Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۴۹ (دوره جديد
P. 12

‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪149‬‬
                                                                                                                                                           ‫جمعه ‪ 27‬بهم ‌نماه تا پنجشنبه‪‌3‬اسفندماه ‪1396‬خورشیدی‬

                                        ‫خود بر جای گذاشت که بنا بر شرایط‬        ‫داریوشهمایونروزنام ‌هنگاریبرجسته‪،‬‬     ‫دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران (‪)57‬‬
                                        ‫موجود در خاورمیانه‪ ،‬بسیاری از آنها‬      ‫نظری ‌هپردازی جستجوگر و نوجو‪ ،‬و‬
                                        ‫همچنان معتبرند و گویی همین امروز‬        ‫سیاستمداری مل ‌یگرا و میه ‌ندوست‬                                           ‫( کیهان لندن شماره ‪) 1238‬‬
                                        ‫نگاشته شده‌اند‪ .‬مقالات قدیم ‌یوی‬        ‫بود که بر نقش موثر ایران در مناسبات‬
     ‫داریوش همایون‬                      ‫در دهه‌های سی تا پنجاه خورشیدی‬                                                        ‫احمد احـرار‬                  ‫و ابوالفتح‌زاده و دستگیر نمودن‬        ‫سعید نفیسی که از جوانی به‬
                                        ‫همچنین بازتاب مستند موقعیت‬                   ‫منطق ‌های و جهانی آگاهی داشت‪.‬‬                                         ‫حسین خان للـه‪ ،‬آقایان فراریان‬         ‫کارهای ادبی و مطبوعاتی روی آورد‪،‬‬
‫(‪۵‬مهر‪،۱۳۰۷‬تهران‪۸-‬بهمن‪،۱۳۸۹‬ژنو)‬          ‫سیاسی و اجتماعی ایران هستند‪.‬‬            ‫وی سال‌های طولانی در روزنامه‌های‬      ‫زیبایی بنام سکینه خانم در خانۀ ما‬    ‫به تهران آمده و چند نفر دیگر را با‬    ‫در خاطراتش از همکاری با روزنامه‬
                                        ‫از همین رو ما به بازنشر گلچینی از‬       ‫معتبر ایران قلم زد و از بنیانگذاران‬   ‫رفت و آمد می‌کرد که متین‌السلطنه‬     ‫خود همراه و شروع به کار نمودند‪.‬‬
                                        ‫آثار داریوش همایون می‌پردازیم که‬        ‫اصلی روزنامه‌ی «آیندگان» بود‬          ‫به او نرد عشق باخته بود‪ .‬این خانم‬    ‫کریم دواتگر در گذر وزیردفتر‪ ،‬در‬         ‫«عصر جدید» چنین یاد م ‌یکند‪:‬‬
                                        ‫در سال‌های تبعید پس از انقلاب ‪۵۷‬‬        ‫که صفح ‌ه‌ای نوین در تاریخچه‌ی‬        ‫برای ما نقل م ‌یکرد که چند روز قبل‬   ‫حیاط وقفی سکونت داشت‪ .‬پدرش‬            ‫«در آغاز جنگ جهانی اول مرحوم‬
                                        ‫با کیهان لندن نیز همکاری نزدیک‬          ‫روزنامه‌نگاری ایران گشود‪.‬همایون‬       ‫از آن که تروریست‌ها او را از بین‬     ‫را به‌نام ابوالقاسم پیش تنباکو‬        ‫عبد ا لحمید خا ن متین‌ا لسلطنۀ‬
                                        ‫داشت‪ .‬مقالاتی که در این ستون‬            ‫مهارت روزنامه‌نگاری و تسلط خود‬        ‫ببرند نامه‌های مرموزی به او رسیده‬    ‫فروش مقابل دکان نانوایی بازارچه‬       ‫ثقفی‪ ،‬که کمیته مجازات در ادارۀ‬
                                        ‫م ‌یخوانید‪ ،‬از آرشیو کیهان لندن‬         ‫بر زبان فارسی را با اید‌ههای سیاسی‬    ‫بود و از او مبلغی پول خواسته بودند‪.‬‬  ‫گذارده بودیم و خود کریم هم به‬         ‫روزنامه‌اش پشت میز کارش او را‬
                                                                                ‫خویش در هم آمیخت و از دهه‌ی ‪۳۰‬‬        ‫در کابینۀ وثوق الدوله همۀ عاملین‬     ‫سن تقریباً دوازده ساله پیش میرزا‬      ‫کشت روزنامۀ هفتگی عصر جدید‬
                                                           ‫انتخاب شده‌اند‪.‬‬      ‫خورشیدی به این سو‪ ،‬نوشته‌هایی از‬      ‫این کمیته بازداشت و به مجازات‬        ‫غلامحسین زرگر شاگرد بود و کار‬         ‫را دایر کرد که به روش تازه‌ای به‬
                                                                                                                      ‫قانونی رسیدند به‌استثنای دو نفر‬      ‫م ‌یکرد و مادرش منزل حاجیه ب ‌یبی‬     ‫قطع کوچکتر انتشار داد و چون روح‬
‫همکاری بر اصول‪ ،‬نه با کسان‬                                                                                            ‫که به آنها دسترسی پیدا نشد بقیه‬      ‫می‌آمد و در مواقعی کمک هم به او‬       ‫تاز‌های در آن دمیده و جنبۀ ادبی به‬
                                                                                                                      ‫یا اعدام شدند و یا به نقاط دوردست‬    ‫می‌شد‪ ،‬با این سابقه بود که خود را‬     ‫آن داده بود جلوۀ خاصی کرد‪ .‬این‬
‫کیهان لندن شماره ‪ 2 - 1338‬د ‌یماه ‪1389‬‬                                                                                ‫تبعید شدند‪ ...‬غائله کمیته مجازات‬     ‫مطیع من می‌دانست‪ .‬احسان‌الله‬          ‫روزنامه مانند روزنامۀ رعد که پر‬
                                                                                                                      ‫که وحشت غریبی در دلها انداخته‬        ‫خان همشیره‌زادۀ دکتر محمدخان‬          ‫انتشارترین روزنامۀ سیاسی روزانه‬
‫پرانتزهائی (هر گروه برای خودش)‬          ‫اسلامی چه؟ برای چه مبارزه کنیم؟‬         ‫باید بهترین آینده‌ای را که برای‬       ‫بود بر اثر شهامت دولت وقت خاتمه‬      ‫معروف به کفری بود که با فامیل‬         ‫بود طرفدار متفقین یعنی روس و‬
‫نم ‌یبینند که می‌باید بست‪ .‬منظره‬        ‫برای برگرداندن پادشاهی‪ ،‬یا برقراری‬      ‫ایران می‌خواهیم پایه همکاری‌ها‬        ‫پیدا کرد معذالک تا چند ماه پس‬        ‫نویسنده ارتباط داشت‪ .‬خود او هم در‬     ‫انگلیس و همدستان آنها در جنگ‬
‫برای آنان سراسر پرتگاه‌هاست‪.‬‬            ‫جمهوری؛ برای سرمایه داری یا‬             ‫قرار دهیم؛ بجای سرهم کردن‬             ‫از تار و مار شدن این دسته هنوز‬       ‫مدرسۀ س ‌نلویی تحصیل م ‌یکرد و به‬     ‫اول بود و مدیرش جان خود را بر سر‬
‫نمی‌خواهند به پرتگاه بدتری بیفتند‬       ‫سوسیالیسم و کمونیسم؛ برای‬               ‫ائتلافی بر اصول متناقض‪ ،‬در همرای‬      ‫ترس و هراس از آنها در دلها باقی‬      ‫این مناسبت از اوان تحصیل که من‬
‫و چاره این رژیم را در شرایط‬             ‫تکه تکه کردن ایران؛ برای پیش‬            ‫کردن گرایش‌های گوناگون بر اصول‬        ‫بود به‌طوری که وثو ‌قالدوله و وزرای‬  ‫هم در مدرسۀ س ‌نلویی معلم بودم‪،‬‬                     ‫همین کار گذاشت‪.‬‬
‫بد و بدتری نمی‌جویند‪ .‬راه‌های‬           ‫افتادن فلان شخص یا گروه ‪...‬؟‬                                                  ‫کابینۀ او از ترس جان بدون اسکورت‬     ‫آشنا بودیم‪ .‬او در انقلابات مشروطیت‬    ‫همکاری با عصر جدید‪ ،‬آن روز در‬
‫خردمندان ‌هتری هم هست‪ .‬در چنین‬          ‫هر کس می‌تواند در پیرامون خود‬                           ‫همگانی بکوشیم‬                                                                                    ‫میان جوانانی که تازه وارد ادبیات‬
‫احوالی م ‌یباید با دوری از اشتباهاتی‬    ‫این ملاحظات را حس کند‪ .‬همرای‬            ‫سه دهه‌ای است که همکاری‪،‬‬                                                                                         ‫شده بودند شأن مخصوصی داشت‬
‫که در بالا اشاره شد در مهمترین‬          ‫کردن‪ ،‬چه رسد به همکاری مخالفانی‬         ‫جبهه متحد‪ ،‬همبستگی‪ ،‬یگانگی‬
‫مسائل مورد اختلاف‪ ،‬مواضع روشن‬           ‫با چنین نگرانی‌ها خیال‌اندیشی‬           ‫گرایش‌ها و کوشندگان سیاسی‪،‬‬            ‫علیقلی مسعود انصاری(مشاورالممالک)‬                                          ‫سعید نفیسی‬
‫در خدمت خیر عمومی گرفت و‬                                                        ‫ترجیع‌بند گفتمان سیاسی بیرون‬
‫آنگاه به نیروی کاراکتر و انتلکت (دو‬                               ‫است‪.‬‬          ‫بوده است‪ .‬آن قدر برای چنان‬            ‫حرکت نم ‌یکردند‪ .‬دو سه روز پس از‬     ‫در مدرسۀ سپهسالار وارد بود‪ .‬از‬        ‫زیرا که مرحوم متین‌السلطنه که‬
‫واژه‌ای که نبود معادل رسای آنها به‬      ‫‪2‬ـ مشکل اصلی در نبود رهبری‬              ‫ترتیباتی کوشیده‌اند که شماره‬          ‫پایان بازپرسی از اعضای کمیته‪ ،‬میرزا‬  ‫اشخاص مرکزی کمیتۀ مجازات آقای‬         ‫فکرش بازتر و نوتر از روزنامه‌نویسان‬
‫فارسی بیش از یک کمبود زبانی را‬          ‫است‪ .‬اگر یک خمینی دیگر می‌بود!‬          ‫نم ‌یتوان کرد‪ .‬این کوش ‌شها به جائی‬   ‫احمدخان صفا مستنطق تأمینات که‬        ‫عمادالک ّتاب هم معلم مشق من بودند‬     ‫دیگر بود بسیار مشک ‌لپسند بود و هر‬
‫می‌رساند) دیگران ـ هرچه بیشتری‬          ‫اما نقش و سهم خمینی چه بود؟‬             ‫نرسیده است و نمی‌توانسته برسد به‬      ‫از اعضای کمیتۀ مجازات بازپرسی‬        ‫و تعلیم مشق و تحصیل خط را نزد‬         ‫مقال ‌های را نمی‌پذیرفت و هر کس را‬
                                        ‫خمینی در ‪ 1342‬و هنگامی که در‬            ‫دو علت‪ :‬نخست دور بودن از میدان‬        ‫کرده بود در یکی از کوچ ‌ههای تاریک‬                                         ‫به همکاری با خود قبول نداشت‪.‬‬
               ‫را متقاعد ساخت‪.‬‬          ‫ایران بود دست به شورشی زد که‬            ‫اصلی مبارزه‪ ،‬و دوم ترکیب نیر‌وهای‬     ‫ول ‌یآباد‪ ،‬هنگام شب وقتی به خانۀ‬                ‫ایشان آموخته بودم‪»...‬‬      ‫انتشار نام من در آن روزنامه باعث‬
‫در ایران بخش توده‌گیر جنبش‬              ‫با آنکه سه روزی تهران و شهر‌های‬         ‫سیاسی بیرون‪ .‬فعالی ‌تهای بیرونیان‬     ‫خود برمی‌گشت کشته شد و این‬           ‫عبدالحسین مسعود انصاری‪،‬‬               ‫شد که بسیاری از رقیبان و همکاران‬
‫سبز مواضعی را که سی سالی کم و‬           ‫دیگری را نیز فرا گرفت از کاری‬           ‫ب ‌هجای لم ‌سپذیری نم ‌یرسید‪ ،‬نه در‬   ‫نشان م ‌یداد که فعالیتهای مخفیانۀ‬    ‫که پدرش (مشاورالممالک) در‬             ‫بر من رشک م ‌یبردند‪ .‬بیشتر بدان‬
‫بیش تابو شمرده م ‌یشدند‪ ،‬هرچند‬          ‫برنیامد‪ .‬حکومت با قدرت ایستادگی‬         ‫ایران جنبشی پدید می‌آورد نه در‬                                             ‫این زمان وزیر امور خارجه بود‪،‬‬         ‫جهت که من تازه از راه‌رسیده و‬
‫در بیرون بدیهی شد‌هاند ــ که هنری‬       ‫کرد و فرصت نداد که نیرو‌های ملی‬         ‫گوش زمامداران آمریکائی و اروپائی‪،‬‬              ‫کمیته هنوز ادامه دارد»‪.‬‬     ‫می‌نویسد‪« :‬سال ‪ 1296‬شاهد‬              ‫از بسیاری از ایشان جوانتر بودم و‬
‫نیست ــ گرفت و در روریاروئی‬             ‫و مترقی بیشتری به پشتیبانی او‬           ‫که به امید‌های واهی‪ ،‬مخاطبان‬          ‫ا بو ا لقا سم ک ّحا ل‌ز ا د ه نیز‬    ‫بحبوحۀ فعالیت کمیتۀ مجازات بود‪.‬‬       ‫به‌اصطلاح هنوز یک پیراهن بیشتر‬
‫خونین قهرمانانه‌اش با رژیم درافتاد‪.‬‬     ‫برخیزند‪ .‬شبکه هواداران او نیز‬           ‫اصلی شمرده می‌شدند طنینی‬              ‫می‌نویسد‪« :‬اولین کسی که ترور‬         ‫در آن هنگام خیلی مخفی به پدرم‬
‫راه سبز امید نیز کوشید بسیاری از‬        ‫چندان زوری نداشت نه از نظر‬              ‫می‌یافت‪ .‬آنها جماعت تبعیدی را‬         ‫شد میرزا اسماعیل خان معروف‬           ‫اطلاع داده بودند که در کمیته راجع‬                    ‫پاره نکرده بودم»‪.‬‬
‫آن مواضع را در جامه‌های متعارف‬          ‫مالی نه سازمانی‪ .‬پانزده سال بعد‬         ‫بی‌ربط می‌شمرند و همه در پی‬           ‫به میرزا اسماعیل انبار بود‪ .‬این‬      ‫به او هم گفتگویی شده و یکی از‬         ‫پایۀ «کمیتۀ مجازات» در قصر‬
‫قانون اساسی و پیشینه و ر ّویه‬           ‫او با رژیمی روبرو شد که برای‬            ‫یافتن راهی با عناصری از خود رژیم‬      ‫شخص رئیس انبار گندم بود که در‬        ‫تروریست‌های معروف به‌نام کریم‬         ‫شیرین گذاشته شده بود‪ .‬جمعی‬
‫سیاسی خود رژیم بپوشاند و از درون‬        ‫فروریختن منتظر تلنگری می‌بود‪.‬‬           ‫هستند‪ .‬ترکیب سیاسی تبعیدیان‬           ‫مراجعت از ادارۀ انبار‪ ،‬در درشکۀ‬      ‫دواتگر پیشنهاد کرده که اسم پدرم‬       ‫از مهاجرین تندرو که بی‌تحرکی‬
                                        ‫در فاصله آن پانزده سال هوادارانش‬        ‫نیز همکاری را ناممکن می‌ساخت‬          ‫شخصی خود هدف گلوله قرار گرفته‬        ‫را هم جزو کسانی که باید از میان‬       ‫و شکست نهضت را معلول وجود‬
       ‫در دگرگونی اوضاع بکوشد‪.‬‬          ‫شمار مسجدها را که بیشترین مراکز‬         ‫و هنوز می‌سازد‪ .‬در بیشتر آنها‬         ‫و کشته شده بود‪ .‬البته در همان ایام‬   ‫برداشته شوند بگذارند و خواسته‬         ‫رهبران محافظه‌کار می‌دانستند‬
‫تا آنجا که بتوان بی‌تعصب قضاوت‬          ‫تبلیغاتی شده بودند در سراسر ایران‬       ‫پیشینه د‌هها سال دوری و دشمنی‬         ‫قبل از ترور این شخص‪ ،‬معروف بود‬       ‫است که این کار به او محول گردد‬        ‫در صدد برآمدند نظام‌السلطنه را‬
‫کرد آنچه در ایران برای درآوردن‬          ‫به دستیاری مقامات رژیم پادشاهی‬          ‫چنان زنده است که هر چه بتوانند‬        ‫که وی با انگلیس مربوط است و‬          ‫و حسین خان معروف به للـه‬              ‫ترور کنند و از حیدر عمو اوغلی‬
‫کشور از این وضع فاجعه بار م ‌یکنند‬      ‫به هزاران رساندند و زیر بینی‬            ‫از بی اثر و حتی ویران کردن یکدیگر‬     ‫در تمام تهران این موضوع پیچیده‬       ‫به‌شدت با او مخالفت کرده تا جایی‬      ‫(مشهور به حیدرخان بمبی) برای‬
‫بر همه استراتژ ‌یهای بیرونیان برتری‬     ‫ساواک که لابد خیلی هم به خود‬                                                  ‫بود‪ ...‬دومین کسی که به امر کمیتۀ‬     ‫که گفته است که اگر کریم از این‬        ‫تشکیل دولت انقلابی دعوت به‌عمل‬
‫دارد‪ .‬بر هر گوشه مبارزه سران‬            ‫می‌بالید با سیل پول‌های بازاریان و‬                        ‫کوتاهی ندارند‪.‬‬      ‫مجازات ترور شد‪ ،‬متین‌الدوله ثقفی‬     ‫کار منصرف نشود او خودش کریم را‬        ‫آورند‪ .‬ابوالفتح‌زاده صاحب منصب‬
‫جنبش سبز انتقاد‌ها وارد است‪ ،‬از‬         ‫دیگران صندوق‌های قرض‌الحسنه‬             ‫اما بیش از این‌ها‪ ،‬همکاری از‬          ‫مدیر روزنامۀ عصر جدید بود که‬         ‫خواهد کشت‪ ...‬در ‪ 1297‬شمسی با‬          ‫ژاندارمری و احسان‌الله خان و کریم‬
‫نیمه‌راه رفتن‌ها‪ ،‬گام‌هائی به پیش‬       ‫برپا داشتند و هیأت‌های مذهبی‬            ‫اصل غیر عملی بود زیرا در خود‬          ‫پشت میز تحریرش کشته شد‪ .‬آقای‬         ‫عزم و اراده وثوق‌الدوله بساط کمیته‬    ‫دواتگر و حسین خان معروف به‬
‫و گام‌هائی به پس‪ .‬خود جنبش‬              ‫و تکیه‌های گوناگون در هر جا‬             ‫ایران تا مدت‌ها کار زیادی نمی‌شد‬      ‫متین‌السلطنه پدر آقای منوچهر‬         ‫مجازات برچیده شد و دسته‌ای که‬         ‫«لـله» طراحان این توطئه بودند‬
‫سبز هم به سط ‌حهای زیرین جامعه‬          ‫راه انداختند و ده‌ها هزار تن را‬         ‫کرد‪ .‬بخش بزرگتر جمعیت‪ ،‬از جمله‬        ‫ثقفی داماد حاجی شکرالله فتور‌هچی‬     ‫قریب یک سال رعب و وحشت در‬             ‫اما پیش از آن که دس ‌تبه‌کار شوند‬
‫رفته است و نمود چندان ندارد‪ .‬این‬        ‫در شبکه کوشندگان امر خمینی‬              ‫روشنفکران‪ ،‬با همه مخالفت روز‬          ‫بود‪ .‬شخص سوم میرزا محسن‬              ‫دلهای مسؤولین آن زمان انداخته‬         ‫لو رفتند و نقشۀ آنها عقیم ماند‪ .‬در‬
‫همه درست‪ ،‬ولی گذشته از شرایط‬                                                    ‫افزون با رژیم اسلامی هنوز از حال‬      ‫خان مجتهد معروف بود که نزدیک‬         ‫بودند از بین رفت‪ .‬چند نفر از عاملین‬   ‫تهران‪ ،‬آنان یکدیگر را بازیافتند و‬
‫نزدیک به غیرممکن‪ ،‬جنبش سبز‬                                 ‫بسیج کردند‪.‬‬          ‫و هوای انقلاب و نظام برخاسته از‬       ‫مسجد جامع در حالی که وارد خانه‬       ‫آن دسته به اخاذی و کل ّاشی دست‬        ‫به سازماندهی یک گروه عملیاتی‬
‫درست‌ترین راه را برای آینده ایران‬       ‫خمینی در بیرون ایران تنها‬               ‫آن بیرون نیامده بودند و کارسازترین‬    ‫خود می‌شد ترور شد‪ .‬چهارمین نفر‬       ‫زده بودند و م ‌یخواستند از راه تهدید‬  ‫پرداختند که هدفش مرعوب ساختن‬
‫برگزیده است ــ در ترکیبی از مبارزه‬      ‫نیفتاده بود‪ .‬نیرو‌های سیاسی‬             ‫سلاح خود را در رویکر ‌دهای گوناگون‬    ‫منتخب‌الدوله خزانه‌دار بود که ترور‬   ‫و ارعاب مال و منالی برای خود فراهم‬
‫توقف ناپذیر و آمادگی برای مصالحه‬        ‫مخالف رژیم اگر هم یکدیگر را‬             ‫به مذهب جستجو می‌کردند‪ .‬در‬            ‫شد‪ .‬بعد معلوم شد بهادرالسلطنه‬        ‫سازند‪ .‬م ‌نباب مثل م ‌یتوان گفت که‬       ‫هواخواهان روس و انگلیس بود‪.‬‬
‫به سود پیشرفت تدریجی در سویه‬            ‫نمی‌پسندیدند در پشتیبانی او‬             ‫اندیش ‌ه‌شان نم ‌یگنجید که نخست‬       ‫که با اجزاء کمیته بستگی داشت‬         ‫منتخب‌الدوله را بدون این که هیچ‬       ‫حسین اعظام قدسی (اعظا ‌مالوزاره)‬
‫آزادی و کاستن از شدت رویاروئی‪،‬‬          ‫همداستان می‌شدند و به هر صورت‬           ‫می‌باید از قالب ذهنی دهه‌های‬          ‫روی غرض شخصی این شخص‬                 ‫دلیل موجهی در دستشان باشد‬             ‫که در سفر مهاجرت حضور داشت‬
‫آنچه را که ممکن و به مصلحت‬              ‫که می‌توانستند با او در تماس‬            ‫چهل و پنجاه‪ /‬شصت و هفتاد بیرون‬        ‫را ترور کرده است‪ .‬بعد‪ ،‬دو نفر از‬     ‫کشتند و بعدها در بازجوئی خودشان‬       ‫و در تهران از وی برای پیوستن به‬
‫عمومی است انجام می‌دهد‪ .‬می‌توان‬         ‫می‌بودند و به زیارتش می‌رفتند‪.‬‬          ‫آمد (این سودازدگی ــ که ب ‌هعنوان‬     ‫اجزاء نظمیه هم ترور شدند‪ ،‬یکی‬        ‫هم اعتراف کردند که بهادرالسلطنه‬       ‫گروه دعوت شده بود می‌نویسد‪« :‬در‬
‫از سران و سخنگویان آن انتظار‬            ‫کاست پیا ‌مهای آتشینش هزار هزار‬         ‫«راحت کژدم زده کشته کژدم‬              ‫میرزا احمدخان صفا بازپرس اعضای‬       ‫یکی از اعضای کمیته روی عناد و‬         ‫اثر وضعیت پریشان و هرج و مرج‬
‫داشت که در دفاع از زندانیان یا‬          ‫در ایران دست به دست م ‌یگشتند‪.‬‬          ‫بود» نیز به رخ کشیده می‌شد ــ‬         ‫کمیته مجازات و دیگری ماژور‬           ‫دشمنی شخصی دست به این کار‬             ‫در قصر شیرین چند نفر با مکاتبه با‬
‫طبقات محروم جامعه فعا ‌لتر شوند و‬       ‫امروز چه کسی را می‌توان تصور‬            ‫بیشتری از بیرونیان را نیز تا مد ‌تها‬  ‫استوار احمدخان که از افسران‬          ‫زده است‪ .‬کار کل ّاشی کریم دواتگر‬      ‫حیدرخان عمواوغلی ـ که در بغداد‬
‫ب ‌هویژه جبهه اقتصادی را از یاد نبرند‪.‬‬  ‫کرد که بتواند به چنان جایگاهی‬           ‫رها نکرد‪ ).‬بر این‌ها البته ناهمترازی‬                                       ‫به جایی رسید که عاملین کمیته‬          ‫به‌سر م ‌یبرد ـ تصمیم گرفتند چند‬
‫مردم ایران سرانجام هم م ‌یدانند‬         ‫برسد‪ .‬آیا مردم و نیروهای سیاسی‬          ‫نیروی سرکوبگری حکومت و نیروی‬              ‫بسیار شرافتمند شهربانی بود‪.‬‬      ‫برای این که از ش ّر او خلاص بشوند‬     ‫نفر را ترور نمایند که در درجۀ اول‬
‫چه م ‌یخواهند و هم چه نم ‌یخواهند‬       ‫ا یر ا ن ا صلا تحمل آ ن د ر جه‬          ‫مقاومت مردمی را نیز می‌باید افزود‬     ‫اعضای کمیتۀ مجازات عبارت‬             ‫خودشان او را ب ‌هوسیله رشیدالسلطان‬    ‫نظا ‌مالسلطنه و پس از ورود حیدر‬
‫و در هر دو به جا‌های درست‬               ‫سرسپردگی را دارند و اگر چنان‬                                                  ‫بودند از‪ :‬ابوالفتح‌زاده‪ ،‬منشی‌زاده‪،‬‬  ‫از بین بردند‪ .‬در قتل متی ‌نالسلطنه‬    ‫خان و گرفتن زمام کار عده‌ای را از‬
‫رسیده‌اند‪ .‬ما نیز بجای رقابت آشکار‬      ‫می‌بود آیا نمی‌بایست از ملتی که‬                 ‫که مایه امیدواری نم ‌یبود‪.‬‬    ‫عمادالک ّتاب‪ ،‬میرزا علی اکبر خان‬     ‫هم که ضمناً باید بگویم از منسوبین‬     ‫میان ببرند‪ .‬در نتیجۀ اطلاع دادن‬
‫و نهان با جنبش سبز که تنها اثرش‬         ‫رشد نمی‌کند و همواره درجا می‌زند‬        ‫با این همه آرزوی همکاری نیر‌وها‬       ‫ارداقی‪ ،‬بهادرالسلطنه‪ ،‬حسین خان‬       ‫دور ما بود‪ ،‬سودجویی کریم دواتگر‬       ‫مساوات (سید محمدرضا) و محاصره‬
‫ضعیف کردن روحیه مردم است بهتر‬                                                   ‫به همان روال گذشته بیرونیان را‬        ‫للـه‪ ،‬رشیدالسلطان‪ ،‬مشکو‌هالممالک‪،‬‬    ‫مسلماً بی‌تأثیر نبوده است‪ .‬خانم‬       ‫نمودن منزل آقایان و فرار احسان‌الله‬
‫است بدانیم چه می‌خواهیم و چه‬                                ‫نا امید شد؟‬         ‫رها نکرده است و اگر عملا به تنها‬      ‫عبدالحسین خان پسر شفاءالملک»‪.‬‬                                              ‫خان و کریم دواتگر و داشی مجاهد‬
‫نمی‌خواهیم‪ .‬نخست دست برداشتن‬            ‫‪3‬ـ گوناگونی عقاید و برنامه‌های‬          ‫مبارزه مؤثری که از ما بر می‌آید‬
‫از ادعاهای نامربوط؛ و رها کردن‬          ‫سیاسی مانع اصلی تمرکز مبارزه بر‬         ‫آسیبی نمی‌زد‪ ،‬نیازی به پرداختن‬
‫استراتژی همه در یک جبهه می‌آید‪.‬‬         ‫جمهوری اسلامی است‪ .‬م ‌یباید پیامی‬       ‫به آن نم ‌یبود‪ .‬در اینجا پیشاپیش‬
‫باید بهترین آینده‌ای را که برای‬         ‫یافت که بیشترینه نقاط اشتراک را‬         ‫می‌باید روشن کرد که همکاری‬
‫ایران م ‌یخواهیم پایه همکار ‌یها قرار‬   ‫دربر گیرد‪ .‬چنین رویکردی یک‬              ‫نیرو‌ها و کوشندگان (آن بخش نه‬
‫دهیم‪ .‬بجای سرهم کردن ائتلافی‬            ‫اشکال بزرگ دارد‪ .‬با پیچیده‌تر‬           ‫چندان بزرگی که کمترین آمادگی‬
‫بر اصول متناقض و سخن گفتن با‬            ‫شدن مسائل و پدیدار شدن نیر‌وهای‬         ‫در آنها هست) هیچ عیبی ندارد‪.‬‬
‫زبان‌های گوناگون‪ ،‬در همرای کردن‬         ‫تازه در میدان‪ ،‬گوناگونی‌ها افزایش‬       ‫عیب در روال گذشته است‪ .‬می‌باید‬
‫گرایش‌های پذیرنده‌تر بر اصول‬            ‫یافته‌اند و رسیدن به نقطه‌های‬           ‫از این سه دهه آموخت و دنبال آنچه‬
‫همگانی ــ بهترین دستاورد‌های‬            ‫اشتراک دشوارتر شده است‪ .‬اگر‬             ‫عملی است رفت‪ .‬اینک فهرستی از‬
‫بشریت ــ بکوشیم‪ .‬اگر در این‬             ‫قرار بر خشنود کردن همگان باشد‬           ‫مهمترین فرض‌های بی پایه (در‬
‫میان کسانی بیرون ماندند چه باک‪.‬‬         ‫یا می‌باید اعلامیه‌های بیروح و‬
‫آنها فرصت خواهند داشت که چه‬             ‫خاصیت صادر کرد و یا تناقضات را‬                        ‫عمل) این سه دهه‪:‬‬
‫امروز در بیرون و چه در فردای آزاد‬       ‫برهم انباشت که همه را خواهد رماند‪.‬‬      ‫‪1‬ـ ایرانیان در بیرون دشمنان‬
‫ایران سخن‌شان را با مردم در میان‬        ‫در حالی که ایرانیان با گزین ‌شهای‬       ‫طبیعی جمهوری اسلامی هستند‬
‫بگذارند‪ .‬اصولی فکر کردن بجای‬            ‫دشوار زورآور روبرویند نه کلیات به‬       ‫پس ناچار می‌توانند تا سرنگونی‬
‫مصلحت اندیشی و بده بستان‌های‬            ‫خورد آنان م ‌یتوان داد؛ نه از برابر آن‬  ‫این رژیم با هم کار کنند و بعد‬
‫شخصی و گروهی شیوه مؤثرتری‬                                                       ‫به فیصله دادن اختلاف‌های خود‬
‫است‪ .‬ساختن یک جامعه ایرانی‬                     ‫گزینش‌ها می‌توان گریخت‪.‬‬          ‫پردازند‪ .‬تقسیم‌بندی جز این نیست‪:‬‬
‫مدرن و مبارزه با رژیم اسلامی را‬                      ‫***‬                        ‫یا هوادار یا مخالف رژیم اسلامی‪ .‬این‬
‫از موضوع سیاست بازی می‌باید‬                                                     ‫ساده کردن و فروکاستن مسأله تا‬
                                        ‫«پس از این رژیم چه»؟ برای‬               ‫همه را در بر گیرد یک عامل مهم را‬
                      ‫بیرون برد‪.‬‬        ‫ایرانیان درون همان اندازه اهمیت‬         ‫در حساب‌های سیاسی ایرانیان در‬
                                        ‫دارد که برداشتن این رژیم‪ .‬آنها‬          ‫نظر نمی‌آورد ــ پس از جمهوری‬
                                        ‫برخلاف بیرونیان موقعیت ایران را‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17