Page 5 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۵۱ (دوره جديد
P. 5

‫صفحه ‪ 5‬ـ ‪ Page 5‬ـ شماره ‪151‬‬                                                                                           ‫پروانه معصومی‪ :‬خانم حاتمی! دوست ندارید بروید‬
‫جمعه ‪ 2‬تا پنجشنبه ‪ 8‬مارس ‪2018‬‬                                                                                                   ‫جای دیگری زندگی کنید!‬

           ‫سایه‪ ،‬در سایه روشن روزگار‬

‫از راست به چپ‪ :‬هوشنگ ابتهاج‪ ،‬سیاوش کسرایی‪ ،‬نیما یوشیج‪ ،‬احمد شاملو و مرتضی کیوان‬

‫کوتاه صبوحی را به عنوان نمون ‌های از‬   ‫هر دریچه تابیده باشد‪.‬در شعر بر سواد‬     ‫محمود خوشنام ‪ -‬هوشنگ ابتهاج‬            ‫هرگز از این کارشان با خبر نمی‌شدم‪».‬‬    ‫پروانه معصومی بازیگر قدیمی‬            ‫= پروانه معصومی پیش‬
    ‫قدرت آفرینش او به نقل می‌آورد‪:‬‬     ‫سنگفرش‪ ،‬زیر تاثیر «نفرت دیوان ‌هوار»‬    ‫(ه‪.‬الف‪ .‬سایه) شاعر نامدار‪ ،‬شعر را با‬   ‫معصومی از کسانی که «حرفی‬               ‫سینما و تلویزیون در واکنش به‬          ‫از این نیز پس از سرکوب‬
                                       ‫خویش شعار را به پوشش شعر در‬             ‫غزل آغاز کرده و بعدها نیز که به شعر‬    ‫می‌خواهند بزنند و خارج از ایران‬        ‫حمایت لیلا حاتمی از معترضان‬           ‫معترضان به نتایج انتخابات‬
‫«برداشت آسمان را چون کاس ‌های‬          ‫می‌آورد و فریاد می‌کشد‪« :‬ای جلاد‬        ‫نوی نیمایی روی آورده‪ ،‬تغزل جان‬         ‫هستند» خواسته تا «بدانند که‬            ‫اعتراضات سراسری دی‌ماه در‬             ‫‪ ۸۸‬به دیدار سیدعلی‬
‫کبود‪ /‬و صبح سرخ را‪ /‬لاجرعه‬             ‫ننگت باد»‪ .‬سایه بدین ترتیب مدت‬                                                 ‫در ایران زندگی‌ می‌کنند و ایرانی‬       ‫کنفرانس مطبوعاتی فیلم «خوک»‬
‫سرکشید‪ /‬آنگاه خورشید در تمام‬           ‫نه چندان درازی را میان شعر و شعار‬               ‫مایه شعر او باقی مانده است‪.‬‬                                           ‫در فستیوال فیلم برلین‪ ،‬گفته است‪:‬‬              ‫خامن ‌های رفته بود‪.‬‬
                                       ‫زندگی می‌کند‪ .‬گناهی نیز با او نیست‪.‬‬     ‫نخستین مجموعه شعری او‬                                          ‫هستند‪».‬‬        ‫«خانم لیلا حاتمی! مگر در کشورهای‬      ‫=او در آن دیدار گفته بود‪،‬‬
              ‫وجودش طلوع کرد»‬          ‫زمانه چنین می‌طلبد‪ .‬کمتر شاعری‬          ‫«نخستین نغم ‌هها» که در سال ‪۱۳۲۵‬‬       ‫وی ابراز عقیده حاتمی را «کوچک‬          ‫دیگر اعتراض را با بوسه جواب می‬        ‫که خوشحال است در هوایی‬
‫نادرپور می‌گوید وقتی این شعر را‬        ‫را می‌توان یافت که در آن سا ‌لها‬        ‫انتشار یافته‪ ۷۸ ،‬قطعه را در خود دارد‬   ‫کردن ایران» خوانده و گفته که «به‬       ‫دهند؟ اینجا که در اعتراضات ‪ ۴‬نفر‬      ‫نفس می‌کشد که خامن ‌های‬
‫خوانده همین حس به او دست داده‬          ‫به همین بغض و نفرت دچار نشده و‬          ‫که ‪ ۴۸‬قطعه از آنها غزل عاشقانه است‬     ‫این شکل که این خانم گفتند باعث‬         ‫از نیروی انتظامی را شهید کردند‪ ،‬این‬
‫است ‪« :‬گویی این من بودم که صبح‬         ‫شعر را سرشار از فریاد نکرده باشد‪،‬‬       ‫که به گفته مهدی حمیدی شیرازی‪،‬‬          ‫کوچک کردن خودشان است‪ .‬اگر‬                                                          ‫در آن نفس می‌کشد!‬
‫سرخ را در کاسه کبود آسمان لاجرعه‬       ‫به ویژه شاعری که با دشمنان آرمان‬        ‫که مقدم ‌های بر مجموعه نهاده‪ ،‬به‬       ‫دوست ندارند بروند جای دیگر زندگی‬                     ‫چه اعتراضی است؟»‬        ‫= اینکه چرا این بازیگر‬
‫سرکشیدم و گرمای خورشید را در‬           ‫خود روبرو شده باشد‪ .‬شاعر ما نیز به‬      ‫اقتفای غز ‌لهای سعدی و حافظ‬                                                   ‫بازیگر فیلم «رگبار» گفته که‬           ‫قدیمی فکر می‌کند باید‬
                                       ‫تجربه و فراست و چه بسا زیر تاثیر‬        ‫آشنا شده ولی لیاقت ادبی وجودت‬                                    ‫کنند‪».‬‬       ‫«جاهای دیگر وقتی که مردم‬              ‫درباره مواضع دیگران ابراز‬
        ‫تمام وجودم احساس کردم‪».‬‬        ‫پند و انرز یاران نزیدیک در می‌یابد که‬   ‫قریحه و ذوق او را به اثبات می‌رساند‪.‬‬   ‫پروانه معصومی که در فیل ‌مهای‬          ‫اعتراض می‌کنند خیلی به مردمشان‬        ‫نظر کند روشن نیست ولی‬
‫سیمین بهبهانی سایه را شاعری‬            ‫شعار علاج واقعه نیست‪ .‬جوهر شعر‬          ‫حمیدی چیز مجهو ِل ناپیدایی را در‬       ‫ماندگاری چون «رگبار» و «غریب ‌ه و‬      ‫احترام می‌گذارند؟ آنها که مردم را‬     ‫او ‪ ۵‬سال است که در هیچ‬
‫رسیده به مرز همزبانی با حافظ تلقی‬      ‫را هم از آن می‌گیرد‪ .‬برای گستراندن‬      ‫نخستین نغم ‌هها احساس کرده که‬          ‫مه» حضور داشته‪ ،‬در سال ‪ ۸۸‬پس از‬        ‫به مسلسل می‌بندند‪ .‬خانم حاتمی‬
‫می‌کند و می‌گوید‪« :‬تا این حد نزدیک‬     ‫اندیش ‌ههای آرمانی همان تمثی ‌لهای‬      ‫شعر را از کلام منظوم جدا می‌کند و‬      ‫سرکوب معترضان به نتایج انتخابات‬        ‫عجب حرفی زد‌هاند‪ ».‬معلوم نیست‬           ‫پروژ ‌ه هنری حضور ندارد!‬
‫شدن به گذشتگان آن هم با حفظ‬            ‫تغزلی کار صد فریاد را می‌کند!‬           ‫نشان می‌دهد که شاعر تا زمان پر مایه‬    ‫ریاس ‌تجمهوری‪ ،‬در مراسم دیدار‬          ‫پروانه معصومی که ذوب بودن وی در‬
‫خصوصیات و رویدادهای زمانه کاری‬         ‫پس برج و باروئی دائمی از تغزل‬           ‫شدن فاصله زیادی ندارد‪ .‬این فاصله‬       ‫هنرمندان با سیدعلی خامن ‌های حاضر‬      ‫ولی فقیه و نظام جمهوری اسلامی بر‬      ‫پروانه معصومی بازیگر قدیمی‬
‫است که من می‌دانم تا چه اندازه‬         ‫فراهم می‌آورد و در پناه آن خدن ‌گهای‬    ‫زمانی پنج‪ ،‬شش سالی بیش به درازا‬        ‫شد و مراتب بندگی خود را اعلام کرد‪.‬‬     ‫کسی پوشیده نیست‪ ،‬منظورش کدام‬          ‫سینما و تلویزیون نسبت به اعتراض‬
‫مشکل است و مستلزم توانی است در‬         ‫شعر خود را به آن سمت و سویی که‬          ‫نینجامید‪ .‬مجموع ‌ههای بعدی‪ ،‬سراب‪،‬‬      ‫لیلا حاتمی در کنفرانس مطبوعاتی‬         ‫کشور است که مردم را برای اعتراض‬       ‫لیلا حاتمی به سرکوب مردم در‬
                                       ‫باید رها می‌کند و خود در امان می‌ماند‪.‬‬  ‫شبگیر و زمین بر احساس پی ‌شبینانه‬      ‫فیلم خوک از برخورد با معترضان دی‬       ‫به «مسلسل» می‌بندند‪ .‬اما روشن‬         ‫تظاهرات سراسری دی‌ماه معترض‬
                  ‫حد توان سایه‪».‬‬       ‫شعر سایه بدین ترتیب از قید زمان و‬       ‫حمیدی صحه گذاشت‪ .‬شاید چیزی‬                                                    ‫است که وی با وجود «هنرمند» بودن‬       ‫شده و گفته که «خانم لیلا حاتمی!‬
‫تا این جا نظرات همتایان سایه‬           ‫مکان رها می‌شود‪ ،‬شعر فراگیر همیشه‬       ‫که حمیدی نمی‌توانست پی ‌شبینی‬                        ‫ماه امسال انتقاد کرد‬     ‫قادر نیست تناسبی بین «بوسه»‬           ‫مگر در کشورهای دیگر اعتراض‬
‫را درباره شعر او خواندیم‪ ،‬حالا بد‬      ‫می‌شود و هر جا و هر وقت که خود‬          ‫کند این بود که سایه با همه سر و جان‬    ‫محمدرضا شریفی‌نیا هیجان و شوق‬          ‫و کشتن معترضان در خیابان و‬            ‫را با بوسه جواب می‌دهند؟!» این‬
‫نیست که نظرات او را در مورد شعر‬        ‫کامگی بر تخت نشسته باشد و انسان‬         ‫باختگی به غزل به شعر نوی نیمایی‬        ‫معصومی را در مصاحب ‌های روایت‬                                                ‫بازیگر که دست روزگار زمانی او را‬
‫خودش نیز بدانیم‪« :‬تا امروز ناز شعر را‬  ‫نیاز به نان و آزادی داشته باشد شعر‬      ‫نیز گرایش پیدا کند‪ .‬سایه البته در این‬  ‫کرده و گفته که این بازیگر ابراز داشته‬        ‫بازداشتگاه و زندان برقرار کند!‬  ‫همبازی هنرمند فقید پرویز فنی‌زاده‬
‫نکشید‌هام و تا بخواهد بازی در بیاورد‬   ‫سایه وص ‌فالحال روزگار می‌شود‪ .‬بهار‬     ‫گرایش در برابر آن چه از نیما گرفته‪،‬‬    ‫«من آقای خامنه ای را خیلی دوست‬         ‫پروانه معصومی پیشتر نیز پس از‬         ‫در فیلمی چون «رگبار» به کارگردانی‬
‫کنارش می‌گذارم‪ .‬شعری که به نوعی‬        ‫غ ‌مانگیز نمونه بسیار خوبی است‪.‬‬         ‫دستاورد او را نیز سرشار از طراوت‬       ‫دارم‪ ،‬اصلا به ایشان عشق می‌ورزم»!‬      ‫سرکوب و کشتار معترضان به نتایج‬        ‫فیلمسازی همچون بهرام بیضایی قرار‬
‫ناز مرا می‌کشد و می‌گوید مرا بگو آن‬    ‫نخستین بهار پس از کودتای بیست‬                                                  ‫برمبنای این روایت‪ ،‬پروانه معصومی‬       ‫انتخابات ریاس ‌تجمهوری سال ‪۱۳۸۸‬‬       ‫داده بود‪ ،‬امروز خطاب به لیلا حاتمی‬
                                       ‫و هشتم مرداد است و هیچ بویی از‬                          ‫تغزل ساخته است‪.‬‬        ‫خطاب به رهبر جمهوری اسلامی در‬          ‫از حکومت طرفداری کرد و به دیدار‬       ‫می‌گوید‪« ،‬اگر دوست ندارند بروند‬
                     ‫را می‌سازم‪».‬‬      ‫فروردین ندارد‪ .‬از گل خبری نیست‪.‬‬         ‫مهدی اخوان ثالث تعبیر شیرین‬            ‫این دیدار گفته‪« :‬من که الان اینجا‬      ‫سیدعلی خامن ‌های رفت‪ ،‬همیشه از‬
‫«من در شعرهای سیاسی‌ام هم هیچ‬          ‫نه ساقی درودی می‌گوید‪ ،‬نه مطرب‬          ‫زیرکان ‌هایازموقعیتسایهبهدستداده‬       ‫هستم یک ساعتی در جایی دارم‬             ‫حمایت هنرمندان دیگران از مردم‬                 ‫جای دیگری زندگی کنند!»‬
‫وقت نگفت ‌هام زنده باد حزب فلان‪ .‬من‬    ‫سرودی می‌خواند‪ .‬بهار غ ‌مانگیزی است‬     ‫است‪ .‬او می‌گوید‪« :‬سایه می‌کوشد بین‬     ‫نفس می‌کشم که شما دارید نفس‬            ‫معترض نیز برآشفته می‌شود و خود را‬     ‫جدیدترین واکنش به حر ‌فهای‬
‫اید‌ههایی را که خیال می‌کنم اید‌ههای‬   ‫که چون خود ما دل و جانی در خون‬          ‫یوش و تبریز کشورکی مستقل بنا کند‪،‬‬      ‫می‌کشید و اینجا حضور دارم‪ ،‬الان‬        ‫موظف می‌داند که علیه آنها حرف بزند‪.‬‬   ‫لیلا حاتمی درباره معترضان در ایران‬
‫بشری است ستایش کرد‌هام‪ .‬آزادی را‪،‬‬      ‫کشیده دارد‪ .‬این بهار را در گزین ‌ههای‬   ‫که هیئت حاکمه آن تبریزی است!»‬          ‫من را به عنوان آدمی می‌دانند که‬        ‫این بازیگر سینما و تلویزیون که‬        ‫در شصت و هشتمین جشنواره فیلم‬
‫عدالت را و این که من به چه سازمان‬                                              ‫سایه خود درباره آن تبریزی که‬           ‫وابسته به نظام هستم‪ .‬الان دلشان‬        ‫بیش از ‪ ۵‬سال است که در هیچ پروژه‬      ‫برلین (‪ ۱۵‬تا ‪ ۲۵‬فوریه ‪ )۲۰۱۸‬از‬
‫و حزب و گروه و طرز فکر و فلسف ‌های‬                                             ‫شهریار باشد با شیفتگی بسیار حرف‬        ‫می‌خواهد که من بروم و مشکلاتشان‬        ‫هنری به بازی گرفته نشده اما درباره‬    ‫سوی پروانه معصومی بازیگر قدیمی‬
                                                                               ‫می‌زند‪« :‬شعرش را دوست داشتم‪.‬‬           ‫را حل کنم می‌گویند که شما به اصل‬       ‫موضوعات مختلف همواره پای ثابت‬         ‫سینما و تلویزیون ابراز شده است‪.‬‬
        ‫اعتقاد دارم تصور شماست‪».‬‬                                               ‫فوران عاطفه در شعر و قدرت بیان و‬       ‫کار مراجعه کردید و می‌توانستید یک‬      ‫مصاحب ‌ههاست‪ ،‬خطاب به لیلا حاتمی‬      ‫او با انتقاد از حاتمی‪ ،‬حر ‌فهای او‬
‫«هنر با هیچ دستور فرمایشی به‬                                                   ‫انتقال آن‪ ،‬شهریار را از شاعران دیگر‬                                           ‫گفته است «خانم حاتمی‪ ،‬شما برای‬        ‫را «کوچک کردن ایران» دانسته و‬
‫وجود نمی‌آید و از درون هنرمند بیرون‬                                                                                       ‫سری مشکلاتمان را حل کنید‪».‬‬         ‫فیلم «خوک» رفت ‌هاید؛ به این چیزها‬    ‫خطاب به او گفته مگر در کشورهای‬
                                                                                                 ‫متمایز می‌کرد‪».‬‬      ‫معصومی همچنین گفته بود که‬              ‫چه کاری دارید؟ چرا سعی می‌کنید‬        ‫دیگر اعتراض را با بوسه جواب‬
                                                                               ‫و اما تاثیر آن مرد برخاسته از یوش‬      ‫«بعد از انقلاب اسلامی به اختیار‬        ‫در هر چیزی دخالت کنید؟ من که‬
                                                                               ‫نیز تاثیر کارساز خود را داشته است‪:‬‬     ‫خودم حجاب را برگزیدم و مفتخرم‬          ‫از این کار ایشان خوشم نیامد‪ .‬کاش‬                             ‫می‌دهند؟!‬
                                                                               ‫«نیما محبوب همه ما بود‪ ،‬در شعرش‬        ‫که به عنوان یک بانوی محجبه در‬
                                                                               ‫دریچه های تاز‌های به روی دنیا و‬
                                                                               ‫زندگی گشوده بود و ما با احترام و‬                  ‫جامعه زندگی می‌کنم‪».‬‬

‫از چپ به راست‪ :‬فریدون مشیرى‪ ،‬فروغ فرخزاد‪،‬هوشنگ ابتهاج‪ ،‬نادر‬                             ‫اعجاب نگاهش می‌کردیم‪».‬‬        ‫رخشان بنى اعتماد‪« :‬کارستان» را در بى بى سى‬
‫نادرپور‪ ،‬محمد قاضى‪ ،‬لعبت والا‪ ،‬سیمین بهبهانى و منصوره نادرپور‬                  ‫سایه زیر تاثیر هر دو می‌ماند‪ .‬فوران‬       ‫پخش م ‌ىکنیم اگر تلویزیون نشان ندهد‬
                                                                               ‫عاطفه و قدرت بیان آن را با تصویرهای‬
‫می‌زند‪ .‬البته درون هنرمند هم ترکیبی‬    ‫شعری پس از انقلاب اسلامی نیز انتشار‬     ‫تاز‌های که از دریچ ‌ههای تازه می‌بیند‬        ‫رخشان بنى اعتماد‬                 ‫میرطهماسب طراحى صورت گرفت‪.‬‬            ‫رخشان بنى اعتماد فیلمساز و‬
‫است از وجود خود او و بازتاب محیط‬       ‫داد‌هاند و در بسیاری از نشریات باز‬      ‫تلفیق می‌کند و همان کشورک مستقل‬                                               ‫هر چند که آن طراحى هم با دست‬          ‫کارگردان معروف از ب ‌ىتوجهى‬
‫خارجی در او‪ .‬اگر هنر را انعکاس درون‬    ‫تابیده است‪ .‬بس که وص ‌فالحال امروز‬      ‫مورد اشاره «امید» را می‌سازد که به‬          ‫مشکل خود ما و تفکر ما باشد‪.‬‬                                             ‫مسئولان مراکز علمى ‌و تلویزیون‬
‫هنرمند بدانیم دیگر مسئله هنر برای‬                                              ‫زودی خودش نیز سرپرست هیئت‬              ‫وى یادآور شد اگر تلویزیون از‬                         ‫خالى یک جنون بود‪.‬‬       ‫جمهورى اسلامى ‌به مجموعه‬
‫هنر و هنر متعهد منتفی می‌شود‪ .‬تعهد‬                         ‫جامعه ماست‪.‬‬         ‫حاکمه آن می‌شود‪ .‬از سا ‌لهای نیمه‬      ‫نمایش این مجموعه طفره برود به‬          ‫او افزود تلویزیون باید با پخش‬         ‫سینمایى «کارستان» انتقاد کرده و‬
‫به این معناست که من بیرون از وجود‬      ‫راستش را بخواهید بیشتر به زمان ما‬       ‫اول دهه سی‪ ،‬شاعری چهره می‌گشاید‬        ‫جد م ‌ىگویم به هر شبک ‌هاى که آن‬       ‫این فیل ‌مها اعتبار به دست آورد‪.‬‬      ‫گفته است اگر تلویزیون این سریال‬
‫خودم چیزی را قبول کرده باشم که‬         ‫می‌خورد تا پنجاه سال پیش و باز چه‬       ‫که استقلال دارد و تغزل را پشتوانه‬      ‫را بخواهد م ‌ىدهم‪ .‬اگر اینجا نمایش‬     ‫دانشگا‌هها براى نمایش آن اقدام‬        ‫را پخش نکند آن را در شبکه بى بى‬
‫بیان کنم ولی اگر آن چه مورد قبول‬       ‫بسا با پنجاه سال بعد حتی سازگاری‬        ‫نوگرایی‌های خود ساخته است‪ .‬تغزلی‬       ‫ندهند در بى بى سى پخش م ‌ىکنم‪.‬‬         ‫کنند‪ .‬من معتقدم کارستان یک نیاز‬
‫من و در تعهد من هست‪ ،‬باورهای‬           ‫بیشتری هم پیدا کند‪ .‬چه می‌دانیم؟ اگر‬                                           ‫پاىهرمسئل ‌هاىهمبابتآنم ‌ىایستم‪.‬‬       ‫است‪ .‬فکر ما بزرگ بود‪ ٢۶ .‬فیلم را در‬                  ‫سى نشان م ‌ىدهیم‪.‬‬
‫وجودی من باشد دیگر مسئل ‌های به نام‬    ‫چه شاعر در پایان این امید را به خود‬                    ‫روان چون زلال آب‪.‬‬                                              ‫ذهن داشتیم که الان ‪ ۶‬فیلم ساخته‬       ‫روز شنبه این هفته جلس ‌هاى با‬
                                       ‫می‌دهد که‪« :‬دگر بارت چو بینم‪ ،‬شاد‬       ‫«نشود فاش کسی آن چه میان من و‬                                                                                       ‫حضور تهی ‌هکننده و دست اندرکاران‬
            ‫تعهد مطرح نمی‌شود‪».‬‬        ‫بینم‪ /‬سرت سبز و دلت آباد بینم‪ /‬ولی‬      ‫توست‪ /‬تا اشارات نظر نامه رسان من و‬                                                                   ‫شده است‪.‬‬       ‫مجموعه «کارستان» در خانه سینما‬
‫«بیان هنری اگر غیر واقعی و غیر‬         ‫پنجاه سال گذشته و ما هنوز سبزی و‬        ‫توست‪ /‬گوش کن با لب خاموش سخن‬                                                  ‫او اضافه کرد پروژه کارستان تنها‬       ‫در تهران برپا بود‪ .‬رخشان بنى اعتماد‬
‫صمیمی باشد فورا لو می‌رود‪ .‬فورا‬                                                ‫می‌گویم‪ /‬پاسخم گو به نگاهی که زبان‬                                            ‫ساخت فیلم نبود‪ ،‬به دنبال برنام ‌ههاى‬  ‫در آغاز برنامه گفت‪« :‬کارستان»‬
‫معلوم می‌شود که جعلی‪ ،‬فرمایشی‬               ‫آبادی به بهاران خود ندید‌هایم‪».‬‬                                                                                  ‫دیگر آن هستیم از جمله دو کتاب‬         ‫تلاشى است براى آنکه نخواهیم باور‬
‫و یا ساختگی است‪ .‬من هیچ وقت به‬         ‫باری شعر سایه از اینجاست که‬                                 ‫من و توست»‬                                                ‫عکس که جغرافیایى از سرزمین‬            ‫کنیم در این مملکت قرار نیست کار‬
‫هنر متعهد به این شکل نگاه نکرد‌هام‪:‬‬    ‫شعر همیشه می‌شود و به قول محمد‬          ‫و یا‪«:‬شب آمد و دل تنگم هوای خانه‬                                              ‫ماست و در نظر داریم از محتویات‬        ‫درست و سخت انجام شود و اگر این‬
‫«هرچه گفت ‌هام جملگی از عشق‬            ‫رضا شفیعی کدکنی مانند کاغذ زر‬           ‫گرفت‪ /‬دوباره گریه بی طاقتم بهانه‬                                              ‫تحقیقات علمى‌و تخصصى ‪ ٢٠‬کتاب‬          ‫مملکت برپاست به همین جنو ‌نهاى‬
‫خاست‪ /‬جز حدیث عشق گفتن دل‬              ‫در میان عاشقان شعر فصیح فارسی‬           ‫گرفت‪ /‬نشاط زمزمه زاری شد و به شعر‬                                             ‫کوچک درباره ارزش و اهمیت کار‬          ‫این چنینى است که سرخورده‬
                                       ‫دست به دست می‌گردد و کمتر‬               ‫نشست‪ /‬صدای خنده فغان گشت و در‬                                                                                       ‫نم ‌ىشود و مسیرش را ادامه م ‌ىدهد‪.‬‬
                       ‫نخواست»‬         ‫حافظه فرهیخت ‌های است که در میان‬                                                                                                ‫براى نوجوانان چاپ شود‪.‬‬      ‫او گفت‪ :‬پروژه کارستان براى‬
‫عشق به زندگی محور اصلی همه‬             ‫شعرهایی که از روزگار ما به یاد دارد‪،‬‬                         ‫ترانه گرفت»‬                                              ‫او درباره علت عدم پخش کارستان‬         ‫من یک آرزو بود که در میانسالى‬
‫عش ‌قهای سایه است‪ .‬او زندگی را برای‬     ‫نمون ‌ههایی از شعر و غزل سایه نباشد‪.‬‬           ‫شعر سایه‪ ،‬شعر همیشه‬                                                   ‫از تلویزیون گفت چند نفر از مدیران‬     ‫عملى شد چون پیش از آن هر چه‬
‫انسان می‌خواهد‪« :‬زندگی زیباست‪،‬‬                                                 ‫رویدادهای خونبار دهه سی آن‬                                                    ‫تلویزیون فیلم را دیده بودند و هیچ‬     ‫تلاش کردم به نتیجه نرسید تا آنکه‬
‫ای زیبا پسند‪ /‬زند‌هاندیشان به زیبایی‬                ‫برداشت آسمان را‬            ‫چنان توفانی در درون شاعر به پا‬                                                ‫مشکلى را در آنتن تلویزیون سراغ‬        ‫چند سال پیش به همت مصطفى‬
‫رسند‪ /‬آن چنان زیباست این بی‬            ‫نادر نادرپور‪ ،‬یار دیرین او‪ ،‬سایه را در‬  ‫می‌کند که تصمیم می‌گیرد عشق و‬                                                 ‫ندارم که براى پخش نکردن این‬
‫بازگشت‪ /‬کز برایش می‌توان از جان‬        ‫تقلید غزل قدمایی استادی کم مانند‬        ‫غزل را به کناری نهد و زبان خشم و‬                                              ‫فیل ‌مها وجود داشته باشد مگر آنکه‬
                                       ‫و در سرودن اشعار نیمایی آفرینند‌های‬     ‫خروش خلایق شود‪ .‬در شعر کاروان از‬
                         ‫گذشت»‬         ‫نیرومند توصیف می‌کند و بعد قطعه‬         ‫دلدار می‌خواهد که دیگر در گوشش‬
                                                                               ‫افسانه دلداگی نخواند و از او نیز‬
                                                                               ‫ترانه شوریدگی نخواهد‪ .‬اینک زمان‬
                                                                               ‫پیوستن به کاروان یاران هم نبرد است‪.‬‬
                                                                               ‫روزی باز خواهد گشت که آفتاب از‬

                                                                                 ‫وبسایت کیهان لندن به زبان انگلیسی‬
   1   2   3   4   5   6   7   8   9   10