Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۹۸ (دوره جديد
P. 12
تأملات بهنگام؛ صفحه - Page 12 - 12شماره 1664
جمعه 19تا پنجشنبه 25بهمن ماه 1397خورشیدی
شارلاتانیسم دانشگاهی و بوی عفونت انقلاب
دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران ()106
( کیهان لندن شماره ) 1287
ابراهیم یزدی و یاران انقلابی که عمدتا ناکام شدند از جمله صادق قطبزاده که = چند سالی است که دکان احمد احـرار ژنرال آیرونساید نیز در خاطراتش بهنوبۀ
«تحلیلانقلاباسلامی»،بهکسب خود تصویر غمانگیز اوضاع را در این ایام،
اعدام شد و کاری پر هیاهو و نا ن و آبدار در قرارداد شانس تصویب شدن ندارد.
دانشگاههای آمریکای شمالی من جواب دادم که بههیچ وجه مجاز بدین گونه رقم زده است:
عمرش را در یکی از این دپارتما نهای کذایی روزها در بازار مکاره علوم انسانی ،متاع کسی نیستم دربارۀ صرفنظر کردن از قراردادی «نخستین روز سال نو (میلادی) را به
«مطالعاتخاورمیانه»درآمریکایشمالیتلف خریدار دارد که به مدد وقاحت ،نظریات تبدیل شده است. که بهامضای نمایندگان دو دولت رسیده است پرسه زدن در تهران گذراندم .رفت و آمد
کرده و به فضای عمومی این بیزنس آشناست ،عجیب و نامتعارف از خود صادر کند و بجای =چه هواخواه انقلابات آمریکا وارد مذاکره شوم .مستوف یالممالک پیغام خود چندانی بهچشم نمیخورد .تهران حالت
و فرانسه و روسیه باشیم و چه و پاسخ مرا عیناً ب هاطلاع احمدشاه رسانید و در شهر ورشکستهای را داشت .حتی در میدان
روشنگری ،خاک به چشم مخاطبانش بپاشد. نیک م یداند تنها چیزی که برای صاحبان این منتقدآنها،نم یتوانمنکرشدکه حضور اعلیحضرت ب هصراحت تأکید کرد که در اصلی شهر نیز سربازی دیده نمیشد .تنها
در سکانسی از فیلم «کما لالملک» ساخته دکا نها اهمیت ندارد ،کشف حقیقت و تحلیل عظمتوتأثیرگذاریهمگیآنهابه نظر دارد پس از دریافت فرمان نخستوزیری، یک پلیس بیحال از بازار اصلی مراقبت
علی حاتمی ،جناب کمالالملک که برای واق عگرایانه از ماجراهای منتهی به انقلاب واسطهحضوراندیش ههایسترگ افتتاح مجلس را بهتعویق اندازد .بهدنبال میکرد .هنگامی که بازارهای پیشاور و لاهور
آشنایی با هنر غرب به سفر فرنگ آمده، فیلسوفان نامبرده بر این تحولات شرفیابی مستوفی ،اعلیحضرت رئیسدفتر را با آن همهمه و ازدحام بهخاطر آوردم ،از
در موزه لوور مشغول کپ یبرداری از یکی از ۱۳۵۷است. عظیم اجتماعی بوده است .اما مخصوص خود معینالملک را نزد من فرستاد دیدن وضع بازار تهران ی ّکه خوردم .مردم شهر
ذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست که پشتوانه فکری «انقلاب اسلامی» و پیغام داد که از شنیدن حرفهای مستوفی عموماً غمگین و سوگوار بهنظر میآمدند .نه
چه بود و آثار چه کسانی موتور دچار تعجب شده است .تعجبش بیشتر از از لودگی رهگذران و مغازهداران نشانی بود و
دانشگاههای آمریکای شمالی همگی و بدون تابلوهای تیسین ،نقاش ب یبدیل مکتب ونیز محرک این ب هاصطلاح «انقلاب» این بابت بود که مشارالیه چگونه خودسرانه نه از روستائیانی که گل سرخ در گوشۀ لب
را روغنکاری میکردند؟ جلال چنین پیغامی برای من فرستاده و تصمیم یا پشت گوش خود میگذاشتند ،اثری دیده
است .از بد حادثه ،مظفرالدین شاه و اتابک استثنا همچون شرکتهای تجاری اداره آل احمد ،علی شریعتی ،رو حالله گرفته است افتتاح مجلس را بهتأخیر اندازد. میشد .بهنظر نمیآمد از اهالی تهران یک
صدراعظم هم که در پاریس هستند ،به قصد م یشوند و سوددهی و جذب منابع مالی ،حرف معینالملک گفت از آنجا که هر دو عمل نفر هم از این که تبعۀ دولت محروسۀ ایران
تفرج به تماشای لوور م یآیند و کما لالملک را اول را در آنها م یزند .در چنین فضایی ،کسانی خمینی ،مهدی بازرگان... مستوفی برخلاف میل و ارادۀ صریح ملوکانه است راضی و بدان مغرور باشد .از تماشای این
م یبینند .مظفرالدین شاه با دیدن نقاشباشی، که منابع مالی تحقیقات را تأمین م یکنند، بوده ،مأموریت تشکیل کابینه فیالمجلس از چهرههای افسرده و سرافکنده بهتنگ آمدم
به او تکلیف م یکند که همراه موکب همایونی خودبخود محتوا و گفتمان حاکم بر تحقیقات یوسف مصدقی -این روزها ،آنچه در روایات و به یکی دو مغازۀ سمساری و عتیقهفروشی
رسمی«انقلاباسلامی»خواندهم یشود،چهل وی سلب شده است. که توسط ارامنه اداره میشد سر زدم .همۀ
به ایران بازگردد .کما لالملک که راضی به و تألیفات را شکل م یدهند و کنترل م یکنند. سالگ یاش را م یگذراند .در فرهنگ ما ،چنین پس از این مقدمه ،رئیس دفتر مخصوص از آنها مایل بودند از مقاصد انگلیسیها و
بازگشت نیست ،بهانه م یآورد که پژوهشش در با این اوصاف ،مخالف جریان اصلی شنا کردن فرض م یشود که چهل سالگی شروع دوران من سؤال کرد حالا چه کسی را برای تصدی سیاست انگلستان آگاه شوند .میخواستند
آثار نقاشان فرنگی ناتمام است و هنوز باید وقت و بدون پی شفر ضهای کذایی بالا ،به تحلیل پختگی و زمان کمال عقل است .این موضوع مقام نخستوزیری صلاح میدانم ،و خود او عقیدۀ مرا بدانند که آیا بلشویکها به ایران
بسیاری صرف کند تا به رموز کار اساتید اروپایی ماجرا پرداختن ،کاری سترگ است که ب یشک اگر در مورد آد مها صدق کند ،در مورد پدیده پیشنهاد کرد که در این شرایط بهتر است حمله خواهند کرد؟ با صراحت میگفتند اگر
آشنا شود لذا بهتر است که به ایران باز نگردد. ازسویاصحابآکادمی،باچماق«غیرآکادمیک انقلاب بطور کلی و بخصوص انقلاب بهمن۵۷ از خود سپهدار دعوت شود که کابینهاش را بلشویکها به ایران بیایند آنها دیگر در این
ایران ،صادق نیست .چهل سالگی یک انقلاب ترمیم و تقویت کند و خود بهریاست دولت کشور نخواهند ماند و تصمیم دارند در چنین
بودن» و انگ «فقدان ب یطرفی علمی» با آن مظفرالدین شاه در پاسخ کما لالملک م یگوید معمولا دوران افول و سقوط آن انقلاب است؛ صورت ،از طریق بلوچستان به هندوستان
یکی به این سبب که در چنین زمانی بیشتر ادامه دهد. بگریزند .تمام اجناس این مغازهها را خرت
که« :کار جهان به اعتدال راست م یشود»؛ برخورد خواهد شد .در نهایت ،این یعنی غلبه افراد دخیل در واقعه انقلاب ریق رحمت را در جواب گفتم که چون بهعکس ایام و پرتهای بیارزش ساخت اروپا تشکیل
از آنجا که پادشاه ایران صدراعظمی مثل روایات مورد پسند فرقه تبهکار از ماجرای سر کشیده و زحمت حضورشان را از سر این گذشته دیگر در موقعیتی نیستم که بتوانم با میداد :صندلیها و تختهای پر زرق و برق
بیسمارک ندارد ،احتیاجی هم به نقاشباشی انقلاب ۱۳۵۷در فضای دانشگاهی غرب عالم. دنیای فانی کم م یکنند .دیگر به این دلیل رساندن کمکهای مالی به دوام دولتهای ایران و جلف ،گرامافونها و جعبۀ موزیکهای
«آنجوری» (اشاره به تابلوی تیسین م یکند) حال اگر نخواهیم تن به پذیرش چنین که شعارهای هر انقلابی از پ ِس گذ ِر چهار کمک کنم ،مسؤولیت اخلاقی این اقدام را که ساخت بیرمنگام و امثال آن .تازه ،قیمت این
همندارد!شاهدرنهایت،مشنگانهاضافهم یکند روایتهای باسمهای و مورد پسند فرقه دهه ،بوی کهنگی م یگیرند و قابل عرضه به بتوانم کسی را برای ریاست دولت پیشنهاد اشیاء دهبرابر قیمت اصلی آنها بود .فکر کردم
نس لهای نو و جوانان تازه به عرصه رسیده، کنم ولی قادر به جلوگیری از سقوطش نباشم، شاید بتوانم از آنچه که پناهندگان و آوارگان
که« :همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید!» تبهکار بدهیم ،باید چشماندازی متفاوت نیستند .موضوع قابل توجه در این میانه اما برعهده نمیگیرم .دولتهای آتی ایران باید روس بهجا گذاردهاند ،مانند چینیهای
به قیاسی مظفرالدین شاهی ،ما که از راویان شارلاتا ِن چپگرا /مسلما ِن مزین این است که هر چه از دوران انقلا بها فاصله مطلقاً به حمایت خود ایرانیان متکی باشند»... عتیقۀ امپریال ،شمایلهای مذهبی ،سماور
مونتسکیو و جان لاک و مارکس نداریم که به عنوان استادی را برگزینیم و پیه انگ م یگیریم ،تخیل و مهم لبافی مفسران آنها بدین گونه بود که تشکیل دولت بار دیگر پیدا کنم اما بههیچ وجه ،چیز جالبی نیافتم.
و توهین هواخواهان این َدکاتیر (فحش بعلاوه تأثیر اطلاعات و احوالا ِت زمان حال، به سپهدار تکلیف شد .اما برگزیده شدن مغازهدارها در مقابل این اشیاء پول انگلیسی
نیست ،جمع مکسر دکتر حسابش کنید) را نقشیاساسیدرروای تهایامروزیازانقلا بها تبعیدیهای کاشان بدون رضایت شاه صورت یا هندی میخواستند و قیمتشان را به قران
گرفت .شاه نگران بود که انگلیسیها برنجند یا تومان اعلام نمیکردند .قصابیها پر از
به تن خود بمالیم .این کار البته در حوصله پیدا م یکنند. و ایران را یکسره بهحال خود رها کنند و با کبکهای شکارشده بود که بهقیمت هر
چند سالی است که دکان «تحلیل انقلاب فرا خواندن قوای خود و خودداری از کمکهای یک سه شیلینگ بهفروش میرسید .بیرون
یک مقاله مختصر نیست بلکه جستاری اسلامی» ،به کسب و کاری پر هیاهو و نا ن و مالی ،جاده را برای ورود بالشوی کها بازگذارند. مغازههای قصابی نیز با گوشت شکار تزئین
درازدامن م یطلبد؛ بنابراین نگارنده در چند آبدار در دانشگاههای آمریکای شمالی تبدیل از این رو عقیده داشت که نصرتالدوله وزارت شده بود که هر پوند آن (= 453گرم) فقط
سطر مختصری که در پیم یآید ،تنها آنچه شده است .اساتید طاق و جفت کرس یهای امور خارجه را بهعهده گیرد تا اعتماد دولت معادل چند پنس قیمت داشت .در خیابانها
سا لهاست در روایات این َدکاتیر به عنوان «ایرا نشناسی» در دپارتما نهای «مطالعات حتی یک اتومبیل هم دیده نمیشد و البته
«پشتوانه فکری انقلاب اسلامی» معرفی شده خاور میانه» و «شر قشناسی» این دانشگاهها، محتش مالسلطنه (حسن اسفندیاری) این امر با توجه به قیمت بنزین (هر گالن
با جذب بودجه از نهادهای مختلف دولتی یا یک پاوند) غیرمنتظره نبود .در یک گاراژ پنج
را به چالش م یکشد تا جهالت عمیق حاکم بر غیرانتفاعی ،رطب و یاب سهای فراوان و گاه انگلیس جلب شود اما بهخلاف انتظار وی، اتومبیل «اوورلند» نو دیدم .نمایندۀ کمپانی
نظریات این اساتید ،قدری پیش چشم خواننده مضحک را به اسم تحقیق و تألیف درباره علل محتشمالسلطنه که از مخالفان شناختهشدۀ امیدوار بود هنگامی که همه قصد دارند
و ریش ههای «انقلاب اسلامی» ۱۹۷۹میلادی قرارداد بود ،بهعنوان وزیر امور خارجه به وی از برابر بالشویکها بگریزند آنها را بهفروش
هوشمند روشن شود. ( ۱۳۵۷خورشیدی) ایران ،به عرصه علوم رساند .نمیدانستم که او برای پر کردن باک
انقلابات و تغییرات بزرگ اجتماعی ،همگی معرفی میشد. این ماشینها چقدر پول خواهد گرفت و یک
حامل اندیش ه بودهاند و موتور محر کشان، انسانی قالب م یکنند. در مراسم معرفی وزرا ،احمدشاه نارضایی باک پر از بنزین تا کجای جاده این اتومبیل
بسیاری از این اساتید ،چپگرایانی سا لها خود را پنهان نکرد و بهطعنه گفت بعضیها را پیش خواهد برد .با این حال من اعتقادی به
پشتوان ههاییفلسفیبودهکهگفتماناصلیآن دور مانده از وطن هستند که نه تنها از آنچه به کسب وجاهت ملی بیشتر اهمیت میدهند حملۀ بالشویکها نداشتم .در خیابان ،گلههای
در دوران انقلاب بر ایران گذشته تجربیات تا حفظ مصالح مملکت .محتشمالسلطنه نیز گدا دستشان دراز بود و تک ّدی میکردند .بین
انقلاب «آنجوری» داشته باشیم! این است انقلا بها را ساخت هاند .به عنوان مثال ،پشتوانه دست اولی ندارند بلکه به واسطه رسوبات این طعنه را تاب نیاورد و گفت «اعلیحضرت آنها مرد کوری هم بود که پسری عصاکشی
که دکاتیر «ایرانشناس» ،خیلی رندانه فکری انقلاب کبیر فرانسه افکار مونتسکیو، کمونیستی بجا مانده در ذه نشان ،به هیچ مثل این که از وجود امثال ما در کابینه او را میکرد .اینها همه تصویری تیره از یک
و زیرپوستی ،معیار سنجش فهم و شعور ولتر ،روسو و اصحاب دایرهالمعارف بود .استقلال روی نمیتوانند داوران منصفی نسبت به نگرانند .مشکلی نیست .یک بار به کاشان درماندگی حا ّد بهشمار میآمد .چه وقت
آمریکا را کسانی چون جفرسون ،همیلتون، ایران دوران پهلوی باشند .بخشی دیگر از این تبعید شدیم و اگر مایل باشند میتوانند باز مرد نیرومندی برای حکومت بر ایران از راه
آدامز و فرانکلین رهبری کردند که فکرشان اساتید «ایرا نشناس» ،جماعتی از فرنگیان هم ما را تبعید کنند .منتها بهتر است این میرسید؟ بیتردید اگر رهبری از جایی ظهور
«چش مآبی» هستند که قریب به اتفا قشان بار همهمان را به نقطهای دورتر ،به بغداد یا
ایران یجماعت را خردباختگانی امثال خمینی، متکی بر آثار تامس هابز و جان لاک بود. بدون اینکه درست فارسی بدانند یا حتی پای هندوستان تبعید بفرمایند تا کاملا از ش ّر ما نمیکرد ،کشور از میان میرفت»...
آ لاحمد ،شریعتی و بازرگان فرض م یکنند همچنانکه پشتوانه فکری انقلاب اکتبر روسیه مبارکشان را به خاک ایران گذاشته باشند، در چنین احوالی ،سپهدار به دربار احضار
و با رذالت بر حضور متفکرانی چون فروغی، آثار هگل ،مارکس ،انگلس ،لنین ،تروتسکی، با وقاحتی مثا لزدنی خود را صاح بنظر در وجیهالم ّلهها آسوده شوند!» شد و بار دیگر فرمان ریاست وزرایی دریافت
تق یزاده ،کسروی ،هدایت و آرامش دوستدار، باکونین و… بود .چه هواخواه این انقلابات مسائل ایران م یدانند و از چپ و راست مقاله بهدنبال این گفت و شنود ،که با رسوم داشت اما 26روز طول کشید تا توانست
باشیم و چه منتقد آنها ،نم یتوان منکر شد که جاری تناقض داشت ،سه وزیر کابینه در حالی
چشم م یبندند. و تحقیقات در باب ایران صادر م یکنند. که تنها چند ساعتی بر عمر وزارتشان گذشته کابینۀ جدید خود را تشکیل دهد.
این هر دو گروه ،هر چند گاهی با هم تعارض بود استعفا دادند و سیزده روز بحرانی دیگر در این فاصله ،یک بار زمانی که سپهدار
عظمت و تأثیرگذاری همگی آنها به واسطه در جواب این دکاتیر ،بدون تعارف باید گفت منافع پیدا م یکنند و برای گرفتن پول از گذشت تا سرانجام ،فتحالله اکبر (سپهدار) بعد از سیزده روز وزرای خود را برگزیده و
نهادهای خارج از دانشگاهها یا کسب موقعیت دومین کابینۀ خود را بدین شرح تشکیل داد: برای معرفی به حضور شاه برده بود ،واقعهای
که انقلاب ۵۷به همان سادگی و ب یمایگی و حضور اندیش ههای سترگ فیلسوفان نامبرده در دانشگاه محل تدری سشان بر سر و کله هم سپهدار اعظم (رئیسالوزرا و وزیر داخله) موجب شد سه وزیر او استعفا کنند و بحران
بلاهت جاری در آثار رهبران فکر یاش بود .بنا بر این تحولات عظیم اجتماعی بوده است. م یکوبند ،اما در مجموع برای حفظ کسب و ـ میرزا حسن خان محتشمالسلطنه (وزیر از سر گرفته شود .این سه وزیر عبارت
بر همان معیارهای غر ضورزانه و الکنی که این کار کذای یشان ،در اتحاد با یکدیگر روای تهایی امور خارجه) ـ حسنعلی خان نصرالملک بودند از محتشمالسلطنه ،ممتازالملک
اساتید مروج آنها هستند ،جمهوری اسلامی اما پشتوانه فکری «انقلاب اسلامی» چه بود کمابیش مشابه و سرشار از دروغ را درباره انقلاب (وزیر فوائد عامه و تجارت) ـ اسماعیل خان و مستشارالدوله ،که بهسبب مخالفت با
جایی است که پس تتری ِن نوع بشر آنجا به هم و آثار چه کسانی موتور محرک این ب هاصطلاح بهمن ۵۷تولیدکردهورواجم یدهند.دربیشینه امینالملک (وزیر معارف) ـ عباس میرزا قرارداد وثوقالدوله به کاشان تبعید شده
«انقلاب» را روغنکاری م یکردند؟ بنا به نظر این روای تها ،محمدرضا شاه پهلوی دیکتاتوری سالارلشکر (وزیر عدلیه) ـ امیرنظام (وزیر بودند و شرکتشان در کابینه نشان از تزلزل
اصلا حناپذیر و دس تنشانده آمریکا ،رو حالله جنگ) ـ سردار معتمد (وزیر پست و تلگراف) ارادۀ سپهدار در تشکیل مجلس و بهتصویب
م یرسند .از آخوند خم سبگیر َق ّواد و بازاری َدکاتیر«ایرا نشناس»واساتیدتحلیلگر«انقلاب خمینی مبارزی مستقل ،محبوب و هوشمند ـ میرزا عیسی خان (کفیل وزارت مالیه)
محتکر نزولخوار تا لُم َپ نپرولتاریای حزب باد اسلامی» در فرنگ ،مهملات سرشار از عقده و همچنین ،اکثریت جامعه ایران مسلمانانی ـ میرزا حسین خان ادیبالسلطنه (معاون رساندن قرارداد ایران و انگلیس داشت.
و کمونیس ِت شیعه بان کزن ،همگی در انقلاب جلال آ لاحمد در «غربزدگی» ،هذیا نهایی از تشنه حکومتی غر بستیز معرفی م یشوند. هنگامی که پس از استعفای سپهدار،
۱۳۵۷گرد هم آمدند و با فریفتن مردمی که قماش «حسین وارث آدم» و «فاطمه فاطمه این روایات ب ه اصطلاح آکادمیک ،اصلاحات رئیسالوزرا). بهتوصیۀ «نورمن» از مستوفیالممالک
تنشان دهها بار بیشتر از ذهنشان فربه شده است» صادره از بخارات معده علی شریعتی، اجتماعی و رشد متوازن اقتصادی دو دهه آخر برای تشکیل کابینه دعوت شده بود او
حکومت پهلوی را یا مطلقا نادیده م یگیرند قبول مسؤولیت را مشروط بدان کرد که
«کش فالاسرار» و «حکومت اسلامی» (ولایت بود ،نخستین حکومت گانگسترهای شیع هگرا و یا ب یاهمیت و ناکارآمد جلوه م یدهند. خود را از قید تعهداتی که قرارداد 1919
جالب اینکه چنین روایاتی ،چنان مورد پسند برعهدۀ ایران میگذاشت برهاند .نورمن در
بر زمین را بر پا کردند .برای فهمیدن انحطاطی فقیه) اثر ذهن علیل و بیمار رو حالله خمینی و دستگاه تبلیغاتی فرقه تبهکار اشغالگر ایران قرار تلگرافی بهتاریخ نوزدهم ژانویه 1920به
که ایران ما در این چهار دهه به آن دچار شده، یاوههای فکلی ُم َخ َّبط نمازخوانی چون مهدی م یگیرند که معمولا بدون کوچکترین سانسور
نیازی به مدرک دکترای «ایرا نشناسی» و بازرگان (متخصص محاسبه ِجرم آب ُکر به یا بازنگری ،به سرعت به فارسی ترجمه و توسط لندن گزارش داد:
خواندنآثار میشل فوکوو تِدااسکا چپُلنیست؛ طریقه ترمودینامیک!) ،پشتوانه فکری انقلاب بنگاههای بزرگ چاپ و نشر کتاب ایران ،با «روز شانزدهم ژانویه مستوفیالممالک
اگر شام های تیز داشته باشید و جیرهخوار لابی مأموریت تشکیل کابینه را با کمال اکراه
اسلامی را تشکیل م یدادند. سهمیه کاغذ دولتی ،روانه بازار م یشوند. بهعهده گرفت و روز بعد پیامی بهاین مضمون
از آنجا که نگارنده خود چند صباحی از برای من فرستاد که اگر موفق به تشکیل
فرقه تبهکار در فرنگ نباشید ،بوی عفونت در کسب و کار این شارلاتانهای کابینه شود از تقدیم قرارداد ایران و انگلیس
«انقلاب اسلامی» را از هزاران کیلومتر دورتر «ایرا نشناس» ،چرت و پر تهای منتشره از به مجلس معذور است زیرا میداند که این
امثال آ لاحمد و شریعتی یا تُرهات ویرانگر و
حس خواهید کرد. وط نسوز مندرج در نوشت ههای خمینی ،ما ّده
در وضع فعلی ،ما ایران یجماعت نیازی به لازم برای سر هم کرد ِن یک روایت تخیلی و
تحلیل فرنگ یپسند انقلاب ۱۳۵۷نداریم.
مجعول از فکریه «انقلاب اسلامی» را فراهم این وط ِن عفون تزده بیشتر از همیشه محتاج
م یکنند .این جماعت ،خوب م یدانند که این پن یسیلین است نه آب ُکر!