامجویانه برای دفع توجه از سوء مدیریت خودش روی آورده است. بطور مثال، در هنگام سخنرانی در «حزب آذربایجان نو» خودش، علییف ادعا کرد که ایروان، مناطق اطراف دریاجه سِوان و استان سیونیک ارمنستان (ایضا زنگه زور)، سرزمینهای تاریخی آذربایجان هستند و بازگرداندن آنها یک «هدف استراتژیک و سیاسی برای ماست». در رژه نظامی باکو پس از پیروزی در جنگ اخیر قره باغ، علییف باز ایروان، پایتخت ارمنستان و مناطق سیونیک و سِوان را سرزمینهای تاریخی آذربایجان خواند. اینگونه لفاظی هرگونه امید برای صلح را از میان میبرد. در همین ماه گذشته، هنگامی که ارمنستان تقاضا کرد که درباره موقعیت حقوقی قره باغ به مذاکره بپردازند، علییف با دادن هشدار به ارمنیان دایر بر پرهیز از طرح این موضوع و اعلام اینکه آذربایجان دلایل تاریخی بیشتری برای ادعای بخشهایی از ارمنستان مثل زنگه زور و گویچا (سِوان) دارد، آب سردی بر انتظارات تازه صلح ریخت.
اینکه آذربایجان روابط دیپلماتیک با ارمنستان ندارد، خیلی غیرعادی نیست، اما انکار حق حیات ارمنستان به کلی چیز دیگری است.
یک توفان واقعی
حکومتهای خانوادگی در کشورهایی که نظامهای پادشاهی نهادینه ای ندارند، به ندرت موفق میشوند. حسنی مبارک رییس جمهوری پیشین مصر هنگامی که خواست پسرش را جانشین خود کند برکنار شد. همچنین معمر قذافی زمانی که در صدد برآمد پسرش سیف را برای جانشینی خود ارتقا دهد، ساقط گردید. بشار اسد پسر حافظ اسد، به قدرت رسید، اما سوریه نهایتا بهای سنگینی با در غلتیدن به جنگ داخلی میپردازد.
مشکل دیکتاتورهایی که چند دهه بر سر کار میمانند اینست که بلاگردانی برای سوء مدیریت خود نمیتوانند پیدا کنند. به عنوان مثال اردوغان نمیتواند اسلاف خود را بابت فساد و سوء مدیریتی که منابع ارزی ترکیه را تهی کرده و لیره را بیارزش ساخته مقصر قلمداد کند. با تمام منابع هیدروکربنی که در اختیار آذربایجان است، درآمد سرانه این کشور درواقع پایینتر از گرجیها و ارمنیان است که این آخری درواقع در محاصره اقتصادی ترکیه و جمهوری آذربایجان به دوام خود ادامه داده است. شهروندان امارتهای خلیج فارس آماده پذیرفتن ثروت و رفاه در برابر چشمپوشی از آزادیهایشان هستند، اما مقایسه این کشورها با جمهوری آذربایجان از این لحاظ میلنگد که آذربایجانیان عادی در برابر انصراف از آزادی «پاداش» کمتری دریافت میکنند.
آذربایجان اکنون باید منتظر یک توفان واقعی باشد. در حالی که علییف میکوشد همسر و فرزندش را برای جانشینی خودش ارتقا دهد، شهروندان عادی کشورش بطور فزایندهای از تنگدستی و سختی در امرار معاش به جان آمدهاند. آنها همچنین، بهای پیروزی علییف در جنگ قره باغ را به چشم میبینند: تعرض بر حاکمیت جمهوری آذربایجان توسط نظامیان روس و ترک*. علییف سفرهای تبلیغاتی برای مقامات خارجی و پارهای از آذربایجانیان به مناطق بازپس گرفته قره باغ کوهستانی ترتیب میدهد، اما شمار آذربایجانیانی که قبلا در این مناطق سکونت داشتهاند و آمادهاند تا برگردند، بسیار اندک است. دلیل آنهم نبودن کار و امکان کسب درآمد در این نواحی و همچنین ریشه دواندن آنها طی چند دهه در اطراف باکوست. علییف درواقع میخواهد میلیاردها دلار برای زیرساختها در مناطقی که به صورت شهرهای ارواح در آمدهاند خرج کند در حالی که شمار کمی از آذربایجانیان مایلند در زمانی که اقتصاد جمهوری آذربایجان رو به زوال است در آنجا بطور دائم سکونت کنند.
*منبع: نشنال اینترست
*نویسنده: مایکل روبین
*ترجمه و تنظیم از آرسن نظریان
توضیح مترجم: بیش از ۴۰۰۰ نفر در جنگ قره باغ (طبق اعلام رسمیآذربایجان) کشته و مفقودالاثر شدهاند.
حیدر علی اوف سومین رییس جمهور آذربایجان از مقامات ارشد کا گ ب و بنیانگزار کیش شخصیت موسوم به حیدریسم بود که با شدت بیشتری توسط فرزند فاسدش ادامه دارد. به قول یکی از فعالان آذربایجان زردشت علیزاده ، حیدر علی اوف آخرین نماینده میراث سیاسی استالین و بریا بود.
شاید برای جدایی طلبان و پان ترکیستها جالب باشد که خاندان علی اوف اصولا ترک نیستند و اصلیت آنها از قوم کرد در استان سیونیک ارمنستان است.
الهام علی اوف با ارتقا کیش شخصیت حیدریسم به یک شبه مذهب، تاریخ معاصر آذربایجان و منطقه قفقاز جنوبی را جعل کرده است. او همانند همپالگی جیم الفی اش مقام اوزما که خواستار نابودی اسراییل است، می خواهد ارمنستان را نابود کند. هر دو عین هم هستند و کشورهای غربی دلباخته هر دو.