Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۷۸ (دوره جديد
P. 12

‫خود بر جای گذاشت که بنا بر شرایط‬      ‫داریوشهمایونروزنام ‌هنگاریبرجسته‪،‬‬                                                                    ‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪1644‬‬
                                        ‫موجود در خاورمیانه‪ ،‬بسیاری از آنها‬    ‫نظری ‌هپردازی جستجوگر و نوجو‪ ،‬و‬                                                                      ‫جمعه ‪ 23‬تا پنجشنبه‪ 29‬شهریورماه ‪1397‬خورشیدی‬
                                        ‫همچنان معتبرند و گویی همین امروز‬      ‫سیاستمداری مل ‌یگرا و میه ‌ندوست‬
                                        ‫نگاشته شده‌اند‪ .‬مقالات قدیم ‌یوی‬      ‫بود که بر نقش موثر ایران در مناسبات‬    ‫دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران (‪)86‬‬
                                        ‫در ده ‌ههای سی تا پنجاه خورشیدی‬
                                        ‫همچنین بازتاب مستند موقعیت‬                 ‫منطق ‌های و جهانی آگاهی داشت‪.‬‬                                           ‫( کیهان لندن شماره ‪) 1267‬‬
                                        ‫سیاسی و اجتماعی ایران هستند‪.‬‬          ‫وی سال‌های طولانی در روزنام ‌ههای‬
     ‫داریوش همایون‬                      ‫از همین رو ما به بازنشر گلچینی از‬     ‫معتبر ایران قلم زد و از بنیانگذاران‬            ‫احمد احـرار‬                   ‫شکایت کردند که مدتی است در‬             ‫دیدارها و مذاکرات فرستادگان‬
                                        ‫آثار داریوش همایون می‌پردازیم که‬      ‫اصلی روزنامه‌ی «آیندگان» بود‬           ‫داد‌هاند به سمت فرماندهی کل قوای‬      ‫مذاکرات طرفین (ایران و شوروی)‬          ‫جنگل به مسکو‪ ،‬نتیج ‌های را که انتظار‬
‫(‪۵‬مهر‪،۱۳۰۷‬تهران‪۸-‬بهمن‪،۱۳۸۹‬ژنو)‬          ‫در سال‌های تبعید پس از انقلاب ‪۵۷‬‬      ‫که صفح ‌ه‌ای نوین در تاریخچه‌ی‬         ‫مازندران و طهران انتخاب فرموده و‬      ‫وقفه حاصل شده است و هیچ معلوم‬          ‫داشتند عاید نکرد اما هیأت اعزامی‬
                                        ‫با کیهان لندن نیز همکاری نزدیک‬        ‫روزنامه‌نگاری ایران گشود‪.‬همایون‬        ‫مقرر م ‌یداریم که مشارالیه با تمام‬    ‫نیست که دنبالۀ این مذاکرات کی‬          ‫ب ‌هریاست مشاورالممالک توفیق یافت‬
                                        ‫داشت‪ .‬مقالاتی که در این ستون‬          ‫مهارت روزنامه‌نگاری و تسلط خود‬         ‫وسایل و تجهیزات لازمه‪ ،‬همراه قوای‬     ‫گرفته خواهد شد و کی خاتمه خواهد‬        ‫پای ‌ههای روابط ایران و شوروی را بر‬
                                        ‫م ‌یخوانید‪ ،‬از آرشیو کیهان لندن‬       ‫بر زبان فارسی را با ایده‌های سیاسی‬     ‫ابوابجمعی خود به صفحات مازندران‬       ‫یافت‪ .‬لنین وعده داد که مذاکرات‬         ‫مبنای احترام متقابل و رعایت حقوق‬
                                                                              ‫خویش در هم آمیخت و از دهه‌ی ‪۳۰‬‬         ‫عزیمت کرده متجاسران را طبق‬
                                                            ‫انتخاب شد‌هاند‪.‬‬   ‫خورشیدی به این سو‪ ،‬نوشته‌هایی از‬       ‫دستورات همایونی ما در اسرع اوقات‬         ‫عنقریب از سر گرفته خواهد شد‪.‬‬                  ‫و حدود یکدیگر بنا نهد‪.‬‬
                                                                                                                     ‫تنبیه نماید و بدین وسیله مراتب‬        ‫در این موقع آقای مشاورالممالک‬          ‫حمید سیاح که از اعضای هیأت‬
‫سايه دراز جنگی ديگر‬                                                                                                  ‫شایستگی خود را بیش از پیش علنی‬        ‫زمینۀ صحبت را عوض کرد و از رئیس‬        ‫نمایندگی ایران بود‪ ،‬در خاطرات خود‬
                                                                                                                     ‫و خاطر خطیر ما را با ابراز لیاقت خود‬  ‫حکومت شوروی پرسید آتیۀ دنیا را‬         ‫به دیدار با لنین اشاره م ‌یکند‪« :‬من‬
‫کیهان لندن شماره ‪ 7 - 1162‬تیر ماه ‪1386‬‬                                                                                                                                                            ‫از کاراخان ـ قائم مقام چیچرین وزیر‬
                                                                                                                             ‫مشعوف و خرسند سازد‪»...‬‬                         ‫چگونه م ‌یبینند‪.‬‬      ‫امور خارجه ـ خواهش کرده بودم‬
‫دريافتند مربی عراقی شان شان‬             ‫دنبال م ‌یکند که خود م ‌یتواند بخشی‬   ‫هنگامی که واژه جنگ در صور ‌تها‬         ‫همزمان‪ ،‬هیأت وزیران نیز مقرراتی‬       ‫لنین جواب داد‪ :‬آقای سفیر کبیر‪،‬‬         ‫ترتیبی بدهد که ما لنین را ملاقات‬
‫کاتوليک است او را به سنگباران‬           ‫از ديپلماسی جنگ شود‪ ،‬ولی گزيدار‬       ‫و فرص ‌تها و مناسب ‌تهای گوناگون و‬     ‫شامل ‪ 18‬ماده ب ‌هتصویب رساند که‬       ‫آسود‌هخاطر باشید‪ .‬هیچ گونه خطری‬        ‫کنیم‪ ...‬در اواسط ماه دسامبر بود که‬
                                        ‫‪‌option‬های آمريکا رو به کاستی‬         ‫روزافزون بکار برده م ‌یشود نم ‌یتوان‬   ‫بر اساس آن در تمام نقاط مازندران‬      ‫ما را تهدید نم ‌یکند‪ .‬بورژوازی با عقد‬  ‫کاراخان تلفن کرد و اطلاع داد که‬
                       ‫کشتند‪).‬‬          ‫است‪ .‬گفتگ ‌وهای بی نتيجه که بيشتر‬     ‫انديشناک نشد‪ .‬در دو ماهه سفری‬          ‫و خطوط و نواحی مربوطه تا دماوند‪،‬‬      ‫قرارداد ورسای حکم قتل خودش‬             ‫رفیق لنین فردا ساعت ده صبح به‬
‫در افغانستان واپسماندگی هراس‬            ‫به کار وقت خريدن برای جمهوری‬          ‫که از خاور تا باختر و جنوب تا شمال‬     ‫حکومت نظامی برقرار و قوانین زمان‬      ‫را صادر کرده است‪ .‬شما به‌زودی‬          ‫سفیر کبیر فو ‌قالعاده ایران و اعضای‬
‫انگيز يک جامعه ايلياتی و مذهب زده‬       ‫اسلامی م ‌یآيد در عين حال م ‌یتواند‬   ‫باختری آمريکا را دربر گرفت‪ ،‬فضای‬                                             ‫خواهید دید یک عده از همین دول‬          ‫هیأت وی وقت ملاقات داده است‪.‬‬
‫و سراسر پيچيده در اقتصاد ترياک را‬                                             ‫جنگ حضوری در گفتار و نوشتار‬                   ‫جنگ ب ‌هاجرا گذارده م ‌یشد‪.‬‬    ‫بورژوا دامن ما را برای اخذ کمک‬         ‫سر ساعت مقرر‪ ،‬رئیس تشریفات‬
‫بدبختی همسايگی با پاکستان‪ ،‬که‬              ‫جنگ را پذيرفتنی تر جلوه دهد‪.‬‬       ‫داشت که نم ‌یشد از آن به آسودگی‬        ‫مرحلۀ اول عملیات با موفقیت‬            ‫خواهند چسبید‪ .‬سرشت سرمای ‌هداری‬        ‫وزارت خارجه به محل اقامت آقای‬
‫خود لانه القاعده شده است کامل‬           ‫رژيم اسلامی در سوء تفاهم خود از‬       ‫گذشت‪ .‬در هر اشاره‌ای به عراق‬           ‫ب ‌هانجام رسید و خبر آن در روزنامۀ‬    ‫چنان است که دوستان دیروز را به‬         ‫مشاورالممالک آمد و معظم‌له را‬
‫می‌کند‪ .‬پاکستان نه می‌تواند و نه‬        ‫ناتوانی آمريکا و دست گشاده خودش‪،‬‬      ‫و جمهوری اسلامی‪ ،‬حزب الله و‬            ‫ایران (چهارشنبه ششم مرداد ‪)1299‬‬       ‫دشمنان فردا تبدیل م ‌یکند‪ .‬همین‬        ‫به‌اتفاق من و آقای نورزاد به کاخ‬
‫م ‌یخواهد دست از افغانستان بردارد‬       ‫سياست تا لبه پرتگاه را برگزيده است‪.‬‬   ‫جمهوری اسلامی‪ ،‬طالبان و جمهوری‬         ‫انعکاس یافت‪« :‬مطابق راپرت‌های‬         ‫دولتهای متفق که جنگ را برد‌هاند‬        ‫کرملین هدایت کرد‪ .‬دو سرباز مسلح‬
‫و آمريکائيان در کار هردو فروماند‌هاند‪.‬‬  ‫به اميد گرفتن پشتيبانی روسيه‬          ‫اسلامی‪ ،‬حماس و جمهوری اسلامی‪،‬‬          ‫واصل‌شده از شمال‪ ،‬قوای اعزامی‬         ‫منافعی دارند که در آتی ‌های نزدیک‬      ‫از آپارتمان اختصاصی لنین ـ که‬
‫ارتش پاکستان که تنها نهادی است‬          ‫و چين‪ ،‬ترساندن اروپا‪ ،‬و ازميدان‬       ‫و بمب اتمی و جمهوری اسلامی‪،‬‬            ‫دولت روز دوشنبه چهارم مرداد وارد‬      ‫به اصطکاک میان خود آنها منجر‬           ‫محل کارش بود ـ حراست م ‌یکردند‪.‬‬
‫که در آن کشور کار م ‌یکند از بيم‬        ‫بدرکردن آمريکای دست و پا بسته‪،‬‬                                               ‫مشهدسر (بابلسر) شده است‪ .‬تمام‬                                                ‫آنها پس از کسب دستور از مقامات‬
‫آنکه آمريکائيان يکبار ديگر مانند‬        ‫هرچه تندتر م ‌یتازد‪ .‬به يک دست‬             ‫جنگ سرانجام راهی م ‌یيافت‪.‬‬        ‫نقاط مازندران در حال حاضر در‬                               ‫خواهد شد‪.‬‬         ‫بالاتر اجازۀ عبور به ما دادند‪ .‬پس از‬
‫‪ 1990‬و بيرون رفتن نير‌وهای شوروی‬        ‫نفوذ خود را در لبنان و فلسطين‬         ‫پيچيدگ ‌یها و پيام ‌دهای درگيری‬        ‫تصرف قوای دولتی است‪ .‬متجاسرین‬         ‫صحب ‌تهای ما با لنین ختم شد‬            ‫امضای دفتر یادبود و گذشتن از اطاقی‬
‫از افغانستان آن را رها نکنند طالبان‬     ‫افزايش م ‌یدهد تا جبهه آمريکا را‬      ‫خطرناک با جمهوری اسلامی بر‬             ‫بکلی از صفحات مازندران و استرآباد‬     ‫و به همان ترتیب که آمده بودیم به‬       ‫که قریب ده ماشی ‌ننویس زن در آن‬
‫را برای آينده نگه م ‌یدارد‪ .‬گذشته از‬    ‫ضعيف کند‪ ،‬به دست ديگر در عراق‬         ‫آمريکائيان پوشيده نيست‪ .‬گذشته از‬       ‫رانده شده و اغلبشان فراری یا متواری‬   ‫سفارت بازگشتیم تا ببینیم مذاکرات‬       ‫مشغول کار بودند‪ ،‬و سپس عبور از‬
‫اينکه سرزمي ‌نهای مرزی با افغانستان‬     ‫و افغانستان به هر که م ‌یتواند کمک‬    ‫آن و بيش از همه عامل عر اق است‬                                                ‫رسمی کی از سر گرفته م ‌یشود‪»...‬‬       ‫اطاق کوچکتری که در آن بانویی‬
                                                                                                                           ‫علیقلی مشاورالممالک‬             ‫در همان زمان که مذاکرات هیأت‬           ‫پشت میز تحریر نشسته بود و ظاهرش‬
                                                                                                                                                                                                  ‫نشان م ‌یداد منشی مخصوص لنین‬
                                                                                                                                                                     ‫حمید سیاح‬                    ‫است‪ ،‬سرانجام وارد دفتر کار لنین‬
                                                                                                                                                                                                  ‫شدیم‪ .‬رهبر بزرگ شوروی فوراً از‬
                                                                                                                                                                                                  ‫پشت میز کارش برخاست‪ ،‬ب ‌هاستقبال‬
                                                                                                                                                                                                  ‫مشاورالممالک آمد و اولین سؤالش از‬
                                                                                                                                                                                                  ‫ایشان این بود که چه زبانی را برای‬
                                                                                                                                                                                                  ‫مکالمه ترجیح می‌دهند؛ روسی‪،‬‬
                                                                                                                                                                                                  ‫فرانسه‪ ،‬انگلیسی یا آلمانی؟ چون لنین‬
                                                                                                                                                                                                  ‫به تمام این زبانها آشنا بود و با آنها‬
                                                                                                                                                                                                  ‫مکالمه م ‌یکرد‪ .‬آقای مشاورالممالک‬
                                                                                                                                                                                                  ‫زبان فرانسه را انتخاب نمودند‪ .‬لنین‬
                                                                                                                                                                                                  ‫ب ‌هزبان فرانسه خیلی سلیس به سفیر‬
                                                                                                                                                                                                  ‫کبیر ایران خیر مقدم گفت و چون در‬
                                                                                                                                                                                                  ‫اطاق دو صندلی بیشتر وجود نداشت‬
                                                                                                                                                                                                  ‫خودش به اطاق ماشی ‌ننوی ‌سها رفت‬
                                                                                                                                                                                                  ‫تا دو صندلی اضافی برای من و آقای‬

‫هيچگاه در کنترل حکومت مرکزی‬             ‫می‌رساند تا آمريکائيان را‪ ،‬بويژه‪،‬‬     ‫که دست و پای آنان را بسته است ـ‬                                              ‫لنین در دفتر کارش‬
                       ‫نبود‌هاند‪.‬‬       ‫بکشند و در همان حال بر ظرفيت‬          ‫چنانکه چهار دهه پيش و ويتنام را‬
                                        ‫فرآوری اورانيوم خود می‌افزايد تا‬      ‫به ياد م ‌یآورد‪ .‬آنها م ‌یدانند که در‬  ‫هستند‪ .‬آخرین راپرت رسیده حاکی‬         ‫اعزامی ایران در مسکو ادامه داشت‪،‬‬       ‫نورزاد بیاورد ولی من نگذاشتم او‬
‫جمهوری اسلامی در لبنان به سد‬            ‫جهانيان را با عمل انجام شده روبه‬      ‫گرماگرم جنگی که کمابيش همه‬             ‫است که جناب سردار استاروسلسکی‬         ‫دولت مشیرالدوله نیروی قزاق را به‬       ‫ب ‌هتنهایی متحمل این زحمت گردد‬
‫عربستان سعودی خورد و فعلا متوقف‬         ‫رو سازد‪ .‬يک اشکالش آن است که‬          ‫آمريکائيان را از حکومتشان بيزار کرده‬   ‫رئیس قزاقخانه و فرماندۀ کل قوای‬       ‫فرماندهی سردار استاروسلسکی روانۀ‬       ‫و در آوردن صندل ‌یها کمکش کردم‪.‬‬
‫شده ولی در فلسطين توانسته است‬           ‫آمريکای به تنگ آمده‪ ،‬دست و‬            ‫به دشواری م ‌یتوانند جنگ ديگری به‬      ‫دفاعی وارد بارفروش (بابل) شده و‬       ‫شمال کرد‪ .‬این نیرو وظیفه داشت‬          ‫از سادگی آن اطاق که محل کار‬
‫يک جمهوری اسلامی کوچک در‬                ‫پابسته نخواهد بود و م ‌یتواند ايران‬   ‫راه اندازند‪ .‬آنها همچنين م ‌یدانند که‬  ‫وسایل آسایش اهالی را از هر حیث‬        ‫ابتدا مازندران را از غائله برهاند و‬    ‫بزرگترین سیاستمدار انقلابی قرن‬
‫فاصله پنج دقيقه اسرائيل برپا سازد‪.‬‬      ‫را‪ ،‬چنانکه امروز م ‌یشناسيم‪ ،‬همراه‬    ‫پيام ‌دهای انفجاری در ايران م ‌یتواند‬  ‫فراهم کرده است‪ .‬بنا به همین گزارش‬     ‫سپس به‌سراغ «متجاسرین» در‬              ‫بود هرچه بگویم و بنویسم کم گفته‬
‫د‌هها هزار موشکی که رهبران رژيم از‬      ‫رژيم آخوندی نابود کند‪ .‬اشکال‬          ‫عراق را از خاط ‌رها ببرد‪ .‬بازايستادن‬   ‫که از ساری مخابره شده قوای دولتی‬                                             ‫و کم نوشت ‌هام‪ .‬در سرتاسر اطاق به‬
‫آن دم م ‌یزنند دير يا زود در جنوب‬       ‫ديگرش اين است که در جمهوری‬            ‫صادرات نفت از خليج فارس و بالا‬         ‫همه جا موفق و منصور بوده و اهالی‬                           ‫گیلان برود‪.‬‬       ‫غیر از میز تحریر سادۀ لنین‪ ،‬و آن‬
‫لبنان و نوار غزه واقعيتی خواهد بود‪.‬‬     ‫اسلامی به اندازه آمريکا بح ‌ثهای‬      ‫گرفتن دراماتيک تروريسم در هرجا‪،‬‬        ‫شهرهای پس‌گرفته‌شده در نهایت‬          ‫فرمان همایونی در ‪ 28‬تیرماه‬             ‫دو صندلی (برای جلوس مهمانان) و‬
‫سلا ‌حهای پيشرفته و دلا‌رهای نفتی‬       ‫جدی در اين باره صورت نم ‌یگيرد و‬      ‫‪ leit motif‬يا درونمايه تکرار شوندۀ‬     ‫آسودگی مجدداً مشغول کسب و کار‬         ‫‪( 1299‬نوزدهم ژوئیه ‪ )1920‬از‬            ‫یک قفسه محتوی چند کتاب‪ ،‬چیز‬
‫جمهوری اسلامی‪ ،‬اسرائيل را از دو‬         ‫رژيم به خوبی م ‌یتواند خود را از لبه‬  ‫هر گفتگوئی از جنگ است که با‬                                                  ‫سوی «سلطان احمدشاه قاجار‬               ‫دیگری دیده نمی‌شد‪ .‬من پهلوی‬
‫سو با مخاطراتی روبرو خواهد کرد‬          ‫پرتگاه به زير اندازد‪ .‬اشکال بزرگ تر‬   ‫اينهمه هر روز گو ‌شها بيشتر به آن‬                            ‫شد‌هاند‪»...‬‬     ‫شاهنشاه کل ممالک ایران» چنین‬           ‫لنین نشستم و آقای مشاورالممالک‬
‫که برای نخستين بار دورنمای تهديد‬        ‫آن است که آخون ‌دها بيشتر به آنچه‬                                            ‫استاروسلسکی شبانگاه دوازدهم‬
‫آشکار يک تلافی اتمی را تصور پذير‬        ‫م ‌یتوانند با آمريکا و اسرائيل بکنند‬               ‫عادت داده م ‌یشوند‪.‬‬       ‫مرداد به تهران بازگشت و روزنامۀ‬                        ‫مقرر م ‌یداشت‪:‬‬                  ‫در صندلی مقابل ایشان‪.‬‬
‫م ‌یسازد‪ .‬اسرائيليان اگر با يک جنگ‬      ‫م ‌یانديشند نه آنچه آمريکا برای آنها‬  ‫حتی آن بخ ‌شهائی از حکومت يا‬           ‫ایران در شمارۀ هفدهم مرداد خبر‬        ‫«از آنجا که حفظ انتظامات داخلی‬         ‫لنین در حال نشسته آدم بلندقدی‬
‫موشکی ويرانگر روبرو شوند برای‬           ‫و ايران در زرادخانه بزرگترين قدرتی‬    ‫گرو‌ههای با نفوذ آمريکا که طر ‌حهائی‬   ‫داد‪ ...« :‬ب ‌هپاس قدردانی از زحمات و‬  ‫کشور و تأمین آسایش عمومی‪،‬‬              ‫به‌نظر میرسید ولی به‌محض آن که‬
‫درهم کوبيدن حزب الله و حماس تا‬          ‫که تاريخ به خود ديده است دارد‪ .‬در‬     ‫برای مناطق مرزی در خاور و باختر‬        ‫مساعی سردار استاروسلسلکی در رفع‬       ‫اولین منظور مقدس شاهانۀ ماست‪،‬‬          ‫از جایش برمی‌خاست انسان می‌دید‬
                                        ‫حسا ‌بهای سران رژيم اسلامی جای‬        ‫ايران دارند و دلگرمی‌هائی به عناصر‬     ‫غائله مازندران و شهرهای ساحل بحر‬      ‫نظر به این که بعضی از اتباع دولت‬       ‫که قدی کوتاه دارد‪ .‬پیشانی بلندی‬
             ‫هر جا خواهند رفت‪.‬‬          ‫تلافی‪ ،‬بزرگتر از آسي ‌بهائی است که‬    ‫معينی در ميان پاره‌ای اقوام ايرانی‬     ‫خزر‪ ،‬روز گذشته هنگامی که مشارالیه‬     ‫عل ّیه ایران ب ‌هاسامی مختلف در مقام‬   ‫داشت‪ .‬موهای سرش بور بود و‬
‫در جبهه داخلی آمريکا گو ‌شهای‬                                                 ‫برای تغيير جغرافيای ايران م ‌یدهند‬     ‫برای عرض راپرت‌های نظامی‬              ‫اقداماتی برآمد‌هاند که مخالف اصول‬      ‫موقع حرف زدن چشمان خود‬
‫رژيم م ‌یتوانند صد‌اهائی را که دوست‬                 ‫به ايران خواهد خورد‪.‬‬      ‫می‌دانند که تکه پاره کردن ايران‪،‬‬       ‫به‌حضور مقدس ملوکانه شرفیاب‬           ‫اسلامی‪ ،‬مغایر با قانون اساسی و مخ ّل‬   ‫را زل و دقیق به چهرۀ مخاطب‬
‫دارند به فراوانی بشنوند‪ .‬خستگی از‬       ‫دلخوشی‌هائی مانند امداد غيبی‬          ‫در بهترين صورتش برای منافع‬             ‫شده بود‪ ،‬اعلیحضرت همایونی یک‬          ‫نظم عمومی است و دفع این اشخاص‬          ‫می‌دوخت‪ .‬انگشتانش کوتاه و بسیار‬
‫جنگ عراق‪ ،‬پشيمانی از آنچه در چهار‬       ‫و کشور امام زمان و نگرش کربلائی‬       ‫خود آمريکا نيز‪ ،‬شمشيری دو دم‬           ‫قبضه شمشیر مک ّلل به الماس‪ ،‬از‬        ‫از اه ّم وظایف دولت است لذا جناب‬
‫سال گذشته برسر خود و آن کشور‬            ‫به زندگی‪ ،‬در بسياری از سران رژيم‬      ‫است و نه تنها ايران و عراق را به‬       ‫شمشیرهایناصرالدی ‌نشاهی‪،‬ازخزانه‬       ‫جلالت‌مآب سردار استاروسلسکی‬                               ‫کلفت بودند‪.‬‬
‫و منطقه آورده اند‪ ،‬همه جا هست‪ .‬از‬       ‫انقلابی‪ ،‬و سلسله‌ای از کامياب ‌یهای‬   ‫کام جنگی همانند اسپانيای ‪1936‬‬          ‫خواسته به دست مبارک به ایشان‬          ‫رئیس کل قزاقخانه را که از صاحب‬         ‫صحبت‌ها و تعارفات مقدماتی‬
‫هر سو درپی يافتن راهی برای بيرون‬        ‫خارجی‪ ،‬براحساس اطمينان نادرست‬         ‫خواهد انداخت بلکه چندين جامعه‬                                                ‫منصبان لایق ما هستند و همیشه در‬        ‫چند ا ن طو ل نکشید ‪ .‬آ قا ی‬
‫کشيدن خود از گلزار هستند‪ .‬هيچ‬           ‫آنان افزوده است‪ .‬در عراق رنج‌های‬      ‫ـ دولت وامانده ‪ failed state‬بر‬                         ‫مرحمت فرمودند‪.‬‬        ‫انجام وظایف مرجوعه امتحانات لازم را‬    ‫مشاورالممالک سر صحبت را باز و‬
‫کس نمی‌خواهد عراق را به حال‬             ‫آمريکائيان پايان ندارد‪ .‬حکومت‬         ‫آن جغرافيای واماندگی که نامش‬
‫کنونی رها کند ولی همه م ‌یگويند‬         ‫عراق غرق در فساد و چند دستگی و‬        ‫خاور ميانه اسلامی است خواهد‬
‫حکومت آينده حزب دمکرات که در‬            ‫ناکارائی‪ ،‬بزرگ‌ترين مشکل آنهاست‬       ‫افزود ـ از پاکستان تا سومالی‪( .‬آنها‬
‫اين مرحله مسلم گرفته م ‌یشود در‬         ‫و کاری درباره‌اش نمی‌توانند‪ .‬مانند‬    ‫که در بيرون ايران دنبال همبستگی‬
‫سياست آمريکا دگرگونی عمده خواهد‬         ‫بسا موارد ديگر‪« ،‬بازيچه دست‬           ‫مخالفان هستند می‌بايد هشيار‬
‫داد‪ .‬بيرون از آمريکا هيچ کس بيش از‬      ‫بازيچگان خود» شده اند‪ .‬پول و‬          ‫خواب‌هائی که برای ما می‌بينند‬
‫محافل حکومتی تهران نگران نوامبر‬         ‫سلاح جمهوری اسلامی در آن‬
                                        ‫سرزمين هرکس برضد ديگری‪،‬‬                                       ‫باشند‪).‬‬
               ‫سال آينده نيست‪.‬‬          ‫همچون نفت بر آتش جنگ داخلی‬            ‫مانند بيشتر جن ‌گها اين بار نيز‬
‫اين تصوير سراسر تيرگی برای‬              ‫م ‌یريزد‪ .‬بر سرتاسر دستگاه حکومتی‬     ‫عنصری از فاتاليسم (چاره ناپذيری‬
‫حکومت آمريکا‪ ،‬بيشتر ميدان ديد‬           ‫عراق بجای سازش و همکاری و التيام‬      ‫با همه پيام ‌دهای بدش) در کار است‪.‬‬
‫سران جمهوری اسلامی را دربر‬              ‫زخم‌های گذشته به انتقام و تلافی‬       ‫گردونه رويدا ‌دها روبه پرتگاهی که‬
‫می‌گيرد و به آنان خوشبينی و‬             ‫م ‌یانديشند و هرکس کيسه خود را‬        ‫کمتر کسی از آن ب ‌یخبر است رانده‬
‫آسودگی دروغينی می‌دهد که در‬             ‫پر می‌کند‪ .‬عراقيان تصميم دارند‬        ‫م ‌یشود‪ .‬آمريکائيان دربرابر تحريکات‬
‫بزرگترين شکست خوردگان تاريخ به‬          ‫کشور خود را تا هر درجه توحش که‬        ‫هر روزه و فزاينده جمهوری اسلامی‪،‬‬
‫فراوانی ديده شده است‪ .‬اما سکه روی‬       ‫خود و حکومت همسايه خاوری‌شان‬          ‫از شکيبائی و چاره گری هردو‪،‬‬
‫ديگری نيز دارد ــ سراسر تيره برای‬       ‫بر آن قادر باشند بکشانند‪( .‬افراد‬      ‫کم م ‌یآورند‪ .‬وزارت خارجه آمريکا‬
‫ايران ــ که زمامداران اسلامی هيچ‬        ‫يک واحد پليس عراق هنگامی که‬           ‫همچنان راه مذاکره با رژيم اسلامی را‬
‫دوست ندارند؛ و همان است که به‬                                                 ‫به همراه اروپائيان و رو ‌سها و چينيان‬
‫مردم و سرنوشت ايران ارتباط م ‌یيابد‪.‬‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17