Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۸۱ (دوره جديد
P. 12
خود بر جای گذاشت که بنا بر شرایط داریوشهمایونروزنام هنگاریبرجسته، صفحه - Page 12 - 12شماره 1647
موجود در خاورمیانه ،بسیاری از آنها نظری هپردازی جستجوگر و نوجو ،و جمعه 13تا پنجشنبه 19مهرماه 1397خورشیدی
همچنان معتبرند و گویی همین امروز سیاستمداری مل یگرا و میه ندوست
نگاشته شدهاند .مقالات قدیم یوی بود که بر نقش موثر ایران در مناسبات دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران ()89
در دهههای سی تا پنجاه خورشیدی
همچنین بازتاب مستند موقعیت منطق های و جهانی آگاهی داشت. ( کیهان لندن شماره ) 1270
سیاسی و اجتماعی ایران هستند. وی سالهای طولانی در روزنام ههای
داریوش همایون از همین رو ما به بازنشر گلچینی از معتبر ایران قلم زد و از بنیانگذاران احمد احـرار « ...من با نظر برخی از ناظران هـر روز کـه بـر عمـر دولـت
آثار داریوش همایون میپردازیم که اصلی روزنامهی «آیندگان» بود سیاسی موافق نیستم که عقیده مشـیرالدوله میگذشـت اختالف
(۵مهر،۱۳۰۷تهران۸-بهمن،۱۳۸۹ژنو) در سالهای تبعید پس از انقلاب ۵۷ که صفح های نوین در تاریخچهی فعلـی و روی کار آوردن حکومتـی از دارند دولت مشیرالدوله هدفی جز نظـر بر سـر حمایت یا عـدم حمایت
با کیهان لندن نیز همکاری نزدیک روزنامهنگاری ایران گشود.همایون آن نـوع کـه وصفـش گذشـت ،بایـد این ندارد که تا حد امکان ما را بدوشد از آن بیـن نورمـن و کـرزن افزایـش
داشت .مقالاتی که در این ستون مهارت روزنامهنگاری و تسلط خود تصمیـم قطعـی خـود را بگیریـم که و سپس رهایمان کند .با دیگران نیز مییافـت .وزیـر مختـار انگلیـس
م یخوانید ،از آرشیو کیهان لندن بر زبان فارسی را با ایدههای سیاسی آیـا تشـ ّبث به ایـن اقـدام (روی کار همعقیده نیستم که م یگویند کابینۀ در تهـران معتقـد بـه ابقـای دولـت
خویش در هم آمیخت و از دههی ۳۰ آوردن وزرای مرتجـع آنگلوفیـل) مشیرالدوله ن ّیتش خوب است ولی مشـیرالدوله و حمایـت از آن بـود،
انتخاب شدهاند. خورشیدی به این سو ،نوشت ههایی از بـه هزین ههـای هنگفتـی کـه بـرای اراده و شهامت لازم را که بر اساس در حالـی کـه وزیـر امـور خارجـه از
حفـظ آنهـا در مقـام قـدرت لازم شـخص رئی سالـوزرا و نیـز اعضـای
رفتن به ژرفای جنبش مشروطه اسـت مـ یارزد یـا نـه .و آیـا بـا در معتقداتش کار کند ،ندارد. کابینـۀ وی بیـزاری نشـان مـ یداد.
نظـر گرفتـن وضـع افـکار عمومـی بـا وصـف پـارهای اشـتباهات کـه لـرد کـرزن خواسـتار آن بـود که
کیهان لندن شماره 18 - 1168مرداد ماه 1386 در انگلسـتان که مخالـف دخالتهای همیـن دولـت تاکنون مرتکب شـده قـرارداد 1919ب هموقع اجـرا گذارده
نظامـی در زمـان صلـح اسـت جـداً اسـت ،منجملـه اعتنای بیـش از حد شـود .اسـتدلال مشـیرالدوله را کـه
شکل ديگر حکومت يعنی جمهوری میکند نمیتوان به سبب يکی از اينکه در صد و يکمين سالروز انقلاب آمـادۀ چنین اقدامی هسـتیم؟ و اگر بـه افـکار عمومـی در کشـوری بـا م یگفـت قـرارداد تـا زمانـی کـه از
بستگی به نظام و فرهنگ سياسی انحرافات آن رد کرد .انقلاب مشروطه مشروطه هنوز میتوان ،و میبايد، نیسـتیم ،در آن صـورت بهتـر اسـت مردم بیسـواد ،سیاسـت داخل یشان تصویب مجلس نگذشـته باشـد قوت
دارد ،از ديرپاترين و زيان آورترين سوي ههائی فراوانتر و تاريخی درازتر از در باره سوء تفاه مهای پيرامون آن مزاحـم حکومـت فعلـی نباشـیم و تـا این لحظه متیـن و معقول بوده و قانونـی نخواهـد داشـت بهان هجویـی
و پردامن هترين بدفهم یها بوده است. آن دارد« .مشروط خواهان» را نيز انقلاب نوشت نم یبايد کسی را به بگذاریـم نخسـ توزیری در رأس کار در مجمـوع با رضایت و حسـن قبول م یدانسـت و معتقـد بـود قـرارداد از
هواداران پادشاهی از هشت ده های م یبايد گذاشت که با گذشت زمان شگفتی اندازد .تاريخ نيز مانند عدالت باشـد کـه لااقل برای حل مشـکلات ملـت روبـرو شـده اسـت .در حـال همـان روز کـه بیـن دولتیـن ایـران
پيش با اين رويکرد ،خود را نه به ناچار از نزديکتر به موضوع بنگرند است ،تأخير به سود آن کار نم یکند. و مسـائل کنونـی ایـران احتیـاج حاضـر ،باوجـود اشـکالات مهمی که و انگلسـتان ب هامضا رسـید رسـمیت
تنها از يک برنامه عملی فراگير، و از مشروط به مشروطه برسند .در بررسی عمقی آن انقلاب در هنگامش بـه کشـتن هموطنانـش بهدسـت بـا آن مواجهند صمیمانـه و صادقانه یافتـه اسـت .در تلگرافـی ب هتاریـخ
بلکه از يک سلاح سياسی کارساز جنبش مشروطه نيز نخست عدالتخانه انجام نگرفت .سران انقلاب بيش نیروهـای خارجـی نـدارد .حمایـت میکوشـند قـوای دفاعـی کشـور 19ژوئیـه 1920کـرزن بـه نورمـن
در رقابتشان با گراي شهای سياسی م یخواستند و اين انديشه چيره بود از آن درگير پيکار انقلابی و روزگار از یـک حکومـت محافظـ هکار نـوع را بـرای دفـع حملـۀ بالشـوی کها و خاطرنشان م یسازد «قرارداد 1919
ديگر بی بهره ساختند .مشروطه در که چگونه میتوان يک پادشاهی نابسامان خود بودند و سرعت تحولات قدیـم ضمنـاً متض ّمن خطـر دیگری سـرکوب یاغیان محلی سـر و سامان بـا رعایـت کلیه مقررات و تشـریفات
گستره نظری خود میتوانست به استبدادی را که ايران را بازيچه در کشوری که نيمه جان و عملا پاره هـم هسـت بدیـن معنی کـه اعتماد بخشـند .امتیـاز کار کردن بـا دولت بینالمللـی توسـط نخسـتوزیری
هد فهای بلند آنان خدمت کند و اروپائيان کرده بود محدود (مشروط) پاره از جنگ جهانی اول بدرآمد اجازه عناصـر روشـنفکر و مترقـی ایـران فعلـی ایـن اسـت کـه اغلـب اعضای مسـؤول (وثو قالدوله) کـه ب هموجب
آنهمه ب یاعتنائی و نگرش تشريفاتی، کرد .اما پادشاهی استبدادی چرا رفتن به ژرفاها نم یداد .پس از آن نيز را کـه ک مکـم دارنـد بـه سـوی مـا کابینه ب هطور نسـبی ،و سران کابینه فرمـان رسـمی شـاه بـه این سـمت
به مشروعيت خودشان نيز آسيب زد. سرنوشت ايران را در جي بهای خود هر کس تصور سطحی خود را از آن کشـیده م یشـوند از بیـن م یبـرد ب هطـور مطلـق از آلودگ یهـای مالی منصـوب شـده بـود ،نیـز ب هوسـیلۀ
جمهوريخواهان از آن سو به افراطی داشت و اروپائيان چرا ايران را بازيچه انقلاب نگهداشت .تنها از چهار ده های و اعـادۀ ایـن اعتمـاد از دسـ ترفته (ارتشـاء ،اخاذی ،دزدی و غیره) مب ّرا نماینـدۀ تا مالاختیـار بریتانیا (سـلف
ديگر افتادند و چون پادشاهی م یتواند خود کرده بودند؟ انديشه آزادی و پيش بود که نخستين بار در آن راستا هسـتند و ب ههمیـن دلیـل منتهـای شـما سرپرسـی کاکس) امضا شـده
مشروطه هم باشد در ب یاعتنائی تا ترقی از آنجا به ذهنها راه يافت. کوش شهائی شد ولی ايران سا لهای ب هآسـانی می ّسـر نخواهـد بـود»... کوشـش خـود را بـ هکار م یبرنـد تـا اسـت و در تمـام مدتـی کـه مـن در
مخالفت نيز رفتند و خود به خود جامعه ايرانی قانون میخواست و ميان دو انقلاب جای بررس یهای ژرف نورمـن ،سـپس دربـارۀ قـرارداد زیـر دسـتان خـود را نیـز از دزدی و
مشروطه طلبان تبریز( در عکس ستارخان و باقر خان نیز دیده م یشون) مشیرالدوله لرد کرزن
خويشتن را در طرف بازنده گذاشتند. نهادهای قانونی میخواست ولی در هيچ زمين های نبود .سياست ــ که چنیـن نظـر میدهـد« :دو شـق، اخـاذی بازدارند. لنـدن بـه وزیـر امـور خارجه سـابق
*** بی آموزش امروزی ،آزاد شدن از پردامنه تر از حکومت است ــ در همه یـا بهتـر بگویـم دو راه حـل ،وجـود بهتریـن و درسـتکارترین افـراد ایـران فشـار مـ یآوردم کـه اقدامات
خرافات ،از تسلط آخوند بر زندگی جا به زيان حقيقت کار م یکرد .هيچ دارد .یکـی ایـن کـه بهمیـل و مملکـت بـه ایـن کابینـه ایمـان لازم را بـرای تسـلیم قـرارداد بـه
آن پرسش بنيادی که در تکانه افراد و جامعه ،و آموختن از ،و ماننده کس نگاه جوينده را تا پايان نم یبرد. ابتـکار خـود قـرارداد را لغـو کنیـم دارنـد و ب هعقیدۀ شـخص مـن ،تنها مجلـس انجـام دهد هـم او ،هم من،
انقلاب اسلامی برای گشادهترين شدن هرچه بيشتر به ،جامع ههائی که يا نم یگذاشتند ،يا خودش نيزحاضر و بهجـای آن قـرارداد جدیـدی مشـیرالدوله و وزرای کنونی هسـتند و هـم دیگـران از ایـن حقیقـت آگاه
ذه نها پيش آمد در سه دهه گذشته به همه اينها رسيده بودند نم یشد بـا دولـت مشـیرالدوله ببندیـم کـه کـه م یتوانند موافقـت اکثریت مردم بودیـم کـه اعتبـار و صحت قـرارداد
بهترين ادبيات سياسی سه چهار نم یبود. از آلودگیهـای قـرارداد قبلـی مبـ ّرا ایـران را نسـبت بـه قـرارداد جلـب هیـچ ربطـی بـه تصویب شـدنش در
نسل صد ساله گذشته ايران را به ما حکومت قانون و استقلال داشت. انقلاب اسلامی زلزلهای بود که باشـد و افـکار عمومـی بتوانـد آن کننـد و تصویـب آن را در مجلـس مجلـس نـدارد .حکومـت بریتانیـا از
داده است .ديگر هيچ جستار جدی امروز نيز درخواست مشروط کردن ايرانيان را از جا پراند و به ناچار با را بپذیـرد .دیگـر ایـن کـه از خیـر آینـده امکا نپذیـر سـازند ...امـا اگـر همـان روزی کـه قرارداد امضا شـده
در تاريخ و فلسفه سياسی و تفکر ولايت فقيه آسانترين و ب یپاي هترين اين پرسش روبرو کرد که چرا چنان قـرارداد بگذریـم .هیأ تهـای مالـی در لنـدن تصمیـم بـر ایـن شـد کـه آن را ب همنزلـۀ سـندی رسـمی تلقی
اجتماعی ايران نيست که از نگاه تازه شعار است زيرا بی آزاد کردن سياست انقلابی در چنان زمانی ،و به ويژه چرا و نظامـی را کـه بر اسـاس قـرارداد و تصویـب شـدن قـرارداد در مجلـس کـرده و مقرراتـش را بـه معرض اجرا
به نقش و آرما نهای جنبش مشروطه از نظامی که ولايت فقيه م یآورد ،و هفتاد سال پس از انقلاب مشروطه؟ از بـرای اجـرای آن بـه ایـران آمدهانـد مهـم نیسـت و مهم ب هاجـرا گذاردن گذارده است ...اما اکنون مشیرالدوله
تاثير نپذيرفته باشد .بازنگری جنبشی بی آزاد کردن جامعه از فرهنگی که آن پرسش ناچار به شناسائی انقلاب فراخوانیم .سـربازان خـود را از ایران قـرارداد اسـت ،در آن صورت واژگون نغمـۀ دیگـری آغـاز کـرده اسـت و
که هرچه از پيشرفت داشته ايم از آن در آن امام زمان با سرعت نور از چاه مشروطه م یرسيدند و تازه آشفتگی بیـرون ببریـم .کنسـولگریهای خود سـاختن دولـت فعلـی کاری نسـبتاً م یگویـد قـرارداد مزبـور تـا موقعـی
داريم يک عصر تازه روشنگری را در سامره یه يکی از دو چاه جمکران يا بالا گرفت ــ همان داستان کوران و را در مناطق شـمالی کشـور تعطیل آسـان اسـت؛ زیـرا بـا وصـف این که کـه از تصویـب مجلـس نگذشـته
جامعه ايرانی آغاز کرده است که از هردو آنها جابجا م یشود (گفتاوردی پيلی که برای هر دست يک احساس کنیـم .بـرای دفـاع از هندوسـتان و رئی سالـوزرا و همکارانـش از اعتمـاد وجـود و رسـمیت قانونـی نـدارد.
ترکيه اصي لتر و ژرف تر و از جهان از يک دانشجوی فوق ليسانس در و يک معنی م یداد .امروز نيز پس از عـراق نقشـ ههایی دیگر طـرح کنیم عمومـی برخوردارنـد خـود بهتـر از در قبـال ایـن وضـع بهتـر اسـت
عرب يک سده پي شتر است .بيش از تهران) و حتی درس خواندگانی به اينهمه که درباره جنبش مشروطه و خلاصـه ،سراسـر ایـن منطقـه را همـه م یدانند که بـدون کمک مالی نخسـتوزیر را ملاقـات کنیـد و
صد سال آرزو داشتيم يک نگاه ايرانی «صدقه رفع هفتاد بلا» باور دارند، نوشته شده است هنوز نم یتوان گفت بـه عوامـل هرج و مـرج و بالشـویزم صریحـاً به او بفهمانید این سیاسـتی
به مدرنيته بيندازيم ــ نه پوشيده در به اين درخواست ساده نيز نم یتوان که به تاريخ پيوسته يعنی به ملکيت مـا قـادر ب هادامـۀ کار نیسـتند. کـه در پیـش گرفتـه (اسـتفاده از
مذهبی که هزار سال با هر چه مدرن رسيد( .کمک به نيازمندان خوب است همه گراي شهای سياسی ايران آمده بسـپاریم»! از آنجـا کـه بعد از سـقوط کابینۀ مزایـای قرارداد موقعـی که ب هدردش
جنگيده بود ،نه سردرگم در اختراع ولی نخست ،م یبايد به قصد کمک است و سياسيکاران در جايگاه و دلایـل نورمـن ،کـرزن را قانـع فعلی ،تشـکیل کابینـ های از تندروان بخـورد ،و انکاررسـمی وجـود آن در
آنچه ديگران ص دها سال با کاميابی باشد نه خريد مصونيت و دوم ،در آن نکـرد .در پانزدهـم ژوئـن 1920 و عناصر انقلابی دردی را دوا نخواهد موقعـی کـه مصالحـش اقتضـا کند.
به کار برده بودند ،نه سرمست از سرزمين پربلا چرا ص دها سال چيرگی پيا مهای آن به همرائی رسيده اند. طـی تلگرافـی بـه تهـران ،از نتایـج کـرد (چون آنهـا بیش از دولت فعلی معتبـر شـناختن قـرارداد موقعی که
بزرگ یهای سپری شدهای که ديگر چنين خرافات هيچ کمکی به مردم از آنها که مشروطه را عملا به سیاسـت وی ،طـی دوران سـفارتش بـا قـرارداد مخالفـت خواهنـد کرد) نفعـش بـه ایـران برسـد ،و مخدوش
سخنی برای گفتن ندارند .نگاهی نکرده است و هر روز وضعشان بدتر فراموشی سپردهاند و مصدق را جای ابـراز نارضایـی کـرد« :از هنگام ورود ناگزیـر بایـد کابینـ های از مرتجعـان شـمردنش موقعـی که پـای تعهدات
برگرفته از نقد بی ملاحظه تاريخ و م یشود؟) مانند مشروطه خواهان صد آن و هر چه ديگر گذاشته اند اگر شـما ،در اوضـاع و احوالـی که دولت و محافظـهکاران روی کار آورده متقابـل در کار باشـد) بـه هیچ وجه
فرهنگ ايران ،همه فرهنگ ايران، و اند سال پيش اين افراد نيز ،اگر در بگذريم ،سه بدفهمی بزرگ در معنی اعلیحضـرت ناتـوان از اعمال هرگونه دسـت همـکاری بـه سـوی آنهـا صحیـح نیسـت .اگـر نخسـتوزیر
و دوخته بر بهتري نهائی که فرهنگ تباهی اصلاح طلبان غرق نشده باشند، و پيام مشروطه هست :معدودی که کنتـرل اسـت ،وثـوق ناپدیـد شـده، دراز کنیـم .چنیـن کابینـ های البتـه ایران حاضر نیسـت اعتبار و سندیت
دامنگير غرب به جهان داده است. ناگزير به تمدنی که حتی ذه نهای در ميان سلطنت طلبان ،همه انقلاب اقلیتـی مل یگـرا جـای او را گرفتـه، درخواسـ تهای مـا را اجابت خواهد قـراردادی را که سـلفش وثو قالدوله
نگاهی نه شيفتهوار ،ولی ستاينده آخوند زده را بر سرچشم ههای نور مشروطه را در متمم قانون اساسی رجـال ایرانـی کـه بـه عـداوت بـا کـرد ،چیـزی کـه هسـت بقـای آن امضـا کـرده بپذیـرد در آن صـورت
گشوده است نه به چشم دشمن و 1907و مذهب رسمی و پنج مجتهد بریتانیـا و مخالفت با قرارداد شـهرت دولـت بدون حمایـت نظامی بریتانیا ب ههی چوجـه نبایـد تعجـب کنـد کـه
والائی در هر جا بتوان يافت. مهاجم فرهنگی بلکه هماوردی که خلاصه ،و آن را محکوم میکنند؛ دارنـد به خدمت فراخوانده شـدهاند. ممکـن نخواهـد بـود .در حالـی کـه مـا هـم مستشـاران مالـی و نظامـی
اکنون م یتوانيم با دريافت درست م یبايد پيوسته از او آموخت خواهند سلطنت طلبان و جمهوريخواهان استاروسلسـکی کـه قرار بـود اخراج تجربـۀ دوران زمامـداری وثو قالدوله خـود را از ایـران فـرا بخوانیـم و آن
از جنبشی که رنسانس و عصر جديد نگريست؛ و آنگاه ديگر مسأله را بيشماری که از مشروطه ،پادشاهی شـود یکهتـاز میـدان اسـت و در لااقـل ایـن درس را بـه مـا آموختـه مسـاعدۀ ماهانـۀ سـیصد و پنجـاه
(سده )17و عصر روشنگری ايران همه در قالب تنگ «مشروط» خواهی را م یفهمند ،هرکدام بنا بر مقصود مـورد قـرارداد ،وضع چنان اسـت که اسـت کـه حکومتهایـی از این قبیل هـزار تومـان را کـه مرتبـاً بـه دولت
با هم بود ،چندان که در گنجايش ما نخواهند ديد .برای آنان نيز مانند خودشان؛ و اسلاميان اصلاح طلبی که نم یتوان از آن دفاع کرد و انگلستان کـه وجـود و بقـای خـود را مدیـون ایـران م یپردازیـم قطـع کنیم .همۀ
م یگنجيد ،و جامع های قرون وسطائی مشروطه خواهان مسأله مرکزی، مشروطه را با مشروط عوضی گرفت هاند در موقعیتـی بسـیار تحقیرآمیز قرار سـرنیزۀ خارجـی بداننـد ،ب هنـدرت ایـن مطالب را خوب به مشـیرالدوله
را ــ هنوز در بخ شهای قابل ملاحظه توسعه و ترقی ،دموکراسی و حقوق و «مشروطه خواهی »شان در پارگين گرفته است ...مشـیرالدوله نم یتواند م یتواننـد تعهداتـی را کـه برعهـده تفهیـم کنیـد و متوجهـش سـازید
جمعيت ــ به سده بيستم پرتاب بشر خواهد گرديد و ولايت فقيه ولايت فقيه مشروط فرو رفته است. از تعهـدات بی نالمللـی شـانه خالـی گرفت هانـد ایفـا کننـد ،همچنـان که سیاسـتی کـه نسـبت بـه بریتانیای
کرد ،به چنان نگاهی برسيم .تجربه دشنامی به شعور و حرمت انسانی از نخستين تعبير به همين يک کنـد و انتظـار داشـته باشـد مـا وثوقالدولـه نتوانسـت و سـرانجام کبیـر پیـش گرفته چقـدر متناقض،
صد ساله ما که سراسر به جنبش دليل آشکار م یتوان گذشت که يک ب یدریـغ بـه حکومتـی یـاری کنیـم
مشروطه ،غفلت از آن ،انحراف از خواهد شد. جنبش فکری و سياسی صد و بيست کـه رفتـارش با قـدرت مـورد اتکای کنـار رفت. ناجـور و ناهماهنـگ اسـت».
آن ،و پشت کردن بدان (در انقلاب اما فروکاستن (تقليل) مشروطه به سی ساله را که همچنان زنده است و خود (انگلسـتان) چنـدان محترمانه در قبـال ایـن گونـه احتمـالات در پاسـخ وزیـر امـور خارجه ،وزیر
اسلامی) برمیگردد در اين گوشه پادشاهی که جز يک شکل حکومت تازه دارد در انديشه سياسی ايرانيان و مسـائل اجتنا بناپذیـر اسـت کـه
نيست و طبيعت آن مانند يک جای مرکزی درست خود را پيدا نیست » . پیـش از واژگـون کـردن حکومـت مختـار انگلیس در ایران نوشـت:
جهان ب یمانند است.